اصحاب ایرانی امام هادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۰

سؤال

در میان برخی راویان امام هادی(ع) کسانی هستند که ظاهراً ایرانی هستند؛ آیا آنان در ایران زندگی می‌کردند یا در عراق یا حجاز بودند؟


درگاه‌ها
درگاه تاریخ.png


شیعیان ایرانی امام هادی(ع) از شهرهای مختلف ایران چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان و همدان بودند و با امام(ع) ارتباط داشتند. دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر اصحاب حضرت ایرانی بودند. در زمان امام هادی(ع) «قم» مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود. مردم «قم» رابطه مالی با امام(ع) داشتند و نامه آنها به حضرت درباره غلو و سخت‌گیری آنها درباره «غالیان» در تاریخ آمده است. دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تابع بینش شیعی قمی‌ها بودند. اهواز را یکی دیگر از شهرهای ایران که شیعیان آن با امام(ع) ارتباط داشتند به‌قلم آورده‌اند. علی بن مهزیار یکی از معروف‌ترین شیعیان این شهر دانسته شده که دارای روابط صمیمی و مستحکمی با حضرت بوده است. نامه امام هادی(ع) به وکیل خود در «همدان» نیز قابل توجه است. هم چنین لقب‌های محلی اصحاب حضرت مانند «بشار نیشابوری»، «یزید جرجانی»، «سعید اهوازی» و. .. شاهدی بر این امر است.

پیشینه ارتباط ائمه(ع) با شیعیان ایران تا زمان امام هادی(ع)

به گفته محققان، دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر شیعیان در قرن نخست هجری قمری از عراق و شهر کوفه بودند. فراوانی لقب کوفی برای راویان شیعی در این دوره، به‌عنوان دلیلی بر این مدعا دانسته شده است. پس از کوفه شهر قم، دومین مرکز شیعه در ایران به‌شمار رفته که از آن به کوفه صغیر یاد شده است. از دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، وجود لقب قمی در اسامی راویان حدیث ائمه(ع) به‌عنوان دلیلی بر وجود شیعیان ایرانی برای ائمه(ع) یاد شده است.[۱] این شیعیانِ ایرانیِ قمی، عموماً از خاندان اشعری بودند که خاندانی عرب‌تبار بوده و پس از رخدادهای عراق در زمان حجاج بن یوسف به ایران کوچ کرده و در قم ساکن شده بودند.[۲] در دوره امام رضا(ع)، به‌دلیل هجرت ایشان به خراسان، بر تعداد راویان ایرانی ائمه(ع) افزوده شده است. این وضعیت در دوران امامت امام جواد(ع) نیز ادامه داشته است.[۳]

شهرهای شیعی و ارتباط شیعیان آنها با امام هادی(ع)

در منابع روایی و تاریخی، از ارتباط شیعیان شهرها و مناطق مختلف ایران (چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان، همدان) با امام هادی(ع) در قالب ارتباط در زمینه‌های مذهبیِ علمی و مالی یاد شده است.[۴]

قم و شهرهای اطراف آن

گفته شده در زمان امامت امام هادی(ع)، قم به مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان در ایران تبدیل شد که رابطه محکمی میان شیعیان آن با ائمه(ع) برقرار شده است. در کنار قم، از برخی دیگر از شهرهای اطراف آن، چون آوه و کاشان نیز یاد شده است.[۵] در برخی منابع از مکاتبه امام هادی(ع) با شیعیان قم درباره موضوع غلو صحبتی به میان آمده است: "در جریان رخدادی که شیعیان قمی شخصی را متهم به غلو کردند، امام هادی(ع) نامه‌ای خطاب به شیعیان قم نوشت و آن شخص را از این اتهام مبرا دانست.[۶]

شیعیان قم با امام هادی(ع) رابطه مالی نیز داشته‌اند؛ آنچنان که در برخی منابع از دو نفر قمی، به نام‌های "محمد بن داود قمی" و "محمد طُلَحی"، یاد شده که از قم و شهرهای اطراف آن اموالی که عموماً خمس، نذورات و هدایا بودند، برای امام به عراق می‌بردند.[۷][۸] در برخی متون، از سوی متوکل، خلیفه عباسی، فرستاده شدن این اموال از سوی شیعیان قم به عنوان اتهامی به امام(ع) عنوان شده است.[۹][۱۰]

در کنار «قم»، دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تحت تأثیر تعلیمات شیعی قرار داشته و از بینش شیعی مردم «قم» پیروی می کردند. در پاره‌ای روایات از «محمد بن علی کاشانی» نام برده شده که در باب توحید از امام هادی(ع) سؤالی کرده است.[۱۱][۱۲] مردم «قم» و «آوه»، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) به مشهد الرضا مسافرت می‌کردند و حضرت نیز آنها را در قبال این عمل «مغفور لهم» وصف کرده اند.[۱۳]

اهواز

اهواز را یکی دیگر از شهرهای ایران که شیعیان آن با امام هادی(ع) ارتباط داشتند به قلم آورده‌اند. علی بن مهزیار یکی از معروف‌ترین شیعیان این شهر دانسته شده که دارای رابطه صمیمی و مستحکم با امام بوده است؛[۱۴] به طوری که نجاشی در رجال خود او را دارای موقعیتی خاص نزد حضرت دانسته است.[۱۵] احمد بن علی بن ابی‌طالب طبرسی،‌ محدث شیعه در قرن ششم، در کتاب خود نامه‌ای از امام هادی(ع) خطاب به مردم اهواز را نقل کرده است؛ امام(ع) در این نامه به مباحثی درباره جبر و تفویض پرداخته است.[۱۶]

فارسی دانستن امام هادی(ع)

در برخی منابع، روایتی نقل شده که در آن امام هادی(ع) با علی بن مهزیار و غلام او به فارسی سخن می‌گوید.[۱۷] مفاد این روایت این‌گونه است که در سال ۲۸۸ق حضرت از علی بن مهزیار می‌خواهد برای ایشان ساعتی شنی تهیه کند. در قسمتی از این روایت، امام(ع) با علی بن مهزیار و غلام او مسرور به فارسی سخن می‌گوید: «من در کنار ساعت بودم. یک سنگ افتاد. مسرور [به فارسی] گفت: هشت. امام فرمود: ثمانیه؟ گفتیم: بلی ای سرور ما. آنگاه ما بیرون آمدیم. امام به علی بن مهزیار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن‌مهزیار او را فرستاد. وقتی وارد شده بود، امام [به فارسی به وی]‌ فرموده بودند: بار خدایا چون؟ مسرور گفته بود: نیک یا سیدی. در این وقت، [شخصی به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسی] به مسرور فرمود: در ببند؛ او در را بست».[۱۸]

اصفهان

«اصفهان» که شایع بود اهالی آن سنّیان متعصب حنبلی هستند ـ و بخش عمده‌ای نیز چنین بود ـ گاه شیعیانی از اصحاب امام هادی(ع) را در خود داشت که از آن جمله باید به «ابراهیم بن شیبه اصفهانی» اشاره کرد. وی گرچه «کاشانی» بوده، ولی احتمالاً مدتی طولانی در «اصفهان» می‌زیسته که ملقب به «اصفهانی» شده است. عکس این مطلب نیز صادق است. چنانکه «علی بن محمد کاشانی» که از اصحاب حضرت است اصلاً «اصفهانی» بوده است.[۱۹] در روایتی از عبدالرحمن نامی، نام برده شده که از مردم «اصفهان» بوده و تحت تأثیر کرامتی که در سامرّاء از امام هادی(ع) دیده به مذهب شیعه در آمده است.[۲۰][۲۱]

شهرهای دیگر

مردم شیعه دیگر شهرهای «ایران» نیز، چنین رابطه‌ای را با امامان(ع) داشتند. این در حالی بود که بیشتر شهرهای «ایران»، به دلیل نفوذ قهرآمیز امویان و عباسیان، گرایشات سنی داشتند و شیعه در اقلیت بود. لقب‌های شهری که نسبت‌های محلی اصحاب امام هادی(ع) را مشخص می کند، تا حدودی می‌تواند نشان از مراکز و اقامتگاه‌های شیعیان باشد؛ به عنوان نمونه می‌توان از «بشر بن بشار نیشابوری»، «فتح بن یزید جرجانی»، «احمد بن اسحاق رازی»، «حسین بن سعید اهوازی»، «حمدان بن اسحاق خراسانی» و «علی بن ابراهیم طالقانی» یاد کرد که در شهرهای مختلف «ایران» می‌زیسته‌اند. «جرجان»[۲۲] و «نیشابور»[۲۳] در پرتو فعالیت‌های روزافزون شیعیان، به مرور، به صورت مراکز نفوذ شیعه در قرن چهارم درآمد. شواهد دیگری حاکی از آن است که در «قزوین» نیز کسانی از اصحاب امام هادی(ع) ساکن بوده‌اند.[۲۴]

روایت دیگری حاوی نامه‌ای از امام هادی(ع) به وکیل خود در همدان است که طی آن چنین فرموده: «من سفارش شما را به دوستداران خود در همدان کرده‌ام».[۲۵][۲۶]


منابع

  1. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری - سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۳.
  2. قمی، حسن بن محمد (۱۳۶۱). تاریخ قم. تهران، انتشارات توس. ص. ۲۶۰.
  3. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری - سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۴.
  4. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۳ ـ ۶۵۹.
  5. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۴.
  6. نجاشی، علی بن عباس (۱۳۷۴). رجال نجاشی. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص. ۳۲۹.
  7. الحمزاوی، حسن العدوی. مشارق الأنوار فی فوز أهل الإعتبار. مصر، شرقیه. ص. ۱۰۰.
  8. عطاردی قوچانی، عزیزالله (۱۴۱۰). مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد(ع). مشهد، کنگره امام رضا(ع). ص. ۴۵.
  9. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب. ج. ۲. ص. ۴۵۱.
  10. طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۴). أمالی. ج. ۱. قم، دار الثقافة. ص. ۲۸۲ ـ ۲۸۳.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج. ۱. تهران، دار الکتب الإسلامیه. ص. ۱۰۲.
  12. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۱۶). توحید. قم، مؤسسه نشر اسلامی. ص. ۱۰۱.
  13. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۸). عیون أخبار الرضا. ج. ۲. تهران، نشر اعلمی. ص. ۲۶۰.
  14. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۵.
  15. نجاشی، علی بن عباس (۱۳۷۴). رجال نجاشی. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص. ۲۵۳.
  16. طبرسی، احمد بن علی (۱۴۰۳). الإحتجاج على أهل اللجاج. ج. ۲. مشهد، نشر مرتضى‌. ص. ۴۵۰.
  17. صفار، محمد بن حسن. بصائر الدرجات. تهران، منشورات اعلمی. ص. ۳۳۷.
  18. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۶.
  19. عطاردی قوچانی، عزیز الله (۱۴۱۰). مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد(ع). مشهد، کنگره امام رضا(ع). ص. ۳۵۲.
  20. مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج. ۵۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص. ۱۴۱.
  21. عطاردی قوچانی، عزیزالله (۱۴۱۰). مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد(ع). مشهد، کنگره امام رضا(ع). ص. ۱۲۳.
  22. مقدسی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (۱۴۱۱). أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم. قاهره، مکتبة مدبولی. ص. ۳۱۵.
  23. مقدسی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (۱۴۱۱). أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم. قاهره، مکتبة مدبولی. ص. ۳۶۶.
  24. کشی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). إختیار معرفة الرجال. مؤسسه نشر دانشگاه مشهد. ص. ۵۲۶.
  25. کشی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). إختیار معرفة الرجال. مؤسسه نشر دانشگاه مشهد. ص. ۶۱۰.
  26. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۵۳۰.