امامت امام جواد(ع) در کودکی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==استدلالها== | ==استدلالها== | ||
درباره اثبات امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلالهایی ارائه شده است. برخی از این استدلالها توسط امام رضا(ع) مطرح شده است؛ چون در زمان حیات امام رضا(ع)، بهدلیل اینکه امام جواد(ع) در پنجاهسالگی امام رضا(ع) بهدنیا آمده بود، درباره امکان امامت در کودکی از سوی شیعیان سخن گفته میشد.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.</ref> امام رضا(ع) با رد شرط بلوغ برای امامت به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میگفت که سن عیسی(ع)، هنگامی که نبوت به وی عطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> | درباره اثبات امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلالهایی ارائه شده است. برخی از این استدلالها توسط امام رضا(ع) مطرح شده است؛ چون در زمان حیات امام رضا(ع)، بهدلیل اینکه امام جواد(ع) در پنجاهسالگی امام رضا(ع) بهدنیا آمده بود، درباره امکان امامت در کودکی از سوی شیعیان سخن گفته میشد.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.</ref> امام رضا(ع) با رد شرط بلوغ برای امامت به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میگفت که سن عیسی(ع)، هنگامی که نبوت به وی عطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> از یکی از یاران امام رضا(ع) چنین نقل شده است: در راه سفر به مصر، وارد مدينه شدم و در خانه امام رضا(ع) ابوجعفر محمد بن على را ديدم، او در آن زمان پنجساله بود. سيماى او را به دقت نگاه مىكردم تا آن را برای شيعيان مصر توصيف كنم. امام رضا(ع) نگاهى به من كرد و گفت: كارى كه خداوند درباره امامت انجام داده، مانند كارى است كه درباره نبوت انجام داده است: خداوند درباره يوسف فرموده است که هنگامى كه او به حد رشد رسيد به او حكم (نبوت) و علم داديم و درباره يحيى فرموده است که ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت داديم.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۴.</ref> | ||
امام جواد(ع) خود نیز برای اثبات امامتش در کودکی استدلالهایی ارائه کرده است؛ از جمله به خلافت حضرت سلیمان(ع) نسبت به حضرت داوود(ع)، در کودکی اشاره میکرد و در این باره میگفت که خدا به داود(ع) وحى كرد كه سليمان(ع) را خليفه خود سازد با اين كه سليمان كودكى بود و گوسفند مىچرانيد و عالمان و عابدان بنىاسرائيل منكر آن شدند و اعتراض كردند.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۳.</ref> | امام جواد(ع) خود نیز برای اثبات امامتش در کودکی استدلالهایی ارائه کرده است؛ از جمله به خلافت حضرت سلیمان(ع) نسبت به حضرت داوود(ع)، در کودکی اشاره میکرد و در این باره میگفت که خدا به داود(ع) وحى كرد كه سليمان(ع) را خليفه خود سازد با اين كه سليمان كودكى بود و گوسفند مىچرانيد و عالمان و عابدان بنىاسرائيل منكر آن شدند و اعتراض كردند.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۳.</ref> |
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۰
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
آیا امامت در کودکی ممکن است؛ آنچنان که شیعه درباره امام جواد(ع) معتقد است؟
امامت در در کودکی
امام جواد(ع) در حالی که کودکی هفتساله بود به امامت رسید.[۱] این رخداد پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق اتفاق افتاد.[۲] امامت امام جواد(ع) متکی به نصوصی دانستهاند که از سوی امام رضا(ع) وارد شده است؛ برای نمونه، علامه مجلسی در باب نصوص امامت امام جواد(ع) در کتاب بحارالانوار ۲۶ روایت آورده که در آنها بر امامت امام جواد(ع) تأکید شده است.[۳]
به نقل از منابع، پس از شهادت امام رضا(ع) به دلیل کودکی امام جواد(ع) برخی شیعیان درباره امامت او در کودکی دچار سرگردانی شدند: برخی از آنان به امامت احمد بن موسی (شاهچراغ) معتقد شدند؛[۴] برخی دیگر فرزند دیگر امام موسی کاظم(ع) به نام عبدالله بن موسی، مشهور به عبدالله عَوكَلانی را به امامت برگزیدند؛[۵] برخی دیگر به واقفیه گرایش پیدا کردند؛[۶] اما، اکثر شیعیان معتقد به امامت امام جواد شدند.[۷] علت اصلی سرگردانی این گروه از شیعیان درباره امامت امام جواد(ع) در کودکی چنین گزارش شده که آنان بلوغ را از شرایط امامت به شمار می بردهاند.[۸] امری که امام رضا(ع) در دوران حیاتش آن را نفی کرده بود.[۹]
استدلالها
درباره اثبات امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلالهایی ارائه شده است. برخی از این استدلالها توسط امام رضا(ع) مطرح شده است؛ چون در زمان حیات امام رضا(ع)، بهدلیل اینکه امام جواد(ع) در پنجاهسالگی امام رضا(ع) بهدنیا آمده بود، درباره امکان امامت در کودکی از سوی شیعیان سخن گفته میشد.[۱۰] امام رضا(ع) با رد شرط بلوغ برای امامت به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میگفت که سن عیسی(ع)، هنگامی که نبوت به وی عطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است.[۱۱] از یکی از یاران امام رضا(ع) چنین نقل شده است: در راه سفر به مصر، وارد مدينه شدم و در خانه امام رضا(ع) ابوجعفر محمد بن على را ديدم، او در آن زمان پنجساله بود. سيماى او را به دقت نگاه مىكردم تا آن را برای شيعيان مصر توصيف كنم. امام رضا(ع) نگاهى به من كرد و گفت: كارى كه خداوند درباره امامت انجام داده، مانند كارى است كه درباره نبوت انجام داده است: خداوند درباره يوسف فرموده است که هنگامى كه او به حد رشد رسيد به او حكم (نبوت) و علم داديم و درباره يحيى فرموده است که ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت داديم.[۱۲]
امام جواد(ع) خود نیز برای اثبات امامتش در کودکی استدلالهایی ارائه کرده است؛ از جمله به خلافت حضرت سلیمان(ع) نسبت به حضرت داوود(ع)، در کودکی اشاره میکرد و در این باره میگفت که خدا به داود(ع) وحى كرد كه سليمان(ع) را خليفه خود سازد با اين كه سليمان كودكى بود و گوسفند مىچرانيد و عالمان و عابدان بنىاسرائيل منكر آن شدند و اعتراض كردند.[۱۳]
همچنین برخی محققان برای اثبات امکان امامت امام جواد(ع) در کودکی استدلالهایی ارائه دادهاند؛ از جمله: درست است كه دوران شكوفايى عقل و جسم انسان معمولاً زمان خاصى دارد كه با رسيدن آن زمان، جسم و عقل بهحد كمال مى رسند، ولى چه مانع عقلی وجود دارد كه خداوند قادر حكيم، براى مصالحى، اين دوران را براى بعضى از بندگان خاص خود كوتاه کند. در تاریخ از آغاز تاكنون افرادى بودهاند كه از اين قاعده عادى مستثنا بودهاند و در پرتو عنايت خاصى كه از طرف خالق جهان به آنان شده، در سنين كودكى به مقام پيشوايى یک امت نائل شدهاند.[۱۴]
اثبات امامت در جریان مجلس مناظره علمی
به نقل از منابع، زمانی که امام رضا(ع) به شهادت رسید، گروهى از بزرگان شيعه در خانه عبدالرحمن بن حجاج در بغداد گرد آمدند و درباره امر امامت بعد از امام رضا(ع) به گفتوگو پرداختند. این گفتوگو به درگیری انجامید، چه اینکه برخی از شیعیان معتقد بودند که امام جواد(ع) بهدلیل کودکی نمیتواند امام باشد چون توانایی پاسخ به سؤالات شیعیان را ندارد. بزرگان شیعیان عراق در موسم حج برای رفع شبهات خود و یافتن امام به مدینه رفتند و در مجلسی که یکی از مدعیان امامت پس از امام رضا(ع) حاضر شده بود شرکت کردند. آنان برای سنجیدن او سؤالاتی پرسیدند که او از پاسخ گویی درماند. پس از آن، امام جواد(ع) وارد مجلس شد و ضمن تقبیح عمل عموی خود در دخالت در امری که شایستگی آن را ندارد به سؤالات شیعیان پاسخ داد.[۱۵]
منابع
- ↑ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، مؤسسه انتشارات بعثت، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر یبن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۷-۷۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق هاشم رسولی، قم، نشر علامه، بیتا، ج۴، ص۳۸۳.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۷-۷۸.
- ↑ جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمدتقی آیتاللهی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰ش، ص۵۶۴.
- ↑ طبری، ابنرستم محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۴.