حاملان عرش خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
گاهی «عرش» به معنای، علم بی‌پایان پروردگار، مالکیت و حاکمیت خدا هر یک از صفات کمالیه و جلالیه او تفسیر شده است. چون هر یک از این اوصاف بیانگر عظمت مقام او می‌باشد، همان گونه که تخت سلاطین نشانه عظمت آنها است. پس خداوند دارای عرش علم و قدرت و رحمانیت و رحیمیّت است. طبق این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پاک پروردگار می‌کند، نه یک وجود خارجی دیگر.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.</ref>
گاهی «عرش» به معنای، علم بی‌پایان پروردگار، مالکیت و حاکمیت خدا هر یک از صفات کمالیه و جلالیه او تفسیر شده است. چون هر یک از این اوصاف بیانگر عظمت مقام او می‌باشد، همان گونه که تخت سلاطین نشانه عظمت آنها است. پس خداوند دارای عرش علم و قدرت و رحمانیت و رحیمیّت است. طبق این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پاک پروردگار می‌کند، نه یک وجود خارجی دیگر.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.</ref>


برخی روایات اسلامی از اهل بیت(ع) نیز همین معنا را تأیید می‌کند. از جمله از امام صادق (ع) درباره تفسیر {{قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ|ترجمه=كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته است|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} سؤال کردند فرمود: «منظور علم او است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸، حدیث ۴۶.</ref> در حدیثی دیگر از همان امام(ع) نقل شده که «عرش» را به معنای علمی که انبیا را بر آن آگاه کرده و «کرسی» را به معنای علمی که هیچ‌کس را از آن آگاه نکرده است، تفسیر فرموده است.<ref>همان، حدیث ۴۷.</ref>
برخی روایات اسلامی از اهل بیت(ع) نیز همین معنا را تأیید می‌کند. از جمله از امام صادق (ع) درباره تفسیر {{قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ|ترجمه=كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته است|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} سؤال کردند فرمود: «منظور علم او است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.</ref> در حدیثی دیگر از همان امام(ع) نقل شده که «عرش» را به معنای علمی که انبیا را بر آن آگاه کرده و «کرسی» را به معنای علمی که هیچ‌کس را از آن آگاه نکرده است، تفسیر فرموده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.</ref>


برخی دیگر، «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» تفسیر کرده‌اند. و از معانی دیگر عرش «عالم ماوراء طبیعت» است و «کرسی» به معنای مجموع عالم مادّه ـ اعم از زمین و آسمان ـ استعمال شده است و از آن جا که مخلوقات و معلومات خداوند از ذات پاک او جدا نیستند، گاهی «عرش» بر «علم خدا» اطلاق می‌شود. و اگر به قلب پاک بندگان با ایمان «عرش الرحمان» گفته شده به خاطر این است که جایگاه معرفت ذات پاک او و نشانه‌ای از نشانه‌های عظمت و قدرت اوست.
برخی دیگر، «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» تفسیر کرده‌اند. و از معانی دیگر عرش «عالم ماوراء طبیعت» است و «کرسی» به معنای مجموع عالم مادّه ـ اعم از زمین و آسمان ـ استعمال شده است و از آن جا که مخلوقات و معلومات خداوند از ذات پاک او جدا نیستند، گاهی «عرش» بر «علم خدا» اطلاق می‌شود. و اگر به قلب پاک بندگان با ایمان «عرش الرحمان» گفته شده به خاطر این است که جایگاه معرفت ذات پاک او و نشانه‌ای از نشانه‌های عظمت و قدرت اوست.

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۰

سؤال

مقصود از حمل عرش در آیه ۷ سوره غافر چیست؟

آیه ۷ سوره غافر تصریح دارد کسانی که عرش خدا را حمل می‌کنند خداوند را تسبیح می‌گویند. مفسران اتفاق دارند حاملان عرش، فرشته‌ها هستند. عرش به معنای حکومت و تدبیر خداوند در عالم هستی، یا مجموعه عالم هستی و ماوراء طبیعی است که با توجه به این معانی، مقصود از حمل عرش توسط فرشتگان به معنای اجرا کردن حاکمیت خداوند است یا اینکه فرشتگان پایه‌های تدبیر عالم هستند.

متن آیه

معنای عرش

کلمه عرش در لغت به چیزی که سر آن پوشیده است یا «تخت پایه بلند» اطلاق می‌شود[۱] در مقابل کرسی که به معنای تخت پایه کوتاه است. مفسران و محدثان درباره این که منظور از عرش خدا چیست و این کلمه کنایه از چه معنایی می‌باشد؟ سخن بسیار گفته‌اند. از جمله:

گاهی «عرش» به معنای، علم بی‌پایان پروردگار، مالکیت و حاکمیت خدا هر یک از صفات کمالیه و جلالیه او تفسیر شده است. چون هر یک از این اوصاف بیانگر عظمت مقام او می‌باشد، همان گونه که تخت سلاطین نشانه عظمت آنها است. پس خداوند دارای عرش علم و قدرت و رحمانیت و رحیمیّت است. طبق این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پاک پروردگار می‌کند، نه یک وجود خارجی دیگر.[۲]

برخی روایات اسلامی از اهل بیت(ع) نیز همین معنا را تأیید می‌کند. از جمله از امام صادق (ع) درباره تفسیر ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ؛ كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته است(بقره:۲۵۵) سؤال کردند فرمود: «منظور علم او است»[۳] در حدیثی دیگر از همان امام(ع) نقل شده که «عرش» را به معنای علمی که انبیا را بر آن آگاه کرده و «کرسی» را به معنای علمی که هیچ‌کس را از آن آگاه نکرده است، تفسیر فرموده است.[۴]

برخی دیگر، «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» تفسیر کرده‌اند. و از معانی دیگر عرش «عالم ماوراء طبیعت» است و «کرسی» به معنای مجموع عالم مادّه ـ اعم از زمین و آسمان ـ استعمال شده است و از آن جا که مخلوقات و معلومات خداوند از ذات پاک او جدا نیستند، گاهی «عرش» بر «علم خدا» اطلاق می‌شود. و اگر به قلب پاک بندگان با ایمان «عرش الرحمان» گفته شده به خاطر این است که جایگاه معرفت ذات پاک او و نشانه‌ای از نشانه‌های عظمت و قدرت اوست.

علامه طباطبایی معتقد است در عالم كون با همه اختلافى كه در مراحل آن است مرحله‌‏اى وجود دارد كه زمام جميع حوادث و اسباب كه علت وجود آن حوادثند و ترتيب و رديف كردن سلسله علل و اسباب منتهى به آنجا می‌‏باشد و نام آن مرحله و مقام، "عرش" است‏.[۵]

مقصود از حاملان عرش

اکثر مفسران حاملان عرش را فرشتگان دانسته‌اند به خصوص که در جای دیگر قرآن آمده است:﴿وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ؛ و فرشتگان را مى‌بينى كه پيرامون عرش به ستايش پروردگار خود تسبيح مى‌گويند.(زمر:۷۵)[۶]

اگر منظور از عرش همان حكومت خداوند و تدبيرش در عالم هستى باشد و حاملان عرش اجرا كنندگان حاكميت و تدبير او هستند. و نيز ممكن است به معنى مجموعه عالم هستى و يا عالم ماوراء طبيعت باشد و حاملان آن فرشتگانى هستند كه پايه‌‌‏هاى تدبير اين جهان به فرمان خدا بر دوش آنها است.[۷]

اگر منظور از عرش، همان حکومت خداوند و تدبیر او در عالم هستی باشد، حاملان عرش، اجراکنندگان حاکمیت و تدبیر او هستند.

در برخی روایات اسلامی از جمله روایتی از امام باقر(ع) آمده که حاملان عرش الهی، (و کسانی که پایه عرش الهی به خاطر آنان پایدار است) حضرت محمد(ص) علی، حسن، حسین(ع) نوح، ابراهیم، موسی، و عیسی(ع) هستند.[۸]


منابع

  1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن الکریم، بیروت، دارالکاتب العربی، ص۳۴۱.
  2. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.
  5. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبایی، ج‏8، ص: 185
  6. ر. ک. تفسیر نمونه، همان.
  7. تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص: ۳۸
  8. ر. ک. استرآبادی، سید شرف الدین، الآیات الظاهره، مؤسسه نشر اسلامی، ص۶۹۱.