| 
				   | 
				
| خط ۷: | 
خط ۷: | 
 | }}  |  | }}  | 
 | {{سوال}}  |  | {{سوال}}  | 
 | وجه تسميه القاب حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ چيست؟
  |  | القاب حضرت زهرا(س) و وجه تسمیه آن ها را نام ببرید.  | 
 | {{پایان سوال}}  |  | {{پایان سوال}}  | 
 | {{پاسخ}}  |  | {{پاسخ}}  | 
 | در آيين پر شکوه اسلام در مورد انتخاب نام زيبا و خوش آهنگ و معني دار، سفارش و تأکيد بسيار شده است. اين امر را نه تنها برعهده پدر و مادر گذاشته بلکه داشتن نام و لقب پسنديده را يکي از حقوق مشروع فرزندان به حساب مي آورد، با توجه به چنين زمينه اي در اسلام، به هر کدام از اسامي و القاب حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ که توجه شود علاوه بر معاني زيبا و پسنديده، داراي نکات آموزنده و هدفي ارزنده هم بوده است.  |  | لقب و کنيه در ادبيات عرب نقش خاصي دارد. زيرا در واقع، وسيله يا عاملي است که توصيف و تشخيص خصوصيات اخلاقي و روحي هر فرد را نشان مي دهد. بنابراين تعمق در نام [[فاطمه (س)]] و ساير القاب حضرت، ابعاد مختلف شخصيت ایشان را معرفی می کند.  | 
 | 
  |  | 
  | 
 | در اينجا بايد توجه به اين مطلب داشته باشيم که لقب و کنيه در ادبيات عرب نقش خاصي دارد. زيرا در واقع، وسيله يا عاملي است که توصيف و تشخيص خصوصيات اخلاقي و روحي هر فرد را نشان مي دهد. و از سوي ديگر در آن روزها مسأله لقب و کنيه و نام افراد از اهميت به خصوص و حسّاسي برخوردار بوده است.
  |  | [[امام صادق(ع)]] مي فرمايد: «حضرت فاطمه را ۹ نام است: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، ج۴۳.</ref>  | 
 |  | برخی از این اسامی که در روایات از آن ها تعبیر شده است در زیر می آید.  | 
 | 
  |  | 
  | 
 | بنابراين تعمق در نام فاطمه (سلام الله عليها) و ساير القاب حضرت، ما را با ابعاد مختلف شخصيت زهراي اطهر(س) آشنا مي سازد که به بررسي کوتاه القاب آن بزرگ بانوي اسلام مي پردازيم.
  |  | * فاطمه: فاطمه وصفي است از مصدر فطم. فطم در زبان عرب به معناي بريدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. [[شيخ صدوق]] در کتاب های [[کتاب الخصال|خصال]] و [[امالی شیخ صدوق|امالي]] در توضيح نام فاطمه از امام صادق عليه السلام نقل میکند که: «بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک و شرور و بديها جدا شده و بريده است.»<ref>جلاء العيون، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و همچنين در جاي ديگر فاطمه و شيعيانش را از جهنم بريده شده معرفي مي نمايند.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.</ref>  | 
 | 
  |  | 
  | 
 | امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «حضرت فاطمه را ۹ نام است: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، ج۴۳.</ref>  |  | * طاهره: طاهره يعني پاک و پاکيزه از هر پليدي و زشتي، [[امام باقر (ع)]] به نقل از پدران بزرگوارش مي فرمايد: فاطمه دختر [[محمد (ص)]] بدين جهت طاهره ناميده شد که از هر پليدي پاکيزه بود.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref>    | 
 | 
  |  | 
  | 
 | ۱) فاطمه: پيش از ظهور اسلام سه تن از زنان بدين نام موسوم بوده اند که در اسلام به فواطم مشهورند مانند: فاطمه دختر اسد بن هاشم و فاطمه دختر عتيه بن ربيعه و فاطمه دختر عمر بن عائذ. فاطمه وصفي است که از مصدر فطم و فطم در زبان عرب به معناي بريدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. شيخ صدوق در خصال صدوق و امالي در توضيح نام مبارک فاطمه از امام صادق عليه السلام نقل میکند که: بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک و شرور و بديها جدا شده و بريده است.<ref>جلاء العيون، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و همچنين در جاي ديگر فاطمه و شيعيانش را از جهنم بريده شده معرفي مي نمايند.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.</ref>
  |  | * محدثه: اسحاق بن جعفر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: [[ملائکه از آسمان فرود مي آمدند و مانند [[حضرت مريم]] دختر عمران با فاطمه سخن مي گفتند و فاطمه هم با آنها سخن مي گفت.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.</ref>  | 
 | 
  |  | 
  | 
 | ۲) صديقه: صديقه يعني بسيار راستگو. کسي که در راستگويي کامل است و هرگز دروغ نگفته است و سخن خود را بعمل خود تصديق مي نمايد نمونه و مظهر اعلاي چنين شخصيتي است و مَثَل روشن صديقه بودن است صدق در رفتار و گفتار از مراحل عاليه ايمان و صفاي نفس و دل است به طوري که دارندگان چنين خصوصيتي از امتيازات ويژه اي برخوردار است و در رديف انبياي الهي توصيف شده اند.<ref>نساء/ ۶۸؛ مريم/ ۳۹ و ۵۶.</ref>
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۳) مبارکه: برکت يعني نمو و سعادت و افزايش. راغب در توضيح اين کلمه مي نويسد: جايي که خير الهي به صورتي که قابل نگهداري و شمارش و اندازه گيري و محدود کردن نباشد و هر کس به آن بنگرد فزوني محسوس در آن خير بيند، گويند در آن برکت است و مبارک است.<ref>مفردات راغب، بيروت، ص۱۱۹.</ref>
  |  | 
 | 
  |  | 
 | برکت، رشد و نمو، سعادت و هر آنچه خير خوبي است، همه و همه را خداوند متعال در نسل پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) قرار داد و اين همه را نيز منحصر و مخصوص به وجود مبارک زهراي اطهر و سلاله پاک و ذريه او قرار داد. لذا بخاطر همين برکات که نمونه بارز آن فرزندان آن حضرت هستند آن حضرت را مبارکه لقب دادند.
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۴) طاهره: طاهره يعني پاک و پاکيزه از هر پليدي و زشتي، امام باقر عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام مي فرمايد: فاطمه دختر محمد صلي الله عليه و آله بدين جهت طاهر ناميده شد که از هر پليدي پاکيزه بود.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref> شخصيت حضرت زهرا عليها السلام نمونه بارز اهل بيت در آيه شريفه تطهير است. 
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۵) زکيه: مشتق از زکات است که به معناي نمو و زيادتي و برکت است که از برکت الهي حاصل شده لذا آن حضرت زکيه مبارکه هستند که اين برکت و فزوني همراه با برکت هم در دنيا و هم در آخرت مي باشد.<ref>مفردات، ص۳۸۸.</ref>
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۶) مرضيه: درجه مرضيين در نزد پروردگار درجه اي عالي است و چه کم و اندکند از بندگان خدا که مورد رضاي حق قرار گرفته اند و مسلّما قرار گرفتن در زمره افراد مرضيّ به خاطر عدالت ورزيدن و استقامت و پايمردي انجام پذير است. و از جمله کساني که به اين درجه و مقام بزرگ نائل شده اند حضرت زهرا سلام الله عليها است.
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۷) محدثه: اسحاق بن جعفر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: ملائکه از آسمان فرود مي آمدند و مانند حضرت مريم دختر عمران با فاطمه سخن مي گفتند و فاطمه هم با آنها سخن مي گفت.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.</ref> به همين خاطر لقب محدثه يکي از القاب حضرت فاطمه عليها السلام مي باشد.
  |  | 
 | 
  |  | 
 | ۸) زهرا: زهرا در لغت به معناي درخشنده و روشن و اين لقب از هر جهت برازنده اين بانوي پاک است زيرا او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهيزگاري و خداپرستي است. اين درخشندگي به ساعتي مخصوص و روزي معين اختصاص ندارد، از آن روز که وظيفه خود را تعهد کرد تا امروز و براي هميشه چون گوهري بر پيشاني تربیت اسلامي مي درخشد. به هر صورت مقام و منزلت حضرت زهرا عليها السلام آنقدر بلند است که تنها بخشي از مقام و منزلت او را در قالب القاب مي توان شناخت.
  |  | 
 | {{پایان پاسخ}}  |  | {{پایان پاسخ}}  | 
 | {{مطالعه بیشتر}}  |  | {{مطالعه بیشتر}}  | 
| خط ۵۰: | 
خط ۳۶: | 
 | 
  |  | 
  | 
 | {{تکمیل مقاله  |  | {{تکمیل مقاله  | 
 |   | شناسه =    |  |   | شناسه = -  | 
 |   | تیترها =    |  |   | تیترها = -  | 
 |   | ویرایش =    |  |   | ویرایش =شد   | 
 |   | لینکدهی =    |  |   | لینکدهی = شد  | 
 |   | ناوبری =    |  |   | ناوبری =    | 
 |   | نمایه =    |  |   | نمایه =    | 
 |   | تغییر مسیر =    |  |   | تغییر مسیر = شد  | 
 |   | بازبینی =    |  |   | بازبینی =    | 
 |   | تکمیل =    |  |   | تکمیل =    | 
 |   | اولویت =    |  |   | اولویت = ب  | 
 |   | کیفیت =    |  |   | کیفیت = ج  | 
 | }}  |  | }}  | 
 | {{پایان متن}}  |  | {{پایان متن}}  | 
سؤال
القاب حضرت زهرا(س) و وجه تسمیه آن ها را نام ببرید.
  
لقب و کنيه در ادبيات عرب نقش خاصي دارد. زيرا در واقع، وسيله يا عاملي است که توصيف و تشخيص خصوصيات اخلاقي و روحي هر فرد را نشان مي دهد. بنابراين تعمق در نام فاطمه (س) و ساير القاب حضرت، ابعاد مختلف شخصيت ایشان را معرفی می کند.
امام صادق(ع) مي فرمايد: «حضرت فاطمه را ۹ نام است: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا.[۱]
برخی از این اسامی که در روایات از آن ها تعبیر شده است در زیر می آید.
- فاطمه: فاطمه وصفي است از مصدر فطم. فطم در زبان عرب به معناي بريدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. شيخ صدوق در کتاب های خصال و امالي در توضيح نام فاطمه از امام صادق عليه السلام نقل میکند که: «بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک و شرور و بديها جدا شده و بريده است.»[۲] و همچنين در جاي ديگر فاطمه و شيعيانش را از جهنم بريده شده معرفي مي نمايند.[۳]
 
- طاهره: طاهره يعني پاک و پاکيزه از هر پليدي و زشتي، امام باقر (ع) به نقل از پدران بزرگوارش مي فرمايد: فاطمه دختر محمد (ص) بدين جهت طاهره ناميده شد که از هر پليدي پاکيزه بود.[۴]
 
- محدثه: اسحاق بن جعفر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: [[ملائکه از آسمان فرود مي آمدند و مانند حضرت مريم دختر عمران با فاطمه سخن مي گفتند و فاطمه هم با آنها سخن مي گفت.[۵]
 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ پژوهشي پيرامون القاب و اسامي حضرت زهرا سلام الله عليها، عليرضا سبحاني نسب.
۲ـ نامها و القاب فاطمه زهرا سلام الله عليها، لاهيجي.
۳ـ زندگاني حضرت زهرا سلام الله عليها، محمد عبده.
منابع
- ↑ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، ج۴۳.
 
- ↑ جلاء العيون، ج۱، ص۱۲۵.
 
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.
 
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.
 
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.