میکروب بر اساس روایات: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در برخی از آیات و روایات، اشاره به میکروب به چشم می‌خورد. در رجوع به آیات و روایات باید دو نکته را مد نظر داشته باشیم، اول این که در بسیاری از موارد موجودات ریزی که با چشم دیده نمی‌شوند سخن گفته شده. دوم این که معصومین(ع) در این زمینه‌ها با کلی‌گویی و استفاده از استعاره و مجاز سخن گفته‌اند.
{{درگاه|کرونا}}
تعابیری در قرآن و روایات به‌صورت کلی آمده که مقصود از آن‌ها را میکروب دانسته‌اند. قرآن عامل بیماری حضرت ایوب(ع) را «مس شیطان» ذکر کرده که به نظر مفسران، مقصود از آن، میکروب است. در روایات اسلامی اصطلاح «شیطان» را برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا استفاده شده است. با اینکه کلمه شیطان عموما معادل ابلیس دانسته می‌شود، اما به هر موجودی که از حد خود تجاوز و سرکشی کند، شیطان گفته می‌شود. در روایات نیز به مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در مقابل شیطان و خارج کردن زباله از خانه به دلیل این که محل زندگی شیطان می‌شود، اشاره شده است.


در روایات اسلامی، اصطلاح «شیطان» برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا استفاده شده است. معمولاً شیطان معادل ابلیس در نظر گرفته می‌شود، اما از نظر لغوی به هر موجودی که از حد خود تجاوز و سرکشی کند شیطان گفته می‌شود، در نتیجه ابلیس هم یکی از مصادیق شیطان است.
محققان در رجوع به آیات و روایات، به دو نکته توجه داده‌اند:


در قرآن عامل بیماری حضرت ایوب(ع) «مسّ شیطان» ذکر شده است که به نظر می‌رسد در آن منظور از شیطان میکروب است. در روایات نیز به مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در مقابل شیطان و خارج کردن زباله از خانه به دلیل این که محل زندگی شیطان می‌شود اشاره شده است.
* در روایات بسیاری از موجودات ریزی که با چشم دیده نمی‌شوند، سخن گفته شده است.
* معصومان(ع) در این زمینه‌ها با کلی‌گویی و استفاده از استعاره و مجاز سخن گفته‌اند.


== استفاده از لفظ «شیطان» برای موجودات مضر ==
== استفاده از لفظ «شیطان» برای موجودات مضر ==
از اصطلاحات شایع در روایات اسلامی، اصطلاح «شیطان» برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا است؛ در عرف، شیطان معادل ابلیس در نظر گرفته شده است، اما واقعیت آن است که ابلیس یکی از موارد شیطان است، همچنان که در قرآن‌کریم می‌فرماید: {{قرآن|شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن|ترجمه=شیاطینی از انسان و جنیان|سوره=انعام|آیه=۱۲۲}}. بنابراین در میان انسان‌ها و جنیان شیاطینی وجود دارند. در لسان‌العرب ذیل ماده «شَطَنَ» آمده است: «والشَیطانُ کلُّ عادٍ مُتَمَرّد من الجِنِّ و الانسِ و الدّوابّ»؛ «هر متجاوز سرکش را شیطان گویند، خواه از جن یا انس یا از جنبندگان باشد».
از اصطلاحات شایع در روایات اسلامی، اصطلاح «شیطان» برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا است؛ در عرف، شیطان معادل ابلیس در نظر گرفته شده است، اما واقعیت آن است که ابلیس یکی از مصادیق شیطان است، همچنان که در قرآن‌کریم می‌فرماید: {{قرآن|شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن|ترجمه=شیاطینی از انسان و جنیان|سوره=انعام|آیه=۱۲۲}}. بنابراین در میان انسان‌ها و جنیان شیاطینی وجود دارند. در لسان‌العرب ذیل ماده «شَطَنَ» آمده است: «والشَیطانُ کلُّ عادٍ مُتَمَرّد من الجِنِّ و الانسِ و الدّوابّ»؛ «هر متجاوز سرکش را شیطان گویند، خواه از جن یا انس یا از جنبندگان باشد».


ویژگی شیاطین، سرکشی و تجاوزگری است و انسان یا جن یا هر جنبنده‌ای که در محدوده عمل خود سرکشی کند، شیطان خوانده می‌شود و ابلیس بزرگ‌ترین شیطان است، از این‌رو با توجه به سرکشی و اضرار به انسان، بهترین تعبیر برای میکروب مضر، استفاده از نام «شیطان» بوده است که در لسان روایات بسیار وارد شده است.
ویژگی شیاطین، سرکشی و تجاوزگری است و انسان یا جن یا هر جنبنده‌ای که در محدوده عمل خود سرکشی کند، شیطان خوانده می‌شود و ابلیس بزرگ‌ترین شیطان است، از این‌رو با توجه به سرکشی و اضرار به انسان، بهترین تعبیر برای میکروب مضر، استفاده از نام «شیطان» بوده است که در لسان روایات بسیار وارد شده است.
خط ۲۵: خط ۲۷:


=== در روایات ===
=== در روایات ===
روایات بسیاری از معصومین(ع) وارد شده است که در آنها به میکروب پرداخته شده است که نمونه‌هایی بیان می‌گردد:
روایات بسیاری از معصومین(ع) وارد شده است و در آنها به میکروب پرداخته شده است که نمونه‌هایی بیان می‌گردد:


از جمله توصیه‌های اسلام که بدان بسیار سفارش شده است، مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در برابر میکروب است؛ میکروب‌ها وقتی بر روی غذا بنشینند، به بخشی از آن‌که مورد نیازشان است حمله و از آن استفاده می‌کنند و شروع به تکثیر می‌کنند؛ از زنده آن‌ها زهرابه‌ای به نام زهرابه «یُرونی» ترشح و هر کدام که بمیرند، بدن متلاشی شده آن‌ها به‌عنوان زهرابه درونی بر روی غذا قرار می‌گیرد و چون بزاق هر موجود زنده، برای هضم غذایش به‌کار می‌رود و در بیشتر جانداران، مواد مترشّحه برای هضم، سمّی است؛ لذا اگر به جای ترشح زهرابه میکروب، بگوییم بزاق میکروب، بی‌جا نخواهد بود.<ref>پاک‌نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(ص)، تهران: اسلامیه، ۱۳۶۰، ج۱، ص۵۹.</ref>
از جمله توصیه‌های اسلام که بدان بسیار سفارش شده است، مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در برابر میکروب است؛ میکروب‌ها وقتی بر روی غذا بنشینند، به بخشی از آن‌که مورد نیازشان است حمله و از آن استفاده می‌کنند و شروع به تکثیر می‌کنند؛ از زنده آن‌ها زهرابه‌ای به نام زهرابه «یُرونی» ترشح و هر کدام که بمیرند، بدن متلاشی شده آن‌ها به‌عنوان زهرابه درونی بر روی غذا قرار می‌گیرد و چون بزاق هر موجود زنده، برای هضم غذایش به‌کار می‌رود و در بیشتر جانداران، مواد مترشّحه برای هضم، سمّی است؛ لذا اگر به جای ترشح زهرابه میکروب، بگوییم بزاق میکروب، بی‌جا نخواهد بود.<ref>پاک‌نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(ص)، تهران: اسلامیه، ۱۳۶۰، ج۱، ص۵۹.</ref>
خط ۴۶: خط ۴۸:


== منابع ==
== منابع ==
* اين مقاله برگرفته شده است از مقاله «میکروب، سرایت و قرنطینه در اسلام» اثر روح الله رضوی، مجله پاسخ، شماره هجدهم تابستان ۱۳۹۹.
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = مسائل روز
  | شاخه اصلی = مسائل روز
|شاخه فرعی۱ = کرونا
| شاخه فرعی۱ = کرونا
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۶۰: خط ۶۳:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه = شد
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۰

سؤال

با توجه به شیوع ویروس کرونا و طرح مباحث علم و دین، آیا در اسلام از میکروب و انواع آن سخنی به میان آمده است؟

درگاه‌ها
کرونا و بلایا.png


تعابیری در قرآن و روایات به‌صورت کلی آمده که مقصود از آن‌ها را میکروب دانسته‌اند. قرآن عامل بیماری حضرت ایوب(ع) را «مس شیطان» ذکر کرده که به نظر مفسران، مقصود از آن، میکروب است. در روایات اسلامی اصطلاح «شیطان» را برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا استفاده شده است. با اینکه کلمه شیطان عموما معادل ابلیس دانسته می‌شود، اما به هر موجودی که از حد خود تجاوز و سرکشی کند، شیطان گفته می‌شود. در روایات نیز به مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در مقابل شیطان و خارج کردن زباله از خانه به دلیل این که محل زندگی شیطان می‌شود، اشاره شده است.

محققان در رجوع به آیات و روایات، به دو نکته توجه داده‌اند:

  • در روایات بسیاری از موجودات ریزی که با چشم دیده نمی‌شوند، سخن گفته شده است.
  • معصومان(ع) در این زمینه‌ها با کلی‌گویی و استفاده از استعاره و مجاز سخن گفته‌اند.

استفاده از لفظ «شیطان» برای موجودات مضر

از اصطلاحات شایع در روایات اسلامی، اصطلاح «شیطان» برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا است؛ در عرف، شیطان معادل ابلیس در نظر گرفته شده است، اما واقعیت آن است که ابلیس یکی از مصادیق شیطان است، همچنان که در قرآن‌کریم می‌فرماید: ﴿شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن؛ شیاطینی از انسان و جنیان(انعام:۱۲۲). بنابراین در میان انسان‌ها و جنیان شیاطینی وجود دارند. در لسان‌العرب ذیل ماده «شَطَنَ» آمده است: «والشَیطانُ کلُّ عادٍ مُتَمَرّد من الجِنِّ و الانسِ و الدّوابّ»؛ «هر متجاوز سرکش را شیطان گویند، خواه از جن یا انس یا از جنبندگان باشد».

ویژگی شیاطین، سرکشی و تجاوزگری است و انسان یا جن یا هر جنبنده‌ای که در محدوده عمل خود سرکشی کند، شیطان خوانده می‌شود و ابلیس بزرگ‌ترین شیطان است، از این‌رو با توجه به سرکشی و اضرار به انسان، بهترین تعبیر برای میکروب مضر، استفاده از نام «شیطان» بوده است که در لسان روایات بسیار وارد شده است.

شایان ذکر است که در برخی از روایات، به صورت استعاری از موجود نامرئی سودمند به «سکّان» یا «ملائکه» و گاهی به «اهل» تعبیر شده است؛ ممکن است این موجودات همان میکروب‌های مفید باشند.[۱] ناگفته نماند، همچنان که از هر موجود سرکش به شیطان تعبیر می‌گردد، در لسان ثقلین، موجودات سودمند نیز گاهی «مَلَک» نامیده شده‌اند.

در قرآن

استفاده از کلمه «شیطان» برای میکروب، در قرآن وجود دارد و خداوند در مورد حضرت ایوب(ع) می‌فرماید: ﴿واذکُر عبدَنا ایوبَ اِذ نادی ربَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الشَیطانُ بِنُصبٍ و عَذابٍ؛ و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان به واسطه مسّ، مرا در رنج و عذاب افکنده است(ص:۴۰).

در این آیه از مسّ شیطان سخن می‌گوید و بر خلاف اغلب موارد که منظور از شیطان در قرآن یا خود ابلیس است یا جمیع شیاطین که ابلیس هم جزو آن‌هاست، در این آیه که در بیان ابتلائات حضرت ایوب(ع) است منظور ابلیس نیست؛ چرا که مسّ ابلیس، اگر به صورت فیزیکی در نظر بگیریم، برخلاف باورهای ما است و ابلیس نمی‌تواند آسیب فیزیکی برساند و روش او نفوذ از طریق وسوسه است؛ اگر مسّ مذکور را به معنای وسوسه در نظر بگیریم، تناسبی با سختی‌های فیزیکی عارض شده بر آن حضرت ندارد.

با عنایت به دلایل فوق و بیماری آن حضرت و با توجه به استغاثه ایشان به جای استعاذه به درگاه خداوند، مقصود از «شیطان» در این آیه به احتمال زیاد میکروب است و به لحاظ این‌که نفرموده شیطان بر من نفوذ کرده است، بلکه از کلمه مسّ استفاده فرموده است، معلوم می‌شود که بیماری ایشان نوعی بیماری پوستی بوده که دوری مردم و اولادشان از آن حضرت و همسرشان، این احتمال را تقویت می‌کند که بیماری مذکور مسری بوده است.

در روایات

روایات بسیاری از معصومین(ع) وارد شده است و در آنها به میکروب پرداخته شده است که نمونه‌هایی بیان می‌گردد:

از جمله توصیه‌های اسلام که بدان بسیار سفارش شده است، مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در برابر میکروب است؛ میکروب‌ها وقتی بر روی غذا بنشینند، به بخشی از آن‌که مورد نیازشان است حمله و از آن استفاده می‌کنند و شروع به تکثیر می‌کنند؛ از زنده آن‌ها زهرابه‌ای به نام زهرابه «یُرونی» ترشح و هر کدام که بمیرند، بدن متلاشی شده آن‌ها به‌عنوان زهرابه درونی بر روی غذا قرار می‌گیرد و چون بزاق هر موجود زنده، برای هضم غذایش به‌کار می‌رود و در بیشتر جانداران، مواد مترشّحه برای هضم، سمّی است؛ لذا اگر به جای ترشح زهرابه میکروب، بگوییم بزاق میکروب، بی‌جا نخواهد بود.[۲]

امام صادق(ع) فرمود: «ظرف‌های خود را بدون پوشش نگذارید که اگر چنین کنید، شیطان در آن آب دهان (بزاق) می‌اندازد و از آن، آنچه را که بخواهد می‌خورد».[۳]

و نیز در حدیثی از رسول‌اکرم(ص) روایت شده است که فرمود: «ظرف‌های‌تان را بپوشانید و دهانه مشک‌ها را ببندید؛ چون شیطان نه پوششی را برمی‌دارد و نه بندی را می‌گشاید».[۴]

این روایات از کدامین شیطان صحبت می‌کنند؟! ابلیس را چه به این‌که درِ ظروف را بردارد یا برندارد یا این‌که بخواهد درون ظرف غذا یا مَشک آب، بزاق دهان بیاندازد! سایر شیاطین جن هم از این کار سودی نصیب‌شان نمی‌شود و شیاطین انس هم به راحتی می‌توانند در یا پوشش ظرف را کنار بزنند؛ پس مراد از لفظ «شیطان» میکروب است و نه ابلیس.

از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «از موضع دستگیره و از محل شکستگی (محل ترک خورده یا سوراخ شده یا لب پریده) ظرف آب نخور، زیرا این دو موضع، نشیمن‌گاه شیطان است».[۵] واضح است که در این روایت منظور از شیطان همان میکروب است. همین مضمون از امام علی(ع) نیز نقل شده است.

در سفارشی دیگر پیامبر گرامی اسلام(ص) تأکید می‌فرمایند: «زباله را در طول روز از منزل خارج کنید، چرا که نشیمن‌گاه شیطان می‌شود».[۶] در سبک زندگی اسلامی، زباله باید در طول روز جمع‌آوری و خارج شود نه در طول شب، چرا که میکروب‌ها در فضای بدون نور فعالیت خود را بیشتر می‌کنند و آلودگی بیشتری به وجود می‌آورند.

رسول‌خدا(ص) فرمود: «دستمال چرب را در خانه قرار ندهید، زیرا آن، پرورش‌گاه شیطان می‌شود».[۷] امروز برای ما حقیقت این پیام روشن است و خوب می‌دانیم که پارچه چرب بهترین محیط برای رشد میکروب است.

امام صادق(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که فرمود: «کسی از شما سبیل خود را بلند نکند و موی پایین شکم و زیر بغل‌ها را وانگذارد، زیرا شیطان در آن‌ها پنهان می‌شود و آن جا را پرورشگاه خود می‌کند».[۸] ازاله موهای زاید و کوتاه کردن سبیل و ناخن از جمله احکام ده‌گانه بهداشتی آیین حنیف است که اول بار لزوم آن توسط خداوند بر حضرت ابراهیم(ع) ابلاغ گردید.[۹]

امام باقر(ع) می‌فرماید: «کوتاه کردن ناخن، از آن رو لازم است که پناهگاه شیطان است و فراموشی می‌آورد».[۱۰] امروز در این‌که زیر ناخن بلند، جایگاه مناسبی برای میکروب است، شکی نداریم اما برای این‌که چه ارتباطی میان بلندی ناخن و فراموشی وجود دارد، پاسخی نداریم و هنوز دانشمندان حکمت آن را کشف نکرده‌اند.

منابع

  • اين مقاله برگرفته شده است از مقاله «میکروب، سرایت و قرنطینه در اسلام» اثر روح الله رضوی، مجله پاسخ، شماره هجدهم تابستان ۱۳۹۹.
  1. صانعی، سیدمهدی، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۰، ص۵۶.
  2. پاک‌نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(ص)، تهران: اسلامیه، ۱۳۶۰، ج۱، ص۵۹.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۳، ص۴۰۹.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۷۴.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۳، ص۴۱۷.
  6. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۷۵.
  7. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۷۶.
  8. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۳، ص۸۸.
  9. طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران: رجاء، ۱۳۶۷، ج۷، ص۳۰۴.
  10. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحق، الأصول، فروع، الروضه من الکافی، مصحح علی‌اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۹۰.