عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== اثرات عدالت اجتماعی از نگاه امام علی(ع) == | == اثرات عدالت اجتماعی از نگاه امام علی(ع) == | ||
{{متن عربی|وَ سُئِلَ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ (ع) الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا|ترجمه=از حضرت سؤال شد: كدام برتر است عدل يا جود؟ آن حضرت فرمود: | {{متن عربی|وَ سُئِلَ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ(ع) الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا|ترجمه=از حضرت سؤال شد: كدام برتر است عدل يا جود؟ آن حضرت فرمود: | ||
عدل امور را در جاى خود قرار | عدل امور را در جاى خود قرار مىدهد، و جود آنها را از جايگاه خود بيرون مىبرد. | ||
عدل حافظ عموم است، و جود | عدل حافظ عموم است، و جود سودبخش به عدهاى خاص. پس عدالت شريفتر و برتر است.}}<ref>سید رضی، نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، ص۵۵۳.</ref> | ||
همانطور که ظلم و بی عدالتی در جامعه به خصوص از سوی حکام دارای اثرات و عواقب بدی است و بنا به فرمایش حضرت علی(ع) مهمترین عامل براندازی حکومتها و زوال دولتها بی عدالتی است.<ref>شرح غررالحکم و دررالکلم، محمد علی انصاری، چاپ هشتم، ج۲، ص۵۹۲.</ref> رعایت عدالت هم به نوبه خود برای دولت و مردم دارای اثراتی است. مهمترین اثر آن برای دولتها این است که سبب ماندگاری و محبوبیت دولتها میشود.<ref>نهج البلاغه، محمد عبده، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۲ق، البلاغه، حکمت ۴۷۶.</ref> هم چنین میتوان اثرات و فواید زیر را برای اجتماع در نظر گرفت: | همانطور که ظلم و بی عدالتی در جامعه به خصوص از سوی حکام دارای اثرات و عواقب بدی است و بنا به فرمایش حضرت علی(ع) مهمترین عامل براندازی حکومتها و زوال دولتها بی عدالتی است.<ref>شرح غررالحکم و دررالکلم، محمد علی انصاری، چاپ هشتم، ج۲، ص۵۹۲.</ref> رعایت عدالت هم به نوبه خود برای دولت و مردم دارای اثراتی است. مهمترین اثر آن برای دولتها این است که سبب ماندگاری و محبوبیت دولتها میشود.<ref>نهج البلاغه، محمد عبده، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۲ق، البلاغه، حکمت ۴۷۶.</ref> هم چنین میتوان اثرات و فواید زیر را برای اجتماع در نظر گرفت: | ||
خط ۵۹: | خط ۶۰: | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* اصول عدالت اجتماعی، محمد محمدی گیلانی، قم، انتشارات جهان آرا. | * اصول عدالت اجتماعی، محمد محمدی گیلانی، قم، انتشارات جهان آرا. | ||
* اصول عدالت علوی، جمعی از نویسندگان، تهران مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۸۰ش. | |||
* اصول عدالت علوی، جمعی از نویسندگان، تهران مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۸۰ش. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۹
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
عدالت را از دیدگاه حضرت علی(ع) تبیین کنید؟
اثرات عدالت اجتماعی از نگاه امام علی(ع)
«وَ سُئِلَ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ(ع) الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا؛ از حضرت سؤال شد: كدام برتر است عدل يا جود؟ آن حضرت فرمود: عدل امور را در جاى خود قرار مىدهد، و جود آنها را از جايگاه خود بيرون مىبرد. عدل حافظ عموم است، و جود سودبخش به عدهاى خاص. پس عدالت شريفتر و برتر است.»[۱]
همانطور که ظلم و بی عدالتی در جامعه به خصوص از سوی حکام دارای اثرات و عواقب بدی است و بنا به فرمایش حضرت علی(ع) مهمترین عامل براندازی حکومتها و زوال دولتها بی عدالتی است.[۲] رعایت عدالت هم به نوبه خود برای دولت و مردم دارای اثراتی است. مهمترین اثر آن برای دولتها این است که سبب ماندگاری و محبوبیت دولتها میشود.[۳] هم چنین میتوان اثرات و فواید زیر را برای اجتماع در نظر گرفت:
۱. پیشرفت و گسترش جامعه در امور مادی و معنوی. امیر المومنین علی(ع) در همین زمینه میفرمایند: فی العدل سعه و من ضاق علیه فالجور أضیق.[۴] در به کار بستن عدل وسعت و گشایشی (در امور مادی و معنوی) است (که در هیچ زمینه دیگری چنین گشایشی یافت نمیشود) عدل بر هر کسی تنگ گیرد البته جور و ستم بر وی تنگتر خواهد گرفت.
۲. عدالت عامل پیشگیری از فساد اخلاقی و ناراحتیهای روحی. امیر المومنین علی(ع) در خطبه ای که در صفین ایراد فرمود به این مطلب چنین اشاره فرمود: پس وقتی رعیت حق والی را ادا کرد و والی حق او را ادا نمود، حق در میان آنها عزت مییابد و راههای دین بر پا میگردد و نشانههای عدل اعتدال مییابد، پس زمانه به آن (یعنی عدل) آباد میگردد و به بقای دولت امید میرود و مطامع دشمنان به نومیدی میگراید. اما اگر رعیت بر ولیّ خود غلبه کند یا والی بر رعیت ستم روا دارد اختلاف کلمه روی میدهد و نشانههای ستم و ظلم آشکار گردد و دغلبازی در دین بسیار شود و احکام دین معطل ماند و فساد و منکر میان مردم بسیار گردد پس آنجا ابرار خوار گردند و اشرار عزیز و وظایفی که خدا برای مردم مقرر فرموده است در نظر شان بزرگ و دشوار آید.[۵]
۳. عدالت عامل وحدت و اتحاد مردم با یکدیگر. امام علی(ع) فرمود: عدل اساس پایداری و اتحاد مردم است.[۶]
۴. عدالت عامل گسترش محبت و علائق اجتماعی. امام علی(ع) در بیان رابطه عدل و محبت در کلام خود چنین میفرمایند: بهترین چیزی که حکمرانان را خشنود میسازد به پا داشتن عدل در شهرها و آشکار ساختن محبت رعیت است البته محبت رعیت هنگامی آشکار میگردد که سینههای آنان (از عقدهها و حقارتهایی که ناشی از بی عدالتی است) سالم باشد؛ و نصیحت آنان هنگامی صحیح است که حکمرانان را نگهداری کنند و حکومتشان را سنگین نشمارند (یعنی از آنها به سبب عدالتشان راضی باشند).[۷]
رعایت انصاف نسبت به بندگان خدا
علی(ع) در فرمان خود به مالک اشتر چنین فرمود: نسبت به خداوند و نسبت به مردم از جانب خود، و از جانب افراد خاص خاندانت، و از جانب رعایائی که به آنها علاقمندی، انصاف به خرج ده! که اگر چنین نکنی، ستم نمودهای! و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند پیش از بندگان، دشمن او خواهد بود، و کسی که خداوند دشمن او باشد دلیلش را باطل میسازد و با او به جنگ میپردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند؛ و بدان، هیچ چیز در تغییر نعمتهای خدا و تعجیل انتقام و کیفرش، از اصرار بر ستم سریع تر و زودرس تر نیست، چرا که خداوند دعا و خواسته مظلومان را میشنود و در کمین ستمگران است.[۸]
ظلم نکردن نسبت به مردم
امام علی(ع) به یکی از فرمانداران خود فرمود:
عدالت را پیشه خود نما و از تعدی و ظلم به مردم، دوری گزین، زیرا که تجاوز و تعدی، سبب فرار و دوری مردم از تو خواهد شد و ظلم و ستم سبب قیام مردم و توسل آنها به شمشیر علیه تو میشود.[۹]
امام(ع) میفرمایند: «ستم بر ناتوان، بدترین ستم است».[۱۰]
و نیز میفرماید: «بدا به حال آن که فقرا و مساکین، خصم او باشند».[۱۱]
توجه به نیازمندان
در این رابطه امیر مؤمنان علی(ع) میفرمایند:
خداوند سبحان غذا ونیاز حاجتمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده، پس هیچ فقیری نیست مگر آنکه ثروتمندی از آن استفاده نموده باشد، و خداوند متعال در این باره از آنها خواهد پرسید.[۱۲]
آن حضرت در فرمان خود به مالک اشتر نیز چنین میفرماید:
الله الله فی الطبقه السفلی من الذین لا حیله لهم من المساکین و المحتاجین و اهل البؤسی و الزمنی.[۱۳]
خدا را! خدا را! در مورد طبقه پایین، آنها که راه چاره ندارند، یعنی مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان.
برابری فرصتها
حضرت علی(ع) در این باره موضعگیری سرسختانه نموده، و به مجرّد اینکه به خلافت دست یافت، عنوان نمود تمام امتیازات سیاسی و اقتصادی که به نزدیکان و دوستان و فامیل خلیفه سابق به ناحق داده شده است را از آنها خواهد گرفت، و در این باره فرمود:
به خدا سوگند! آنچه بیهوده از بیت المال مسلمین به این و آن بخشیده، اگر بیابم، به صاحبش بازمیگردانم، گرچه زنانی را به آن کابین بسته یا کنیزانی را با آن خریده باشند، زیرا عدالت گشایش میآورد، و آن کس که عدالت بر اوگران آید، تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود.[۱۴]
۵. اجرای قانون برای همه (تساوی همه در برابر قانون)
در حکومت نا عادلانه قانون به اجراء در نیاید مگر برای مستضعفین، اما صاحبان مقام و ثروت، در مقابل قانون مصونیت داشته باشند.
امام علی(ع)، با این شیوه از ظلم و ستم قاطعانه و سرسختانه، مبارزه نمود. چنانکه در این باره فرموده است:
ستم دیدگانی که در نظرها ذلیل و پست هستند، از نظر من عزیز و محترمند، تا حقشان را بگیرم، و نیرومندان ستمگر در نظر من حقیر و پستند، تا حق دیگران را از آنها بستانم.[۱۵]
مطالعه بیشتر
- اصول عدالت اجتماعی، محمد محمدی گیلانی، قم، انتشارات جهان آرا.
- اصول عدالت علوی، جمعی از نویسندگان، تهران مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۸۰ش.
منابع
- ↑ سید رضی، نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، ص۵۵۳.
- ↑ شرح غررالحکم و دررالکلم، محمد علی انصاری، چاپ هشتم، ج۲، ص۵۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، محمد عبده، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۲ق، البلاغه، حکمت ۴۷۶.
- ↑ شرح غررالحکم، همان، ج۲، ص۵۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه اسد الله مبشری، دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۸۶۷.
- ↑ شرح غررالحکم، همان، ج۱، ص ۲۸.
- ↑ جورج جورداق، بخشی از زیباییهای نهج البلاغه، ترجمه محمد رضا انصاری، کانون انتشارات محمدی، ۱۳۶۶ش، ص۲۳۴.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، قصار الحکم، ۴۷۶.
- ↑ نهج البلاغه، نامه، ۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، نامه، ۲۶.
- ↑ نهج البلاغه، قصار الحکم، ۳۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، نامه، ۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه، ۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه، ۳۷.