استدراج: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
بر این اساس مهلتی که به برخی از گناه کاران داده می‌شود به ضررشان است چنان‌که خدا در این آیه می‌فرماید: {{قرآن|وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَ نْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ}}<ref>آل عمران / ۱۷۸.</ref>؛ «آنهایی که کافر شدند گمان نکنند، مهلتی که به ایشان می‌دهیم برای آنها خوب است بلکه مهلت می‌دهیم تا بر گناه و طغیان خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوار کننده است».
بر این اساس مهلتی که به برخی از گناه کاران داده می‌شود به ضررشان است چنان‌که خدا در این آیه می‌فرماید: {{قرآن|وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَ نْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ}}<ref>آل عمران / ۱۷۸.</ref>؛ «آنهایی که کافر شدند گمان نکنند، مهلتی که به ایشان می‌دهیم برای آنها خوب است بلکه مهلت می‌دهیم تا بر گناه و طغیان خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوار کننده است».


و نیز می‌فرماید: {{قرآن|و الَّذِینَ کذَّبُوا بِآ یاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ}}<ref>اعراف / ۱۸۲.</ref>؛ «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجاً، و مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم و زندگی آنها را درهم می‌پیچیم». استدراج که در این آیه به عنوان عذاب به آن پرداخته شده است به این نحو است که خدا به کسی که گناه را از حد گذرانده است، نعمت، پشت سر نعمت می‌دهد، هر نعمتی که می‌دهد گناهکار به همان مقدار سر گرم و از سعادت خود غافل می‌شود، و در شکر آن کوتاهی نموده، کم‌کم خدای صاحب نعمت را فراموش می‌کند، و از یاد می‌برد و درجه به درجه پایین می‌آید، و به ورطهٔ هلاکت نزدیک می‌شود.<ref>تفسیر المیزان، همان، ج۱۹، ص۶۴۴.</ref>
و نیز می‌فرماید: {{قرآن|و الَّذِینَ کذَّبُوا بِآ یاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ}}<ref>اعراف / ۱۸۲.</ref>؛ «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجاً، و مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم و زندگی آنها را درهم می‌پیچیم». استدراج که در این آیه به عنوان عذاب به آن پرداخته شده است به این نحو است که خدا به کسی که گناه را از حد گذرانده است، نعمت، پشت سر نعمت می‌دهد، هر نعمتی که می‌دهد گناهکار به همان مقدار سر گرم و از سعادت خود غافل می‌شود، و در شکر آن کوتاهی نموده، کم‌کم خدای صاحب نعمت را فراموش می‌کند، و از یاد می‌برد و درجه به درجه پایین می‌آید، و به ورطهٔ هلاکت نزدیک می‌شود.<ref>تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۴۴.</ref>


نتیجه‌ای که از این مطالب می‌توان گرفت عبارتند از:
نتیجه‌ای که از این مطالب می‌توان گرفت عبارتند از:
خط ۲۰: خط ۲۰:
۱. اعطای نعمت‌های پی‌درپی از جانب خدا در مورد برخی از انسان‌ها سبب غفلت و غوطه شدن بیشتر آنان به گناه و در نتیجه سبب نزدیک شدن‌شان به هلاکت می‌شود زیرا این عده به جای آن که بیشتر خدا را شکرگذار باشند بر گناهان خود می‌افزایند.
۱. اعطای نعمت‌های پی‌درپی از جانب خدا در مورد برخی از انسان‌ها سبب غفلت و غوطه شدن بیشتر آنان به گناه و در نتیجه سبب نزدیک شدن‌شان به هلاکت می‌شود زیرا این عده به جای آن که بیشتر خدا را شکرگذار باشند بر گناهان خود می‌افزایند.


۲. عمل استدراج، آشکارا و به گونه‌ای که خود گنهکار متوجه شود نیست، بلکه در همان سرگرمی به بهره‌گیری از مظاهر زندگی مادی مخفی است و او فکر می‌کند زندگی همین است که او دارد، در نتیجه گناهکار با زیاده روی در معصیت، پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می‌شود و هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت‌ها شد، خداوند همه را از او می‌گیرد و طومار زندگانی او را درهم می‌پیچد و این گونه مجازات بسیار سخت‌تر است.<ref>تفسیر نمونه، همان، ج۷، ص۳۴.</ref>
۲. عمل استدراج، آشکارا و به گونه‌ای که خود گنهکار متوجه شود نیست، بلکه در همان سرگرمی به بهره‌گیری از مظاهر زندگی مادی مخفی است و او فکر می‌کند زندگی همین است که او دارد، در نتیجه گناهکار با زیاده روی در معصیت، پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می‌شود و هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت‌ها شد، خداوند همه را از او می‌گیرد و طومار زندگانی او را درهم می‌پیچد و این گونه مجازات بسیار سخت‌تر است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۴.</ref>


# مَثَل کسانی که گرفتار مجازات «استدراج» می‌شوند مانند کسی است که از درختی، سرمستانه بالا می‌رود، هر قدر بالاتر می‌رود خوش‌حال تر می‌شود تا آن هنگام که به بالای درخت می‌رسد، ناگهان طوفانی می‌وزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کند که تمام استخوان‌های او درهم می‌شکند….
# مَثَل کسانی که گرفتار مجازات «استدراج» می‌شوند مانند کسی است که از درختی، سرمستانه بالا می‌رود، هر قدر بالاتر می‌رود خوش‌حال تر می‌شود تا آن هنگام که به بالای درخت می‌رسد، ناگهان طوفانی می‌وزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کند که تمام استخوان‌های او درهم می‌شکند….

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۷

سؤال

لطفاً در مورد امهال و استدراج توضیحاتی بفرمایید؟

می‌دانیم خدا براساس سنت خود که برخواسته از حکمتش می‌باشد، بندگانش را به نعمت‌هایی از قبیل امنیت و ثروت و… و نیز به ناملایماتی از قبیل فقر، سیل، زلزله و… و در یک‌کلام به عسر و یسر امتحان می‌کند. واژه استدراج که کلمات برگرفته شده از آن در برخی از آیات قرآن به کار رفته است، در لغت به معنای این است که کسی در صدد بر آید پله پله و به تدریج از مکانی یا از مرحله ای به مرحله ای بالا رود یا پائین آید یا نسبت به آن نزدیک شود.}}[۱] و دراصطلاح قرآن و روایات به این معناست که درجه کسی را به تدریج و قدم به قدم پایین بیاورند، تا جایی که شقاوت و بدبختیش به نهایت برسد و یک مرتبه در ورطه هلاکت بیفتد:

از آیات قرآن استفاده می‌شود که خداوند افراد گنهکار را در صورتی که زیاد آلوده گناه نشده باشند به وسیله زنگ‌های بیدار باش و گاهی به وسیله مجازات‌های متناسب با اعمالی که از آنها سرزده است، بیدار می‌سازد و به راه حق بازمی‌گرداند. این‌ها کسانی هستند که هنوز شایستگی هدایت را دارند و مشمول لطف خداوند می‌باشند و در حقیقت مجازات و ناراحتی‌های آنها، نعمتی برای آنها محسوب می‌شود.

ولی آنها که در گناه و عصیان، غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رسانده‌اند و در اثر اعراض از حق و علاقه‌مند شدن به شهوات مادی و شیفتگی در برابر زیبایی‌های دنیوی، دچار قساوت قلب گردیده‌اند به گونه ای که هیچ بیدار باشی در مورد آنان مؤثر واقع نمی‌شود؛ خداوند آنها را به حال خود وا می‌گذارد و با اعطای نعمت‌های پی در پی، زمینه آسایش بیشتر بنده اش را فراهم نموده و به او مهلت بیشتری می‌دهد، تا سرانجام با نعمت خدا بیشتر در گناه بغلتد و بار گناه خود را سنگین نماید و با دست خود تمام پل‌های پشت سر خود را ویران کند به گونه ای که هیچ‌گونه راه بازگشتی برای خود باقی نگذارند تا در نتیجه بطور ناگهانی بساط‌شان برچیده شود.[۲]

به بیان دیگر گناهکارانی که غیرقابل اصلاح هستند طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار می‌شوند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند و این امر همان مجازات استدراجی می‌باشد که با تلقی درست از آن، پاسخ این سؤال نیز روشن می‌شود که: چرا انسان‌های آلوده به گناه، غرق در انواع نعمت‌ها می‌باشند؟ از برخی آیات قرآن، استفاده می‌شود که خداوند گاهی به این گونه افراد، نعمت‌های فراوانی می‌دهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان می‌گیرد، تا حداکثر شکنجه را در زندگی همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی، بسیار ناراحت‌کننده است چنان‌که در قرآن می‌خوانیم: {{قرآن|فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَیْءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَه فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ[۳]؛ «هنگامی که پندهایی را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند درهای هر خیری (نعمت‌های مادی) را بر روی آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها بازگرفتیم، لذا فوق‌العاده ناراحت و غمگین شدند».

بر این اساس مهلتی که به برخی از گناه کاران داده می‌شود به ضررشان است چنان‌که خدا در این آیه می‌فرماید: ﴿وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَ نْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ[۴]؛ «آنهایی که کافر شدند گمان نکنند، مهلتی که به ایشان می‌دهیم برای آنها خوب است بلکه مهلت می‌دهیم تا بر گناه و طغیان خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوار کننده است».

و نیز می‌فرماید: ﴿و الَّذِینَ کذَّبُوا بِآ یاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ[۵]؛ «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجاً، و مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم و زندگی آنها را درهم می‌پیچیم». استدراج که در این آیه به عنوان عذاب به آن پرداخته شده است به این نحو است که خدا به کسی که گناه را از حد گذرانده است، نعمت، پشت سر نعمت می‌دهد، هر نعمتی که می‌دهد گناهکار به همان مقدار سر گرم و از سعادت خود غافل می‌شود، و در شکر آن کوتاهی نموده، کم‌کم خدای صاحب نعمت را فراموش می‌کند، و از یاد می‌برد و درجه به درجه پایین می‌آید، و به ورطهٔ هلاکت نزدیک می‌شود.[۶]

نتیجه‌ای که از این مطالب می‌توان گرفت عبارتند از:

۱. اعطای نعمت‌های پی‌درپی از جانب خدا در مورد برخی از انسان‌ها سبب غفلت و غوطه شدن بیشتر آنان به گناه و در نتیجه سبب نزدیک شدن‌شان به هلاکت می‌شود زیرا این عده به جای آن که بیشتر خدا را شکرگذار باشند بر گناهان خود می‌افزایند.

۲. عمل استدراج، آشکارا و به گونه‌ای که خود گنهکار متوجه شود نیست، بلکه در همان سرگرمی به بهره‌گیری از مظاهر زندگی مادی مخفی است و او فکر می‌کند زندگی همین است که او دارد، در نتیجه گناهکار با زیاده روی در معصیت، پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می‌شود و هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت‌ها شد، خداوند همه را از او می‌گیرد و طومار زندگانی او را درهم می‌پیچد و این گونه مجازات بسیار سخت‌تر است.[۷]

  1. مَثَل کسانی که گرفتار مجازات «استدراج» می‌شوند مانند کسی است که از درختی، سرمستانه بالا می‌رود، هر قدر بالاتر می‌رود خوش‌حال تر می‌شود تا آن هنگام که به بالای درخت می‌رسد، ناگهان طوفانی می‌وزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کند که تمام استخوان‌های او درهم می‌شکند….
  2. از آیاتی که مسألهٔ استدراج را مطرح نموده است یک هشدار عمومی و همگانی، به همهٔ گناه کارانی که غرق در انواع نعمت‌ها هستند، فهمیده می‌شود و به همه‌شان هشدار می‌دهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و ناز و نعمت‌هایی را که در آن غرقند، نشانه تقرب‌شان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزی‌ها و نعمت‌هایی که به آنها می‌رسد مقدمهٔ مجازات استدراجی پروردگار باشد که خدا ملت‌هایی را غرق نعمت‌ها می‌کند و به آنان مهلت می‌دهد و بالا و بالاتر می‌برد، اما سرانجام چنان بر زمین می‌کوبد که اثری از آنان باقی نماند و تمام هستی و تاریخ‌شان را درهم می‌پیچد در حالی که در مهد امن و سلامت آرمیده و به علم و وسایل دفاعی که در اختیارشان بود مغرور گشته و از این که پیشامدی کار آنها را به هلاکت و زوال بکشاند غافل و خاطر جمع بودند.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ انوار درخشان، سید محمد حسین حسینی همدانی، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۱۶۳.

۲ـ احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۵۷.


منابع

  1. راغب، حسین بن محمد، مفردات غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۱۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۴۵۳.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.
  3. انعام / ۴۴.
  4. آل عمران / ۱۷۸.
  5. اعراف / ۱۸۲.
  6. تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۴۴.
  7. تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۴.