انتظار ظهور: تفاوت میان نسخهها
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) |
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=== سخن شهید مطهری === | === سخن شهید مطهری === | ||
«انتطار ظهور يعنى چه؟ اَفْضَلُ الأَعْمالِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ يعنى چه؟ بعضى خيال مىكنند اينكه افضل اعمال انتظار فرج است، به اين معناست كه انتظار داشته باشيم امام زمان (عجّل اللّٰه تعالى فرجه) با عدهاى كه خواص اصحابشان هستند يعنى سيصد و سيزده نفر و عدهاى غير خواص ظهور كنند، بعد دشمنان اسلام را از روى زمين بردارند، امنيت و رفاه و آزادى كامل را برقرار كنند، آن وقت به ما بگويند بفرماييد! ما انتظار چنين فرجى را داريم و مىگوييم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (يعنى بگير و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، انتظار فرج داشتن يعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگيدن و احياناً شهيد شدن، يعنى آرزوى واقعى و حقيقى مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوى اينكه تو برو كارها را انجام بده، بعد كه همۀ كارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گيرى شد آن وقت من مىآيم!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=173 و 174|مکان=تهران}}</ref> | «انتطار ظهور يعنى چه؟ اَفْضَلُ الأَعْمالِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ يعنى چه؟ بعضى خيال مىكنند اينكه افضل اعمال انتظار فرج است، به اين معناست كه انتظار داشته باشيم امام زمان (عجّل اللّٰه تعالى فرجه) با عدهاى كه خواص اصحابشان هستند يعنى سيصد و سيزده نفر و عدهاى غير خواص ظهور كنند، بعد دشمنان اسلام را از روى زمين بردارند، امنيت و رفاه و آزادى كامل را برقرار كنند، آن وقت به ما بگويند بفرماييد! ما انتظار چنين فرجى را داريم و مىگوييم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (يعنى بگير و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، انتظار فرج داشتن يعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگيدن و احياناً شهيد شدن، يعنى آرزوى واقعى و حقيقى مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوى اينكه تو برو كارها را انجام بده، بعد كه همۀ كارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گيرى شد آن وقت من مىآيم!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=173 و 174|مکان=تهران}}</ref> | ||
=== سخن امام خمینی === | |||
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام الله علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام الله علیه- بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. | |||
یک دسته دیگری بودند که ''انتظار'' فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله، درست میکنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. | |||
تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند. | |||
یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. | |||
یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامنزد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام الله علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامنمیزنند. | |||
یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.] | |||
حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف میآورند برای چی میآیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رای این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر میآیند! و هر کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد میکند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد! حضرت میخواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیفه امام|عنوان کتاب=صحیفه امام|سال=1378|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی|جلد=21|صفحه=12 تا 14|مکان=تهران}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۰
انتظار ظهور به چه معنی است؟ ویژگیهای انتظار مطلوب در اسلام چیست؟ در چه صورتی انتظار ظهور اثر مثبت خواهد داشت؟
مفهوم «انتظار ظهور» یا «انتظار فرج» در نگاه اسلامی به معنای صرف دعا و انتظار منفعلانه نیست، بلکه به معنای فعالیت، تلاش، و آمادگی است. این آمادگی هم شامل تحول فردی و هم شامل اصلاح جامعه میشود، تا زمینه برای ظهور امام عصر (عج) فراهم شود. انتظار در این مفهوم، نه تنها انسان را از انفعال دور میکند، بلکه موجب ایجاد امید به آیندهای روشن و تحرک در مسیر اصلاحات فردی و اجتماعی میشود. در حقیقت، انتظار به عنوان یک مفهوم پویا، فرد را ملزم میکند که با پایبندی به ارزشهای اخلاقی، مبارزه با ظلم و بیعدالتی و گسترش خیر و نیکی در جامعه، خود و محیط پیرامونش را برای ظهور آماده کند. بر این اساس، انتظار حقیقی نیازمند آگاهی، بصیرت، و عملگرایی است و به هیچ عنوان به معنای رها کردن مسئولیتها و دلسپردن به دعاهای منفعلانه نیست. به همین دلیل، اثرات مثبت انتظار در اسلام شامل مواردی مانند امیدبخشی، تقویت انگیزه برای تغییرات مثبت، و ایجاد حرکت در مسیر تعالی است.
معناشناسی
معنای ظهور
درباره ظهور امام عصر(عج) دو نوع برداشت میتواند وجود داشته باشد؛ یک برداشت از جریان ظهور و مهدویت این است که انسان برای تحقق عدالت و ریشه کن کردن ظلم باید منتظر بماند و فعالیت و مبارزهای انجام ندهد تا حضرت ظهور کنند و ظلم را ریشهکن کرده و عدالت را برپا نمایند. این برداشت فلجکننده، ویرانگر و موجب انحطاط میگردد و نوعی اباحهگری است. برداشت دیگر این است که انسان باید تلاش و مجاهدت کند و وظایف خود در قبال ظلم و برپایی عدالت را انجام دهد. این نوع برداشت امیدآفرین و تحرک بخش است و عبادت محسوب میشود؛ لذا همین برداشت است که در انسان اثر مثبت میگذارد و باعث رشد و حرکت و پویایی انسان است.[۱][۲]
معنای انتظار
معنای انتظار ظهور در اسلام صرفاً احساس نیاز کردن نسبت به امر مورد انتظار نیست؛ بلکه علاوه بر احساس نیاز اعتقاد به گشایش و رسیدن منجی و هم چنین تحرک و فعالیت برای آماده ساختن خود و دیگران برای تحقق ظهور است.[۳] در روایتی از موسیبنجعفر (ع) آمده است که: «اَفضَلُ العِبادَةِ بَعدَ المَعرِفَةِ اِنتِظارُ الفَرَج».[۴] معرفت یعنی توحید و معرفتِ حقایق الهی؛ برترین اعمال بعد از آن، انتظار فرج است.[۵] لذا همین که انتظار فرج از برترین اعمال است معلوم میشود که عمل است نه بی عملی.[۶] بنابراین این که انسان دست روی دست بگذارد و منتظر باشد تا منجی ظهور کند و عالم را پر از رفاه و آسایش کند و سپس تحویل انسانها دهد تا از استفاده کنند، تصور غلطی از انتظار میباشد.[۷][۸]
بر همین اساس انتظار به معنای آماده ساختن خود است و لذا با شتاب زدگی، عجله کردن، بی صبری کردن و پا به زمین کوبیدن محقق نمیگردد؛ یعنی شخص منتظر شخصی است که اهتمام به خودسازی دارد، نه این که با حالت شتاب و عجله نا به جا انتظار ظهور را داشته باشد.[۹]
معنای انتظار در سخنان عالمان دینی
سخن آیت الله خامنهای
«انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجهه همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان (عج) هستیم. اینکه انتظار نیست. انتظارِ چیست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهی ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود. تشکیل نظام جمهوری اسلامی یکی از مقدمات این حرکت عظیم تاریخی است. هر اقدامی در جهت استقرار عدالت، یک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. این آمادگی را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان حفظ کنیم. و خدای متعال نعمت داده است به مردم عزیز ما، به ملت ایران، که توانستهاند این قدم بزرگ را بردارند و فضای انتظار را آماده کنند. این معنای انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان(عج) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است».[۱۰]
سخن شهید مطهری
«انتطار ظهور يعنى چه؟ اَفْضَلُ الأَعْمالِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ يعنى چه؟ بعضى خيال مىكنند اينكه افضل اعمال انتظار فرج است، به اين معناست كه انتظار داشته باشيم امام زمان (عجّل اللّٰه تعالى فرجه) با عدهاى كه خواص اصحابشان هستند يعنى سيصد و سيزده نفر و عدهاى غير خواص ظهور كنند، بعد دشمنان اسلام را از روى زمين بردارند، امنيت و رفاه و آزادى كامل را برقرار كنند، آن وقت به ما بگويند بفرماييد! ما انتظار چنين فرجى را داريم و مىگوييم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (يعنى بگير و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، انتظار فرج داشتن يعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگيدن و احياناً شهيد شدن، يعنى آرزوى واقعى و حقيقى مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوى اينكه تو برو كارها را انجام بده، بعد كه همۀ كارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گيرى شد آن وقت من مىآيم![۱۱]
سخن امام خمینی
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام الله علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام الله علیه- بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله، درست میکنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم.
تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند.
یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.
یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامنزد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام الله علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامنمیزنند.
یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]
حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف میآورند برای چی میآیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رای این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر میآیند! و هر کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد میکند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد! حضرت میخواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.[۱۲]
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۹۹). قیام و انقلاب مهدی(عج) و مقاله شهید. قم: صدرا. ص. ۱۵.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۹۹). قیام و انقلاب مهدی(عج) و مقاله شهید. قم: صدرا. ص. ۵۳.
- ↑ «سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج)». ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹.
- ↑ ابنشعبه، حسن بن علی (۱۳۸۲). تحف العقول. قم: آل علی (علیه السلام). ص. ۴۰۳.
- ↑ «سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج)». ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹.
- ↑ «بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهٔ شعبان». ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۹ شهریور ۱۳۸۴.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۸۷). آزادی معنوی. قم: صدرا. ص. ۱۷۳.
- ↑ «بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم». 1403. دریافتشده در 11 اسفند 1369. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ «سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج)». ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹.
- ↑ «بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهٔ شعبان». ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۵ مرداد ۱۳۸۷.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۱۷۳ و ۱۷۴.
- ↑ خمینی، روح الله (۱۳۷۸). صحیفه امام. ج. ۲۱. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ص. ۱۲ تا ۱۴.