تعریف دین‌دار: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} ديندار کيست؟ و آيا اين سخن صحيح است که «ديندار کسي است که خ...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ديندار کيست؟ و آيا اين سخن صحيح است که «ديندار کسي است که خود را در برابر هيچ کس و هيچ سختي و هيچ عقيده¬اي قرباني نمي¬کند»؟
دیندار کیست؟ و آیا این سخن صحیح است که «دیندار کسی است که خود را در برابر هیچ‌کس و هیچ سختی و هیچ عقیده‌ای قربانی نمی‌کند»؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
«... ديندار يعني جستجوگر; كسي که خود را به پاي هيچ كس و هيچ سختي و عقيده اي قرباني نمي كند;...»}}<ref>روزنامه اخبار اقتصادي، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.</ref>
«... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کند؛..»}}<ref>روزنامه اخبار اقتصادی، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.</ref>


{{قرآن|إنَّ الدِّينَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دين نزد خداوند اسلام است.
{{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ<ref>آل عمران/۱۹.</ref> همانا دین نزد خداوند اسلام است.


اين آيه صريحاً دين الهي و مورد نظر خداوند را «اسلام» معرفي مي كند. يعني حقيقت دينِ مورد نظر خداوند، همان چيزي است كه از آن در اين آيه و برخي آيات<ref>آل عمران/۸۵؛ بقره/۱۳۱ـ۱۳۳؛ و ر.ك: طباطبائي، محمدحسين، الميزان، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۸ تا ۱۴۲.</ref> ديگر، به «اسلام» تعبير شده است. به طور طبيعي اولين سوالي كه پيش مي آيد اين است كه معناي «اسلام» در اين آيه چيست؟
این آیه صریحاً دین الهی و مورد نظر خداوند را «اسلام» معرفی می‌کند؛ یعنی حقیقت دینِ مورد نظر خداوند، همان چیزی است که از آن در این آیه و برخی آیات<ref>آل عمران/۸۵؛ بقره/۱۳۱–۱۳۳؛ و ر.ک. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۸ تا ۱۴۲.</ref> دیگر، به «اسلام» تعبیر شده‌است. به‌طور طبیعی اولین سؤالی که پیش می‌آید این است که معنای «اسلام» در این آیه چیست؟


به دلالت روايات<ref>محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ چهارم، ۱۳۷۲، ص۵۲۷ـ۵۲۸.</ref> فراوان و به شهادت مفسرين قرآن،<ref>الميزان، همان، ج۳، ص۱۳۸ـ۱۳۹.</ref> منظور از «اسلام» در اين آيه «تسليم» است. يعني حقيقت دين الهي تسليم در برابر خدا است، يعني سپردن اختيار خود به خدا! جهت دهي به اميال و خواسته هاي خود در راستاي اراده و خواست خدا! قرباني كردن همه هستي خود در برابر خدا!
به دلالت روایات<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۲، ص۵۲۷–۵۲۸.</ref> فراوان و به شهادت مفسرین قرآن،<ref>المیزان، همان، ج۳، ص۱۳۸–۱۳۹.</ref> منظور از «اسلام» در این آیه «تسلیم» است؛ یعنی حقیقت دین الهی تسلیم در برابر خدا است، یعنی سپردن اختیار خود به خدا! جهت دهی به امیال و خواسته‌های خود در راستای اراده و خواست خدا! قربانی کردن همه هستی خود در برابر خدا!


همچنين با استفاده از اين تفسير براي آيه، مي توان معنا و ويژگي «ديندار» را چنين بيان كرد: ديندار كسي است كه داراي خصوصيت «تسليم» و بندگي است. به عبارت ديگر ديندار كسي است كه تسليم محض و عبد كس ديگري (خدا) است!
همچنین با استفاده از این تفسیر برای آیه، می‌توان معنا و ویژگی «دیندار» را چنین بیان کرد: دیندار کسی است که دارای خصوصیت «تسلیم» و بندگی است. به عبارت دیگر دیندار کسی است که تسلیم محض و عبد کس دیگری (خدا) است!


از بديهي ترين بديهيات و قطعي ترين قطعيات قرآن كريم و سنت معصومين(ع) اين است كه همه انسانها در درجه اول بايد در برابر حق مطلق، خالق و رَبّ همه موجودات، مطيع محض; تسليم و عبد به تمام معني باشند و خودشان را در مقابل اراده او قرباني كنند; و در مرتبه بعد و به تبع تسليم در برابر خدا، بايد تابع رسول خدا(ص)<ref>حشر/۷؛ آل عمران/۳۱ـ۳۲ و ۱۳۲؛ نساء/۵۹؛ مائده/۹۲؛ انفال/۱ و ۲۰ و ۴۶؛ نور/۵۴ و ۵۶؛ محمد/۳۳؛ مجادله/۱۳؛ تغابن/۱۲؛ آل عمران/۵۰؛ شعراء/۱۰۸ و ۱۱۰ و ۱۲۶ و ۱۳۱؛ زخرف/۶۳ و صدها آيه ديگر.</ref> و پيام آور دين الهي باشند، و از فرامين ايشان تخلف نكنند.  
از بدیهی‌ترین بدیهیات و قطعی‌ترین قطعیات قرآن کریم و سنت معصومین (ع) این است که همه انسانها در درجه اول باید در برابر حق مطلق، خالق و رَبّ همه موجودات، مطیع محض؛ تسلیم و عبد به تمام معنی باشند و خودشان را در مقابل اراده او قربانی کنند؛ و در مرتبه بعد و به تبع تسلیم در برابر خدا، باید تابع رسول خدا (ص)<ref>حشر/۷؛ آل عمران/۳۱–۳۲ و ۱۳۲؛ نساء/۵۹؛ مائده/۹۲؛ انفال/۱ و ۲۰ و ۴۶؛ نور/۵۴ و ۵۶؛ محمد/۳۳؛ مجادله/۱۳؛ تغابن/۱۲؛ آل عمران/۵۰؛ شعراء/۱۰۸ و ۱۱۰ و ۱۲۶ و ۱۳۱؛ زخرف/۶۳ و صدها آیه دیگر.</ref> و پیام آور دین الهی باشند، و از فرامین ایشان تخلف نکنند.


مجموعه آيات و رواياتي كه به شكل ها و عبارت هاي مختلف، انسان ها را به اطاعت، عبادت، تبعيت و تسيلم در برابر خدا و رسولش(صلي الله عليه وآله) امر مي كند، از مرز هزاران مي گذرد.<ref>بقره/۲۱؛ نساء/۳۶؛ مائده/۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف/۵۹ و ۶۵ و ۷۳ و ۸۵؛ نحل/۳۶؛ حج/۷۷؛ مؤمنون/۲۳ـ۳۲؛ نمل/۴۵؛ عنكبوت/۱۶ و ۳۶؛ نجم/۶۲؛ نوح/۳؛ انبياء/۲۵ و ۹۲ و صدها آيه ديگر.</ref> بنا بر اين حق اين است كه انسان ديندار كسي است كه عبد و تسليم بي چون و چرا در مقابل خداوند است و حقيقت انسانيت او به اين است كه خود را در مقابل خداوند و اراده او قرباني كند. با توجه به مطالب ياد شده، اين سخن كه ديندار كسي است كه خود را به پاي هيچ كس و هيچ سختي و عقيده اي قرباني نمي كندسخني كاملا نادرست است، و در قضاء كامل با معارف قرآن و اهلبيت(ع) است.  
مجموعه آیات و روایاتی که به شکل‌ها و عبارت‌های مختلف، انسان‌ها را به اطاعت، عبادت، تبعیت و تسیلم در برابر خدا و رسولش (صلی الله علیه وآله) امر می‌کند، از مرز هزاران می‌گذرد.<ref>بقره/۲۱؛ نساء/۳۶؛ مائده/۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف/۵۹ و ۶۵ و ۷۳ و ۸۵؛ نحل/۳۶؛ حج/۷۷؛ مؤمنون/۲۳–۳۲؛ نمل/۴۵؛ عنکبوت/۱۶ و ۳۶؛ نجم/۶۲؛ نوح/۳؛ انبیاء/۲۵ و ۹۲ و صدها آیه دیگر.</ref> بنا بر این حق این است که انسان دیندار کسی است که عبد و تسلیم بی چون و چرا در مقابل خداوند است و حقیقت انسانیت او به این است که خود را در مقابل خداوند و اراده او قربانی کند. با توجه به مطالب یاد شده، این سخن که دیندار کسی است که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کندسخنی کاملاً نادرست است، و در قضاء کامل با معارف قرآن و اهلبیت (ع) است.


نكته قابل بحث ديگر اين است كه منظور از جستجوگر بودن فرد ديندار، چيست؟ اگر منظور اين است كه فرد ديندار نبايد به هيچ عقيده اي دل ببندد و نبايد در برابر هيچ حقيقتي سر فرود آورد ـ چنان كه از ذيل سخن مورد نظر برمي آيد ـ اين برداشت در تضاد كامل با معناي «ديندار» و «دينداري» است، چه، همان طور كه بيان شد حقيقت دين همانا تسليم در برابر حضرت حق جل جلاله است و ديندار كسي است كه دل در گرو اراده و خواست خداوند متعال دارد و تسليم محض او است. حال اگر صاحب اين سخن از دين و ديندار تعريف ديگري داشته باشد، اگر ايشان دين را همان، تفسيرها و تعبيرهاي سيال بشري از تجارب ديني شخصي بداند و آن را در حد يك تجربه روان شناختي تنزل داده و فاقد هرگونه محتواي معرفتي بداند، در اين صورت تعريف ايشان از شخص ديندار نيز معقول و منطقي مي نمايد، زيرا بر اساس اين تعريف از دين، ديندار كسي است كه همواره تجربه ديني جديدي دارد; و هيچ ملاكي براي ترجيح تجربه كسي بر تجربه ديگري وجود ندارد، بنا بر اين ديندار كسي است كه همواره در حال جستجو است و خود را در برابر سخن و عقيده هيچ كس نبايد قرباني كند. لكن اين گونه تعريف از دين اساساً نادرست است و براهين عقلي و ادله نقلي متعددي بر بطلان چنين تعريف و تصويري از دين، وجود دارد.  
نکته قابل بحث دیگر این است که منظور از جستجوگر بودن فرد دیندار، چیست؟ اگر منظور این است که فرد دیندار نباید به هیچ عقیده ای دل ببندد و نباید در برابر هیچ حقیقتی سر فرود آورد ـ چنان‌که از ذیل سخن مورد نظر برمی آید ـ این برداشت در تضاد کامل با معنای «دیندار» و «دینداری» است، چه، همان‌طور که بیان شد حقیقت دین همانا تسلیم در برابر حضرت حق جل جلاله است و دیندار کسی است که دل در گرو اراده و خواست خداوند متعال دارد و تسلیم محض او است. حال اگر صاحب این سخن از دین و دیندار تعریف دیگری داشته باشد، اگر ایشان دین را همان، تفسیرها و تعبیرهای سیال بشری از تجارب دینی شخصی بداند و آن را در حد یک تجربه روان شناختی تنزل داده و فاقد هرگونه محتوای معرفتی بداند، در این صورت تعریف ایشان از شخص دیندار نیز معقول و منطقی می‌نماید، زیرا بر اساس این تعریف از دین، دیندار کسی است که همواره تجربه دینی جدیدی دارد؛ و هیچ ملاکی برای ترجیح تجربه کسی بر تجربه دیگری وجود ندارد، بنا بر این دیندار کسی است که همواره در حال جستجو است و خود را در برابر سخن و عقیده هیچ‌کس نباید قربانی کند. لکن این گونه تعریف از دین اساساً نادرست است و براهین عقلی و ادله نقلی متعددی بر بطلان چنین تعریف و تصویری از دین، وجود دارد.


امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن ديندار، حقيقت جو بودن اوست به اين معني كه اولاً: او قائل به وجود حقيقي است و ثانياً رسيدن به آن حقيقت را ممكن مي داند، و ثالثاً تا وقتي كه آن حقيقت را در آغوش نكشد نبايد از جستجو و تكاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن اين باشد البته اين كلامي است بسيار متين و استوار. لكن پرواضح است كه معناي اين تفسير از جستجوگر، اين نيست كه فرد حقيقت جو پس از آن كه به آن رسيد همواره بايد روي آن پا بگذارد و با سرپيچي از آن دوباره به جستجوي خود ادامه دهد چرا كه بعد از حق چيزي نيست مگر گمراهي و ضلالت.<ref>يونس/۳۲.</ref>
امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن می‌داند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.<ref>یونس/۳۲.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱ـ پترسون، مايکل و جمعي از نويسندگان، عقل و اعتقاد ديني، ترجمه سلطاني و نراقي، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹.
== برای مطالعهٔ بیشتر ==
۱ـ پترسون، مایکل و جمعی از نویسندگان، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه سلطانی و نراقی، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹.


۲ـ صادقي، هادي، درآمدي بر کلام جديد، قم، دفتر نشر طه، ۱۳۸۱.
۲ـ صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم، دفتر نشر طه، ۱۳۸۱.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۲ = چیستی دین
|شاخه فرعی۲ = چیستی دین
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۲

سؤال

دیندار کیست؟ و آیا این سخن صحیح است که «دیندار کسی است که خود را در برابر هیچ‌کس و هیچ سختی و هیچ عقیده‌ای قربانی نمی‌کند»؟

«... دیندار یعنی جستجوگر؛ کسی که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کند؛..»}}[۱]

{{قرآن|إنَّ الدِّینَ عِندَاللّهِ الاِسْلامُ[۲] همانا دین نزد خداوند اسلام است.

این آیه صریحاً دین الهی و مورد نظر خداوند را «اسلام» معرفی می‌کند؛ یعنی حقیقت دینِ مورد نظر خداوند، همان چیزی است که از آن در این آیه و برخی آیات[۳] دیگر، به «اسلام» تعبیر شده‌است. به‌طور طبیعی اولین سؤالی که پیش می‌آید این است که معنای «اسلام» در این آیه چیست؟

به دلالت روایات[۴] فراوان و به شهادت مفسرین قرآن،[۵] منظور از «اسلام» در این آیه «تسلیم» است؛ یعنی حقیقت دین الهی تسلیم در برابر خدا است، یعنی سپردن اختیار خود به خدا! جهت دهی به امیال و خواسته‌های خود در راستای اراده و خواست خدا! قربانی کردن همه هستی خود در برابر خدا!

همچنین با استفاده از این تفسیر برای آیه، می‌توان معنا و ویژگی «دیندار» را چنین بیان کرد: دیندار کسی است که دارای خصوصیت «تسلیم» و بندگی است. به عبارت دیگر دیندار کسی است که تسلیم محض و عبد کس دیگری (خدا) است!

از بدیهی‌ترین بدیهیات و قطعی‌ترین قطعیات قرآن کریم و سنت معصومین (ع) این است که همه انسانها در درجه اول باید در برابر حق مطلق، خالق و رَبّ همه موجودات، مطیع محض؛ تسلیم و عبد به تمام معنی باشند و خودشان را در مقابل اراده او قربانی کنند؛ و در مرتبه بعد و به تبع تسلیم در برابر خدا، باید تابع رسول خدا (ص)[۶] و پیام آور دین الهی باشند، و از فرامین ایشان تخلف نکنند.

مجموعه آیات و روایاتی که به شکل‌ها و عبارت‌های مختلف، انسان‌ها را به اطاعت، عبادت، تبعیت و تسیلم در برابر خدا و رسولش (صلی الله علیه وآله) امر می‌کند، از مرز هزاران می‌گذرد.[۷] بنا بر این حق این است که انسان دیندار کسی است که عبد و تسلیم بی چون و چرا در مقابل خداوند است و حقیقت انسانیت او به این است که خود را در مقابل خداوند و اراده او قربانی کند. با توجه به مطالب یاد شده، این سخن که دیندار کسی است که خود را به پای هیچ‌کس و هیچ سختی و عقیده ای قربانی نمی‌کند!» سخنی کاملاً نادرست است، و در قضاء کامل با معارف قرآن و اهلبیت (ع) است.

نکته قابل بحث دیگر این است که منظور از جستجوگر بودن فرد دیندار، چیست؟ اگر منظور این است که فرد دیندار نباید به هیچ عقیده ای دل ببندد و نباید در برابر هیچ حقیقتی سر فرود آورد ـ چنان‌که از ذیل سخن مورد نظر برمی آید ـ این برداشت در تضاد کامل با معنای «دیندار» و «دینداری» است، چه، همان‌طور که بیان شد حقیقت دین همانا تسلیم در برابر حضرت حق جل جلاله است و دیندار کسی است که دل در گرو اراده و خواست خداوند متعال دارد و تسلیم محض او است. حال اگر صاحب این سخن از دین و دیندار تعریف دیگری داشته باشد، اگر ایشان دین را همان، تفسیرها و تعبیرهای سیال بشری از تجارب دینی شخصی بداند و آن را در حد یک تجربه روان شناختی تنزل داده و فاقد هرگونه محتوای معرفتی بداند، در این صورت تعریف ایشان از شخص دیندار نیز معقول و منطقی می‌نماید، زیرا بر اساس این تعریف از دین، دیندار کسی است که همواره تجربه دینی جدیدی دارد؛ و هیچ ملاکی برای ترجیح تجربه کسی بر تجربه دیگری وجود ندارد، بنا بر این دیندار کسی است که همواره در حال جستجو است و خود را در برابر سخن و عقیده هیچ‌کس نباید قربانی کند. لکن این گونه تعریف از دین اساساً نادرست است و براهین عقلی و ادله نقلی متعددی بر بطلان چنین تعریف و تصویری از دین، وجود دارد.

امّا اگر مقصود از جستجوگر بودن دیندار، حقیقت جو بودن اوست به این معنی که اولاً: او قائل به وجود حقیقی است و ثانیاً رسیدن به آن حقیقت را ممکن می‌داند، و ثالثاً تا وقتی که آن حقیقت را در آغوش نکشد نباید از جستجو و تکاپو دست بردارد، اگر مقصود از جستجوگر بودن این باشد البته این کلامی است بسیار متین و استوار. لکن پرواضح است که معنای این تفسیر از جستجوگر، این نیست که فرد حقیقت جو پس از آن که به آن رسید همواره باید روی آن پا بگذارد و با سرپیچی از آن دوباره به جستجوی خود ادامه دهد چرا که بعد از حق چیزی نیست مگر گمراهی و ضلالت.[۸]


برای مطالعهٔ بیشتر

۱ـ پترسون، مایکل و جمعی از نویسندگان، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه سلطانی و نراقی، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹.

۲ـ صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم، دفتر نشر طه، ۱۳۸۱.


منابع

  1. روزنامه اخبار اقتصادی، ۱۲/۱۰/۷۹، ص۳.
  2. آل عمران/۱۹.
  3. آل عمران/۸۵؛ بقره/۱۳۱–۱۳۳؛ و ر.ک. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۸ تا ۱۴۲.
  4. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۲، ص۵۲۷–۵۲۸.
  5. المیزان، همان، ج۳، ص۱۳۸–۱۳۹.
  6. حشر/۷؛ آل عمران/۳۱–۳۲ و ۱۳۲؛ نساء/۵۹؛ مائده/۹۲؛ انفال/۱ و ۲۰ و ۴۶؛ نور/۵۴ و ۵۶؛ محمد/۳۳؛ مجادله/۱۳؛ تغابن/۱۲؛ آل عمران/۵۰؛ شعراء/۱۰۸ و ۱۱۰ و ۱۲۶ و ۱۳۱؛ زخرف/۶۳ و صدها آیه دیگر.
  7. بقره/۲۱؛ نساء/۳۶؛ مائده/۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف/۵۹ و ۶۵ و ۷۳ و ۸۵؛ نحل/۳۶؛ حج/۷۷؛ مؤمنون/۲۳–۳۲؛ نمل/۴۵؛ عنکبوت/۱۶ و ۳۶؛ نجم/۶۲؛ نوح/۳؛ انبیاء/۲۵ و ۹۲ و صدها آیه دیگر.
  8. یونس/۳۲.