پرش به محتوا

پیش نویس:شفاعت و عدالت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

Mohammadaminrazi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohammadaminrazi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس|در حال ویرایش}}
{{پیش نویس|تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۶:
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
سیبیسبسیبسیبلق5قع56عهنیطثه 5ع56ع7567  
'''شفاعت''' در دین اسلام به‌معنای وساطت برای نجات افراد از عذاب الهی است، البته نه به‌صورت بی‌قید و شرط. شفاعت در لغت به‌معنای همراهی یا درخواست بخشش برای دیگری است. و در اصطلاح به معنای تقاضای بخشش برای گناهکارانی است که شایستگی آن را دارند. در نگاه اسلامی، شفاعت تنها با اجازه خداوند و برای کسانی ممکن است که تلاش کرده‌اند مسیر بازگشت به سوی خدا را در پیش بگیرند و از گناهان جبران‌پذیر دست کشیده‌اند. پیامبران، امامان، فرشتگان و برخی از مؤمنان صالح به اذن الهی شفاعت می‌کنند، اما این شفاعت شامل حال کسانی که به دیگران ظلم کرده‌اند یا در حق‌الناس کوتاهی کرده‌اند، نمی‌شود.  
 
رحمت خدا از طریق اسبابی خاص شامل حال بندگان می‌شود؛ استغفار و شفاعت از جمله‌ی این اسباب هستند. شفاعت برخلاف تصور برخی، نه تبعیض است و نه مخالف عدالت؛ بلکه لطف مشروط خداوند است که به بندگانی می‌رسد که شایستگی آن را پیدا کرده‌اند. شرایطی برای بهره‌مندی از شفاعت در روایات آمده، مانند اهمیت دادن به نماز، رضایت شوهر برای زنان، و پرهیز از گناهان سنگین مثل ظلم به دیگران و ...
 
شفاعت تنها با اذن خدا و برای کسانی است که پس از لغزش، توبه کرده و مسیر اصلاح را در پیش گرفته‌اند. گناهان نابخشودنی مانند حق‌الناس، مانع شفاعت‌اند. حتی اگر گناه کبیره‌ای انجام شده باشد، چنانچه به خود شخص ضرر رسانده باشد و نه به دیگران، امید شفاعت هست.
 
در نهایت، شفاعت نه تنها با عدالت الهی منافات ندارد، بلکه خود نوعی تربیت معنوی است؛ انگیزه‌ای برای بازگشت گناهکاران به راه حق و عاملی بازدارنده از سقوط بیشتر.


== '''مفهوم شفاعت و عدالت''' ==
== '''مفهوم شفاعت و عدالت''' ==
خط ۳۵: خط ۴۱:


==== عرفی ====
==== عرفی ====
عدل به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار می‌رود از این‌رو عدل را به معنی «اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه» گرفته‌اند، و برخی در معنای عدل توسعه‌ داده‌اند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار برده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیمای عدالت در قرآن و حدیث|نام=رمضان|نام خانوادگی=فوادیان‌دامغانی|صفحه=۲۷}}</ref>
عدل به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر [[ظلم]] و تجاوز به کار می‌رود از این‌رو عدل را به معنی «اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه» گرفته‌اند، و برخی در معنای عدل توسعه‌ داده‌اند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار برده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیمای عدالت در قرآن و حدیث|نام=رمضان|نام خانوادگی=فوادیان‌دامغانی|صفحه=۲۷}}</ref>
 
== پاسخ به انکار شفاعت==
 
=== شفاعت، ابزار رحمت الهی ===
رحمت خداوند از طریق اسباب خاص خودش نصیب بندگان می شود. چنانكه یكی از اسباب بخشش خداوندی استغفار است(و نمی گوییم بخشش خداوند به سبب استغفار پارتی بازی و خلاف عدالت است) همانگونه شفاعت نیز یكی از اسباب رسیدن رحمت و بخشش خداوندی به بندگان است كه بندگان باید در زندگی به گونه ای عمل كنند كه شفاعت شامل حال آن ها شود. در مورد شفاعت شبهات زیادی مطرح شده که با دقت در [[حقیقت شفاعت|مفهوم شفاعت]] و بررسی آیات و احادیث به این نتیجه می رسیم كه شفاعت نه تنها خلاف عدالت نیست بلكه لطف خداوندی است كه شامل برخی از بندگان می شود كه شایستگی شفاعت دارند و كسانی كه شامل شفاعت نمی شوند شایستگی شفاعت ندارند. در واقع اشكال سائل به این مطلب بر می گردد كه دو نفر را با شرایط یكسان در نظر گرفته است كه هیچ فرقی با یكدیگر ندارند، در حالی كه شفاعت شرایطی دارد كه شامل هر كسی نمی شود. [[معصومین(ع)]] در ضمن احادیثی شرایطی را برای شفاعت ذكر كرده اند كه به برخی از آن ها اشاره می كنیم:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=83|صفحه=20|مکان=بيروت‏|ناشر=دار إحياء التراث العربی}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الخصال|سال=1362|نام=محمد بن على‏، محقق|نام خانوادگی=ابن بابويه|ناشر=جامعه مدرسين|جلد=2|صفحه=588|کوشش=على اكبر غفارى}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1407|نام=محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق|نام خانوادگی=كلينى|ناشر=دار الكتب الإسلاميه|جلد=3|صفحه=270|مکان=تهران‏|کوشش=على اكبر غفارى و محمد آخوندى}}</ref>
 
* [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] می‌فرماید:{{متن عربی|کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید}}
* [[امام باقر(ع)]] می فرماید: {{متن عربی|هیچ شفیعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضایت شوهرش نیست}}
* [[امام صادق(ع)]] فرمودند: {{متن عربی|هرکس نماز را سبک بشمارد، بشفاعت ما دست نخواهد یافت}}


== منابع ==
=== شفیعان در اسلام ===
رهروان مذهب اهل بیت نیز بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامى، دیگر پیام آوران خدا، [[فرشتگان نگهبان انسان|فرشتگان]] و امامان معصوم نیز به اذن خدا، شفاعت مى کنند و شفاعت آنان، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و [[توبه]] کاران و هم براى نجات و رهایى از کیفر و [[عذاب]] سودمند است، اما با این شرایط:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=8|صفحه=53}}</ref>
 
* این شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودى او باشد، و بس.
* این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که در زندگى خود، پس از لغزش و قانون شکنى به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوى خدا و مقررات او، تلاشى خستگى ناپذیر براى جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم سنخ با شفاعت کنندگان گردانند.
* این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که لغزشهاشان از حق کشى و کشتار و دیگر گناهان جبران ناپذیر سر برنیاورد و به گونه اى ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد. حضرت امام صادق(ع) به یاران خود نوشت: {{متن عربی|هر کس شادمان مى گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودى خدا را بجوید}}
 
=== کسانی که شفاعت نمی‌شوند ===
ممکن است گفته شود فرمایش رسول اكرم(ص) که درباره این قسم از [[شفاعت]] فرمودند: {{متن عربی|من شفاعتم را برای گناهكارانی از امتم كه مرتكب گناه كبیره شده اند ذخیره كرده ام، اما نیكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند}} با گفته شما که می گویید «از گناهان سنگین همانند [[حق الناس|حقّ النّاس]] و ظلم كه امید شفاعت را به صفر می رساند بپرهیزند.» در تناقض و تعارض است. در جواب می گوییم این حدیث، با سخن گفته شده تناقض ندارد، زیرا منظور گناهانی است كه شخص به خود ظلم و ستم كند، در حالی كه سخن ما در مورد حق الناس است كه باید شخص، رضایت شخصی كه به او ظلم كرده است را بگیرد. و لذا [[امیر المؤمنین علی(ع)]] می‌فرمایند: «آگاه باشید كه ظلم و ستم سه گونه است:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=7|صفحه=271}}</ref>
 
* ظلمی كه بخشوده نخواهد شد و آن شرك به خداست.
* ظلمی كه قابل عفو و گذشت است و آن ظلم به خویش است.
* ظلمی كه رهایی ندارد و آن ظلم بندگان نسبت به دیگران است.
 
بنابراین، ظلم به دیگران مانع از شفاعت می گردد. خصوصاً اگر ظلم در حق اهل بیت پیامبر(ص) و فرزندان وی باشد. چنانكه در حدیثی وارد شده است كه رسول خدا(ص) می‌فرمایند: {{متن عربی|هنگامی كه در مقام شفاعت قرار گیرم برای آن افراد از امتم كه گناهان بزرگی انجام داده اند، شفاعت می كنم و خدای بزرگ شفاعتم را درباره آنان می پذیرد. به خدا سوگند برای افرادی كه ذریه و فرزندانم را آزار كرده باشند، شفاعت نمی كنم}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=8|صفحه=37}}</ref>
 
در سخنی كه از [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] روایت شده که: {{متن عربی|من شفاعتم را برای گناهكاران از امتم كه مرتكب گناهان كبیره شده اند ذخیره نموده ام، اما نیكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=8|صفحه=34}}</ref> این روایت به این مطلب اشاره دارد كه نیكوكاران هم گاه دچار خطا می شوند و دچار تنزل مقام می شوند و یا كاری را انجام می دهند كه شایسته نیست(هر چند گناه هم نیست)، یا اینكه منظور نیكوكارانی است كه [[گناه كبیره]] نكرده اند ولی گاه دچار [[گناه صغیره]] شده‌اند. بر این معنا روایتی است كه از [[امام صادق(ع)]] می خوانیم : «زراره می گوید از امام صادق پرسیدند آیا مؤمن نیازی به شفاعت رسول خدا(ص) دارد؟ آن حضرت فرمودند: آری، زیرا [[مومن|مؤمنان]] هم، گناه و خطا دارند و تمام مردم در روز قیامت به شفاعت محمد(ص) نیازمندند.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=8|صفحه=48}}</ref>
 
=== انواع شفاعت ===
[[شهید مطهری]] می‌فرماید:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|صفحه=247|سال=۱۳۸۹|ناشر=انتشارات صدرا}}</ref>
{{نقل قول|شفاعت صحیح كه تأیید كننده قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیاده از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می كند بر دو گونه است:
* شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».
* شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».
شفاعت رهبری، شفاعتی است كه شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می باشد. و شفاعت مغرفت، شفاعتی است كه تأثیر در از بین بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولی بالا برنده درجه شخص نخواهد بود، و رسول اكرم(ص) درباره این قسم از شفاعت فرمود: {{متن عربی|من شفاعتم را برای گناهكارانی از امتم كه مرتكب گناه كبیره شده اند ذخیره كرده ام، اما نیكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند|ترجمه=}}
}}
 
 
 
عده‌ای مشروعیت شفاعت را انکار کرده و ادله‌ای آورده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خدا با ماست|تاریخ=۱۳۲۳|نام=احمد|نام خانوادگی=کسروی|صفحه‌ها=۳۲و۳۳}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام قرآن|تاریخ=۱۳۸۶|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=6|صفحه=۵۳۳}}</ref> {{نقل قول
| 1 = '''شبهه'''
آموزه شفاعت، با اصل عدالت، مخالف و با دستگاه ظلم و جهل سازگار بوده و بر این اساس، اعتقاد به آن توهین به خداوند است.
 
'''جواب'''
البته به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی، مجازات گنهکار عین عدالت است و پذیرش شفاعت نوعی فضل و احسان می‌باشد، احسانی که از یک سو به خاطر زمینه‌های مناسب در فرد شفاعت‌شونده و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت‌کننده است.
}}در مورد [[شفاعت]]، آنها که گمان می کنند شفاعت مفهومش این است که شفاعت پیامبر(ص) یا امام(ع) یا [[فرشته نگهبان انسان|فرشته]] مقرّبی، گنهکاری را به [[بهشت]] ببرد، در حالی که گنهکار دیگری را که درست در شرایط مشابهی قرار دارد به [[دوزخ]] بفرستد، حق دارند چنین شفاعتی را مخالف اصل عدالت بدانند! ولی با توجّه به این که شفاعت تنها درباره کسانی است که لیاقتی از خود در این زمینه نشان داده اند و با اعمال خیری، استحقاق شفاعت شفیعان را کسب کرده اند، به طوری که وعده شفاعت عملا به صورت یک کلاس تربیت برای اصلاح گنهکاران و جلب آنها به صراط مستقیم درآمده و یا حداقل آنها را از آلودگی به گناه بیشتر باز می دارد، به خوبی روشن می شود که مسأله شفاعت هیچ گونه منافاتی با مسأله [[عدالت]] و [[حکمت]] خداوند ندارد؛ بلکه موید آن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الإسلامیة|صفحه=223|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام قرآن|سال=1386|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=578|مکان=تهران}}</ref>
 
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام و اعتقادات
| شاخه اصلی = کلام و اعتقادات
| شاخه فرعی۱ = اصول دین
| شاخه فرعی۱ = اصول دین
| شاخه فرعی۲ = امامت
| شاخه فرعی۲ = امامت
| شاخه فرعی۳ = امامت عامه
| شاخه فرعی۳ = امامت عامه
| شاخه فرعی۴ = شفاعت
| شاخه فرعی۴ = شفاعت
| شاخه فرعی۵ =  
| شاخه فرعی۵ =  
 
}}
}}
{{ارزیابی
{{ارزیابی
| شناسه =  
| شناسه =  
| عکس =  
| عکس =  
| درگاه =  
| درگاه =  
| ادبیات =  
| ادبیات =  
| پیوند =  
| پیوند =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| تغییرمسیر =  
| تغییرمسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| ارزیابی کمی =  
| ارزیابی کمی =  
| ارزیابی کیفی =  
| ارزیابی کیفی =  
| اولویت = خوب
| اولویت = خوب
| کیفیت = خوب
| کیفیت = خوب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۶

سؤال

آیا باور به شفاعت از طریق امامان با اصل عدالت الهی تضاد ندارد؟

درگاه‌ها


شفاعت در دین اسلام به‌معنای وساطت برای نجات افراد از عذاب الهی است، البته نه به‌صورت بی‌قید و شرط. شفاعت در لغت به‌معنای همراهی یا درخواست بخشش برای دیگری است. و در اصطلاح به معنای تقاضای بخشش برای گناهکارانی است که شایستگی آن را دارند. در نگاه اسلامی، شفاعت تنها با اجازه خداوند و برای کسانی ممکن است که تلاش کرده‌اند مسیر بازگشت به سوی خدا را در پیش بگیرند و از گناهان جبران‌پذیر دست کشیده‌اند. پیامبران، امامان، فرشتگان و برخی از مؤمنان صالح به اذن الهی شفاعت می‌کنند، اما این شفاعت شامل حال کسانی که به دیگران ظلم کرده‌اند یا در حق‌الناس کوتاهی کرده‌اند، نمی‌شود.

رحمت خدا از طریق اسبابی خاص شامل حال بندگان می‌شود؛ استغفار و شفاعت از جمله‌ی این اسباب هستند. شفاعت برخلاف تصور برخی، نه تبعیض است و نه مخالف عدالت؛ بلکه لطف مشروط خداوند است که به بندگانی می‌رسد که شایستگی آن را پیدا کرده‌اند. شرایطی برای بهره‌مندی از شفاعت در روایات آمده، مانند اهمیت دادن به نماز، رضایت شوهر برای زنان، و پرهیز از گناهان سنگین مثل ظلم به دیگران و ...

شفاعت تنها با اذن خدا و برای کسانی است که پس از لغزش، توبه کرده و مسیر اصلاح را در پیش گرفته‌اند. گناهان نابخشودنی مانند حق‌الناس، مانع شفاعت‌اند. حتی اگر گناه کبیره‌ای انجام شده باشد، چنانچه به خود شخص ضرر رسانده باشد و نه به دیگران، امید شفاعت هست.

در نهایت، شفاعت نه تنها با عدالت الهی منافات ندارد، بلکه خود نوعی تربیت معنوی است؛ انگیزه‌ای برای بازگشت گناهکاران به راه حق و عاملی بازدارنده از سقوط بیشتر.

مفهوم شفاعت و عدالت

شفاعت

شفاعت در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

لغوی

خلیل بن احمد فراهیدی می‌گوید: «الشافع الطالب لغیره، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لی الیه فشفعه فی. والاسم الشفاعة. واسم الطالب الشفیع؛ شافع یعنی کسی که از غیر خودش طلب شفاعت می‌کند و می‌گوید نزد فلان شخص واسطه و شفیع من باش. اسم مصدر (حاصل و نتیجه مصدر) آن شفاعت است و کسی را که طلب شفاعت می‌کند شفیع می‌نامند»[۱]

راغب اصفهانی می‌گوید:«الشفع ضم الشئ الی مثله ویقال للمشفوع شفع؛ شفع به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل خودش است و به مشفوع گفته می‌شود»[۲]

اصطلاحی

شفاعت به‌معنای طلبِ برداشتن عذاب و عِقاب از کسی یا کسانی است که مستحق عذاب و عقابند[۳][۴] و یا به عبارتی نوعی وساطت و میانجیگری در عفو و بخشیدن گناهان است.[۵]

شیخ طوسی می‌فرماید: ««حقیقة الشفاعة عندنا ان تکون فی اسقاط المضار دون زیادة المنافع، والمؤمنون عندنا یشفع لهم النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فیشفعه الله تعالی ویسقط بها العقاب عن المستحقین من اهل الصلاة لما روی من قوله (علیه‌السّلام): (ادخرت شفاعتی لاهل الکبائر من امتی)... والشفاعة ثبتت عندنا للنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وکثیر من اصحابه ولجمیع الائمة المعصومین وکثیر من المؤمنین الصالحین؛ حقیقت شفاعت در نزد ما در مورد رسیدن منافع به شخص نمی‌باشد بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است. به عقیده ما پیامبر اکرم مؤمنین را شفاعت می‌فرمایند و خداوند نیز شفاعت ایشان را می‌پذیرد و خداوند تبارک و تعالی عذاب و عقاب را در نتیجه این شفاعت از مستحقین آن (البته از کسانی که اهل نماز باشند) برمی دارد. زیرا شخص شخیص رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: من شفاعتم را برای کسانی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته‌ام»[۶]


عدالت

عدل در لغت و اصطلاح و عرف هم معانی مختلفی دارد:

لغوی

عدل در چیزهایی که با بصیرت و آگاهی درک می‌شود، به کار می‌رود مثل احکام و عِدْل و عدیل در چیزهایی است که با حواس درک می‌شوند مثل اوزان، اعداد و پیمانه‌ها‌.[۷]

عدل ضد ظلم و جور و هم معنی قسط است، ریشه و مشتقات عدل نزدیک به سی‌بار در قرآن ذکر شده و این تکرار اشاره دارد به اینکه قرآن درباره عدل توجه فراوانی دارد.[۸]

اصطلاحی

در روایتی امام علی(ع)‌ عدل را چنین تفسیر کرده که به خداوند اتهام نزنیم.(الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ)[۹] ابن ابی‌الحدید شارح نهج البلاغه معنای کلام امام علی(ع) را در این دانسته که به جبر اعتقاد پیدا نکنیم تا معتقد شویم خدواند ما را بر عمل قبیح مجبور کرده و به جهت عمل بر آن ما را مؤاخذه می‌کند. به خداوند اتهام نزنیم که تکلیف مالایطاق کند و ....ابن‌میثم بحرانی نیز در مصباح السالکین در شرح این جمله گفته که منظور اعتقاد به جریان عدل در تمام کارها و سخنان خداوند است و از لوازم این اعتقاد این است که به خداوند تهمت مجبور ساختن بندگانش بر کارهای قبیح و کیفر دادن بر آنها زده نشود.[۱۰] امام صادق(ع) نیز عدل خداوند را چنین توضیح می‌دهد كه چیزهایى را كه خداوند در مورد آن تو را سرزنش كرده است، به او نسبت ندهى.[۱۱]

عرفی

عدل به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار می‌رود از این‌رو عدل را به معنی «اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه» گرفته‌اند، و برخی در معنای عدل توسعه‌ داده‌اند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار برده‌اند.[۱۲]

پاسخ به انکار شفاعت

شفاعت، ابزار رحمت الهی

رحمت خداوند از طریق اسباب خاص خودش نصیب بندگان می شود. چنانكه یكی از اسباب بخشش خداوندی استغفار است(و نمی گوییم بخشش خداوند به سبب استغفار پارتی بازی و خلاف عدالت است) همانگونه شفاعت نیز یكی از اسباب رسیدن رحمت و بخشش خداوندی به بندگان است كه بندگان باید در زندگی به گونه ای عمل كنند كه شفاعت شامل حال آن ها شود. در مورد شفاعت شبهات زیادی مطرح شده که با دقت در مفهوم شفاعت و بررسی آیات و احادیث به این نتیجه می رسیم كه شفاعت نه تنها خلاف عدالت نیست بلكه لطف خداوندی است كه شامل برخی از بندگان می شود كه شایستگی شفاعت دارند و كسانی كه شامل شفاعت نمی شوند شایستگی شفاعت ندارند. در واقع اشكال سائل به این مطلب بر می گردد كه دو نفر را با شرایط یكسان در نظر گرفته است كه هیچ فرقی با یكدیگر ندارند، در حالی كه شفاعت شرایطی دارد كه شامل هر كسی نمی شود. معصومین(ع) در ضمن احادیثی شرایطی را برای شفاعت ذكر كرده اند كه به برخی از آن ها اشاره می كنیم:[۱۳][۱۴][۱۵]

  • رسول خدا(ص) می‌فرماید:«کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید»
  • امام باقر(ع) می فرماید: «هیچ شفیعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضایت شوهرش نیست»
  • امام صادق(ع) فرمودند: «هرکس نماز را سبک بشمارد، بشفاعت ما دست نخواهد یافت»

شفیعان در اسلام

رهروان مذهب اهل بیت نیز بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامى، دیگر پیام آوران خدا، فرشتگان و امامان معصوم نیز به اذن خدا، شفاعت مى کنند و شفاعت آنان، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران و هم براى نجات و رهایى از کیفر و عذاب سودمند است، اما با این شرایط:[۱۶]

  • این شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودى او باشد، و بس.
  • این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که در زندگى خود، پس از لغزش و قانون شکنى به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوى خدا و مقررات او، تلاشى خستگى ناپذیر براى جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم سنخ با شفاعت کنندگان گردانند.
  • این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که لغزشهاشان از حق کشى و کشتار و دیگر گناهان جبران ناپذیر سر برنیاورد و به گونه اى ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد. حضرت امام صادق(ع) به یاران خود نوشت: «هر کس شادمان مى گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودى خدا را بجوید»

کسانی که شفاعت نمی‌شوند

ممکن است گفته شود فرمایش رسول اكرم(ص) که درباره این قسم از شفاعت فرمودند: «من شفاعتم را برای گناهكارانی از امتم كه مرتكب گناه كبیره شده اند ذخیره كرده ام، اما نیكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند» با گفته شما که می گویید «از گناهان سنگین همانند حقّ النّاس و ظلم كه امید شفاعت را به صفر می رساند بپرهیزند.» در تناقض و تعارض است. در جواب می گوییم این حدیث، با سخن گفته شده تناقض ندارد، زیرا منظور گناهانی است كه شخص به خود ظلم و ستم كند، در حالی كه سخن ما در مورد حق الناس است كه باید شخص، رضایت شخصی كه به او ظلم كرده است را بگیرد. و لذا امیر المؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «آگاه باشید كه ظلم و ستم سه گونه است:[۱۷]

  • ظلمی كه بخشوده نخواهد شد و آن شرك به خداست.
  • ظلمی كه قابل عفو و گذشت است و آن ظلم به خویش است.
  • ظلمی كه رهایی ندارد و آن ظلم بندگان نسبت به دیگران است.

بنابراین، ظلم به دیگران مانع از شفاعت می گردد. خصوصاً اگر ظلم در حق اهل بیت پیامبر(ص) و فرزندان وی باشد. چنانكه در حدیثی وارد شده است كه رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «هنگامی كه در مقام شفاعت قرار گیرم برای آن افراد از امتم كه گناهان بزرگی انجام داده اند، شفاعت می كنم و خدای بزرگ شفاعتم را درباره آنان می پذیرد. به خدا سوگند برای افرادی كه ذریه و فرزندانم را آزار كرده باشند، شفاعت نمی كنم»[۱۸]

در سخنی كه از رسول خدا(ص) روایت شده که: «من شفاعتم را برای گناهكاران از امتم كه مرتكب گناهان كبیره شده اند ذخیره نموده ام، اما نیكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند»[۱۹] این روایت به این مطلب اشاره دارد كه نیكوكاران هم گاه دچار خطا می شوند و دچار تنزل مقام می شوند و یا كاری را انجام می دهند كه شایسته نیست(هر چند گناه هم نیست)، یا اینكه منظور نیكوكارانی است كه گناه كبیره نكرده اند ولی گاه دچار گناه صغیره شده‌اند. بر این معنا روایتی است كه از امام صادق(ع) می خوانیم : «زراره می گوید از امام صادق پرسیدند آیا مؤمن نیازی به شفاعت رسول خدا(ص) دارد؟ آن حضرت فرمودند: آری، زیرا مؤمنان هم، گناه و خطا دارند و تمام مردم در روز قیامت به شفاعت محمد(ص) نیازمندند.»[۲۰]

انواع شفاعت

شهید مطهری می‌فرماید:[۲۱]


عده‌ای مشروعیت شفاعت را انکار کرده و ادله‌ای آورده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:[۲۲][۲۳]

در مورد شفاعت، آنها که گمان می کنند شفاعت مفهومش این است که شفاعت پیامبر(ص) یا امام(ع) یا فرشته مقرّبی، گنهکاری را به بهشت ببرد، در حالی که گنهکار دیگری را که درست در شرایط مشابهی قرار دارد به دوزخ بفرستد، حق دارند چنین شفاعتی را مخالف اصل عدالت بدانند! ولی با توجّه به این که شفاعت تنها درباره کسانی است که لیاقتی از خود در این زمینه نشان داده اند و با اعمال خیری، استحقاق شفاعت شفیعان را کسب کرده اند، به طوری که وعده شفاعت عملا به صورت یک کلاس تربیت برای اصلاح گنهکاران و جلب آنها به صراط مستقیم درآمده و یا حداقل آنها را از آلودگی به گناه بیشتر باز می دارد، به خوبی روشن می شود که مسأله شفاعت هیچ گونه منافاتی با مسأله عدالت و حکمت خداوند ندارد؛ بلکه موید آن است.[۲۴][۲۵]

منابع

  1. فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۳۶۷). کتاب العین. قم: هجرت. ص۲۶۱.
  2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). المفردات. بیروت: دار الشامیة. ص۲۶۳.
  3. سید مرتضی، علی بن حسین (۱۴۰۵). رسائل الشریف الرضی. قم: دار القرآن الکريم. ص۱۵۰.
  4. شیخ طوسی، محمد بن حسن. التبيان فی تفسير القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص۲۱۳.
  5. مطهری، مرتضی (۱۳۸۹). مجموعه آثار. ص۲۵۴.
  6. شیخ طوسی، محمد بن حسن. التبيان فی تفسير القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص۲۱۴.
  7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات. به کوشش صفوان داودى. دمشق: دارالقلم. ص۳۲۵.
  8. شرباصی، احمد. دایرة المعارف اخلاق قرآنی. ص۴۱.
  9. سید رضی، علی دوانی (۱۴۱۴). «حکمت ۴۷۰». نهج البلاغة. ص۵۵۸.
  10. بحرانی، ابن هیثم. شرح نهج البلاغه. ج۵. ص۴۶۵.
  11. شیخ صدوق، محمد بن علی‏ (۱۳۹۸). التوحید. به کوشش هاشم‏ حسینی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. ص۹۶.
  12. فوادیان‌دامغانی، رمضان. سیمای عدالت در قرآن و حدیث. ص۲۷.
  13. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی. بحار الانوار. ج۸۳. بيروت‏: دار إحياء التراث العربی. ص۲۰.
  14. ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق (۱۳۶۲). الخصال. ج۲. به کوشش على اكبر غفارى. جامعه مدرسين. ص۵۸۸.
  15. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق (۱۴۰۷). الکافی. ج۳. به کوشش على اكبر غفارى و محمد آخوندى. تهران‏: دار الكتب الإسلاميه. ص۲۷۰.
  16. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۸. ص۵۳.
  17. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۷. ص۲۷۱.
  18. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۸. ص۳۷.
  19. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۸. ص۳۴.
  20. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۸. ص۴۸.
  21. مطهری، مرتضی (۱۳۸۹). مجموعه آثار. انتشارات صدرا. ص۲۴۷.
  22. کسروی، احمد (۱۳۲۳). خدا با ماست. صص۳۲و۳۳.
  23. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۶). پیام قرآن. ج۶. ص۵۳۳.
  24. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیة. ص۲۲۳.
  25. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۸۶). پیام قرآن. ج۴. تهران: دار الکتب الاسلامیه. ص۵۷۸.