پیش نویس:علی اکبر (ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
نام ایشان علی می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سلحشوران طف (ترجمه ابصار العین فی انصار الحسین)|عنوان کتاب=سلحشوران طف (ترجمه ابصار العین فی انصار الحسین)|سال=1388|نام=عباس|نام خانوادگی=جلالی|ناشر=آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر|صفحه=61|مکان=قم}}</ref> نقل شده است که امام حسین(ع) شش فرزند داشتند که نام سه تن از آن ها عبدالله، جعفر و محمد بوده است. نام سه تن دیگر از فرزندان ایشان علی بوده است که یکی از آن ها علی اکبر(ع) می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref> لقب ایشان اکبر است. یکی از وجوه لقب اکبر برای ایشان این است که فرزند بزرگ تر امام حسین(ع) می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref> کنیه ایشان ابوالحسن بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref>
نام ایشان علی می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سلحشوران طف (ترجمه ابصار العین فی انصار الحسین)|عنوان کتاب=سلحشوران طف (ترجمه ابصار العین فی انصار الحسین)|سال=1388|نام=عباس|نام خانوادگی=جلالی|ناشر=آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر|صفحه=61|مکان=قم}}</ref> نقل شده است که امام حسین(ع) شش فرزند داشتند که نام سه تن از آن ها عبدالله، جعفر و محمد بوده است. نام سه تن دیگر از فرزندان ایشان علی بوده است که یکی از آن ها علی اکبر(ع) می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref> لقب ایشان اکبر است. یکی از وجوه لقب اکبر برای ایشان این است که فرزند بزرگ تر امام حسین(ع) می باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref> کنیه ایشان ابوالحسن بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=50|مکان=قم}}</ref>
==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
===توحید و اعتقاد راسخ به خدای یکتا در کودکی===
===اذعان دشمن به فضل او===
نقل شده است که در دوران کودکی روزی عباس(ع) بر زانوی امام علی(ع) نشسته بودند. حضرت به ایشان فرمودند: بگو یک. عباس(ع) به ایشان عرض کردند یک. بعد حضرت فرمودند بگو دو. عباس(ع) عرض کردند با زبانی که یک گفته‌ام شرم دارم که دو بگویم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|عنوان کتاب=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|سال=1385|نام=محمد مظفری|نام خانوادگی=جمعی از نویسندگان|ناشر=زمزم هدایت|صفحه=71|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصابیح القلوب|عنوان کتاب=مصابیح القلوب|سال=1375|نام=حسن بن حسین|نام خانوادگی=شیعی سبزواری|ناشر=بنیان|صفحه=367|مکان=تهران}}</ref>
نقل شده است که معاویه از اطرافیان خود پرسید چه کسی برای خلافت از همه سزاوار تر است؟ اطرافیان جواب دادند: تو. معاویه گفت: خیر. سزاوار ترین شخص علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است که جد او رسول خداست و شجاعت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و شگوه و جلال ثقیف در او جمع است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|عنوان کتاب=إبصار العين في أنصار الحسين علیه السلام|سال=1377|نام=محمد|نام خانوادگی=سماوی|ناشر=مرکز الدراسات الإسلامية لممثلية الولي الفقية في حرس الثورة الإسلامية|صفحه=49|مکان=قم}}</ref>
===اطاعت و وفاداری نسبت به امام خود===
===اطاعت و وفاداری نسبت به امام خود===
شب عاشورا امام حسین(ع) یاران خود را فرا خواند و برای آن‌ها سخنرانی نمود و بیعت خود را از ایشان برداشت. امام(ع) به ایشان فرمودند از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. دشمنان با من کار دارند. بعد از فرمایش امام(ع) فرزندان و اصحاب اظهار وفاداری کردند و گفتند: چرا چنین کنیم؟ برای اینکه پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین چیزی را بما نشان ندهد. اولین کسی که این سخنان را گفت عباس بن علی(ع) بود و بقیه به دنبال ایشان گفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اللهوف علی قتلی الطفوف|عنوان کتاب=اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1348|نام=علی بن موسی|نام خانوادگی=ابن طاووس|ناشر=جهان|صفحه=85|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|عنوان کتاب=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|سال=1385|نام=محمد مظفری|نام خانوادگی=جمعی از نویسندگان|ناشر=زمزم هدایت|صفحه=73|مکان=قم}}</ref>
شب عاشورا امام حسین(ع) یاران خود را فرا خواند و برای آن‌ها سخنرانی نمود و بیعت خود را از ایشان برداشت. امام(ع) به ایشان فرمودند از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. دشمنان با من کار دارند. بعد از فرمایش امام(ع) فرزندان و اصحاب اظهار وفاداری کردند و گفتند: چرا چنین کنیم؟ برای اینکه پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین چیزی را بما نشان ندهد. اولین کسی که این سخنان را گفت عباس بن علی(ع) بود و بقیه به دنبال ایشان گفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اللهوف علی قتلی الطفوف|عنوان کتاب=اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1348|نام=علی بن موسی|نام خانوادگی=ابن طاووس|ناشر=جهان|صفحه=85|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|عنوان کتاب=پژوهشی پیرامون شهدای کربلا|سال=1385|نام=محمد مظفری|نام خانوادگی=جمعی از نویسندگان|ناشر=زمزم هدایت|صفحه=73|مکان=قم}}</ref>
۱٬۳۲۵

ویرایش