پیش نویس:فلسفه خلقت گناه‌کار: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۳۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{پیش نویس|تکمیل}}
    {{شروع متن}}
    {{شروع متن}}
    {{سوال}}
    {{سوال}}
    فلسفه خلقت گناه‌کار چیست؟ او که قرار است در نهایت جایگاهش در جهنم باشد به چه جهت آفریده شده است؟
    فلسفه خلقت گناه‌کار چیست؟ آیا آفرینش کسی که در نهایت به جهنم می‌رود، لطف الهی است یا ظلم؟{{پایان سوال}}
    {{پایان سوال}}
    {{درگاه|قرآن}}
    {{پاسخ}}
    {{پاسخ}}
    نمی توان گفت فلسفه خلقت انسان های گنهکار چیست، زیرا خداوند انسان ها را گنهکار خلق نکرده است؛ و این انسان ها هستند که با اختیار خود مسیر سعادت، و یا مسیر شقاوت را برمی گزینند. خداوند انسان را آفریده است تا مراحل تکامل را طی کند و فرصت رسیدن به تکامل را از هیچ کس حتّی گنهکاران و کافران دریغ نکرد. لذا فرصت آفریده شدن را به همه عطا فرمود تا اتمام حجّتی بر همگان کرده باشد.
    سؤال از چرایی آفرینش انسان‌هایی که گناه می‌کنند و شاید به جهنم بروند، در واقع بازتابی از دغدغه‌ای عمیق درباره عدالت، رحمت و حکمت الهی است. که باید گفت: خداوند انسان را نه گناهکار، بلکه موجودی آگاه، مختار و دارای ظرفیت کمال می‌آفریند. گناه نتیجه انتخاب نادرست انسان است، نه اراده الهی بر گناهکاری او. اگرچه برخی انسان‌ها به گناه آلوده می‌شوند، اما خود آفرینش آن‌ها موهبت است، چرا که امکان زیستن، انتخاب، بازگشت، توبه، رشد و قرب الهی به انسان‌ها داده شده است. به‌علاوه، خداوند راه‌های متعددی برای بخشش و نجات قرار داده تا انسان گناهکار از رحمت الهی ناامید نشود؛ بنابراین آفرینش چنین انسان‌هایی، نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه خود نشانه‌ای از لطف و حکمت بی‌پایان خداوند است. خداوند انسان را گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که می‌تواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.


    از آنجا که در رسیدن به تکامل گریزی از اختیار نیست، خداوند به تمام انسان ها فرصت انتخاب عطا فرمود تا خود مسیر خویش را انتخاب کرده و خوب یا بد را برگزینند. لازمه این اختیار و حقّ انتخاب، اینست که عدّه ای به میل خود به نافرمانی روی آورند و از معصیت کاران گردند. بنابراین نمی توان گفت فلسفه خلقت انسان های گنهکار چیست. زیرا خداوند انسان ها را گنهکار خلق نکرده است؛ و این انسان ها هستند که برخی مسیر سعادت، و برخی مسیر شقاوت را برمی گزینند. و برخی مستحقّ پاداش و برخی مستحق عذاب می شوند.
    == نظرات اندیشمندان درباره فلسفه خلقت ==
    === شهید مطهری ===
    * خداوند انسان [[گناهکار]] را نیافریده، بلکه موجودی را آفریده است که توان رسیدن به مقاماتی فراتر از [[فرشتگان]] و نزدیکی به سرچشمه هستی را دارد؛ بنابراین، [[انسان]] با داشتن قابلیت تکامل و تقرب به کمالات بی‌نهایت، شایسته آفرینش است و هدف از خلقت او را باید در همین ظرفیت تکاملش جستجو کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدف زندگی|سال=1360|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه|صفحه=7|مکان=قم}}</ref>
    * البته در چرایی خلقت انسان سخن بسیار گفته شده است و بسیار می‌تواند سخن گفت و به‌طور کوتاه دیدگاه درست در علت خلقت انسان این است که به کمال برتر برسد زیرا انسان است که می‌تواند حتی فراتر از فرشتگان تعالی پیدا کند. پس هدف از خلقت انسان را می‌توان در ماهیت تکامل‌پذیر انسان جستجو کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدف زندگی|سال=1360|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه|صفحه=7|مکان=قم}}</ref>


    ________________________________________________________________
    === علامه طباطبائی ===
    * برای هریک از این انتخاب‌ها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین [[خداوند]] انسان را برای رفتن به [[جهنم]] خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عده‌ای قدردانی نکرده و مرتکب گناه می‌شوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمی‌خواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref>
    * در بعضی از تفاسیر یکی از اهداف خداوند از خلقت آدم را علم و دانشی می‌دانند که خداوند آن را به [[حضرت آدم]] آموزش داد؛ علم و دانشی که ملائکه توان دریافت آن را نداشتند و فراگرفتن آن فقط برای آدم امکان‌پذیر بود و ارزشی بسیار والا دارد که حتی از عبادت مهم‌تر می‌باشد. این مفسران مستند خود را آیات بعد که درباره دریافت اسماء الهی توسط آدم از سوی خدا است قرار می‌دهند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=۱۳۹۰|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|صفحه=۱۱۷|مکان=بیروت}}</ref>


    فرشتگان همين سؤال را از خدا پرسيدند، وقتي خدا به ملائكه فرمود: مي خواهم در زمين جانشين بيآفرينم؛[2] ملائكه گفتند: آيا مي خواهي كساني را خلق كني كه روي زمين فساد مي كنند و همديگر را مي كشند. ما تو را تسبيح مي گوييم و تقديس مي كنيم. خداوند در پاسخ فرمود: چيزهايي مي دانم كه نمي دانيد. خدا موجودي آفريد كه گُل سر سبد عالَم هستي محسوب مي شود، به خاطر زمينه هايي كه در وجود او نهاد. و آية و علّم آدم الاسماءَ كلّها؛ خداوند به آدم تمامي اسما را آموخت، شايد به اين معنا باشد كه خداوند زمينة رشد و تكامل را در وجود انسان قرار داد. وي با اين زمينه مي تواند به حقايقي از عالَم دست يابد كه حتي فرشتگان از آن اظهار عجز نموده اند. بشر امروز توانسته است در اثر علم و آگاهي و تجربه به مراحلي برسد كه هيچ موجود ديگري اين قدرت را ندارد. بنابراين خلقت آدم با دارا بودن زمينه هاي كمال و ترقّي بسيار عالي و بر جسته است ، گرچه برخي انسان ها از اين زمينه ها سوء استفاده مي كنند، امّا سوء استفاده دليل نمي شود كه خدا از اصل خلقت آن ها خودداري كند، همان طوري كه خداوند درختان را آفريد كه فوائد بسيار دارد، امّا گاهي در اثر آتش سوزي باعث تخريب محيط زيست مي شود. همين طور دريا و آب كه بسيار خوب است گرچه گاهي عامل فساد می شود.تفسير نمونه، ج 22، ص 392 و ج 1، ص 178
    === مصباح یزدی ===
    خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید؛ بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را می‌توان تصور کرد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|ناشر=مؤسسه در راه حق|جلد=1|صفحه‌ها=179|مکان=قم‌}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام خانوادگی=مصباح یزدی|نام=محمدتقی|جلد=3|صفحه‌ها=155|ناشر=مؤسسه در راه حق|مکان=قم‌}}</ref>'''
    * هدف متوسط: از آیات قرآن و روایات اسلامی برمی‌آید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیده‌های عالم، ساری و جاری است: {{قرآن|وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم …|ترجمه=همه موجودات، تسبیح خدا می‌گویند؛ ولی شما تسبیح آنان را نمی‌فهمید.|سوره=اسرأ|آیه=۴۴}} و همچنین قرآن کریم، درباره هدف متوسط در انسان و [[جن]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْ نسَ إِلآ لِیَعْبُدُون|ترجمه=من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند|سوره=ذاریات|3=۵۶}}
    * هدف عالی: این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است؛ یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست.{{قرآن|وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ|ترجمه=انتهای سیر انسان به سوی خداوند است|سوره=نجم|آیه=۴۲}} و آیه {{قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُون|ترجمه=ما از خداییم و به سوی او برمی‌گردیم|سوره=بقره|آیه=۱۵۶}} آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن می‌کنند، رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است، پدیده‌های هستی وقتی کمال آخر خود را می‌یابند که به خداوند متعال نزدیک شوند.


    موجودي كه مي‌تواند چنين صعود و ترقي نمايد شايسته و ضروري است كه خلق شود. البته كمال انسان همانطور كه خداوند فرموده است قرب الهي است/رجبي، محمود، انسان‌شناسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ اول، 1379، ص 181./ و به همين جهت خداوند درباره متقيان كه به كمال رسيده‌اند مي‌فرمايد:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»به راستي كه پرهيزكاران در باغ‌ها و جويبار در جايگاهي راستين نزد پادشاهي مقتدرند/قمر/ 55
    === مکارم شیرازی ===
    * خدا موجودی آفرید که گل سر سبد عالَم هستی محسوب می‌شود، به خاطر زمینه‌هایی که در وجود او نهاد. و آیه {{متن عربی|و علّم آدم الاسماءَ كلّها|ترجمه=خداوند به آدم تمامی اسما را آموخت}}؛ شاید به این معنا باشد که خداوند زمینه رشد و تکامل را در وجود انسان قرار داد. وی با این زمینه می‌تواند به حقایقی از عالَم دست یابد که حتی فرشتگان از آن اظهار عجز نموده‌اند. بشر امروز توانسته است در اثر علم و آگاهی و تجربه به مراحلی برسد که هیچ موجود دیگری این قدرت را ندارد؛ بنابراین خلقت آدم با دارا بودن زمینه‌های کمال و ترقی بسیار عالی و بر جسته است، گرچه برخی انسان‌ها از این زمینه‌ها سوء استفاده می‌کنند، امّا سوء استفاده دلیل نمی‌شود که خدا از اصل خلقت آن‌ها خودداری کند، همان طوری که خداوند درختان را آفرید که فوائد بسیار دارد، امّا گاهی در اثر آتش‌سوزی باعث تخریب [[اسلام و محیط زیست|محیط زیست]] می‌شود. همین‌طور دریا و آب که بسیار خوب است گرچه گاهی عامل فساد می‌شود.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=178|سال=۱۳۷۱|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|مکان=تهران}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=22|صفحه=392|سال=۱۳۷۱|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|مکان=تهران}}</ref>
    * اطاعت و فرمان‌برداری واقعی: بعضی از مفسران با تفاوت گذاشتن میان [[عبادت]] و اطاعت فرشتگان و انسان معتقدند انسان چون در معرض وسوسه‌های [[شیطان]] قرار دارد، اطاعت و فرمان‌برداری او بسیار باارزش‌تر از عبادت فرشتگان است که با چنین محدودیت‌هایی مواجه نیستند.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=174|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|سال=۱۳۷۱|مکان=تهران}}</ref>'''


    ________________________________________________________________
    === محمود رجبی ===
    * موجودی که می‌تواند چنین صعود و ترقی نماید شایسته و ضروری است که خلق شود. البته کمال انسان همان‌طور که خداوند فرموده است، قرب الهی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انسان‌شناسی|سال=1379|نام=محمود|نام خانوادگی=رجبی|ناشر=مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)|صفحه=181}}</ref>
    * پس روشن شد که چنین موجود قابل رشدی حیف است که از نعمت هستی محروم شود.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انسان‌شناسی|سال=1379|نام=محمود|نام خانوادگی=رجبی|ناشر=مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)|صفحه=181}}</ref>'''


    == روایات و آیات در خلقت انسان ==


    البته در چرايي خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار مي‌تواند سخن گفت و بطور كوتاه ديدگاه درست در علت خلقت انسان اينست كه به كمال برتر برسد زيرا انسان است كه مي‌تواند حتي فراتر از فرشتگان تعالي پيدا كند. پس هدف از خلقت انسان را مي‌توان در ماهيت تكامل‌پذير انسان جستجو كرد. / مطهري، ‌مرتضي، هدف زندگي، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، 1360، ص 7.
    === شواهد روایی در خلقت انسان ===
    حضرت علی‌می‌فرماید: {{متن عربی|أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا، وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا|ترجمه=اما بعد، خداى سبحان دنيا را براى آخرت، كه پس از آن مى آيد، آفريده است. و مردمش را مى آزمايد تا معلوم شود كدام يك به عمل نيكوترند. ما براى دنيا آفريده نشده ايم و ما را به كوشش در كار دنيا امر نفرموده‌اند. ما را به دنيا آورده‌اند تا بيازمايندمان.}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|فصل=نامه 55}}</ref>


    ________________________________________________________________
    بنابراین، انسان برای به تکامل رسیدن خلق شده و به‌طور کلی آفرینش نیز در راستای همین هدف خلق شده و تکامل و نزدیک شدن به خداوند، همان هدف غایی و نهایی است و چنین هدفی ذاتاً دارای ارزش و بالاتر از آن خوبی یافت نمی‌شود، و در این راستا انسان می‌تواند با [[اختیار]] و امکاناتی که در خدمت دارد به این هدف برسد و در غیر این صورت کوتاهی و کم همتی از خود انسان‌ها است و دیگر آن که خداوند متعال در خلقت به دنبال منافع خویش نیست، بلکه منفعت و سود خلقت به مخلوق (انسان) برمی‌گردد، زیرا خداوند متعال ناقص نیست که نیازمند سود و منفعت باشد. من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم‌همان‌طور که گذشت انسان موجودی مختار و با اراده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ آفتاب|نام=عبدالمجید|نام خانوادگی=معاد یخواه|صفحه=77}}</ref>


    خداوند انسان را به عنوان موجودی گناهکار نیافریده است، بلکه او را با قابلیت ارتقاء و اختیار خلق کرده است. هدف الهی این است که انسان به رحمت و کمال برسد. انسان آزاد است تا راه خود را انتخاب کند و برای هر انتخاب عواقبی وجود دارد. اگرچه برخی افراد ممکن است با انتخاب اشتباه از نعمت‌ها استفاده نکنند، اما همچنان راه‌هایی برای بهره‌مندی از الطاف الهی وجود دارد، مانند توبه، دوری از گناه، محو گناهان با انجام کارهای نیک و...
    === شواهد قرآنی در خلقت انسان ===


    ==== سوره کهف ====
    و قرآن کریم به صراحت اختیار انسان را ثابت کرده و می‌فرماید:{{قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ …|ترجمه=و بگو: حق فقط از سوی پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود.|سوره=کهف|آیه=۲۹}} پس سعادت یا شقاوت انسان به دست خودش است، اگر راه کمال و صراط مستقیم را پیمود و رهنمودهای خداوند متعال را گوش داد و عمل کرد، سعادتمند شده و ازنعمت‌های او در [[بهشت]] رضوان برخوردار می‌شود و لزومی ندارد که هیچ گونه شک و دودلی یا تردید به خود راه دهد؛ بلکه با [[توکل]] و [[ایمان]] به خداوند متعال و عمل به دستورها و فرمان‌های الهی راه راست و رسیدن به کمال نهایی را طی نماید. افزون بر آنچه گذشت، اگر خداوند متعال انسان را مانند سایر موجودات بدون اراده خلق می‌کرد، آن گاه پیمودن راه کمال و رسیدن به درجات عالی و… ارزش چندانی نداشت؛ بلکه آنچه نزد خداوند از ارزش بیشتری برخوردار است، به کمال رسیدن و نزدیک شدن به خداوند متعال با وجود مختار بودن دارای ارزش است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دارالکتب الاسلامیه|جلد=22|صفحه=393|مکان=تهران}}</ref> '''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|نام=ناصر|جلد=13|صفحه=375|ناشر=دارالکتب الاسلامیه|مکان=تهران}}</ref>'''


    ==== سوره انسان ====
    {{قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا|إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا|ترجمه=(۱)ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. (۲)ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس‌گزار خواهد بود یا ناسپاس.|سوره=انسان|آیه=۲و۳}}


    _________________________________________________________________________________________________________ اصلی
    ==== سوره بقره ====
    {{قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ|ترجمه=و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه می‌کنیم و به تقدیست می‌پردازیم فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید|سوره=بقره|آیه=۳۰}}


    خداوند انسان را گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که می‌تواند از [[فرشتگان]] که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد. خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پیامبران را نیز به عنوان هادیان بیرونی فرستاد تا او را هدایت کنند. به پاداش‌های الهی بشارت دهند و از عذاب‌ها بیم دهند.<ref name=":0">ر. ک. سوره انعام، ۴۸.</ref> انسان آزاد گذارده شده است تا راه خویش را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.<ref name=":1">ر. ک. سوره دهر، ۳.</ref> برای هریک از این انتخاب‌ها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عده‌ای قدردانی نکرده و مرتکب گناه می‌شوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمی‌خواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> حال آیا آنها دیگر هیچ راهی برای بهره‌مندی از الطاف الهی ندارند؟ آیا در آفرینش انسان گنه‌کار لطفی وجود دارد یا در نیافریدن او؟ مسلّماً اگر آفریده نمی‌شد به هیچ عنوان نمی‌توانست از الطاف و نعمات الهی بهره‌مند شود؛ ولی حال که آفریده شده است راه‌هایی برای برخورداری از الطاف و نعمات الهی وجود دارد که بدین قرار است:
    ==== سوره قمر ====
    # انسان می‌تواند گناه نکند و به رحمت الهی برسد.
    و به همین جهت خداوند درباره [[متقیان]] که به کمال رسیده‌اند می‌فرماید:{{قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ|ترجمه=راستی که پرهیزکاران در باغ‌ها و جویبار در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدرند|سوره=قمر|آیه=۵۵}}
    # انسان می‌تواند بعد از گناه [[توبه]] کند و در مسیر رحمت الهی قرار گیرد. خداوند متعال می‌فرماید: «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».<ref>سوره نساء، ۱۱۰.</ref>
    # اگر انسان از [[گناهان کبیره]] پرهیز کند، خداوند [[گناهان کوچک]] او را می‌پوشاند.<ref>ر. ک. سوره نساء، ۳۱.</ref>
    # بعضی از گناهان در اثر انجام کارهای خوب از بین می‌رود.<ref>ر. ک. سوره هود، ۱۱۴.</ref>
    # بعضی از گناهان در اثر سختی‌ها، بیماری‌ها و… از بین می‌رود. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «یک شب تب داشتن کفاره گناه یک ساله است».<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، آمالی، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.</ref>
    # بعضی گناهان با [[مرگ]]، سختی‌های جان کندن و امثال آن، یا عذاب‌های برزخ و قیامت از بین می‌رود. پیامبراکرم(ص) فرموده‌اند: «مرگ کفاره گناهان مؤمن است».<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، آمالی، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۲۱.</ref>
    # بعضی از گناهان در اثر [[شفاعت]] اولیاء الهی از بین می‌رود. پیامبر اسلام(ص) در این‌باره فرمودند: «شفاعتم را برای آن دسته از امتم که مرتکب گناه کبیره شده‌اند ذخیره کرده‌ام».<ref>علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.</ref>
    # خداوند بدون توبه هر گناهی غیر از [[شرک]] را می‌بخشد.<ref>سوره نساء، ۴۹.</ref>
    # آنچه بر خدا لازم است آن است که به وعده‌های خود عمل کند ولی اگر به وعیدهای خود ـ تهدید به عذاب و عقاب ـ عمل نکند اشکالی ندارد. چون عقاب حق خداوند است و می‌تواند از آن بگذرد.
     
    با توجه به راه‌های ذکر شده، انسان گنهکار می‌تواند از طریق آنها از نعمات ابدی الهی بهره‌مند شود؛ بنابراین آفریدن انسان گنهکار لطفی است از سوی خداوند متعال.
     
     
     
    _ اصلی
     
    _________________________________________________________________________________________________________
     
    خداوند انسان را به عنوان موجودی گناهکار نیافریده است، بلکه او را با قابلیت ارتقاء و اختیار خلق کرده است. هدف الهی این است که انسان به رحمت و کمال برسد. انسان آزاد است تا راه خود را انتخاب کند و برای هر انتخاب عواقبی وجود دارد. اگرچه برخی افراد ممکن است از نعمت‌ها استفاده نکنند، اما همچنان راه‌هایی برای بهره‌مندی از الطاف الهی وجود دارد:
     
    # پرهیز از گناه.
    # توبه پس از گناه.
    # پوشش گناهان کوچک به واسطه پرهیز از کبیره.
    # محو برخی گناهان با انجام کارهای نیک.
    # پاکسازی گناهان در اثر سختی‌ها و بیماری‌ها.
    # رفع برخی گناهان با مرگ و عذاب آخرت.
    # شفاعت اولیاء الهی.
    # بخشش گناهان غیر از شرک بدون توبه.
     
    بنابراین، آفرینش انسان گنهکار نشان‌دهنده لطف و رحمت خداوند است، زیرا او با اختیاری که به انسان داده، راه‌هایی برای بازگشت و بهره‌مندی از نعمت‌ها فراهم کرده است.
     
    ___________________________________
     
    پرسشگر محترم‌! در پاسخ توجه به چند نکته لازم است‌; 1. انسان موجودی مختار است‌; "إِنَّا خَلَقْنَا الاْ نسَـَن‌َ مِن نُّطْفَة‌ٍ أَمْشَاج‌ٍ نَّبْتَلِیه‌ِ فَجَعَلْنَـَه‌ُ سَمِیعَا بَصِیرًا # إِنَّا هَدَیْنَـَه‌ُ السَّبِیل‌َ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا;(انسان‌،2و3) ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم‌، و او را می‌آزماییم ]به همین خاطر[ او را شنوا و بینا قرار دادیم # ما راه را به او نشان دادیم‌، خواه شاکر باشد ]و بپذیرد[ یا کفران کند." بنابراین‌، می‌توان راه هدایت و مستقیم را طی کند و می‌تواند به گمراهی و ضلالت برود و در نتیجه به گناهان آلوده شود. 2. خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید; بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را می‌توان تصور کرد: 1. هدف متوسط; از آیات قرآن و روایات اسلامی برمی‌آید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیده‌های عالم‌، ساری و جاری است‌; "وَ إِن مِّن شَی‌ْءٍ إِلآ یُسَبِّح‌ُ بِحَمْدِه‌ِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُون‌َ تَسْبِیحَهُم‌...;(اسرأ،44) همه موجودات‌، تسبیح خدا می‌گویند; ولی شما تسبیح آنان را نمی‌فهمید." قرآن کریم‌، درباره هدف متوسط در انسان و جن می‌فرماید: "وَ مَا خَلَقْت‌ُ الْجِن‌َّ وَ الاْ نس‌َ إِلآ لِیَعْبُدُون‌;(ذاریات‌،56) من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند." 3. هدف غایی و عالی‌; این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است‌; یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست‌; "وَ أَن‌َّ إِلَی‌َ رَبِّکَ الْمُنتَهَی‌َ ;(نجم‌،42) انتهای سیر انسان به سوی خداوند است‌." "إِنَّا لِلَّه‌ِ وَ إِنَّـآ إِلَیْه‌ِ رَ َجِعُون‌;(بقره‌،156)...ما از خداییم و به سوی او برمی‌گردیم‌." آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن می‌کنند; رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است‌، پدیده‌های هستی وقتی کمال آخر خود را می‌یابند که به خداوند متعال نزدیک شوند.(ر. ک‌: معارف قرآن‌، آیة الله مصباح یزدی‌، ج 3 ـ 1، ص 155ـ179، مؤسسه در راه حق‌، قم‌.) حضرت علی‌می‌فرماید: "بی‌گمان خدای سبحان دنیا را مقدمه‌ای برای زندگی پس از آن قرار داده و آن را برای مردم‌، محل آزمایش شمرده تا هرکس که نیکوکارتر است‌، بشناسد...".(فرهنگ آفتاب‌، فرهنگ تفصیلی نهج البلاغه‌، عبدالمجید معادیخواه‌، ج 1، ص 77، نشر ذره‌.) بنابراین‌، انسان برای به تکامل رسیدن خلق شده و به طور کلی آفرینش نیز در راستای همین هدف خلق شده و تکامل و نزدیک شدن به خداوند، همان هدف غایی و نهایی است و چنین هدفی ذاتاً دارای ارزش و بالاتر از آن خوبی یافت نمی‌شود; و در این راستا انسان می‌تواند با اختیار و امکاناتی که در خدمت دارد به این هدف برسد و در غیر این صورت کوتاهی و کم همتی از خود انسان‌ها است و دیگر آن که خداوند متعال در خلقت به دنبال منافع خویش نیست‌، بلکه منفعت و سود خلقت به مخلوق (انسان‌) برمی‌گردد; زیرا خداوند متعال ناقص نیست که نیازمند سود و منفعت باشد. من نکردم خلق تا سودی کنم ‌بلکه تا بر بندگان جودی کنم‌همان طور که گذشت انسان موجودی مختار و با اراده است‌. و قرآن کریم به صراحت اختیار انسان را ثابت کرده و می‌فرماید: "وَقُل‌ِ الْحَق‌ُّ مِن رَّبِّکُم‌ْ فَمَن شَآءَ فَلْیُؤْمِن وَ مَن شَآءَ فَلْیَکْفُر...;(کهف‌،29) بگو این حق است ]قرآن‌[ از سوی پروردگارتان‌! هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود!..." پس سعادت یا شقاوت انسان به دست خودش است‌، اگر راه کمال و صراط مستقیم را پیمود و رهنمودهای خداوند متعال را گوش داد و عمل کرد، سعادتمند شده و ازنعمت‌های او در بهشت رضوان برخوردار می‌شود و لزومی ندارد که هیچ گونه شک و دودلی و یا تردید به خود راه دهد; بلکه با توکل و ایمان به خداوند متعال و عمل به دستورها و فرمان‌های الهی راه راست و رسیدن به کمال نهایی را طی نماید. افزون بر آن چه گذشت‌، اگر خداوند متعال انسان را مانند سایر موجودات بدون اراده خلق می‌کرد، آن گاه پیمودن راه کمال و رسیدن به درجات عالی و... ارزش چندانی نداشت‌; بلکه آن چه نزد خداوند از ارزش بیشتری برخوردار است‌، به کمال رسیدن و نزدیک شدن به خداوند متعال با وجود مختار بودن دارای ارزش است‌.(ر. ک‌: تفسیر نمونه‌، آیة‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 22، ص 393; ج 13، ص 375، دارالکتب الاسلامیه‌، تهران / انسان‌شناسی‌، تدوین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌، ص 82 ـ 91، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌;، قم‌.)
     
    == منابع جهت مطالعه بیشتر ==
    ۱. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.
     
    ۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.


    == منابع ==
    == منابع ==
    {{پانویس|۲}}
    {{پانویس|۲}}
    {{شاخه
    {{شاخه
      | شاخه اصلی =کلام
      | شاخه اصلی = علوم و معارف
      | شاخه فرعی۱ =آفرینش
      | شاخه فرعی۱ = کلام و اعتقادات
      | شاخه فرعی۲ =فلسفه خلقت
      | شاخه فرعی۲ = آفرینش
      | شاخه فرعی۳ =
      | شاخه فرعی۳ = فلسفه آفرینش
    }}
    }}
    {{تکمیل مقاله
    {{تکمیل مقاله

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۹

    سؤال
    فلسفه خلقت گناه‌کار چیست؟ آیا آفرینش کسی که در نهایت به جهنم می‌رود، لطف الهی است یا ظلم؟
    درگاه‌ها
    درگاه قرآن.png


    سؤال از چرایی آفرینش انسان‌هایی که گناه می‌کنند و شاید به جهنم بروند، در واقع بازتابی از دغدغه‌ای عمیق درباره عدالت، رحمت و حکمت الهی است. که باید گفت: خداوند انسان را نه گناهکار، بلکه موجودی آگاه، مختار و دارای ظرفیت کمال می‌آفریند. گناه نتیجه انتخاب نادرست انسان است، نه اراده الهی بر گناهکاری او. اگرچه برخی انسان‌ها به گناه آلوده می‌شوند، اما خود آفرینش آن‌ها موهبت است، چرا که امکان زیستن، انتخاب، بازگشت، توبه، رشد و قرب الهی به انسان‌ها داده شده است. به‌علاوه، خداوند راه‌های متعددی برای بخشش و نجات قرار داده تا انسان گناهکار از رحمت الهی ناامید نشود؛ بنابراین آفرینش چنین انسان‌هایی، نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه خود نشانه‌ای از لطف و حکمت بی‌پایان خداوند است. خداوند انسان را گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که می‌تواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.

    نظرات اندیشمندان درباره فلسفه خلقت

    شهید مطهری

    • خداوند انسان گناهکار را نیافریده، بلکه موجودی را آفریده است که توان رسیدن به مقاماتی فراتر از فرشتگان و نزدیکی به سرچشمه هستی را دارد؛ بنابراین، انسان با داشتن قابلیت تکامل و تقرب به کمالات بی‌نهایت، شایسته آفرینش است و هدف از خلقت او را باید در همین ظرفیت تکاملش جستجو کرد.[۱]
    • البته در چرایی خلقت انسان سخن بسیار گفته شده است و بسیار می‌تواند سخن گفت و به‌طور کوتاه دیدگاه درست در علت خلقت انسان این است که به کمال برتر برسد زیرا انسان است که می‌تواند حتی فراتر از فرشتگان تعالی پیدا کند. پس هدف از خلقت انسان را می‌توان در ماهیت تکامل‌پذیر انسان جستجو کرد.[۲]

    علامه طباطبائی

    • برای هریک از این انتخاب‌ها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عده‌ای قدردانی نکرده و مرتکب گناه می‌شوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمی‌خواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.[۳]
    • در بعضی از تفاسیر یکی از اهداف خداوند از خلقت آدم را علم و دانشی می‌دانند که خداوند آن را به حضرت آدم آموزش داد؛ علم و دانشی که ملائکه توان دریافت آن را نداشتند و فراگرفتن آن فقط برای آدم امکان‌پذیر بود و ارزشی بسیار والا دارد که حتی از عبادت مهم‌تر می‌باشد. این مفسران مستند خود را آیات بعد که درباره دریافت اسماء الهی توسط آدم از سوی خدا است قرار می‌دهند.[۴]

    مصباح یزدی

    خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید؛ بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را می‌توان تصور کرد:[۵][۶]

    • هدف متوسط: از آیات قرآن و روایات اسلامی برمی‌آید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیده‌های عالم، ساری و جاری است: ﴿وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم …؛ همه موجودات، تسبیح خدا می‌گویند؛ ولی شما تسبیح آنان را نمی‌فهمید.(اسرأ:۴۴) و همچنین قرآن کریم، درباره هدف متوسط در انسان و جن می‌فرماید: ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْ نسَ إِلآ لِیَعْبُدُون۵۶؛ من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند(ذاریات)
    • هدف عالی: این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است؛ یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست.﴿وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ؛ انتهای سیر انسان به سوی خداوند است(نجم:۴۲) و آیه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُون؛ ما از خداییم و به سوی او برمی‌گردیم(بقره:۱۵۶) آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن می‌کنند، رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است، پدیده‌های هستی وقتی کمال آخر خود را می‌یابند که به خداوند متعال نزدیک شوند.

    مکارم شیرازی

    • خدا موجودی آفرید که گل سر سبد عالَم هستی محسوب می‌شود، به خاطر زمینه‌هایی که در وجود او نهاد. و آیه «و علّم آدم الاسماءَ كلّها؛ خداوند به آدم تمامی اسما را آموخت»؛ شاید به این معنا باشد که خداوند زمینه رشد و تکامل را در وجود انسان قرار داد. وی با این زمینه می‌تواند به حقایقی از عالَم دست یابد که حتی فرشتگان از آن اظهار عجز نموده‌اند. بشر امروز توانسته است در اثر علم و آگاهی و تجربه به مراحلی برسد که هیچ موجود دیگری این قدرت را ندارد؛ بنابراین خلقت آدم با دارا بودن زمینه‌های کمال و ترقی بسیار عالی و بر جسته است، گرچه برخی انسان‌ها از این زمینه‌ها سوء استفاده می‌کنند، امّا سوء استفاده دلیل نمی‌شود که خدا از اصل خلقت آن‌ها خودداری کند، همان طوری که خداوند درختان را آفرید که فوائد بسیار دارد، امّا گاهی در اثر آتش‌سوزی باعث تخریب محیط زیست می‌شود. همین‌طور دریا و آب که بسیار خوب است گرچه گاهی عامل فساد می‌شود.[۷][۸]
    • اطاعت و فرمان‌برداری واقعی: بعضی از مفسران با تفاوت گذاشتن میان عبادت و اطاعت فرشتگان و انسان معتقدند انسان چون در معرض وسوسه‌های شیطان قرار دارد، اطاعت و فرمان‌برداری او بسیار باارزش‌تر از عبادت فرشتگان است که با چنین محدودیت‌هایی مواجه نیستند.[۹]

    محمود رجبی

    • موجودی که می‌تواند چنین صعود و ترقی نماید شایسته و ضروری است که خلق شود. البته کمال انسان همان‌طور که خداوند فرموده است، قرب الهی است.[۱۰]
    • پس روشن شد که چنین موجود قابل رشدی حیف است که از نعمت هستی محروم شود.[۱۱]

    روایات و آیات در خلقت انسان

    شواهد روایی در خلقت انسان

    حضرت علی‌می‌فرماید: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا، وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا؛ اما بعد، خداى سبحان دنيا را براى آخرت، كه پس از آن مى آيد، آفريده است. و مردمش را مى آزمايد تا معلوم شود كدام يك به عمل نيكوترند. ما براى دنيا آفريده نشده ايم و ما را به كوشش در كار دنيا امر نفرموده‌اند. ما را به دنيا آورده‌اند تا بيازمايندمان.».[۱۲]

    بنابراین، انسان برای به تکامل رسیدن خلق شده و به‌طور کلی آفرینش نیز در راستای همین هدف خلق شده و تکامل و نزدیک شدن به خداوند، همان هدف غایی و نهایی است و چنین هدفی ذاتاً دارای ارزش و بالاتر از آن خوبی یافت نمی‌شود، و در این راستا انسان می‌تواند با اختیار و امکاناتی که در خدمت دارد به این هدف برسد و در غیر این صورت کوتاهی و کم همتی از خود انسان‌ها است و دیگر آن که خداوند متعال در خلقت به دنبال منافع خویش نیست، بلکه منفعت و سود خلقت به مخلوق (انسان) برمی‌گردد، زیرا خداوند متعال ناقص نیست که نیازمند سود و منفعت باشد. من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم‌همان‌طور که گذشت انسان موجودی مختار و با اراده است.[۱۳]

    شواهد قرآنی در خلقت انسان

    سوره کهف

    و قرآن کریم به صراحت اختیار انسان را ثابت کرده و می‌فرماید:﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ …؛ و بگو: حق فقط از سوی پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود.(کهف:۲۹) پس سعادت یا شقاوت انسان به دست خودش است، اگر راه کمال و صراط مستقیم را پیمود و رهنمودهای خداوند متعال را گوش داد و عمل کرد، سعادتمند شده و ازنعمت‌های او در بهشت رضوان برخوردار می‌شود و لزومی ندارد که هیچ گونه شک و دودلی یا تردید به خود راه دهد؛ بلکه با توکل و ایمان به خداوند متعال و عمل به دستورها و فرمان‌های الهی راه راست و رسیدن به کمال نهایی را طی نماید. افزون بر آنچه گذشت، اگر خداوند متعال انسان را مانند سایر موجودات بدون اراده خلق می‌کرد، آن گاه پیمودن راه کمال و رسیدن به درجات عالی و… ارزش چندانی نداشت؛ بلکه آنچه نزد خداوند از ارزش بیشتری برخوردار است، به کمال رسیدن و نزدیک شدن به خداوند متعال با وجود مختار بودن دارای ارزش است.[۱۴] [۱۵]

    سوره انسان

    ﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا۝إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا؛ (۱)ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. (۲)ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس‌گزار خواهد بود یا ناسپاس.(انسان:۲و۳)

    سوره بقره

    ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه می‌کنیم و به تقدیست می‌پردازیم فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید(بقره:۳۰)

    سوره قمر

    و به همین جهت خداوند درباره متقیان که به کمال رسیده‌اند می‌فرماید:﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ؛ راستی که پرهیزکاران در باغ‌ها و جویبار در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدرند(قمر:۵۵)

    منابع

    1. مطهری، مرتضی (۱۳۶۰). هدف زندگی. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه. ص۷.
    2. مطهری، مرتضی (۱۳۶۰). هدف زندگی. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه. ص۷.
    3. ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.
    4. طباطبایی، محمدحسین (۱۳۹۰). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص۱۱۷.
    5. مصباح یزدی، محمدتقی. معارف قرآن. ج۱. قم‌: مؤسسه در راه حق. صص۱۷۹.
    6. مصباح یزدی، محمدتقی. معارف قرآن. ج۳. قم‌: مؤسسه در راه حق. صص۱۵۵.
    7. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۱۷۸.
    8. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. ج۲۲. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۳۹۲.
    9. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۱۷۴.
    10. رجبی، محمود (۱۳۷۹). انسان‌شناسی. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). ص۱۸۱.
    11. رجبی، محمود (۱۳۷۹). انسان‌شناسی. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). ص۱۸۱.
    12. «نامه ۵۵». نهج البلاغه.
    13. معاد یخواه، عبدالمجید. فرهنگ آفتاب. ص۷۷.
    14. مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. ج۲۲. تهران: دارالکتب الاسلامیه. ص۳۹۳.
    15. مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. ج۱۳. تهران: دارالکتب الاسلامیه. ص۳۷۵.