خدا از نگاه وهابیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت =الف | | اولویت =الف |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۴
در وهابیت خداوند چگونه معرفی میشود؟
عقاید وهابیت در توصیف خداوند از ابن تیمیه و ابن قیم گرفته شده است و در عقاید خود پیرو این دو شخصیت سلفی است. از نگاه وهابیها خداوند متعال مانند انسان توصیف میشود و دارای مکان، پا، دست، سنگینی و کرسی است که بر آن مینشیند و با پیامبران و شهدا تشکیل جلسه میدهد. همچنین از دیدگاه و هابیت خداوند بین آسمانها گشت و گذار میکند و حتی در مقابل نمازگزار قرار میگیرد.
جایگاه خداوند
وهابیها میپندارند که خداوند در جهت فوق و بالا قرار دارد و آن را یک امر ضروری و فطری میدانند. ابن تیمیه که از ریشههای مهم و اساسی وهابیت است چگونگی این فوقیت را اینگونه بیان میکند: هوا فوق زمین است ابر فوق هوا است و آسمانها فوق ابرها و زمین است و عرش فوق آسمانها است و خداوند در فوق همه اینها قرار دارد.[۱] او در مقام تأکید این مطلب میگوید کسانی که قائل به رؤیت اند ولی برای خدا جهت فوقیت را ثابت نمیدانند گفته آنها به حکم ضروری عقل معلوم الفساد است![۲] این در حالی است که خداوند میفرماید: ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَ وَجْهُ اللَّه؛ به هر سو رو کنید پس خدا آنجا است﴾.[۳] یا میفرماید: ﴿وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ مَا کُنتُم؛ َو هر جا باشید او با شما است﴾.[۴]
ابن تیمیه و ابن قیم معتقداند که خداوند قبل از اینکه موجودات عالم را خلق کند در میان ابر ضخیمی قرار داشت که نه در زیر آن هوا بود و نه در بالای آن و در عالم هیچ موجودی نبود و عرش خدا بر روی آب قرار داشت![۵]
وزن داشتن خداوند
از دیدگاه پیروان ابن تیمیه خدا، دارای وزن و سنگینی است و عرش او به علت سنگینی خدا به صدا در میآید. ابن تیمیه مقتدای وهابیان در کتابهای متعدد خود چنین میگوید: خدای سبحان در بالای عرش قرار دارد و عرش او هم شبیه قبهای است که در بالای آسمانها قرار گرفته است و عرش به علت سنگینی خدا مانند جهاز شتر در اثر سنگینی راکب به صدا در میآید.[۶]
ابن قیم جوزی شاگرد ابن تیمیه و مبلغ عقاید او و نیز سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب میگویند: عرش خداوند که ضخامت آن به اندازه فاصله میان دو آسمان است بر پشت هشت قوچی قرار دارد که فاصله ناخن تا زانوی آنها نیز به اندازه فاصله میان دو آسمان است و این قوچها روی دریایی قرار دارند که عمق آن به اندازه فاصله دو آسمان است و دریا بر روی آسمان هفتم قرار گرفته است.[۷]
نشستن خدا بر کرسی در جلسه با پیامبران
ابن تیمیه و ابن قیم جوزی که از استوانههای فرقه وهابیت هستند، خدا را به سلاطین تشبیه نموده و میگویند در روز جمعه از روزهای آخرت خداوند از عرش پایین میآید و بر کرسی مینشیند و کرسی خداوند در میان منبرهایی از نور قرار میگیرد و انبیا بر این منابر مینشینند و این منابر را کرسیهایی از طلا احاطه نموده که بر این کرسیها شهداء و صدیقین مینشینند و بعد از انجام جلسه مفصل و گفتگو با اعضای جلسه، خداوند از کرسی بلند میشود و با ترک جلسه به سوی عرش خود بالا میرود.[۸]
جابهجا شدن خدا و کرسیهای متعدد او
وهابیها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که حتی برای خداوند کرسیهای متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته است. ابن قیم میگوید برای خداوند در هر آسمان یک کرسی وجود دارد. وقتی که به آسمان دنیا نزول میکند روی کرسی مختص به این آسمان مینشیند و میگوید: «آیا استغفار کننده ای هست تا اورا ببخشم … و تا صبح آنجا میماند و هنگام صبح، کرسی آسمان دنیا را ترک میکند و بالا میرود و بر کرسی دیگر مینشیند[۹]! ابن تیمیه و ابن قیم در کیفیت نشستن خدا بر کرسی میگویند: استواء به معنای مجرد استیلاء نیست بلکه به معنای نشستن بر کرسی پادشاهی است و اضافه میکنند که استواء خدا بر کرسی مانند استواء بشر بن مروان بر کرسی سلطنت است زمانی که عراق را فتح نمود.[۱۰]
این طایفه خدا را کوچکتر از عرش پنداشته و میگویند: عرش خداوند آسمانها و زمین را دربر میگیرد و زمانی که خداوند بر آن مینشیند به اندازه چهار انگشت خالی میماند.[۱۱]
و نیز میگویند: پیامبر اسلام(ص) در کنار خداوند بر عرش مینشیند.[۱۲] لازمه این سخن اینست که عرش بزرگتر از خدا است و خدا و رسول خدا هردو در آن، جا میگیرند و عرش بر هردوی آنها احاطه دارد. همچنین معتقداند که خدا در هنگام نماز در مقابل هر نماز گذاری قرار میگیرد و لذا میگویند نماز گذار نباید آب دهانش را به سوی قبله بیاندازد، چون خداوند در مقابل او قرار میگیرد و این عمل باعث اذیت و آزار خدا میشود![۱۳]
دیده شدن خداوند
وهابیت مدعی رؤیت خداوند با چشم سر است، آنان میگوین همانطوریکه قرص ماه و خورشید را میبینید خدا را خواهید دید و در دیدار خداوند هیچ فشار و ناراحتی بر شما وارد نخواهد شد.[۱۴] ابن تیمیه در اثبات مدعای خود میگوید خطای کسانی که قائل به رؤیت خداوند هستند کمتر از خطای کسانی است که رؤیت خداوند را نفی میکنند؟[۱۵]
ابن تیمیه معتقد است که در روز قیامت خداوند با قیافه مبدل پیش مردم میآید و خود را معرفی میکند و میگوید من خدای شما هستم ولی مردم در جواب میگویند ما تو را نمیشناسیم و از تو به خدا پناه میبریم. اگر خدای ما بیاید ما اورا میشناسیم. سپس خداوند با قیافه اصلی خودش پیش آنها میآید و خود را معرفی میکند وآنها میگویند: بلی تو خدای ما هستی و به دنبال خدا به سوی بهشت روان میگردند![۱۶]
اعضای بدن برای خداوند
این گروه به ظواهر برخی روایات تمسک نموده و برای خداوند تبارک و تعالی صورت، دست، پا، کتف، کمر و انگشتان و... ساختهاند، ابن تیمیه در کتاب الفتاوی به صراحت مینویسد: «آنچه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع و اتفاق پیشینیان بر آن است حق است، حال اگر از این امر لازم آید که خداوند متصف به جسم بودن شود، اشکالی ندارد، زیرا لازمه حق نیز حق است.»[۱۷]
ابن تیمیه و ابن قیم میگویند: صورت انسان شبیه به صورت خداوند است !؟ در این رابطه روایتی را چنین نقل نموه اند: وقتی یکی از شما با برادرش نزاع و مخاصمه میکند، از سیلی و لطمه زدن به صورت طرف نزاع خود داری نماید، زیرا خداوند «آدم» را مانند صورت خودش آفریده است!؟[۱۸]
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه[۱۹] و دیگر آثارش به صراحت تمام میگوید خداوند دارای دو دست است که هرکدام از این دو دست کار مخصوص به خودشان را انجام میدهد و به کار همدیگر دخالت نمیکند در این رابطه حدیثی نقل میکند و آن را صحیح میداند و در کتاب «دقایق التفسیر» میگوید: خداوند در روز قیامت دست خود را داخل آتش جهنم میکند و هرکه را بخواهد بیرون میآورد.[۲۰]
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه[۲۱] و کتابهای دیگر و ابن قیّم شاگردش در «حادی الارواح»[۲۲]میگوید خداوند دارای پا است، به این بیان که در روز قیامت جهنم پر نمیشود و مرتب از خداوند میخواهد که چیزی در آن بریزد، خداوند هرچه از انسانها را داخل جهنم میافکند بازهم پر نمیشود و فریاد «هل من مزید» جهنم بلند است تا اینکه خداوند پایش را داخل جهنم میگذارد و آنگه جهنم پر میشود و میگوید: «قط قط» بس است بس است ؟!
در کتاب دقایق التفسیر و کتب دیگر میگوید که خداوند دارای ساق است و در این رابطه روایتی را بدین گونه نقل میکند: در روز قیامت ساق خود را نشان میدهد و تمام مردان و زنان با ایمان در مقابل خدا به سجده میافتند.[۲۳] ابن تیمیه در مقابل کسانیکه گفتهاند، ائمه حدیث از این روایت اعراض کردهاند به شدت مخالفت نموده و گفته است: اینکه ائمه از اینگونه روایات اعراض نمودهاند بهتان عظیم است.[۲۴]
ابن قیم جوزی شاگرد ابن تیمیّه در کتاب «طریق الهجرتین» میگوید: خداوند در روز قیامت کنار بنده مؤمن قرار میگیرد و با او درگوشی حرف میزند و بنده مؤمن آن چنان به پروردگارش نزدیک میشود که با خدا پهلو به پهلو قرار میگیرد و خداوند کتف خودش را بر او میگذارد و مشغول صحبت میگردند، خداوند از بندهاش سؤال میکند به یاد داری که به فلان گناه مرتکب شدی؟ او میگوید آری آری و به تمام گناهانش اعتراف میکند.[۲۵]
ابن تیمیه خدای سبحان را همچون انسانها دارای کمر میداند و میگوید: وقتی خداوند رحم (قرابت) را خلق کرد، رحم بلند شد و کمر خدا را محکم گرفت![۲۶]
منابع
- ↑ ابن تیمیه، ابو العباس، احمد بن عبدالحلیم الحرانی، منهاج السنه، مصر، بولاق، چ۱ ،۱۳۲۱ق، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ منهاج السنه، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ بقره، ۱۱۵.
- ↑ حدید، ۴.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجمو ع الفتاوی الکبری، ج۳، ص۱۴۰ و ج۵، ص۱۰۷و ج۶، ص۵۷۶؛ الرد علی المنطقیین، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ص۵۱۵؛ الرد علی البکری، مدینه، مکتبه الغرباء، چ۱، ۱۴۱۷ ق (تحقیق محمد علی عجّال)، ج۱، ص۱۴۱؛ العقیده الواسطیه، ریاض، الریا سه العامه لادارات البحوث و الافتاء، چ۲، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲؛ ابن قیم جوزی، محمد بن ابی بکر، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم حرانی، مجموع الفتاوی، بینا، بیتا، ج۵، ص۱۳۷ و۱۵۱و۵۸۰ و ج۶، ص۵۵۶ و ۵۸۸، ج۱۶، ص۴۳۷؛ بیان تلبیس الجهمیه فی تأسیس بدعهم الکلامیه، مکهالمکرمه، مطبعه الحکومه، اول، ۱۳۹۲ق، ج۱، ص۵۶۹ و ۵۷۱ تعارض العقل و النقل، ریاض، دارالکنوز الادبیه، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۴.
- ↑ ابن قیم جوزی، محمد بن ابی بکر، توضیح المقاصد و تصحیح العقاید، بیروت، المکتب الاسلامی، چ۳، ۱۴۰۶ ق، ج۱، ص۴۱۹و ۵۲۰؛ اجتماع الجیوش الاسلامیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۰؛ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید (محمد بن عبدالوهاب) ریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بیتا، ج۱، ص۶۷۷.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم حرانی، مجموع الفتاوی، ج۵، ص۵۵؛ ابن قیم جوزی، محمد بن ابی بکر (ابو عبدالله) زادالمعاد فی هدی خیر العباد، بیروت، مؤسسه الرساله، چهاردهم ،۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۳۶۹–۳۷۰؛ اجتماع الجیوش الاسلامیه، ج۱، ص۵۱؛ توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج۱، ص۴۲۶و ج۲، ص۵۸۵؛ و حادی الارواح، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۲۱۸؛ روضه المحبین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۳۳.
- ↑ اجتماع الجیوش الاسلامیه، ج۱، ص۵۵.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم الحرانی، تفسیر کبیر، ج۶، ص۳۸۵؛ مجموع الفتاوی، ج۱۶، ص۳۹۷؛ ابن قیم، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج۲، ص۳۱.
- ↑ ابن تیمیه، ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم الحرانی، مجموع الفتاوی (کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه)، دارالنشر: مکتبه ابن تیمیه، چ۲، تحقیق: عبدارحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج۱۶، ص۴۳۵.
- ↑ مجموع الفتاوی، ج۴، ص۳۷۴.
- ↑ مجمو ع الفتاوی الکبری، ج۳، ص۱۴۰ و ج۵، ص۱۰۷و ج۶، ص۵۷۶.. ؛ الرد علی المنطقیین، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۵۱۵؛ الرد علی البکری، ج۱، ص۱۴۱؛ العقیده الواسطیه، ج۱، ص۲۲؛ توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ منهاج السنه، ج۳، ص۳۴۱؛ الفتاوی الکبری، بیروت، دارالمعرفه، ج۱، ص۴۳۸؛ مجموع الفتاوی، ج۳، صص ۱۴۰ و ۳۹۰و ج۵، ص۱۰۷و ص۱۷۷و ج۶، ص۴۲۱و ج۱۱، ص۴۸۱و ج۱۸، ص۲۰۰؛ درء تعارض العقل والنقل، ریاض، دار الکنوز الادبیه ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۲۵۲؛ بیان تلبیس الجهمیه، ج۱، ص۳۵۰و ج۲، صص۸۴و ۴۰۶و۴۱۸؛ توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، ج۲، ص۵۷۱.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱ص۲۱۷.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، بغیه المرتاد، ص۴۵۳، مکتبهالعلوم والحکم، ۱۴۰۸ق؛ مجمو ع الفتاوی، ج۶، ص۴۹۲؛ ابن قیم جوزی، حادی الارواح، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا، ج۱، ص۲۰۷.
- ↑ مجموع الفتاوی، ج۵، ص۱۹۲.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن الحلیم الحرانی؛ الجواب الصحیح، ریاض دارالعاصمه، چ۱، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۴۴۴؛ ابن قیم، محمد بن ابی بکر، حادی الارواح الی بلاد الاقراح، جبیروت دارالکتب العلمیه، بی تا، ۱، ص۱۰۳.
- ↑ منهاج السنه، ج۱، ص۱۳۹، درء التعارض، ج۷، ص۱۲؛ الحسنه و السئیه، ص۱۰۲؛ مجموع الفتاوی، ج۸، ص۹۵؛ دقایق التفسیر، ج۲ ص۱۷۱.
- ↑ دقایق التفسیر، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ منهاج السنه، ج۵ ص۱۰۰؛ بیان تلبس الجهمیه، ج۲، ص۱۶۷؛ اجتماع الجیوش الاسلامی، ج۱، ص۱۰۰؛ مجموع الفتاوی، ج۳ ص۱۳۹؛ الفتاوی الکبری، ج۵، ص۹۶.
- ↑ حادی الارواح، ج۱، ص۲۷۸؛ روضه المحبین، ج ۱ ص۴۲۷؛ شرح قصیده ابن قیم، ج۱، ص۱۳۱.
- ↑ دقایق التفسیر، ج۲، ص۱۷۱، الفتاوی الکبری، ج۵ ص۳۰۲؛ مجموع الفتاوی، ج۷ ص۲۷۵، اجتماع الجیوش ااسلامی، ج۱ص۳۴؛ الصواعق المرسله، ج۱ص۲۵۲؛ حادی الارواح، ج۱ص۲۱۲.
- ↑ دقایق التفاسیر، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ طریق الهجرتین، ص۳۷۳.
- ↑ مجموع الفتاوی، ج۱۴، ص۳۲.