تفاوت دجال و سفیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


==دجال==
==دجال==
دجال از ریشه «دجل» به معنای دروغگو است و این که آیا دجّال شخصی واحد با آن ویژگی‌های خاص می‌باشد یا یک شخصیت و یک تفکّر و جریان الحادی است، در این مورد احتمالات مختلف و متعدد وجود دارد:<ref>امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۶.</ref>
دجال از ریشه «دجل» به معنای دروغگو است. در این که آیا دجال شخصی واحد با ویژگی‌های خاص می‌باشد یا یک شخصیت، یک تفکر و یا یک جریان الحادی است، احتمالات متعددی وجود دارد:<ref>امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۶.</ref>


الف) دجّال نام شخص معیّنی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی اساس و مکر و حیله‌گری سعی در فریب و گمراه کردن مردم داشته باشد دجّال است، و از احادیث نیز این نکته قابل استفاده است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «لا تقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لا یخرج المهدی حتی یخرج ستوّن کذّاباً …»<ref>بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۰۹.</ref> قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی که مهدی از فرزندانم ظهور کند و مهدی قیام نمی‌کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کند.
* بنا بر برخی روایات دجال نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی‌اساس، مکر و حیله‌گری سعی در فریب و گمراه کردن مردم داشته باشد دجال است:
: پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «لا تقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لا یخرج المهدی حتی یخرج ستوّن کذّاباً …»<ref>بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۰۹.</ref> قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی که مهدی از فرزندانم ظهور کند و مهدی قیام نمی‌کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کند.


ب) دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ پر زرق و برق مادی است که بر همه جهان سیطره دارد. کشورهای مستکبری که از لحاظ مادی، صنعتی و تکنولوژی قوی هستند و مسلمانان را خصوصاً در آخر الزمان و در آستانه ظهور امام زمان ـ(ع) ـ به نوعی می‌فریبند و مرعوب خویش می‌سازند و «در حیله‌گری و عوام فریبی، سر آمد حقّه بازان است و در دروغگویی و شعارهای دروغین بر تمام دجّال‌ها برتری دارد، و با وعده‌ها و شعارهای پوچ، آزادی و دمکراسی و آسایش و مساوات و عدالت اجتماعی، گروهی را فریفته و اغفال نموده و گمراه می‌سازد»<ref>امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۸.</ref> تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آن‌ها خود باخته تلقی می‌کنند، کشورهای مستکبر به ویژه استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر می‌کشد و سعی در فریب مردم و سلطه بر آنان دارند.
ب) دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ پر زرق و برق مادی است که بر همه جهان سیطره دارد. کشورهای مستکبری که از لحاظ مادی، صنعتی و تکنولوژی قوی هستند و مسلمانان را خصوصاً در آخر الزمان و در آستانه ظهور امام زمان ـ(ع) ـ به نوعی می‌فریبند و مرعوب خویش می‌سازند و «در حیله‌گری و عوام فریبی، سر آمد حقّه بازان است و در دروغگویی و شعارهای دروغین بر تمام دجّال‌ها برتری دارد، و با وعده‌ها و شعارهای پوچ، آزادی و دمکراسی و آسایش و مساوات و عدالت اجتماعی، گروهی را فریفته و اغفال نموده و گمراه می‌سازد»<ref>امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۸.</ref> تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آن‌ها خود باخته تلقی می‌کنند، کشورهای مستکبر به ویژه استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر می‌کشد و سعی در فریب مردم و سلطه بر آنان دارند.

نسخهٔ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۳

سؤال

آیا دجال و سفیانی اشخاص مشخصی هستند یا فقط یک شخصیت؟


دجال

دجال از ریشه «دجل» به معنای دروغگو است. در این که آیا دجال شخصی واحد با ویژگی‌های خاص می‌باشد یا یک شخصیت، یک تفکر و یا یک جریان الحادی است، احتمالات متعددی وجود دارد:[۱]

  • بنا بر برخی روایات دجال نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی‌اساس، مکر و حیله‌گری سعی در فریب و گمراه کردن مردم داشته باشد دجال است:
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «لا تقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لا یخرج المهدی حتی یخرج ستوّن کذّاباً …»[۲] قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی که مهدی از فرزندانم ظهور کند و مهدی قیام نمی‌کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کند.

ب) دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ پر زرق و برق مادی است که بر همه جهان سیطره دارد. کشورهای مستکبری که از لحاظ مادی، صنعتی و تکنولوژی قوی هستند و مسلمانان را خصوصاً در آخر الزمان و در آستانه ظهور امام زمان ـ(ع) ـ به نوعی می‌فریبند و مرعوب خویش می‌سازند و «در حیله‌گری و عوام فریبی، سر آمد حقّه بازان است و در دروغگویی و شعارهای دروغین بر تمام دجّال‌ها برتری دارد، و با وعده‌ها و شعارهای پوچ، آزادی و دمکراسی و آسایش و مساوات و عدالت اجتماعی، گروهی را فریفته و اغفال نموده و گمراه می‌سازد»[۳] تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آن‌ها خود باخته تلقی می‌کنند، کشورهای مستکبر به ویژه استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر می‌کشد و سعی در فریب مردم و سلطه بر آنان دارند.

ج) بر اساس آنچه از ظاهر اخبار و روایات استفاده می‌شود دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ خروج می‌کند و انسان غیرعادی است و با انجام کارهای شگفت‌انگیز جمع زیادی از مردم را می‌فریبد و سرانجام در منطقه شام به هلاکت می‌رسد در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «پیش از خروج دجال بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد».[۴]

با توجه به روایات می‌توان گفت که دجال‌ها متعدد و متنوع است و دجال واقعی همان است که در روایت از آن شخص معیّن قصد شده است و دجّال‌های دیگر که افراد شیاد و حیله گروقدرت‌های استعماری هستند که در پدیده‌های اجتماعی با ظاهر شدن، سعی در فریب مردم دارند.

سفیانی

اما سفیانی، بر اساس روایات وارده نام این فرد پلید که رهبری جبهه باطل و مهدی ستیز را به عهده دارد، عثمان بن عنبسه بن ابی سفیان است و ظاهر روایات نشان می‌دهد که به مدت هشت یا نُه ماه بر نواحی پنجگانه: دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرین حکومت خواهد کرد و خون‌های زیادی را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه فلسطین شرقی به دست سپاهیان مولانا الحجه ـ سلام الله علیه ـ اسیر و در کنار دریاچه (طبریّه) به قتل می‌رسد. بر اساس تصریح روایات، خروج سفیانی از وعده‌های حتمی خداوند است. از امام زین العابدین(ع) نقل شده که فرمود: امر قائم از سوی خداوند حتمی است و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی می‌باشد و قائم ظهور نمی‌کند مگر پس از مرگ سفیانی.[۵]

در برخی از کتب، از جمله کتاب «غیبت کبری»، علامه سید محمد صدر، این احتمال مطرح گردیده است «که ممکن است سفیانی و دجّال یک نفر باشد، خصوصاً با توجه به ضعف و اضطراب روایاتی که شامل اوصاف و ویژگی‌هایی برای آن دو می‌باشند و لذا با نادیده گرفتن خیلی از اوصافی که در روایات مربوط به این دو می‌باشد، می‌توان گفت که قدر متیقن این است که دجال و سفیانی عنوانی است برای یک فرد منحرف و مفسد که در آخرالزمان ظهور می‌کند.

از شواهدی که مؤید این احتمال می‌باشد این است که در روایات عامه و اهل سنت معمولاً تعبیر دجال شده است و از سفیانی اثری در کتب و مصادر اهل سنت به چشم نمی‌خورد. اما در کتب و مصادر امامیه و شیعی تعبیر به سفیانی شده است؛ بنابراین امکان دارد که دو تعبیر در منابع دو گروه حکایت از فرد و شخص واحدی باشد که اصحاب و پیروان هر مذهب از زاویه خاص مذهبی شان به آن نظر داشته باشند.[۶]

اما این احتمال یک احتمال صحیح و قابل قبول نیست نه از جهت اعتماد و استدلال به ظاهر کلمات و عباراتی که در روایات وجود دارد و نه از راه اعتماد به اشارات و مفاهیم کنایی که در روایات درباره این دو وارد شده است، چه آن که: اولاً از حیث قواعد ادبی و اصولی حاکم بر آن، دو اسم دلالت بر دو مسمی دارد اگر چه بعضی اوصاف آن بر ما مجهول باشند و اگر دجال و سفیانی یک نفر بودند از آن دو باید به تعبیر واحد یاد می‌شد.

و ثانیاً در روایات اوصاف و ویژگی‌هایی برای هر کدام بیان شده که نادیده گرفتن این ویژگی‌ها به خاطر دقت در اسناد و دلالت روایات و احتمال تضعیف و خدشه بعضی از آنها، کار دشوار و چه بسا نوعی تحکّم و زورگویی به حساب می‌آید. مثلاً از باب نمونه: در روایات، دجال دارای عمر طولانی است بر خلاف سفیانی، دجال بن صاید نامیده شده و سفیانی، عثمان بن عنبسه، سفیانی از اولاد ابی سفیان است بر خلاف دجال، دجال ادعای ربوبیت و خدایی می‌کند بر خلاف سفیانی که به عنوان یک فتنه گر مسلمان که به نفاق مذهبی دامن می‌زند، دجال همه جا را تصرّف می‌کند به جز مکّه و مدینه و ظاهراً حرکتش و دامنه تصرفاتش فراتر از سفیانی می‌باشد، دجال اعور است ولی سفیانی دارای دو چشم سالم می‌باشد.[۷]

بنابراین می‌توان گفت که سفیانی غیر از دجال است و بر اساس روایات از تبار ابوسفیان است و از کینه توزترین افراد نسبت به اهلبیت می‌باشد، با پرچم سرخ که نشانه خون‌آشامی اوست، قبل از ظهور امام زمان(ع) خروج می‌کند و جنبش او بسیار خشن و در سه مرحله انجام می‌گیرد. مرحله تثبیت که شش ماه طول می‌کشد، مرحله دوم جنبش سفیانی که هجوم به عراق و نیز حجازاست؛ و مرحله سوم جنبش او برخورد و دفاع در برابر تحرک سپاه حضرت مهدی(ع) به جهت حفظ متصرفات خود از سرزمین شام و اسرائیل و قدس است؛ و خروج او از آغاز تا پایان در حدود ۱۵ ماه می‌انجامد.[۸]


مطالعه بیشتر

  • عصر ظهور، علی کورانی.
  • تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر.
  • سفیانی از ظهور تا افول، نصرت الله آیتی.


منابع

  1. امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۶.
  2. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۰۹.
  3. امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۸.
  4. کنز العمال، ج۱۴، ص۲۰۰.
  5. بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۲.
  6. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۲۳–۵۲۴.
  7. همان، ص۵۲۴–۵۲۵.
  8. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۲۰–۱۲۱.