تحجر از دیدگاه شهید مطهری: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
ایشان در برخی از نوشتههایشان از خطر دو گروه به اسلام گوشزد میکردند. دسته اول متحجرین، کهنه گراها، جامدها و مرتجعین هستند که تلاش میکنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگیها و مختصات پدیداری اش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمیگیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزههای بسته، رسوب شده و انعطافناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند.<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۱۸.</ref> | ایشان در برخی از نوشتههایشان از خطر دو گروه به اسلام گوشزد میکردند. دسته اول متحجرین، کهنه گراها، جامدها و مرتجعین هستند که تلاش میکنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگیها و مختصات پدیداری اش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمیگیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزههای بسته، رسوب شده و انعطافناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند...<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۱۸.</ref> | ||
استاد شهید مطهری جریان شوم و ویرانگر اول رابه «جمود» و جریان دوّم را به جهل تفسیر نمودند و میفرماید: دو بیماری خطرناک همواره آدمی را تهدید میکند، بیماری جمود و جهالت، نتیجه بیماری اول توقف و سکون و بازماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم سقوط و انحراف است. جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خود نمیگیرد و جاهل هرپدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان به نام تجدد و ترقی موجه میشمارد.<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص۱۱۸.</ref> | استاد شهید مطهری جریان شوم و ویرانگر اول رابه «جمود» و جریان دوّم را به جهل تفسیر نمودند و میفرماید: دو بیماری خطرناک همواره آدمی را تهدید میکند، بیماری جمود و جهالت، نتیجه بیماری اول توقف و سکون و بازماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم سقوط و انحراف است. جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خود نمیگیرد و جاهل هرپدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان به نام تجدد و ترقی موجه میشمارد.<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص۱۱۸.</ref> |
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۲
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
در حدیث است که میفرماید: دو گروه همواره کمر دین را میشکنند ۱. مقدس نمایان احمق. ۲. روشنفکران سست ایمان. منظور از این دو گروه چه کسانی هستند؟
ایشان در برخی از نوشتههایشان از خطر دو گروه به اسلام گوشزد میکردند. دسته اول متحجرین، کهنه گراها، جامدها و مرتجعین هستند که تلاش میکنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگیها و مختصات پدیداری اش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمیگیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزههای بسته، رسوب شده و انعطافناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند...[۱]
استاد شهید مطهری جریان شوم و ویرانگر اول رابه «جمود» و جریان دوّم را به جهل تفسیر نمودند و میفرماید: دو بیماری خطرناک همواره آدمی را تهدید میکند، بیماری جمود و جهالت، نتیجه بیماری اول توقف و سکون و بازماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم سقوط و انحراف است. جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خود نمیگیرد و جاهل هرپدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان به نام تجدد و ترقی موجه میشمارد.[۲]
و در جای دیگر میفرماید: «اسلام هم با جمود مخالف است و هم با جهالت، خطری که متوجه اسلام است هم از ناحیه این دسته است و هم از ناحیه آن دسته، جمودها و خشک مغزیها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی ـ و حال آن که ربطی به دین اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل میدهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند و از طرف دیگر، تقلیدها و مدپرستیها و غرب زدگیها و اعتقاد به این که سعادت مردم مشرق زمین رد این است که جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشوند، تمام عادات و آداب و سنن آنها را بپذیرند، قوانین مدنی و اجتماعی خود را کورکورانه با قوانین آنها تطبیق دهند، بهانه ای به دست جامدها میدهد که به هر وضع جدیدی با چشم بدبینی بنگرند و آن را خطری برای دین و استقلال و شخصیت اجتماعی ملتشان بهشمار آورند. در این میان آن که باید غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد، اسلام است.
جمود جامدها به جاهلها میدان تاخت و تاز میدهد و جهالت باطلها، جامدها را در عقاید خشکشان متصلب تر میکند.[۳]
مطالعه بیشتر
۱ـ مجله کتاب نقد. شماره ۲۷ و ۲۶.
۲ـ مجله رواق اندیشه، شماره ۹، مقاله واکنش روشنفکران ایرانی در مواجهه با غرب.