ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳
(ابرابزار)
خط ۳۸: خط ۳۸:


== تیتر ==
== تیتر ==
ابن ادریس فقیه نوآوری بود که در این دوره با نقشی سازنده به پایداری در برابر رکود و ایستایی فقه برخاست، و روح نوینی در کالبد فقه اسلامی دمید. و در زمان او رکودی که بر فقه عارض گشته بود پایان پذیرفت. و با ظهور او شیوه‌های بحث دگرگون شد و استدلال در مسائل فقهی به اسلوبی استدلالی روی آورد و ابواب جدیدی در فقه گشوده شد، در حالی که پیش از آن هر گز این چنین نبود. و این دگرگونی بنیادی در شیوه و روش ص۴۸. فقهی و چگونگی استنباط تنها به توسط این دانشمند فرزانه به انجام رسید، و او بود که در بحثهای فقهی خود بنای استدلال را بنیاد نهاد. سراسر کتاب «سرائر» او گواه این است که تفکر علمی و اندیشه فقهی در مکتب او به حدی رسیده است که یارای برخورد با آراء و نظریات شیخ طوسی و به نقد کشیدن آن را دارد.
ابن ادریس فقیه نوآوری بود که در این دوره با نقشی سازنده به پایداری در برابر رکود و ایستایی فقه برخاست، و روح نوینی در کالبد فقه اسلامی دمید. و در زمان او رکودی که بر فقه عارض گشته بود پایان پذیرفت. و با ظهور او شیوه‌های بحث دگرگون شد و استدلال در مسائل فقهی به اسلوبی استدلالی روی آورد و ابواب جدیدی در فقه گشوده شد، در حالی که پیش از آن هر گز این چنین نبود. و این دگرگونی بنیادی در شیوه و روش فقهی و چگونگی استنباط تنها به توسط این دانشمند فرزانه به انجام رسید، و او بود که در بحثهای فقهی خود بنای استدلال را بنیاد نهاد. سراسر کتاب «سرائر» او گواه این است که تفکر علمی و اندیشه فقهی در مکتب او به حدی رسیده است که یارای برخورد با آراء و نظریات شیخ طوسی و به نقد کشیدن آن را دارد.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۸ و ۴۹.</ref>


دوره استدلال این دوره از زمان مرحوم ابن ادریس حلی (۵۵۵ / ۵۵۸–۵۹۸ ه) شروع می‌شود، و تا زمان مرحوم محقق حلی (م ۶۸۰ / ۶۷۶ ه) مؤلف کتاب «شرایع الاسلام فی احکام الحلال و الحرام» ادامه می‌یابد. و در مجموع بیش از یک صد سال به طول انجامید.
دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع می‌شود، و تا زمان مرحوم محقق حلی مؤلف کتاب «شرایع الاسلام فی احکام الحلال و الحرام» ادامه می‌یابد. و در مجموع بیش از یک صد سال به طول انجامید. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن ادریس بود و همه آن را مورد قبول قرار داده و پذیرفتند. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت، و فقها در برخورد با مسائلی که حکم آن از احکام ضروری و قطعی نبود سعی می‌کردند که مسائل شرعی و فروع فقهی را همراه استدلالهای محکم عرضه کنند. بدین صورت که مسئله ای را ذکر می‌کردند، سپس به طرح دلیل و استناد آن می‌پرداختند. و اگر مسئله اختلافی بود، اقوال و مدارک مختلف را می‌آوردند. و با ذکر دلیل، یکی از آن نظریات را ترجیح می‌دادند، و اگر اقوال پیرامون مسئله متعارض بود، و دلیلی بر ترجیح یک طرف در میان نبود، یا حکم به تخییر می‌کردند یا حکم به توقف.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>


شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن ادریس بود و همه آن را مورد قبول قرار داده و پذیرفتند. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت، و فقها در برخورد با مسائلی که حکم آن از احکام ضروری و قطعی نبود سعی می‌کردند که مسائل شرعی و فروع فقهی را همراه استدلالهای محکم عرضه کنند. بدین صورت که مسئله ای را ذکر می‌کردند، سپس به طرح دلیل و استناد آن می‌پرداختند. و اگر مسئله اختلافی بود، اقوال و مدارک مختلف را می‌آوردند. و با ذکر دلیل، یکی از آن نظریات را ترجیح می‌دادند، و اگر اقوال پیرامون مسئله متعارض بود، و دلیلی بر ترجیح یک طرف در میان نبود، یا حکم به تخییر می‌کردند یا حکم به توقف.
ابن ادریس فقیه نوپردازی که فقه را حیات تازه ای بخشید، و به گونه بی‌سابقه‌ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. و بسیاری از متاخرانش از وی تبعیت کردند. او کتاب‌های فقهی زیادی بر اساس شیوه خود تألیف کرد، از آن جمله کتاب «سرائر» است، که همه ابواب فقه را دربردارد، و سرشار است از نکته سنجیهای دقیق در استنباط مسائل شرعی از ادله چهارگانه کتاب ، سنت ، اجماع و عقل.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>


در طلیعه علمای این دوره، بلکه پیشوای این طرز تفکر، فقیه نوپرداز مرحوم ابن ادریس است که فقه را حیات تازه ای بخشید، و به گونه بیسابقه ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. و بسیاری از متاخرانش از وی تبعیت کردند. او کتابهای فقهی زیادی بر اساس شیوه خود تألیف کرد، از آن جمله کتاب «سرائر» است، که همه ابواب فقه را دربردارد، و سرشار است از نکته سنجیهای دقیق در استنباط مسائل شرعی از ادله چهارگانه کتاب ، سنت ، اجماع و عقل.
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشوده است، او خود در پی گلایه از اهل زمان در کتاب مذکور، شیوه بحث خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: به نظر من این کتاب بهترین تألیفی است که در این فنّ صورت پذیرفته است، و این روش رساترین شیوه در بیان و گویاترین راه از جهت طرح بحث و ارائه دلیل می‌باشد که در آن هر گز راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست. من در این کتاب تحقیق خود را بر پایه سبکی تازه بنا نهادم، چه، کشف احکام تنها به یکی از راه‌های ذیل ممکن است: یا از راه کتاب خدا، یا سنت متواتر پیامبر، یا اجماع و اتفاق علما، یا دلیل عقل. در صورتی که از سه راه اول امکان دسترسی به حکم شرعی نبود، آنگاه محققین دینی در مسائل شرعی به دلیل عقل تکیه می‌کنند، و از آن راه به همهٔ احکام شرعی و مسائل فقهی آگاهی می‌یابند. پس باید بدان اعتماد و تکیه کرد، و هر کس حجیت آن را انکار کند به گمراهی رفته و راه در تاریکی پیموده و گفتاری بیرون از محدوده زبان آورده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>


لازم به توضیح است که ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشوده است، او خود در پی گلایه از اهل زمان در کتاب مذکور، شیوه بحث خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: به نظر من این کتاب بهترین تألیفی است که در این ص۴۹. فنّ صورت پذیرفته است، و این روش رساترین شیوه در بیان و گویاترین راه از جهت طرح بحث و ارائه دلیل می‌باشد که در آن هر گز راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست. من در این کتاب تحقیق خود را بر پایه سبکی تازه بنا نهادم، چه، کشف احکام تنها به یکی از راه‌های ذیل ممکن است: یا از راه کتاب خدا، یا سنت متواتر پیامبر، یا اجماع و اتفاق علما، یا دلیل عقل. در صورتی که از سه راه اول امکان دسترسی به حکم شرعی نبود، آنگاه محققین دینی در مسائل شرعی به دلیل عقل تکیه می‌کنند، و از آن راه به همهٔ احکام شرعی و مسائل فقهی آگاهی می‌یابند. پس باید بدان اعتماد و تکیه کرد، و هر کس حجیت آن را انکار کند به گمراهی رفته و راه در تاریکی پیموده و گفتاری بیرون از محدوده زبان آورده است.
اما این روش ابن ادریس نزد فقهای زمانش خوش نیفتاد و آنها را به خشم آورد؛ لذا درباره اش گفته‌اند که: «او سرآمد فقیهان حله بود و علوم بسیاری را به خوبی می‌دانست و او را تألیفات و تصنیفات زیادی است، ولی به‌طور کل از اخبار و روایات ائمه اعراض کرده است. اما اگر منصفانه داوری کنیم در می‌یابیم که ابن ادریس سزاوار این قضاوت و داوری نیست؛ زیرا او هر گز از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است و دلیل اعراضش را نیز در عبارت مذکور آورده است. به هر حال با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد و همان طوری که از کلام وی روشن شد، او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی نیز فرا خواند و همو بود که دروازه‌های استدلال را به روی بحثهای فقهی گشود.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>


اما این روش ابن ادریس نزد فقهای زمانش خوش نیفتاد و آنها را به خشم آورد؛ لذا درباره اش گفته‌اند که: «او سرآمد فقیهان حله بود و علوم بسیاری را به خوبی می‌دانست و او را تألیفات و تصنیفات زیادی است، ولی به‌طور کل از اخبار و روایات ائمه اعراض کرده است. اما اگر منصفانه داوری کنیم در می‌یابیم که ابن ادریس سزاوار این قضاوت و داوری نیست؛ زیرا او هر گز از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است و دلیل اعراضش را نیز در عبارت مذکور آورده است.
پس از شیخ طوسی، مجتهد جوان و با نبوغ، ابن ادریس برای دستیابی به احکام - در مواردی که نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب گرانمایه خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده می‌نویسد: هر گاه در مسئله ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند . پس از ابن ادریس، محقق حلی (م ۷۶۷ ه‍.ق) صاحب شرایع الاسلام، به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>
 
به هر حال با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد و همان طوری که از کلام وی روشن شد، او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی نیز فرا خواند و همو بود که دروازه‌های استدلال را به روی بحثهای فقهی گشود. ص۵۰.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
 
پس از شیخ طوسی، مجتهد جوان و با نبوغ، ابن ادریس (م ۵۹۸ ه‍.ق) برای دستیابی به احکام - در مواردی که نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.
 
او در کتاب گرانمایه خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده می‌نویسد:
 
هر گاه در مسئله ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند . [۱] پس از ابن ادریس، محقق حلی (م ۷۶۷ ه‍.ق) صاحب شرایع الاسلام، به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل». ص۳۸۶.


== جایگاه ==
== جایگاه ==
خط ۷۷: خط ۶۹:


== عدم حجیت خبر واحد ==
== عدم حجیت خبر واحد ==
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب، طَبْرِسی، و ابن‌زهره هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>[[پرونده:کتاب-السرائر.jpg|بندانگشتی|296x296پیکسل]]
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب، طَبْرِسی، و ابن‌زهره هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
 
اعتقاد به عدم حجیت ''خبر واحد'' از مهمترین مبانی ''ابن ادریس'' است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راویش هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن اخبار می‌داند. او در عمل نکردن به اخبار آحاد به آیه و لاقف ما لیس لک به علم (اسرا ۳۹) استناد کرده است.<ref>غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره 16، شماره 60، شهریور 1399، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.</ref>
 
ابن‌ادریس حلّی (م ۵۹۸ ق)، از یک سو، خبر واحد را حجّت نمی‌دانست، مگر این که اصحاب به آن عمل کرده باشند. از سوی دیگر، بیشتر اخبار کتب اربعه را خبر واحد محفوف به قرائن نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.<ref>بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.</ref>[[پرونده:کتاب-السرائر.jpg|بندانگشتی|296x296پیکسل]]


== السرائر ==
== السرائر ==
خط ۸۸: خط ۸۴:
== دیگر آثار ==
== دیگر آثار ==
التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است؛ ۳ـ شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است<ref>«[https://mtif.ir/book/60072/حاشیة-ابن-ادریس-علی-الصحیفة-السجادیة حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة]»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>؛ ۴ـ مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است؛ ۵ـ خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است؛ ۶ـ رسالة فی معنی الناصب؛ ۷ـ مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخهٔ او در کتاب السرائر است و به‌طور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر به‌شمار می‌رود.<ref>«[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=249255&typeinfo=23&catid=24113 ابن ادریس حلی]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>
التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است؛ ۳ـ شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است<ref>«[https://mtif.ir/book/60072/حاشیة-ابن-ادریس-علی-الصحیفة-السجادیة حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة]»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>؛ ۴ـ مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است؛ ۵ـ خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است؛ ۶ـ رسالة فی معنی الناصب؛ ۷ـ مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخهٔ او در کتاب السرائر است و به‌طور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر به‌شمار می‌رود.<ref>«[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=249255&typeinfo=23&catid=24113 ابن ادریس حلی]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>
== تیتر ==
اعتقاد به عدم حجیت ''خبر واحد'' از مهمترین مبانی ''ابن ادریس'' است.<ref>غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره 16، شماره 60، شهریور 1399، ص۱۱۳.</ref>
ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. ص۱۱۶.
انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راویش هم ثقه باشد جایز نیست. ص۱۱۷.
ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن اخبار می‌داند. ص۱۱۷. او در عمل نکردن به اخبار آحاد به آیه و لاقف ما لیس لک به علم (اسرا ۳۹) استناد کرده است. ص۱۱۸.
== تیتر ==
ابن‌ادریس حلّی (م ۵۹۸ ق)، از یک سو، خبر واحد را حجّت نمی‌دانست، مگر این که اصحاب به آن عمل کرده باشند. از سوی دیگر، بیشتر اخبار کتب اربعه را خبر واحد محفوف به قرائن نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.<ref>بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.</ref>


== تیتر ==
== تیتر ==
۱۵٬۲۹۱

ویرایش