نقش امام باقر(ع) در نقل سیره نبوی(ص): تفاوت میان نسخهها
جز (Shamloo صفحهٔ نقش امام باقر(ع) در نقل سیره پیامبر(ص) را به نقش امام باقر(ع) در نقل سیره نبوی(ص) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| تغییر مسیر =شد | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت =ج | | اولویت =ج |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۹
آیا روایاتی درباره سیره رسول خدا(ص) در منابع از امام محمدباقر(ع) نقل شده است؟
نقش امام باقر(ع) در نقل سیره نبوی(ص)، با توجه به تعداد روایات سیرهای نقلشده از امام(ع) و کیفیت آنها، در دانش سیرهنگاری قابل توجه و برجسته تلقی شده است. گفته شده که روایات امام باقر(ع) در زمینه سیره نبوی(ص) گرایش خاص اهلبیت(ع) را در تبیین برخی از موارد سیره، بهویژه در موارد اختلافی میان آنان و اهلسنت، نشان میدهد.
از سوی برخی محققان، بر وجود اخبار فراوان از امام باقر(ع) در منابع کهن سیره نبوی(ص) تأکید شده است. گفته شده که این نقلها فقط در منابع شیعه دیده نمیشود، بلکه اخبار فراوانی از سیره رسول خدا(ص) در منابع اهلسنت از امام باقر(ع) نقل شده است. اخبار مربوط سیره رسول خدا(ص) نقلشده از امام باقر(ع) در موضوعاتی چون کیفیت رویدادهای تاریخی، تاریخ حوادث، اسامی اشیاء متعلق به رسول خدا(ص)، چگونگی دفن او و نام اشخاص درگیر در برخی از رویدادهای خاص زندگی پیامبر(ص) دانسته شده است.
جایگاه امام باقر(ع) در نقل اخبار سیره
برخی محققان، جایگاه امام باقر(ع) در نقل روایات سیره نبوی(ص) را قابل توجه قلمداد کردهاند؛ آنان وجود اخبار فراوان از امام(ع) در منابع کهن سیره را نشانهای برای این جایگاه قلمداد کردهاند.[۱] گفته شده که این نقلها فقط در منابع شیعه دیده نمیشود، بلکه اخبار فراوانی از سیره رسول خدا(ص) در منابع اهلسنت از امام باقر(ع) نقل شده است.[۲]
اخبار مربوط سیره رسول خدا(ص) نقلشده از امام باقر(ع) در موضوعاتی چون کیفیت رویدادهای تاریخی، تاریخ حوادث، اسامی اشیاء متعلق به رسول خدا(ص)، چگونگی دفن او و نام اشخاص درگیر در برخی از رویدادهای خاص زندگی پیامبر(ص) دانسته شده است.[۳] رسول جعفریان، مورخ، تعداد روایات سیرهای نقلشده از امام باقر(ع) و کیفیت آنها را نشاندهنده سهم قابل توجه امام(ع) در این رشته تاریخی دانسته است. از نظر جعفریان، این روایات گرایش خاص اهلبیت(ع) را در تبیین برخی از موارد سیره نبوی(ص)، بهویژه در موارد اختلافی میان آنان و اهلسنت، را نشان میدهد.[۴]
نمونههایی از منابع شیعه
نمونههایی از اخبار سیره نبوی(ص) در منابع کهن شیعه از امام باقر(ع) نقل شده است؛ از جمله:
- «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَأَرْسَلَتْ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ إِلَى أَبَوَيْهِمَا فَلَمَّا جَاءَا غَطَّى رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَجْهَهُ وَ رَأْسَهُ فَانْصَرَفَا فَكَشَفَ رَأْسَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) ثُمَّ قَالَ ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَأَرْسَلَتْ حَفْصَةُ إِلَى أَبِيهَا وَ عَائِشَةُ إِلَى أَبِيهَا فَلَمَّا جَاءَا غَطَّى رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَجْهَهُ فَانْطَلَقَا وَ قَالا مَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَرَادَنَا قَالَتَا أَجَلْ إِنَّمَا قَالَ ادْعُوا لِي خَلِيلِي أَوْ قَالَ حَبِيبِي فَرَجَوْنَا أَنْ تَكُونَا أَنْتُمَا هُمَا فَجَاءَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَلْزَقَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) صَدْرَهُ بِصَدْرِهِ وَ أَوْمَأَ إِلَى أُذُنِهِ فَحَدَّثَهُ بِأَلْفِ حَدِيثٍ لِكُلِّ حَدِيثٍ أَلْفُ بَابٍ.؛ رسول خدا(ص) در آن مرضى كه وفات يافت فرمود: دوست من را نزد من بخوانيد. عايشه و حفصه فرستادند پدرانشان آمد چون چشم رسول خدا(ص) به آنها افتاد سر و روى خود را پوشيد تا برگشتند و رسول خدا(ص) سر خود را بيرون آورد. سپس فرمود: دوست مرا نزد من بخوانيد. دوباره حفصه و عايشه فرستادند پدران خود را خواستند؛ چون آمدند باز رسول خدا(ص) روى خود را پوشانيد. برگشتند و گفتند: ما گمان نداريم ما را خواسته باشد. دخترانشان گفتند: آرى، همانا گفت: دوست مرا بخوانيد؛ ما اميد داشتيم كه مقصودش شما باشد. در اين ميان امير مؤمنان(ع) نزد آن حضرت آمد چون او را ديد در آغوش كشيد و سر بهگوشش گذاشت و هزار حديث بهاو گفت كه هر حديثش هزار باب داشت».[۵]
- «عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ(ع)، قَالَ :قَالَ النَّبِيُّ(ص) لِعَلِيٍّ(ع): يَا عَلِيُّ ، ادْفِنِّي فِي هذَا الْمَكَانِ ، وَارْفَعْ قَبْرِي مِنَ الْأَرْضِ أَرْبَعَ أَصَابِعَ ، ورُشَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَاءِ؛ امام باقر(ع) فرمود كه پيغمبر(ص) به على(ع) فرمود: اى على، مرا در اين جا بهخاک سپار و قبر مرا چهار انگشت بلند كن و بر آن آب بپاش»[۶]
نمونههایی از منابع اهلسنت
نمونههایی از اخبار سیره نبوی(ص) در منابع اهلسنت از امام باقر(ع) نقل شده است؛ از جمله:
- «عن أبي جعفر محمد بن علي قال ولد رسول الله(ص) يوم الاثنين لعشر ليال خلون من شهر ربيع الأول وكان قدوم أصحاب الفيل قبل ذلك للنصف من المحرم فبين الفيل وبين مولد رسول الله(ص) خمس وخمسون ليلة؛ ابوجعفر محمد بن علی گفت که رسول خدا(ص) روز دوشنبه دهم ربیع الاول بهدنیا آمد. ماجرای حمله اصحاب فیل نیمه محرم همان سال بود و میان حمله آنان و ولادت رسول خدا(ص) پنجاه و پنج روز فاصله بود».[۷]
- «عن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي عن أبيه، عن علی: أنّ رسول اللَّه(ص) أخدم فاطمة ابنته جارية اسمها [فضّة النوبيّة] و كانت تشاطرها الخدمة، فعلّمها رسول اللَّه(ص) دعاء تدعو به، فقالت لها فاطمة: أ تعجنين أو تخبزين؟ فقالت: بل أعجن يا سيّدتي، و أحتطب، فذهبت و احتطبت و بيدها حزمة، و أرادت حملها فعجزت فدعت بالدّعاء الّذي علّمها و هو: يا واحد، ليس كمثله أحد، تميت كلّ أحد، و تفني كل أحد، و أنت على عرشك واحد، و لا تأخذه سنة و لا نوم، فجاء أعرابيّ كأنّه من أزد شنوءة فحمل الحزمة إلى باب فاطمة؛ از محمد بن علی از امام علی(ع): رسول خدا(ص) فضه نوبیه را بهعنوان خادمه در اختیار فاطمه(س) گذاشت. پیامبر(ص) به این زن دعایی تعلیم داد. فاطمه(س) از آن زن پرسید: خمیر میکنی، یا نان میپزی؟ گفت: سرورم، خمیر میکنم و آتش را فراهم میسازم؛ اما هیزم در دستانش سنگینی کرد و نتوانست. در این حال، دعایی که رسول خدا(ص) به او تعلیم داده بود خواند: ای یگانه! نیست کسی مانند تو، تو میمیرانی و فنا میکنی همه را و تو بر عرش خود یگانهای و تو را چرت خواب عارض نمیگردد».[۸]
منابع
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: جعفریان، رسول، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، تهران، نشر علم، ۱۳۹۰ش، ۳۶۴.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۳۶۵.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۳۶۵.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۳۶۵.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، مؤسه نشر اسلامی، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۵۱.
- ↑ کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دار الحديث للطباعة والنشر، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۴۶۸.
- ↑ ابنسعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت دار صادر، بیتا، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمييز الصحابة، تحقیق عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بیروت، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۸۱-۲۸۲.