پیش نویس:مرتضی مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

(تغییر عنوان و متن)
جز (Malekpor صفحهٔ کاربر:Whitenoah91/صفحه تمرین6 را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به پیش نویس:مرتضی مطهری منتقل کرد)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۸

سؤال

مرتضی مطهری کیست؟


درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


مرتضی مطهری، فیلسوف، اصولی، فقیه، ادیب، و یکی از مجتهدین برجسته و تأثیرگذار بود. او در تربیت فکری و علمی مردم، دانشجویان، متفکرین و روشنفکران عصر خود تأثیر به سزایی داشت. مطهری شاگرد مکتب علامه طباطبائی و امام خمینی هم به عنوان مجتهد، آزاداندیش و نظریه پرداز و هم به عنوان انقلابی و مرد میدان‌های اجتماعی در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، آموزشی و تربیتی شناخته می‌شود. از جمله اینکه او مهم‌ترین و مورد اعتمادترین مشاور امام خمینی بود.

تولد

مرتضی مطهری، در روز ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ شمسی، خدای کریم به عالم ربانی شیخ محمدحسین مطهری و همسر مؤمنش ـ سکینه ـ فرزندی هدیه کرد[۱] که مرتضی نامیده شد و برای آن خانواده پاک، بهاران را به ارمغان آورد. مرتضی کم کم دوران کودکی را پشت سر گذاشت. او که علاقه عجیبی به حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش کرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مکتب کشاند و به دیدار گُل‌های آن بوستان رساند.

آغاز تحصیل

او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس کرد و عاشقانه به آن جا روی کرد[۲] و چنان پر تلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتی اهل بصیرت گردید. رفته رفته افکاری بلند و سؤال‌هایی سرنوشت ساز برایش آشکار شد جهان آفریده کیست؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و... این پرسش‌ها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو می‌کرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی ـ مدرس فلسفه الهی ـ حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.[۳] سرانجام مرتضی در سال ۱۳۱۶ شمسی در زمانی که حکومت سیاه رضاخان بیداد می‌کرد و ظلمت همه جا را فرا گرفته بود، به دنبال نور و فضیلت راهی حوزه علمیه قم شد تا روح تشنه‌اش را از کوثر قرآن و زمزم عترت سیراب کند.[۴] مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه‌ای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت زده کرد.[۵] او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشده‌ای بود در این هنگام ستاره‌ای بدرخشید و او را به مقصود رساند. حضرت امام خمینی ـ الگوی علم و تقوا ـ درس اخلاق تشکیل داد و به نور افشانی و انسان سازی پرداخت. مطهری به زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد.[۶] این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن». مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهم‌ترین کارهایش و بلکه عالی‌ترین و مهم‌ترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحری بود. او شیرینی و لذتی از این کار مبارک و سعادت آفرین، احساس می‌کرد که شب تیره زندگیش را تبدیل به روز روشن می‌نمود.

حوزه قم

مطهری با دقت، سرعت، نظم و تلاشی ستودنی به آموختن علوم اسلامی مشغول شد او نزد آیت الله صدوقی، کتاب «مطوّل» را فرا گرفت و در محضر آیت الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را بیاموخت. او هم چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدر الدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد ـ انگجی و میرزا مهدی آشتیانی در علوم گوناگون بهره‌مند شد. دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفت انگیز کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه می‌زیست، با آن تنفس می‌کرد و روحش با این کتاب همدم و جمله‌های گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهم‌تر آن که به هر آن چه می‌دانست عمل می‌کرد و راستی که مرد حقیقت و معنویت بود.[۷] مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ شمسی آغاز کرد.[۸] او بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدر المتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت.[۹] وی بعد از ورود آیه الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد[۱۰] و از بحث‌های مجتهد پرور آن عالم ربانی بهره‌مند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیت الله بروجردی تقلید می‌کرد.[۱۱] مطهری، درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از امام خمینی فرا گرفت[۱۲] و راز و رمز اجتهاد را از آن حکیم الهی و فقیه وارسته بیاموخت. در سال ۱۳۲۹ ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «الهیّات» از کتاب «شفا» (تألیف ابو علی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت.[۱۳] علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع کرده بود که در شب‌های پنج شنبه و جمعه تشکیل می‌شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و ... شرکت می‌کردند[۱۴] ثمره مبارک این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه است به نام کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پْر بار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست. استاد مطهری، هم چنین در دوره تحصیل هم فکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «فدائیان اسلام» بود.[۱۵] این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ شمسی، از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت. مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتاب‌های ذیل را تدریس کرد: «مطوّل» (در علم معانی، بیان و بدیع)، «شرح مطالع» (در علم منطق)، «کشف المراد» (در علم کلام و عقاید)، «رسائل» و «کفایه» (در علم اصول فقه)، «مکاسب» (در فقه) «شرح منظومه» و «اسفار» (در فلسفه).[۱۶]

هجرت به تهران

استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی با دختر آیت الله روحانی ازدواج کرد[۱۷] و در همان سال ـ در حالی که به مدرسی مشهور بود ـ به تهران هجرت کرد.[۱۸] علت این هجرت را برخی تنگدستی شمرده‌اند،[۱۹] اما سببش هر چه بود، باید آن را لطف خفیّ الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد. استاد مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی و نور افشانی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسه‌ای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد.[۲۰] سخنرانی‌های روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سؤال‌های موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص، در این راه موفق شد. در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادّیگری و غربزدگی پرداخت. رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق می‌ورزید و مْرید او بود. استاد مطهری در آن دانشکده، دوره‌های لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی (منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی)، فلسفه (شرح منظومه، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزّالی و ...)، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس می‌کرد.[۲۱]

مرزبان اسلام

الف. سلاح قلم: استاد مطهری بعد از حدود سی سال که از زمزم قرآن و کوثر عترت سیراب شد و دم مسیحایی تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاوید شد. این مرزبان قهرمان، فقط به حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤال‌های موجود درباره مسائل اسلامی می‌اندیشید و هدف نوشته‌هایش همان بود.[۲۲] او معتقد بود دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین به طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزش‌های غلطی است که به نام اسلام داده می‌شود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می‌بیند.[۲۲]

ب. مجله مکتب تشیع در سال ۱۳۳۶ به همت جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالاتی از استاد مطهری در نشریه مکتب تشیع منتشر شد، از جمله: «اصالت روح»، «قرآن و مسأله‌ای از حیات»، «توحید و تکامل» و «حق عقل در اجتهاد».[۲۳]

ج. چراغ انجمن بعد از تأسیس انجمن اسلامی پزشکان (۱۳۳۷ـ۱۳۳۸ ش.)، استاد مطهری، چراغ آن انجمن شد و در زمانی که سردی و تاریکی جامعه را فرا گرفته بود به دل‌های سرد، گرمی بخشید و نور و روشنایی داد. استاد یکی از مهم‌ترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانی‌هایش، موضوعات حساس و سرنوشت سازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن(ع)، امام صادق(ع) و مسأله خلافت، مسأله ولایت عهدی امام رضا(ع)، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانک، بیمه و ... را مورد بررسی عالمانه قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار نهاد.

د. داستان راستان طرح تدوین «داستان راستان» از سوی یکی از مؤسسات علمی به آیه الله مطهری پیشنهاد شد. استاد چون این کار را پسندیده و مفید یافت تعهد کرد که آن را انجام دهد. او در زمانی شروع به داستان نویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیت‌ها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده می‌شد. جلد اول داستان راستان در سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر شد و با توجه و استقبال کم نظیر مردم مواجه گشت. هـ. طرحی نو استاد مطهری سال‌ها بود که آرزوی تأسیس مؤسسه‌ای علمی ـ فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجه الاسلام سید علی شاهچراغی، مؤسسه حسینیه ارشاد را تأسیس کرد.[۲۴] بعد از تأسیس حسینیه ارشاد، به کار این مؤسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامه ریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آن جا دعوت می‌کرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفق‌ترین سخنرانان آن بود. و. علل گرایش به مادّیگری کتاب علل گرایش به مادّیگری ـ که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سال‌های ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است ـ در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تألیف کرد که در میان نسل جوان، گرایشی به مکاتب مادی ـ و از جمله مارکسیسم ـ مشاهده می‌شد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و به طور رسمی این تغییر ایدئولوژی را اعلام کردند. استاد مطهری در این کتاب به بررسی نقش کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی و ... در گرایش به مادّیگری می‌پردازد، و علل لغزش‌ها و انحراف‌ها را در این زمینه روشن می‌سازد. ز. فلسفه تاریخ یکی از درس‌هایی که استاد مطهری در منزل خودشان برقرار کرد درباره فلسفه تاریخ بود که از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ با جمع برخی از شاگردان برگزار می‌شد. استاد در این دروس، آراء فلاسفه غرب و اسلام را در مورد مباحثی مانند «عوامل محرک تاریخ»، «ارزش تاریخ»، «جامعه و فرد»، «ارتباط تاریخ با علم، مذهب و اخلاق»، «علیت در تاریخ»، «تکامل تاریخ»، «پیش بینی آینده» و ... عالمانه نقد و بررسی می‌کرد. ج. مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی» است این کتاب در سال‌های ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر درآمد. آن استاد عالیقدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروه‌های به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران مسلمان درباره جهان بینی اسلامی مشاهده می‌کرد. بدین علت و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهم‌تر برای روشن کردن نظر اسلام، این اثر پْر برگ و بار را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری روشنفکران را آشکار ساخت. در این کتاب نفیس، مواضع و جهان بینی بعضی از گروهک‌ها مانند «منافقین» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. ط. ماتریالیسم در ایران کتاب علل گرایش به مادّیگری که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده بود مورد استقبال شایان مردم حقیقت جو قرار گرفت، به طوری که در سال ۱۳۵۷ به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمه‌ای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» بر آن افزود. استاد مطهری در این مقدمه بسیار پْر بار به افشا و نقد شیوه‌های جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران می‌پردازد و این بحث را در دو بخش ارائه می‌کند: ۱. تحریف شخصیت‌ها ۲. تحریف آیات قرآن در این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهک‌ها، از جمله «فرقان» مورد نقد و بررسی عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد. بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیه‌ای منتشر کرد به این مضمون: هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را می‌دهیم. اما استاد مطهری فرمود: اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچک‌ترین تردیدی ندارم.[۲۵]

تدریس در قم

استاد مطهری بنا به توصیه امام خمینی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، هفته‌ای دو روز به قم می‌رفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت، اصل غائیّت، فلسفه هگل، معارف قرآن، مارکس و مارکسیسم، «منظومه»، «نجات» و «اسفار» تدریس می‌کردند.[۲۶] استاد به حکم وظیفه شرعی از تهران به قم می‌رفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت می‌کردند.[۲۷]

آثار

یادگارهای استاد مطهری، به حق گلستانی جاودان است که بوی خوش آن، عقل و جانِ هر حقیقت جویی را زنده می‌کند. آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهم‌ترین آن عبارتند از: مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، آشنایی با قرآن، اسلام و مقتضیات زمان، انسان کامل، پیرامون انقلاب اسلامی، پیرامون جمهوری اسلامی، تعلیم و تربیت در اسلام، توحید، نبوت، معاد، حماسه حسینی، خدمات متقابل اسلام و ایران، عدل الهی، داستان راستان، سیری در نهج البلاغه، سیری در سیره نبوی، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، شرح مبسوط منظومه، علل گرایش مادّیگری، فطرت، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، گفتارهای معنوی، مسأله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام و قیام و انقلاب مهدی (عج). برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از: شرح منظومه (به زبان عربی به قلم محمد تقی شریعتمداری)، آشنایی با قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)، فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)، مسأله بردگی در اسلام، پانزده گفتار، توکل و رضا، انسان‌شناسی، حاشیه بر تفسیر المیزان و ...

فعالیت‌های انقلابی

یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در قیام ۱۵ خرداد نقشی اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه امام حسین(ع) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و به طور صریح و قاطع به محمد رضا پهلوی حمله کرد.[۲۸] به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد.[۲۸] این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.[۲۹] استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی «هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی ایراد کرد، از جمله مسأله «انسان و سرنوشت». بعد از تبعید امام خمینی، مهم‌ترین عکس العمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور حسنعلی منصور ـ نخست وزیر وقت ـ بود که به دست قهرمانان هیأت‌های مؤتلفه اسلامی انجام شد. و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام خدا پسندانه را به ثمر رساند.[۳۰] آیت الله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیت‌های بسیار ارزنده و سرنوشت سازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهم‌ترین و مورد اعتمادترین مشاور امام خمینی بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسئولیت‌های مختلف، پذیرفته می‌شد.[۳۱]

شهادت

استاد مطهری که آرزویش شهادت در راه خدا بود و در کتاب‌ها و گفتارهایش، مقام بلند و ارزش والای شهید را با عباراتی نغز و حکیمانه، نوشته و گفته بود[۳۲]، سرانجام به آرزویش رسید.

در شب چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، ساعت بیست و دو و بیست دقیقه، استاد مطهری به وسیله جوانی فریب خورده از اعضای گروهک سیاسی و منافق «فرقان» به شهادت رسید.[۳۳]


منابع

  1. لمعاتی از شیخ شهید، ص ۸.
  2. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص۹.
  3. علل گرایش به مادیگری، ص ۸ـ۱۰.
  4. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۹.
  5. مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۱، ص ۱۳۸.
  6. علل گرایش به مادیگری، ص ۱۰ و ۱۱.
  7. ر.ک: سیری در نهج البلاغه، ص ۱۰ـ۱۲.
  8. علل گرایش به مادیگرایی، ص ۱۱.
  9. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱. ص ۱۷۲.
  10. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۹.
  11. مطهری، مطهر اندیشه، ج ۱، ص ۳۲.
  12. یاد نامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۷۲.
  13. علل گرایش به مادیگری، ص ۱۱.
  14. ر.ک: یادواره استاد شهید مطهری، ص ۳۱؛ یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۷۲.
  15. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳۹ و ۳۴۰.
  16. یادواره استاد شهید مرتضی مطهری، ص ۳۲.
  17. مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۲، ص ۶۶۷.
  18. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱، ۵۶.
  19. سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۱۱.
  20. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۵۶.
  21. مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۱، ص ۳۰۳ و ۳۰۴ و ج ۲، ص ۸۳۴، ۸۴۰، ۸۶۸، ۸۸۲ و ۸۸۴.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ عدل الهی، ص۸۱۰.
  23. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۵۴۱.
  24. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۱۰ و سیری در زندگی استاد مطهری، ص ۹۸ و ۱۱۴.
  25. سرگذشت‌های ویژه، ج ۱، ص ۱۳۱ و ۱۳۲.
  26. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص یازده و یادنامه استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۵۴۲ـ۵۵۲.
  27. جلوه‌های معلمی استاد، ص ۱۰۱.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۲، ص ۶۵۶.
  29. سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۲۲ و ۲۳.
  30. مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۲، ص ۶۵۶.
  31. جلوه‌های معلمی استاد، ص ۱۸۳ و ۱۸۴.
  32. کتاب مقاله شهید و قیام و انقلاب مهدی(عج).
  33. مطهری، مطهر اندیشه‌ها، ج ۲، ص ۶۷.