اعتبار ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


خط ۷: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[پرونده:ابیات مدح پیامبر و امام علی در شاهنامه.png|بندانگشتی|ابیات مدح پیامبر(ص) و امام علی(ع) در شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق. ابیات مدح خلفا در پاورقی به‌عنوان ابیات الحاقی دیده می‌شود.|250x250پیکسل]]
[[پرونده:ابیات مدح پیامبر و امام علی در شاهنامه.png|بندانگشتی|ابیات مدح پیامبر(ص) و امام علی(ع) در شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق. ابیات مدح خلفا در پاورقی به‌عنوان ابیات الحاقی دیده می‌شود.|250x250پیکسل]]
'''اعتبار ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه'''، از سوی متخصصان تصحیح متون، الحاقی تلقی شده است. این ابیات در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارد.
'''اعتبار ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه'''، از سوی متخصصان تصحیح متون، ضعیف تلقی شده است. این ابیات در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارد.


دیباچه شاهنامه فردوسی را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند. [[فردوسی]] در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. در این دیباچه ابیاتی وجود دارد که به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و [[امام علی(ع)]] به‌عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است.
دیباچه شاهنامه فردوسی را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند. [[فردوسی]] در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. در این دیباچه ابیاتی وجود دارد که به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و [[امام علی(ع)]] به‌عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است.
خط ۱۴: خط ۱۳:


== مذهب فردوسی ==
== مذهب فردوسی ==
{{اصلی|مذهب فردوسی}}درباره مذهب حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر ایرانی و سراینده شاهنامه نظرات متفاوتی ابراز شده است. گفته شده که از نظر دینی با توجه به ابیات دیباچه شاهنامه مسلمان‌بودن فردوسی حتمی است؛ هر چند گفته شده که برخی از محققان دارای گرایش باستان‌گرایانه، مانند ابراهیم پورداود (درگذشته: ۱۳۴۷ش)، فردوسی را زرتشتی دانسته‌اند.<ref>امین، سید حسن، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، حافظ، شماره ۲۷، فروردین ۱۳۸۵ش، ص۱۶.</ref>  
{{اصلی|مذهب فردوسی}}درباره مذهب [[فردوسی|حکیم ابوالقاسم فردوسی]]، شاعر ایرانی و سراینده شاهنامه نظرات متفاوتی ابراز شده است. گفته شده که از نظر دینی با توجه به ابیات دیباچه شاهنامه مسلمان‌بودن فردوسی حتمی است؛ هر چند گفته شده که برخی از محققان دارای گرایش باستان‌گرایانه، مانند ابراهیم پورداود (درگذشته: ۱۳۴۷ش)، فردوسی را زرتشتی دانسته‌اند.<ref>امین، سید حسن، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، حافظ، شماره ۲۷، فروردین ۱۳۸۵ش، ص۱۶.</ref>  


جلال خالقی مطلق، شاهنامه‌پژوه، دین فردوسی را اسلام و مذهب او را تشیع برشمرده است.<ref>خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲. </ref> او معتقد است که این موضوع از خود شاهنامه قابل دریافت است. همچنین، گزارش تشیع فردوسی در منابع قدیمی هم دلیل دیگری است که خالقی مطلق ارائه داده است؛<ref>خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲.</ref> منابعی چون چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی،<ref>نظامی سمرقندی، احمد بن عمر، چهار مقاله، تحقیق محمد قزوینی، تهران، انتشارات ارمغان، بی‌تا، ص۷۷.</ref> کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی رازی<ref>قزوینی رازی، عبدالجلیل بن عبدالحسین، نقض، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش، ص۲۳۱.</ref> و مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری.<ref>قاضی نورالله شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین، مجالس المؤمنین، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۵۹۴.</ref> درباره اینکه فردوسی شیعه زیدی بوده یا شیعه اسماعیلی یا شیعه امامی نظراتی مطرح شده است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref> با این حال، برخی محققان به‌دلیل تعصب مذهبی تلاش کرده‌اند مذهب تسنن را برای فردوسی اثبات کنند.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> به‌گفته خالقی مطلق تکیه این گروه بر ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>
جلال خالقی مطلق، شاهنامه‌پژوه، دین فردوسی را اسلام و مذهب او را تشیع برشمرده است.<ref>خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲. </ref> او معتقد است که این موضوع از خود شاهنامه قابل دریافت است. همچنین، گزارش تشیع فردوسی در منابع قدیمی هم دلیل دیگری است که خالقی مطلق ارائه داده است؛<ref>خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲.</ref> منابعی چون چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی،<ref>نظامی سمرقندی، احمد بن عمر، چهار مقاله، تحقیق محمد قزوینی، تهران، انتشارات ارمغان، بی‌تا، ص۷۷.</ref> [[نقض (کتاب)|کتاب النقض]] عبدالجلیل قزوینی رازی<ref>قزوینی رازی، عبدالجلیل بن عبدالحسین، نقض، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش، ص۲۳۱.</ref> و مجالس المؤمنین [[قاضی نورالله شوشتری]].<ref>قاضی نورالله شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین، مجالس المؤمنین، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۵۹۴.</ref> درباره اینکه فردوسی شیعه زیدی بوده یا شیعه اسماعیلی یا شیعه امامی نظرات مختلفی مطرح شده است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref> با این حال، برخی محققان به‌دلیل تعصب مذهبی تلاش کرده‌اند مذهب تسنن را برای فردوسی اثبات کنند.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> به‌گفته خالقی مطلق تکیه این گروه بر ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>
== ابیات مذهبی دیباچه شاهنامه ==
== ابیات مذهبی دیباچه شاهنامه ==
دیباچه شاهنامه فردوسی را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> فردوسی در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. او در این دیباچه، پس از ستایش خداوند، ستایش خرد و وصف چگونگی آفرینش عالم، مردم، آفتاب و ماه، به ستایش پیامبر(ص) پرداخته است.<ref>فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق ژول مول، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۳ش، ص۳-۷.</ref> در این قسمت ستایش پیامبر(ص) ابیاتی وجود دارد که نشان‌دهنده مذهب فردوسی قلمداد شده است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> ابیاتی که در آن به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و امام علی(ع) به عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است:<ref>فردوسی، شاهنامه، ص۸.</ref>  
دیباچه [[شاهنامه (کتاب)|شاهنامه فردوسی]] را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> فردوسی در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. او در این دیباچه، پس از ستایش خداوند، ستایش خرد و وصف چگونگی آفرینش عالم، مردم، آفتاب و ماه، به ستایش پیامبر(ص) پرداخته است.<ref>فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق ژول مول، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۳ش، ص۳-۷.</ref> در قسمت ستایش پیامبر(ص)، ابیاتی وجود دارد که نشان‌دهنده [[مذهب فردوسی]] قلمداد شده است.<ref>خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> ابیاتی که در آن به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و [[امام علی(ع)]] به‌عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است:<ref>فردوسی، شاهنامه، ص۸.</ref>  


{{شعر
{{شعر
خط ۲۷: خط ۲۶:
ابیات ستایش خلفای چهارگانه از سوی متخصصان تصحیح متون الحاقی تلقی شده و در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارند.<ref>فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق جلال خالقی مطلق، نیویورک، انتشارات کتابخانه فارسی، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۰.</ref> خالقی مطلق دلایل فنی الحاقی‌بودن این ابیات را چنین برشمرده است:   
ابیات ستایش خلفای چهارگانه از سوی متخصصان تصحیح متون الحاقی تلقی شده و در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارند.<ref>فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق جلال خالقی مطلق، نیویورک، انتشارات کتابخانه فارسی، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۰.</ref> خالقی مطلق دلایل فنی الحاقی‌بودن این ابیات را چنین برشمرده است:   


* هرچند این ابیات چهارگانه در بسیاری از دستنویس‌های شاهنامه هستند، به‌لحاظ بافت کلام دارای ناهمخوانی با سایر ابیات هستند؛ زیرا شاعر پس از اینکه از امام علی(ع) به عنوان خلیفه چهارم یاد می‌کند، برخلاف خلفای سه‌گانه، ابیات مدح امام علی(ع) ادامه می‌یابد.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.</ref>  
* هرچند این ابیات چهارگانه در بسیاری از دستنویس‌های شاهنامه هستند، به‌لحاظ بافت کلام دارای ناهمخوانی با سایر ابیات هستند؛ زیرا شاعر پس از اینکه از [[امام علی(ع)]] به‌عنوان خلیفه چهارم یاد می‌کند، برخلاف خلفای سه‌گانه، ابیات مدح امام علی(ع) ادامه می‌یابد. این نشان می‌دهد که ابیاتی در میان این ابیات الحاق شده است<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.</ref>  
*با اینکه جاعل این ابیات تلاش کرده که سبک زبانی شاهنامه را رعایت کند، و تا حدی در مصرع‌های زوج موفق بوده، در مصرع‌های فرد اثر طبع و ویژگی‌های زبانی دوره جاعل دیده می‌شود.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.</ref>
*با اینکه جاعل این ابیات تلاش کرده که سبک زبانی [[شاهنامه (کتاب)|شاهنامه]] را رعایت کند، و تاحدی در مصرع‌های زوج موفق بوده، در مصرع‌های فرد اثر طبع و ویژگی‌های زبانی دوره تاریخی جاعل دیده می‌شود.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.</ref>
*در سراسر شاهنامه حتی یک‌بار هم واژه عربی «بعد» نیامده و فقط در بیت اول این ابیات چهارگانه دیده می‌شود. شاید گفته شود که بسیاری از واژه‌ها هم ممکن است در یک متن فقط یک‌بار بیایند. این سخن درباره واژه‌های نادر قابل قبول است، امام واژه بعد یک حرف اضافه پرکاربرد از نظر زبانی است که در شاهنامه فردوسی واژه های فارسی «پس»، «سپس»، را آورده است. برای نمونه در شاهنامه بیش از ۱۰۰۰ بار واژه پس آمده است.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>  
*در سراسر شاهنامه حتی یک‌بار هم واژه عربی «بعد» نیامده و فقط در بیت اول این ابیات چهارگانه دیده می‌شود. شاید گفته شود که بسیاری از واژه‌ها هم ممکن است در یک متن فقط یک‌بار بیایند. این سخن درباره واژه‌های نادر قابل قبول است، اما واژه بعد یک حرف اضافه پرکاربرد از نظر زبانی است که در شاهنامه فردوسی واژه‌های فارسی «پس» و «سپس» آورده شده است. برای نمونه در شاهنامه بیش از ۱۰۰۰ بار واژه پس آمده است.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>  
*رسول، که در این ابیات به‌عنوان پیامبر آمده است، در قسمت‌های دیگر شاهنامه به‌معنای فرستاده و پیک آمده است. فرستاده الهی در شاهنامه با عنوان پیغمبر یا پیامبر آمده است.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>
*رسول، که در این ابیات به‌عنوان پیامبر آمده است، در قسمت‌های دیگر شاهنامه به‌معنای فرستاده و پیک آمده است. فرستاده الهی در شاهنامه با عنوان پیغمبر یا پیامبر آمده است.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>
*به‌جز این ابیات، در هیچ جای دیگری از شاهنامه مدح خلفای سه‌گانه دیده نمی‌شود؛ اما مدح امام علی(ع) در جاهای دیگر شاهنامه، از جمله ابیات پس از این چهار بیت، وجود دارد.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>   
*به‌جز این ابیات، در هیچ جای دیگری از شاهنامه مدح خلفای سه‌گانه دیده نمی‌شود؛ اما مدح امام علی(ع) در جاهای دیگر شاهنامه، از جمله ابیات پس از این چهار بیت، وجود دارد.<ref>خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.</ref>   
خط ۴۲: خط ۴۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =شد
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۲


سؤال

گفته شده که فردوسی شیعه بوده است؛ اگر این‌گونه است، پس ابیات ابتدایی شاهنامه در مدح خلفا چیست؟

ابیات مدح پیامبر(ص) و امام علی(ع) در شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق. ابیات مدح خلفا در پاورقی به‌عنوان ابیات الحاقی دیده می‌شود.

اعتبار ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه، از سوی متخصصان تصحیح متون، ضعیف تلقی شده است. این ابیات در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارد.

دیباچه شاهنامه فردوسی را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند. فردوسی در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. در این دیباچه ابیاتی وجود دارد که به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و امام علی(ع) به‌عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است.

خالقی مطلق برخی از دلایل فنی الحاقی‌بودن این ابیات را چنین برشمرده است: اول، در سراسر شاهنامه، حتی یک‌بار هم واژه عربی «بعد» نیامده و فقط در بیت اول این ابیات چهارگانه دیده می‌شود. واژه بعد یک حرف اضافه پرکاربرد از نظر زبانی است که در شاهنامه فردوسی واژه‌های فارسی «پس»، «سپس» به‌جای آن آمده است. وجود چنین واژه پرکاربردی برای یک‌بار در این ابیات نشان الحاقی‌بودن این ابیات است. دوم، به‌جز این ابیات، در هیچ جای دیگری از شاهنامه مدح خلفای سه‌گانه دیده نمی‌شود؛ اما مدح امام علی(ع) در جاهای دیگر شاهنامه، از جمله ابیات پس از این چهار بیت، وجود دارد.

مذهب فردوسی

درباره مذهب حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر ایرانی و سراینده شاهنامه نظرات متفاوتی ابراز شده است. گفته شده که از نظر دینی با توجه به ابیات دیباچه شاهنامه مسلمان‌بودن فردوسی حتمی است؛ هر چند گفته شده که برخی از محققان دارای گرایش باستان‌گرایانه، مانند ابراهیم پورداود (درگذشته: ۱۳۴۷ش)، فردوسی را زرتشتی دانسته‌اند.[۱]

جلال خالقی مطلق، شاهنامه‌پژوه، دین فردوسی را اسلام و مذهب او را تشیع برشمرده است.[۲] او معتقد است که این موضوع از خود شاهنامه قابل دریافت است. همچنین، گزارش تشیع فردوسی در منابع قدیمی هم دلیل دیگری است که خالقی مطلق ارائه داده است؛[۳] منابعی چون چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی،[۴] کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی رازی[۵] و مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری.[۶] درباره اینکه فردوسی شیعه زیدی بوده یا شیعه اسماعیلی یا شیعه امامی نظرات مختلفی مطرح شده است.[۷] با این حال، برخی محققان به‌دلیل تعصب مذهبی تلاش کرده‌اند مذهب تسنن را برای فردوسی اثبات کنند.[۸] به‌گفته خالقی مطلق تکیه این گروه بر ابیات مدح خلفا در دیباچه شاهنامه است.[۹]

ابیات مذهبی دیباچه شاهنامه

دیباچه شاهنامه فردوسی را یکی از مواضع روشن‌کننده جهان‌بینی این شاعر ایرانی دانسته‌اند.[۱۰] فردوسی در این دیباچه درباره نگاه خود به مسائل اساسی دینی و مذهبی سخن گفته است. او در این دیباچه، پس از ستایش خداوند، ستایش خرد و وصف چگونگی آفرینش عالم، مردم، آفتاب و ماه، به ستایش پیامبر(ص) پرداخته است.[۱۱] در قسمت ستایش پیامبر(ص)، ابیاتی وجود دارد که نشان‌دهنده مذهب فردوسی قلمداد شده است.[۱۲] ابیاتی که در آن به شیوه اهل‌سنت به ستایش خلفای چهارگانه پرداخته شده و امام علی(ع) به‌عنوان خلیفه چهارم ستایش شده است:[۱۳]

ستایش پیغمبر(ص)
به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول که او را ستاید به خوبی رسول

دلایل ردکنندگان اعتبار این ابیات

ابیات ستایش خلفای چهارگانه از سوی متخصصان تصحیح متون الحاقی تلقی شده و در بهترین شاهنامه تصحیح‌شده به‌روش علمی، شاهنامه جلال خالقی مطلق، وجود ندارند.[۱۴] خالقی مطلق دلایل فنی الحاقی‌بودن این ابیات را چنین برشمرده است:

  • هرچند این ابیات چهارگانه در بسیاری از دستنویس‌های شاهنامه هستند، به‌لحاظ بافت کلام دارای ناهمخوانی با سایر ابیات هستند؛ زیرا شاعر پس از اینکه از امام علی(ع) به‌عنوان خلیفه چهارم یاد می‌کند، برخلاف خلفای سه‌گانه، ابیات مدح امام علی(ع) ادامه می‌یابد. این نشان می‌دهد که ابیاتی در میان این ابیات الحاق شده است[۱۵]
  • با اینکه جاعل این ابیات تلاش کرده که سبک زبانی شاهنامه را رعایت کند، و تاحدی در مصرع‌های زوج موفق بوده، در مصرع‌های فرد اثر طبع و ویژگی‌های زبانی دوره تاریخی جاعل دیده می‌شود.[۱۶]
  • در سراسر شاهنامه حتی یک‌بار هم واژه عربی «بعد» نیامده و فقط در بیت اول این ابیات چهارگانه دیده می‌شود. شاید گفته شود که بسیاری از واژه‌ها هم ممکن است در یک متن فقط یک‌بار بیایند. این سخن درباره واژه‌های نادر قابل قبول است، اما واژه بعد یک حرف اضافه پرکاربرد از نظر زبانی است که در شاهنامه فردوسی واژه‌های فارسی «پس» و «سپس» آورده شده است. برای نمونه در شاهنامه بیش از ۱۰۰۰ بار واژه پس آمده است.[۱۷]
  • رسول، که در این ابیات به‌عنوان پیامبر آمده است، در قسمت‌های دیگر شاهنامه به‌معنای فرستاده و پیک آمده است. فرستاده الهی در شاهنامه با عنوان پیغمبر یا پیامبر آمده است.[۱۸]
  • به‌جز این ابیات، در هیچ جای دیگری از شاهنامه مدح خلفای سه‌گانه دیده نمی‌شود؛ اما مدح امام علی(ع) در جاهای دیگر شاهنامه، از جمله ابیات پس از این چهار بیت، وجود دارد.[۱۹]

منابع

  1. امین، سید حسن، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، حافظ، شماره ۲۷، فروردین ۱۳۸۵ش، ص۱۶.
  2. خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲.
  3. خالقی مطلق، جلال و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی‌ (برگزیده مقالات دانشنامه زبان و ادب فارسی)، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۱۴۲.
  4. نظامی سمرقندی، احمد بن عمر، چهار مقاله، تحقیق محمد قزوینی، تهران، انتشارات ارمغان، بی‌تا، ص۷۷.
  5. قزوینی رازی، عبدالجلیل بن عبدالحسین، نقض، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸ش، ص۲۳۱.
  6. قاضی نورالله شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین، مجالس المؤمنین، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۵۹۴.
  7. خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳.
  8. خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.
  9. خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۳.
  10. خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.
  11. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق ژول مول، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۳ش، ص۳-۷.
  12. خالقی مطلق و دیگران، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، ج۱، ص۱۴۲.
  13. فردوسی، شاهنامه، ص۸.
  14. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تحقیق جلال خالقی مطلق، نیویورک، انتشارات کتابخانه فارسی، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۰.
  15. خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.
  16. خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۸.
  17. خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.
  18. خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.
  19. خالقی مطلق، شاهنامه از دستنویس تا متن، ص۳۷۹.