پیش نویس:دلیل عقلی عصمت حضرت زهرا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{پیش نویس| | {{پیش نویس|تکمیل}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
{{درگاه|فاطمی}} | {{درگاه|فاطمی}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
[[عصمت]] به معنای بازداشتن، لطف [[خداوند]] و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به [[معصوم]] عطا میشود و با وجود آن انگیزه انجام گناه وجود ندارد. دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد که این دلایل با استفاده از روایات قابل برداشت است. مانند اینکه آن حضرت پاره تن [[پیامبر اکرم(ص)]] معرفی شده است که خشنودی و غضب [[حضرت زهرا(س)]]، خشنودی و غضب پیامبر را در پی دارد. اگر آن حضرت مقام عصمت نداشت، خشنودی و غضب غیر [[معصوم]] نمیتوانست معیاری برای معصوم معرفی شود و یا اینکه حضرت صدیقه، حجت و الگوی [[ائمه معصوم]] معرفی شده است؛ در صورت معصومه نبودن، تصور چنین جایگاهی برای ایشان بیمعنا بود. دلایل نقلی متعددی نیز بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است مانند [[آیه تطهیر]] و غیره. | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
[[عصمت]]، در لغت به سه معنا آمده است؛ یکی: {{عربی|مَسَکَ}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات|سال=1412|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=بیروت، دارالعلم|صفحه=569 ـ 570}}</ref>، دوم: {{عربی|مَنَعَ}} به معنای مانع شدن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العین|سال=1410|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=قم، انتشارات هجرت|جلد=1|صفحه=314}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دارصادر|جلد=12|صفحه=403}}</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن.<ref>همان، ص۴۰۵.</ref> | |||
در معنای اصطلاحی شیخ مفید عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه خداوند | در معنای اصطلاحی [[شیخ مفید]] عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تصحيح اعتقادات الإماميه|سال=1414|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=ایران، کنگره شیخ مفید|صفحه=128}}</ref>. اما [[خواجه نصیرالدین طوسی]] عصمت را به معنای ملکه میداند. ایشان قائل است: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناه]] صادر نمیشود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تلخیص المحصل|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=بیروت، دارالاضواء|صفحه=369}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=34 ـ 35}}</ref> | ||
در مجموع عصمت لطف خداوند و یا ملکه و نیرویی است از طرف | در مجموع عصمت لطف [[خداوند]] و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به فرد [[معصوم]] عطا میشود و با وجود آن انگیزه برای ترک طاعت یا ارتکاب معاصی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح تجرید الاعتقاد|نام=علی بن محمد|نام خانوادگی=قوشچی|صفحه=464}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر المیزان|سال=1417|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=قم، جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=141}}</ref> | ||
== دلایل عقلی عصمت حضرت زهرا(س) == | == دلایل عقلی عصمت حضرت زهرا(س) == | ||
دلایل عقلی متعددی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد، مخصوصا با توجه به این قاعده که "فیاض لاهیجی" در گوهر مراد میگوید: «مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیّات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین میکند، دلیلی هم که مؤلف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین میکند، به این بیان که این مقدمه گفته معصوم است و هر چه گفته معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است» . بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم میتواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی میتوان بر عصمت حضرت فاطمه(س) اقامه کرد که به نمونههایی از آن اشاره میشود: | دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد، مخصوصا با توجه به این قاعده که "فیاض لاهیجی" در گوهر مراد میگوید: «مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیّات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین میکند، دلیلی هم که مؤلف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین میکند، به این بیان که این مقدمه گفته معصوم است و هر چه گفته معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گوهر مراد|نام=عبدالرزاق|نام خانوادگی=لاهیجی|ناشر=وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی}}</ref> بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم میتواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی میتوان بر عصمت [[حضرت فاطمه(س)]] اقامه کرد که به نمونههایی از آن اشاره میشود: | ||
۱. از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: {{عربی|فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها | ۱. از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده که فرمود: {{عربی|فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها|ترجمه=فاطمه پارۀ وجود من است، آنچه او را شاد میکند مرا شاد میکند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت میکند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امالی|سال=1376|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، کتابچی|صفحه=104}}</ref> | ||
با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) میتوان اقامه کرد: «اگر | با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) میتوان اقامه کرد: «اگر [[انسان]]، انسانی مطهّر و منزّه از هوی و معصوم از هوس نباشد، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است رضای او در رضای خداوند در مقام فعل و غضب او غضب حق تعالی در موطن فعل نباشد، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوا طاهر و از آسیب هوس مصون شد، هر گونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود، چون مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد و چون پیامبر اکرم(ص) میزان اعمال امت است و رضا و غضب او رضا و غضب خداوند است، هر گاه [[حضرت زهرا]] نیز دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم گردد، معلوم میشود [[عقل عملی]] آن بانو همانند عقل نظریش معصوم از باطل میباشد و همتای [[امیرالمؤمنین(ع)]] خواهد بود و چون رضا و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبۀ خود نشانۀ کامل عصمت است. | ||
بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب فاطمه(س) موجب رضا و غضب پیامبر اکرم(ص) میشود و رضا و غضب آن | بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب [[فاطمه(س)]] موجب رضا و غضب [[پیامبر اکرم(ص)]] میشود و رضا و غضب آن حضرت، رضا و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم میشود حضرت فاطمه(س) دارای عصمت بوده است و گرنه رضا و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمیگردد چون ممکن است در رضا و غضب او نفسانیات دخالت کند. این بیان به نوبۀ خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهراست. | ||
۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در حدیث | ۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در «[[حدیث ثقلین]]» که رسول خدا(ص)، [[اهل بیت]] و عترت خود را همسنگ [[قرآن]] قرار داده است، تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمیشود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهراست، زیرا ارتکاب کوچکترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است. | ||
این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمیشوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمیبود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمیشود، پس معلوم میشود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند | این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمیشوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمیبود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمیشود، پس معلوم میشود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عِدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا(س) یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند. | ||
۳. دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتۀ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی امام حسن عسکری(ع) فرمود: {{عربی|نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا | ۳. دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتۀ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی [[امام حسن عسکری(ع)]] فرمود: {{عربی|نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا|ترجمه=ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست}}،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال|سال=1413|نام=عبد الله بن نور الله|نام خانوادگی=بحرانى اصفهانى|ناشر=قم، مؤسسه امام مهدی (ع)|جلد=11|صفحه=1030}}</ref> و در روایتی از [[امام عصر(ع)]] نیز نقل شده که فرمود: {{عربی|و فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة|ترجمه=دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الغیبه|سال=1311|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=طوسی|ناشر=قم، دار المعارف الإسلاميه|صفحه=286}}</ref> | ||
با توجه به این دو روایت دلیل عقلی میتوان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمیبود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمیشد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان( | با توجه به این دو روایت دلیل عقلی میتوان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمیبود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز [[حجت خدا]] بر [[ائمه]] نمیشد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق [[امام زمان(ع)]] محسوب شده است، پس معلوم میشود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، خود، معصوم نباشد. | ||
علاوه بر این با توجه به اینکه آن | علاوه بر این با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجتها نامیده شده است میتوان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند [[قاعده لطف]]؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و ... استناد کرد. | ||
== دلایل نقلی عصمت حضرت فاطمه(س) == | == دلایل نقلی عصمت حضرت فاطمه(س) == | ||
علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از: | علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از: | ||
=== آیه تطهیر === | === [[آیه تطهیر]] === | ||
در مورد آیه | در مورد آیه تطهیر: {{قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُْ تَطْهِيرًا|ترجمه=خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند|سوره=احزاب|آیه=آیه 33}}، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات میرساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است. زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را بهطور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: {{عربی|فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب|ترجمه=پس من و اهل بیتم از گناه پیراستهایم}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=5|صفحه=199}}</ref> | ||
فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب میشود. پیامبر اکرم(ص) در نقلهای متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کردهاند، در روایتی از | فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب میشود. پیامبر اکرم(ص) در نقلهای متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کردهاند، در روایتی از ابن عباس آمده است: «رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت [[نماز]] به در خانه [[علی بن ابی طالب(ع)]] میآمدند و میفرمودند: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و بهطور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد».<ref>همان.</ref> | ||
=== روایات مربوط به عصمت اهل بیت(ع) === | === روایات مربوط به [[عصمت اهل بیت(ع)]] === | ||
روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نمودهاند، فضایلی برای اهل بیت برمیشمرد که جز با [[عصمت]] آنان سازگار نیست؛ چنانکه در | روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نمودهاند، فضایلی برای اهل بیت برمیشمرد که جز با [[عصمت]] آنان سازگار نیست؛ چنانکه در حدیث ثقلین آمده است: {{عربی|انّی تارِک فیکُم الثِقلَین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی، ما ان تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلّوا ابَداً و انهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلی الحَوض|ترجمه=من در میان شما دو چیز گران بها باقی میگذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گم راه نخواهید شد و هیچگاه این دو از یک دیگر جدا نمیشوند، تا آن گاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|سال=1416|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=حنبل|ناشر=قاهره، دارالحدیث|جلد=4|صفحه=366}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الکبری|سال=1424|نام=أحمد بن الحسين|نام خانوادگی=بیهقی|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=2|صفحه=148}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=كنز العمال|سال=1401|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=1|صفحه=185 ـ 189}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرك على الصحيحين|سال=1411|نام=أبو عبد الله|نام خانوادگی=حاکم نیشابوری|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=3|صفحه=118}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|نام=مسلم بن الحجاج|نام خانوادگی=القشيري النيسابوري|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=5|صفحه=26}}</ref> همچنین است [[حدیث سفینه]]. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا(س) را اثبات میکنند؛ زیرا فاطمه(س) به طور مسلم از اهل بیت(ع) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن|سال=1391|نام=فاطمه|نام خانوادگی=محقق|ناشر=قم، انتشارات آشیانه مهر|صفحه=256}}</ref> | ||
=== روایت عصمت حضرت زهرا(س) === | === روایت عصمت حضرت زهرا(س) === | ||
روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که [[رسول خدا(ص)]] میفرماید: {{عربی|ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها | روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که [[رسول خدا(ص)]] میفرماید: {{عربی|ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها|ترجمه=همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود میشود}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=12|صفحه=111}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصواعق المحرقه|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن حجر الهيتمی|ناشر=لبنان، مؤسسة الرساله|صفحه=175}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد|نام=أبو الحسن نور الدين|نام خانوادگی=الهيثمي|ناشر=دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ|جلد=9|صفحه=203}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اسد الغابه|سال=1409|نام=أبو الحسن علي بن أبي الكرم|نام خانوادگی=ابن اثیر|ناشر=بیروت، دارالفکر|جلد=6|صفحه=224}}</ref> نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمیتابد. | ||
همچنین حدیث نبوی {{عربی|فاطمه بضعة منی}} یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: {{عربی|فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله | همچنین حدیث نبوی {{عربی|فاطمه بضعة منی}} یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: {{عربی|فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله|ترجمه=فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقب آل أبي طالب|سال=1379|نام=محمد بن على|نام خانوادگی=ابن شهر آشوب مازندرانى|ناشر=قم، علامه|جلد=3|صفحه=333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد|سال=1404|نام=عبد الحميد بن هبه الله|نام خانوادگی=ابن أبي الحديد|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=16|صفحه=283}}</ref> در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیشود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمیدهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب میشد یا حتی فکر انجام آن را در سر میپروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در شناخت و عصمت امام|سال=1389|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی|صفحه=27}}</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۶۸: | خط ۷۲: | ||
| ارزیابی کمی = | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:عصمت]] | [[رده:عصمت]] | ||
[[رده:حضرت فاطمه]] | [[رده:حضرت فاطمه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۶
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت تکمیل قرار دارد |
آیا میتوان دلیل عقلی بر عصمت حضرت زهرا(س) اقامه کرد؟
عصمت به معنای بازداشتن، لطف خداوند و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به معصوم عطا میشود و با وجود آن انگیزه انجام گناه وجود ندارد. دلایل عقلی متعددی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد که این دلایل با استفاده از روایات قابل برداشت است. مانند اینکه آن حضرت پاره تن پیامبر اکرم(ص) معرفی شده است که خشنودی و غضب حضرت زهرا(س)، خشنودی و غضب پیامبر را در پی دارد. اگر آن حضرت مقام عصمت نداشت، خشنودی و غضب غیر معصوم نمیتوانست معیاری برای معصوم معرفی شود و یا اینکه حضرت صدیقه، حجت و الگوی ائمه معصوم معرفی شده است؛ در صورت معصومه نبودن، تصور چنین جایگاهی برای ایشان بیمعنا بود. دلایل نقلی متعددی نیز بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است مانند آیه تطهیر و غیره.
معناشناسی
عصمت، در لغت به سه معنا آمده است؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲][۳] و سوم به معنای وسیله بازداشتن.[۴]
در معنای اصطلاحی شیخ مفید عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۵]. اما خواجه نصیرالدین طوسی عصمت را به معنای ملکه میداند. ایشان قائل است: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناه صادر نمیشود[۶][۷]
در مجموع عصمت لطف خداوند و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به فرد معصوم عطا میشود و با وجود آن انگیزه برای ترک طاعت یا ارتکاب معاصی وجود ندارد.[۸][۹]
دلایل عقلی عصمت حضرت زهرا(س)
دلایل عقلی متعددی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد، مخصوصا با توجه به این قاعده که "فیاض لاهیجی" در گوهر مراد میگوید: «مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیّات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین میکند، دلیلی هم که مؤلف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین میکند، به این بیان که این مقدمه گفته معصوم است و هر چه گفته معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است».[۱۰] بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم میتواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی میتوان بر عصمت حضرت فاطمه(س) اقامه کرد که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
۱. از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها؛ فاطمه پارۀ وجود من است، آنچه او را شاد میکند مرا شاد میکند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت میکند».[۱۱]
با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) میتوان اقامه کرد: «اگر انسان، انسانی مطهّر و منزّه از هوی و معصوم از هوس نباشد، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است رضای او در رضای خداوند در مقام فعل و غضب او غضب حق تعالی در موطن فعل نباشد، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوا طاهر و از آسیب هوس مصون شد، هر گونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود، چون مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد و چون پیامبر اکرم(ص) میزان اعمال امت است و رضا و غضب او رضا و غضب خداوند است، هر گاه حضرت زهرا نیز دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم گردد، معلوم میشود عقل عملی آن بانو همانند عقل نظریش معصوم از باطل میباشد و همتای امیرالمؤمنین(ع) خواهد بود و چون رضا و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبۀ خود نشانۀ کامل عصمت است.
بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب فاطمه(س) موجب رضا و غضب پیامبر اکرم(ص) میشود و رضا و غضب آن حضرت، رضا و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم میشود حضرت فاطمه(س) دارای عصمت بوده است و گرنه رضا و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمیگردد چون ممکن است در رضا و غضب او نفسانیات دخالت کند. این بیان به نوبۀ خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهراست.
۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در «حدیث ثقلین» که رسول خدا(ص)، اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار داده است، تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمیشود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهراست، زیرا ارتکاب کوچکترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است.
این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمیشوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمیبود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمیشود، پس معلوم میشود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عِدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا(س) یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.
۳. دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتۀ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی امام حسن عسکری(ع) فرمود: «نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست»،[۱۲] و در روایتی از امام عصر(ع) نیز نقل شده که فرمود: «و فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة؛ دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است».[۱۳]
با توجه به این دو روایت دلیل عقلی میتوان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمیبود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمیشد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان(ع) محسوب شده است، پس معلوم میشود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، خود، معصوم نباشد.
علاوه بر این با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجتها نامیده شده است میتوان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند قاعده لطف؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و ... استناد کرد.
دلایل نقلی عصمت حضرت فاطمه(س)
علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از:
آیه تطهیر
در مورد آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُْ تَطْهِيرًا؛ خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند﴾(احزاب:آیه 33)، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات میرساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است. زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را بهطور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: «فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب؛ پس من و اهل بیتم از گناه پیراستهایم».[۱۴]
فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب میشود. پیامبر اکرم(ص) در نقلهای متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کردهاند، در روایتی از ابن عباس آمده است: «رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت نماز به در خانه علی بن ابی طالب(ع) میآمدند و میفرمودند: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و بهطور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد».[۱۵]
روایات مربوط به عصمت اهل بیت(ع)
روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نمودهاند، فضایلی برای اهل بیت برمیشمرد که جز با عصمت آنان سازگار نیست؛ چنانکه در حدیث ثقلین آمده است: «انّی تارِک فیکُم الثِقلَین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی، ما ان تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلّوا ابَداً و انهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلی الحَوض؛ من در میان شما دو چیز گران بها باقی میگذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گم راه نخواهید شد و هیچگاه این دو از یک دیگر جدا نمیشوند، تا آن گاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند».[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] همچنین است حدیث سفینه. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا(س) را اثبات میکنند؛ زیرا فاطمه(س) به طور مسلم از اهل بیت(ع) است.[۲۱]
روایت عصمت حضرت زهرا(س)
روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا(ص) میفرماید: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود میشود».[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمیتابد.
همچنین حدیث نبوی «فاطمه بضعة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله؛ فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».[۲۶][۲۷] در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیشود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمیدهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب میشد یا حتی فکر انجام آن را در سر میپروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.[۲۸]
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). المفردات. بیروت، دارالعلم. ص. ۵۶۹ ـ ۵۷۰.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۴۱۰). العین. ج. ۱. قم، انتشارات هجرت. ص. ۳۱۴.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴). لسان العرب. ج. ۱۲. بیروت، دارصادر. ص. ۴۰۳.
- ↑ همان، ص۴۰۵.
- ↑ مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۴). تصحيح اعتقادات الإماميه. ایران، کنگره شیخ مفید. ص. ۱۲۸.
- ↑ مفید، محمد بن محمد. تلخیص المحصل. بیروت، دارالاضواء. ص. ۳۶۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین (۱۳۹۰). عصمت امام. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص. ۳۴ ـ ۳۵.
- ↑ قوشچی، علی بن محمد. شرح تجرید الاعتقاد. ص. ۴۶۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). تفسیر المیزان. ج. ۲. قم، جامعه مدرسین. ص. ۱۴۱.
- ↑ لاهیجی، عبدالرزاق. گوهر مراد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۶). امالی. تهران، کتابچی. ص. ۱۰۴.
- ↑ بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی (ع). ص. ۱۰۳۰.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن (۱۳۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلاميه. ص. ۲۸۶.
- ↑ سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
- ↑ همان.
- ↑ حنبل، أحمد بن محمد (۱۴۱۶). المسند. ج. ۴. قاهره، دارالحدیث. ص. ۳۶۶.
- ↑ بیهقی، أحمد بن الحسين (۱۴۲۴). السنن الکبری. ج. ۲. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۸.
- ↑ متقی هندی، علاء الدين علي بن حسام الدين (۱۴۰۱). كنز العمال. ج. ۱. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۸۵ ـ ۱۸۹.
- ↑ حاکم نیشابوری، أبو عبد الله (۱۴۱۱). المستدرك على الصحيحين. ج. ۳. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۱۸.
- ↑ القشيري النيسابوري، مسلم بن الحجاج. صحیح مسلم. ج. ۵. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۲۶.
- ↑ محقق، فاطمه (۱۳۹۱). عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن. قم، انتشارات آشیانه مهر. ص. ۲۵۶.
- ↑ متقی هندی، علاء الدين علي بن حسام الدين. کنزالعمال. ج. ۱۲. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۱۱.
- ↑ ابن حجر الهيتمی، أحمد بن محمد. الصواعق المحرقه. لبنان، مؤسسة الرساله. ص. ۱۷۵.
- ↑ الهيثمي، أبو الحسن نور الدين. مجمع الزوائد. ج. ۹. دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ. ص. ۲۰۳.
- ↑ ابن اثیر، أبو الحسن علي بن أبي الكرم (۱۴۰۹). اسد الغابه. ج. ۶. بیروت، دارالفکر. ص. ۲۲۴.
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على (۱۳۷۹). مناقب آل أبي طالب. ج. ۳. قم، علامه. ص. ۳۳۳.
- ↑ ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد. ج. ۱۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۲۸۳.
- ↑ سبحانی، جعفر (۱۳۸۹). پژوهشی در شناخت و عصمت امام. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی. ص. ۲۷.