سرایت بیماری‌ها از نظر اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده اند «لاعدوی فی الاسلام»...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده اند «لاعدوی فی الاسلام» به این معنا که سرایت در اسلام نداریم، با توجه به شیوع کرونا و حساسیت مردم به شیوع بیماری در جامعه، آیا این گفته برخلاف علم و عقل نیست؟
از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده‌اند «لاعدوی فی الاسلام» به این معنا که سرایت در اسلام نداریم، با توجه به شیوع کرونا و حساسیت مردم به شیوع بیماری در جامعه، آیا این گفته برخلاف علم و عقل نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اصل در اسلام به هنگام مواجهه با بیماری، مسری بودن آن است، مگر این‌که خلافش ثابت شود؛ این حقیقت در ادامه بحث به وضوح روشن خواهد شد.
{{درگاه|کرونا}}
[[اسلام]] نه تنها به واقعیت سرایت بیماری معتقد است، بلکه اصل را در بیماری، مسری بودن آن می‌داند، مگر آن که خلافش معلوم شود. [[عیادت]] از بیمار نیز، تنها در صورت قابل سرایت نبودن بیماری توصیه شده است.


در منابع دینی به سرایت برخی از بیماری‌ها تصریح شده است، به طوری که نمی‌توان در اصل آن تشکیک نمود؛ در روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ع) نقل شده است که فرمودند:
اما [[روایت]] {{عربی|لا عَدْوَى...‏|ترجمه=سرایت وجود ندارد...}} موجب برخی برداشت‌های غلط گردیده است. سند این روایت بسیار ضعیف است. متاسفانه برخی افراط‌گرایان در حوزه [[طب سنتی]] با استناد به این روایت، از بیماری‌های واگیر پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بی‌مبالاتی در این زمینه می‌کنند. این روایت برخلاف روایات متعددی است که از همنشینی با بیماران منع کرده‌اند.


«لا یورد ذوعاهه علی مُصحّ؛ مریض را بر سالم وارد نكنند»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.</ref>.
با فرض قبول سند، می‌توان روایت را به این معنا دانست که حکم سرایت نفی شده است. به این معنا که در صورت سرایت بیماری، حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمی‌آید و نمی‌تواند از او طلب خسارت کند یا او را مسئول بیماری خود بداند.


ظاهر روایت بر این دلالت دارد که هرگونه عیادت از بیمار را منع می‌کند، البته این روایت با روایات متعدد در استحباب عیادت از بیمار در تعارض است و این تعارض تنها با حمل مورد روایت به مجهول بودن نوع بیماری به لحاظ سرایت، قابل حل است.
== سرایت بیماری در روایات ==
در منابع دینی به سرایت برخی بیماری‌ها تصریح شده است و نمی‌توان در اصل آن تشکیک نمود:


مطابق این روایت، اصل در بیماری‌ها سرایت است، چرا که حضرت(ع)‌، به‌طور مطلق از حضور فرد بیمار به میان افراد سالم منع فرموده‌اند؛ ولی این بدان معنا نیست که اگر ما از عدم سرایت بیماری اطمینان داشتیم، از حضور بیمار در میان افراد سالم مانع شویم یا به تعبیر دیگر به عیادت فرد بیمار نرویم، در واقع این روایت در مقام بیان این مطلب است که در صورت عدم شناسایی بیماری، اصل را بر سرایت بگذارید و از تماس بیمار با افراد سالم جلوگیری کنید تا وضعیت بیمار روشن گردد.
* در [[روایت|روایتی]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده که فرمودند: «فرد بیمار نزد شخص سالم نرود».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.</ref> به نظر می‌رسد این روایت با روایات متعدد در استحباب [[عیادت]] از بیمار در تعارض است. اما این روایت در صورت نامشخص بودن نوع بیماری از لحاظ سرایت است. مطابق این روایت، اصل در بیماری‌ها سرایت است؛ و عمل مستحبِ عیادت، تنها در صورتی مجاز است که از عدم سرایت بیماری اطمینان داشته باشیم.


همچنین از آن حضرت(ع) نقل شده است:
* همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است: «از جذامی فرار کن چنان‌که از شیر می‌گریزی».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۷۲، ص۱۳۱</ref> طبق روایتی دیگر، فردی جذامی نزد پیامبر(ص) آمد تا با آن حضرت [[بیعت]] کند، اما پیامبر(ص) بدون دست دادن بیعت او را پذیرفت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.</ref> از طرف دیگر در برخی گزارش‌ها نقل شده است که پیامبر(ص)<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.</ref> و [[اهل بیت(ع)]]<ref>کلینی، محمدبن‌یعقوب بن اسحق، الأصول، فروع، الروضه من الکافی، مصحح علی‌اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۳.</ref> با جذامیان هم غذا شده‌اند. میان روایاتِ فرار از جذام و روایاتِ هم‌غذا شدن با جذامی تعارضی نیست؛ زیرا بیماری جذام دو گونه است؛ نوع خشک که مسری نیست؛ و نوعی که مسری است؛ بنابراین جذامیانی که بیماری مسری دارند از ورود به شهرها و میان مردم منع می‌شدند. به احتمال زیاد، جذامیانی که با [[معصومان(ع)]] هم غذا شده‌اند، بیماری‌شان مسری نبوده است.
* فردی از [[امام کاظم(ع)]] پرسید: «اگر طاعون در شهری آمد و من آن‌جا بودم، باید از آن‌جا خارج شوم؟» امام فرمودند: «بله»؛ پرسید: «اگر در روستایی بود؟» فرمودند: «بله»؛ پرسید: «اگر در خانه بود؟» فرمودند: «بله، خارج شوید»؛ راوی پرسید: «ما از رسول‌خدا(ص) این‌گونه نقل می‌کنیم که از طاعون فرار کردن مانند فرار کردن از جهاد است!» امام(ع) فرمودند: «پیامبر خدا(ص) این را برای کسانی فرمودند که در نقاط حساس و مرزهای مبارزه با دشمن بودند و وقتی آن‌جا طاعون آمد، سربازان از ترس فرار کرده و جبهه را خالی کردند».<ref>حرعاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۳۰.</ref>
* پیامبر(ص) فرمودند: «به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفت‌وگو می‌کنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.</ref> احتمال دارد توصیه به نگاه نکردن، جنبه بهداشت روانی برای دو طرف داشته باشد. اما فاصله یک نیزه که در روایت آمده، حدود دو متر است و این اندازه امروزه نیز برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصان توصیه می‌شود.
* [[امام سجاد(ع)]] در [[نفرین]] به دشمنان اسلام می‌فرمایند: «[خدایا!] آب‌هایشان را به وبا و غذاهایشان را با دردها (امراض) بیامیز».<ref>صحیفه سجادیه، دعای۲۷.</ref> در این روایت، امام(ع) ضمن معرفی بستر میکروب وبا که آب است، از خدا می‌خواهد که آب دشمنان را به این میکروب بیامیزد تا بدان مبتلا شوند. از این روایت به دست می‌آید که امام(ع) به سرایت معتقد است و وجود بیماری مسری از مسلمات اسلام است.


«‌فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَكَ مِنَ الْأَسَدِ؛ فرار کن از جذامی چنان که از چنگال شیر می‌گریزی» (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۷۲، ص۱۳۱).
== بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام» ==
 
روایت {{عربی|لَا عَدْوَى‏ فی الاسلام|ترجمه=در اسلام سرایت نیست}} موجب برخی برداشت‌های غلط گردیده است. این روایت که سند آن از طریق [[شیعه]] بسیار ضعیف است؛ در منابع [[اهل سنت]] به جهت نقل در صحیح مسلم و صحیح بخاری<ref>بخاری، محمدبن‌إسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربن‌ناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.</ref> صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهل‌سنت نیز موجب چالش‌هایی شده و به دلیل تعارض آن با روایات دیگر جدال‌هایی رخ داده است.<ref>نگاه کنید به أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.</ref>
در ماجرای دیگر، فرد جذامی به نزد پیامبر(ع) می‌آید تا با آن حضرت بیعت كند، اما پیامبر(ع) دستش را به سمت او دراز نكرده و می‌فرماید: «دستت را نگه‌دار، بیعتت را گرفتم»<ref>همان، ج۶۲، ص۸۳.</ref>.
 
برخی، روایات فوق را با مواردی که از پیامبر <ref>همان، ج۶۲، ص۸۲.</ref>(ع) و اهل‌بیت <ref>كلینی، محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحق، الأصول، فروع، الروضه من الكافی، مصحح علی‌اكبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۳.</ref>(ع) نقل شده است به این معنا که با جذامیان هم غذا شده‌اند، در تعارض دانسته و در تلاش برآمده‌اند با توجیهاتی نه چندان موجه، این روایات را سازش دهند و این در حالی است که بیماری جذام دو گونه است؛ یک نوع آن خشک و مسری نیست؛ و نوع دیگر مسری هستند. لذا جذامیانی که بیماری مسری دارند از ورود به شهرها و میان مردم منع می‌شدند، به احتمال زیاد جذامیانی که با معصومین(ع) هم غذا شده‌اند، بیماری‌شان مسری نبوده است.
 
مردم به لحاظ اشمئزازی که نسبت به چهره و بدن آن‌ها دارند، از بیماران جذامی غیرمسری نیز دوری می‌کنند؛ لذا این امر چیزی از بزرگواری معصومین(ع) نمی‌کاهد، بلکه مقام علمی ایشان را به رخ می‌کشد.
 
بر این اساس جذامیانی که توصیه شده از آنان دوری شود، کسانی هستند که بیماری‌شان مسری است، اما پیام روایت این است که در صورت عدم آگاهی از نوع جذام، اصل بر مسری بودن است و باید از فرد بیمار دوری شود.
 
بنابراین نه تنها اسلام به واقعیتی با عنوان سرایت معتقد است، بلکه اصل را در بیماری، مسری بودن آن می‌داند، مگر خلافش معلوم شود؛ نبی مکرم اسلام همچنان که امر به دوری از بیماران مسری می‌فرمود، خود نیز بدان عمل می‌کرد، به طوری که نقل شده است که آن حضرت از همسری که دچار درد چشم (خاصی) می‌شد، دوری می‌فرمود<ref>متقی هندی، علاء‌الدین علی، كنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، تحقیق بکری حیانی، بیروت: موسسه الرساله، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۳۰.</ref>.
 
در روایت نقل شده است فردی از امام کاظم می‌پرسد:
 
«اگر طاعون در شهری آمد و من آن‌جا بودم، باید از آن‌جا خارج شوم؟ فرمودند: بله. پرسید اگر در روستایی بود چه؟ فرمودند: بله. پرسید اگر در خانه بود چه؟ فرمودند: بله خارج شوید. گفتم؛ ما از رسول‌خدا(ع) این‌گونه حدیث می‌کنیم که فرمودند: فرار کردن از طاعون مانند فرار کردن از جهاد است! امام فرمودند: پیامبر خدا(ع) این را برای کسانی فرمودند که در نقاط حساس و مرزهای مبارزه با دشمن بودند و وقتی آن‌جا طاعون آمد، سربازان از ترس فرار کرده و جبهه را خالی کردند و پیامبر(ع) این مطلب را به ایشان فرمودند»<ref>حرعاملی، محمد‌بن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعه، قم: موسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۳۰.</ref>.
 
این روایت ضمن زدودن شبهه‌ای مهم، بر دوری از بیماری واگیردار تأکید می‌کند، در مباحث بعد روشن خواهد شد که چه وقت و چه زمانی نباید از بیماری فرار نمود.
 
در روایتی نقل شده است که پیامبر(ع) می‌فرماید:«به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفت‌وگو می‌کنید، به‌ اندازه یک نیزه از آنان دور باشید»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.</ref>.
 
این که می‌فرمایند زیاد به آن افراد نگاه نکنید جنبه بهداشت روانی دارد، چرا که نگاه به این افراد می‌تواند موجب آسیب‌های روانی شود، اما فاصله لحاظ شده هم جالب توجه است، چرا که طول یک نیزه حدود دو متر است و این اندازه میزانی است که امروز هم برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصین توصیه می‌شود.
 
امام سجاد در نفرین به دشمنان اسلام می‌فرمایند:
 
«اللَّهُمَّ وَامْزُجْ مِیاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ وَأطْعِمَتَهُمْ بِالأَدْوَاءِ؛ خداوندا! آب‌هایشان را به وبا و غذاهایشان را با دردها (امراض) بیامیز»<ref>صحیفه سجادیه، دعای۲۷.</ref>.
 
در این روایت امام ضمن معرفی بستر میکروب وبا که آب است، از خداوند می‌خواهد که آب دشمنان را به این میکروب بیامیزد تا بدان مبتلا گردند، پس امام به سرایت معتقد است و وجود بیماری مسری از مسلمات اسلام است.
 
بررسی روایت «لا‌عدوى فی الإسلام»
 
علی‌رغم وجود روایات متعدد در اثبات این‌که اصل در بیماری از نظر اسلام سرایت است که به برخی از آن‌ها اشاره گردید، روایت «لا‌عدوی فی الاسلام» موجب برخی برداشت‌های غلط گردیده است، این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهل‌سنت به جهت نقل در صحاح مسلم و بخاری<ref>بخاری، محمد‌بن‌إسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیر‌بن‌ناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.</ref> صحیح است، هرچند که در میان اهل‌سنت نیز موجب چالش‌هایی شده است و در میان ایشان بر تعارض آن با روایات محکم دیگر در همان صدر اسلام جدال‌هایی رخ داده است<ref>ر.ک: أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلم‌بن‌الحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دارإحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.
</ref>.


این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است:
این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است:


«نضر‌بن‌قرواش جمّال (شتردار) می‌گوید: از امام صادق درباره شتری كه جرب<ref>معلوف، لوئیس، المنجد، قم: دهاقانی، ۱۳۷۴، ص۸۴.</ref>دارد پرسیدم كه آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا كنم؟ و نیز از سوت زدن برای حیوان برای این‌كه آب بیاشامد، سؤال كردم؛ امام در پاسخ فرمود: یک بادیه‌نشین نزد رسول‌خدا(ع) آمد و عرض كرد: یا رسول‌الله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمی‌خورم كه به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم كه آن‌ها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت كند؛ پیامبرخدا(ع) به او فرمود: پس، چه كسی اوّلی را مبتلا كرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوى)، فال‌ بد، فال پرنده شب، سوت‌زدن، شیرخوارگی بعد از فصال و بریدن از شیر، تعرّب بعد از هجرت، روزه سکوت از روز تا شب، طلاق قبل از ازدواج، آزادی پیش از بردگی و یتیمی بعد از بلوغ، در اسلام نیست»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۵، ص۳۱۸.</ref>.
::«نضر بن قرواش جمّال (شتردار) می‌گوید: از امام صادق(ع) درباره شتری که جرب (بیماری پوستی انگلی) دارد پرسیدم که آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا کنم؟ امام(ع) فرمود: یک بادیه‌نشین نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمی‌خورم که به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم که آن‌ها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت کند؛ پیامبر خدا(ص) به او فرمود: پس، چه کسی اولی را مبتلا کرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوی) و ... در اسلام نیست».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۵، ص۳۱۸.</ref>


در توضیح و توجیه روایت فوق که پیامبر(ع) به صراحت سرایت (عدوی) را در اسلام نفی فرموده است، مطالب بسیاری گفته شده است، از جمله این‌که مقصود نفی فاعلیت بالاستقلال طبیعت (میکروب) است و این مفهوم را بسیاری از علمای فریقین نقل و تأیید نموده‌اند. اما پرواضح است که این نوع تعبیرکردن درست نیست، چرا که اولاً هر مسلمانی فاعلیت مستقل از خالق را برای مخلوق منکر است و این می‌شود توضیح واضحات؛ دوماً اینکه ظهور روایت در نفی سرایت است؛ سوماً این‌که سؤال سائل ارتباطی به این معنا ندارد.
برخی از افراط‌گرایان در حوزه [[طب سنتی]] با استناد به ظاهر این روایت، از بیماری‌های مسری پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بی‌مبالاتی در این زمینه می‌کنند. آنها معتقدند مقصود روایت این است که فرد مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایاتِ هم‌غذا شدن [[معصومان(ع)]] با بیماران جذامی، [[توکل به خدا]] را حل مشکل می‌دانند. این توجیه با روایات دوری از بیماری‌های واگیردار تعارض دارد و تفاوت میان جذام واگیردار با غیر واگیردار نیز استدلال آن‌را خدشه‌دار می‌کند.


برخی از افراط گرایان در حوزه طب سنتی با استناد به ظهور این روایت از واگیری بیماری‌های مسری پرهیز نمی‌کنند و دیگران را هم تشویق به بی‌مبالاتی در این زمینه می‌کنند، ایشان معتقدند مقصود روایت این است که مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایات هم ‌غذا شدن معصومین(ع) با بیماران جذامی توکل به خدا را حلّ مشکل بیان می‌کنند؛ بطلان این توجیه با توجه به تعارضش با روایات دوری از بیماری‌های واگیردار و توضیح چگونگی هم غذا شدن پیامبر(ع) و اهل‌بیت(ع) با جذامیان معلوم گردید.
=== پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن ===
«عدوی» در روایات دیگر در کنار «طیره» ([[فال بد]]) آمده است. طیره یکی از موارد نه‌گانه‌ای است که در [[حدیث رفع]] بیان شده است. مطابق نظر مشهور علما، موارد نه‌گانه حدیث رفع، حقیقت‌شان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد، توسط [[خداوند]] از مسلمانان برداشته شده است. سرایت نیز به مانند طیره و موارد دیگر تنها رفع حکم و نفی آثار حقوقی آن شده است و اصل آن حقیقتی غیر قابل انکار بوده و هست.  


در این زمینه گمانه‌زنی‌های دیگری نیز شده است که اصل آن‌ها همراه با نقدشان به صورت تفصیلی در برخی منابع بیان گردیده است<ref>ر.ک: کریمیان، محمود، حدیث «لاعدوی» انتساب و مفهوم شناسی، قم: فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، دوره ۲۱، شماره اول، ۱۳۹۵، ص۱۲.</ref>و ما به جهت رعایت اختصار از بیان آن پرهیز می‌کنیم.
این معنا به سخن [[امام علی(ع)]] تأیید می‌شود که {{عربی|و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق|ترجمه=فال بد زدن حق نیست، و سرایت حق نیست}}<ref>نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.</ref> در این روایت منظور امام(ع) این نیست که سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی می‌فرماید و شخصی که بیماری از او سرایت کرده، ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری، هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمی‌آید و نمی‌تواند به این بهانه از او طلب خسارت کند یا او را مسئول بیماری خود بداند.


با اندکی دقت و توجه به متن روایت می‌توان فرض محتملی را طرح کرد که زمینه تعارض منحل شود و نیازی به راه حل‌های بعد از اثبات تعارض نباشد؛ به نظر می‌رسد با توجه به این‌که «عدوی» در زمره «طیره» آمده است و طیره یکی از موارد نه‌گانه‌ای است که در حدیث رفع بیان شده است، لذا در حکم نیز باید به آن موارد ملحق شود.
== منابع ==
 
* اين مقاله برگرفته شده است از مقاله «میکروب، سرایت و قرنطینه در اسلام» اثر روح الله رضوی، مجله پاسخ، شماره هجدهم تابستان ۱۳۹۹.
مطابق نظر مشهور علما موارد نه گانه حدیث رفع، حقیقت‌شان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد توسط خداوند از ذمه مکلفین برداشته شده است؛ لذا با توجه به این‌که سرایت از یافته‌های روشن بشر است که از گذشته‌های دور بدان معتقد بوده است، نفی حقیقت آن به هیچ وجه معقول نیست و غرض، نفی آثار حقوقی آن است.
{{پانویس}}
 
این امر مهم با فرمایش امام علی تقویت می‌گردد که فرموده است:
 
«و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق»<ref>نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.</ref>.
 
در این روایت حضرت نمی‌فرماید سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی می‌فرماید.
 
بنابراین فرض نقش فاعلی شخص بیمار منتفی می‌گردد، بدین معنا که فاعل ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمی‌آید.
 
اصلی‌ترین مؤید این تعبیر فرازی از فرمایش پیامبر گرامی اسلام(ع) در این روایت است که پرسید:«یا اعرابی فمن اعدی الاول؟ ای اعرابی! بار نخست از چه کسی سرایت کرد؟» به قرینه این فراز از روایت که در ظاهر ارتباطی به سؤال بادیه نشین ندارد، چند فرض در ذیل بیان می‌شود:
 
الف) این‌که (العیاذ بالله) گفته شود پیامبر(ع) متوجه سؤال اعرابی نشده و چنین پاسخی داده است، قطعاً فرض باطلی است.
 
ب) این‌که پیامبر(ع) سخن عامیانه بادیه نشین را به مفهومی بلندتر منتقل فرموده و در مقام بیان حقوق این مسئله است تا بفهماند در سرایت حقی برای فرد مبتلا شده نسبت به مبتلا کننده وجود ندارد تا این‌که بخواهد ادعای خسارت نماید؛ این تعبیر با فرض ما مطابقت دارد.
 
ج) این‌که قائل شویم در نقل سخن اعرابی دقت نشده است، ولی فرمایش پیامبر(ع) به دقت ضبط شده است؛ البته مقصود بروز اشتباه از ناحیه امام که ناقل بخش دوم روایت است، نمی‌باشد، بلکه در نقل‌های بعدی این بی‌توجهی صورت گرفته است، لذا احتمال آن وجود دارد که سؤال اعرابی از حقوق صاحب حیوان مبتلا شده نسبت به صاحب حیوان مبتلاکننده بوده است که این تعبیر هم با فرض ما سازگار است.
 
هـ) این‌که پیامبر(ع) مانند موارد دیگر، پاسخ به سؤال از آنچه که مد نظر اعرابی بوده است داده‌اند، از مواردی است که برای دیگران غیب و برای رسول‌خدا(ع) عیان بوده است، در این صورت نیز، فرض ما به قوت خود باقی خواهد بود.
 
لذا مسئله می‌تواند به این شکل حل شود و تعارضی میان روایت «لاعدوی فی الاسلام» با روایات دیگر به وجود نخواهد آمد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بیشتر==
 
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
{{پانویس}}


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = مسائل روز
|شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = کرونا
|شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
| بازبینی = شد
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[ar:انتشار الأمراض من وجهة نظر الإسلام]]
[[es:La transmisión de enfermedades según el Islam]]
[[ps:د ناروغیو سرایت د اسلام له نظره]]
[[رده:علم و دین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۶

سؤال

از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده‌اند «لاعدوی فی الاسلام» به این معنا که سرایت در اسلام نداریم، با توجه به شیوع کرونا و حساسیت مردم به شیوع بیماری در جامعه، آیا این گفته برخلاف علم و عقل نیست؟


درگاه‌ها
کرونا و بلایا.png


اسلام نه تنها به واقعیت سرایت بیماری معتقد است، بلکه اصل را در بیماری، مسری بودن آن می‌داند، مگر آن که خلافش معلوم شود. عیادت از بیمار نیز، تنها در صورت قابل سرایت نبودن بیماری توصیه شده است.

اما روایت «لا عَدْوَى...‏؛ سرایت وجود ندارد...» موجب برخی برداشت‌های غلط گردیده است. سند این روایت بسیار ضعیف است. متاسفانه برخی افراط‌گرایان در حوزه طب سنتی با استناد به این روایت، از بیماری‌های واگیر پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بی‌مبالاتی در این زمینه می‌کنند. این روایت برخلاف روایات متعددی است که از همنشینی با بیماران منع کرده‌اند.

با فرض قبول سند، می‌توان روایت را به این معنا دانست که حکم سرایت نفی شده است. به این معنا که در صورت سرایت بیماری، حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمی‌آید و نمی‌تواند از او طلب خسارت کند یا او را مسئول بیماری خود بداند.

سرایت بیماری در روایات

در منابع دینی به سرایت برخی بیماری‌ها تصریح شده است و نمی‌توان در اصل آن تشکیک نمود:

  • در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: «فرد بیمار نزد شخص سالم نرود».[۱] به نظر می‌رسد این روایت با روایات متعدد در استحباب عیادت از بیمار در تعارض است. اما این روایت در صورت نامشخص بودن نوع بیماری از لحاظ سرایت است. مطابق این روایت، اصل در بیماری‌ها سرایت است؛ و عمل مستحبِ عیادت، تنها در صورتی مجاز است که از عدم سرایت بیماری اطمینان داشته باشیم.
  • همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است: «از جذامی فرار کن چنان‌که از شیر می‌گریزی».[۲] طبق روایتی دیگر، فردی جذامی نزد پیامبر(ص) آمد تا با آن حضرت بیعت کند، اما پیامبر(ص) بدون دست دادن بیعت او را پذیرفت.[۳] از طرف دیگر در برخی گزارش‌ها نقل شده است که پیامبر(ص)[۴] و اهل بیت(ع)[۵] با جذامیان هم غذا شده‌اند. میان روایاتِ فرار از جذام و روایاتِ هم‌غذا شدن با جذامی تعارضی نیست؛ زیرا بیماری جذام دو گونه است؛ نوع خشک که مسری نیست؛ و نوعی که مسری است؛ بنابراین جذامیانی که بیماری مسری دارند از ورود به شهرها و میان مردم منع می‌شدند. به احتمال زیاد، جذامیانی که با معصومان(ع) هم غذا شده‌اند، بیماری‌شان مسری نبوده است.
  • فردی از امام کاظم(ع) پرسید: «اگر طاعون در شهری آمد و من آن‌جا بودم، باید از آن‌جا خارج شوم؟» امام فرمودند: «بله»؛ پرسید: «اگر در روستایی بود؟» فرمودند: «بله»؛ پرسید: «اگر در خانه بود؟» فرمودند: «بله، خارج شوید»؛ راوی پرسید: «ما از رسول‌خدا(ص) این‌گونه نقل می‌کنیم که از طاعون فرار کردن مانند فرار کردن از جهاد است!» امام(ع) فرمودند: «پیامبر خدا(ص) این را برای کسانی فرمودند که در نقاط حساس و مرزهای مبارزه با دشمن بودند و وقتی آن‌جا طاعون آمد، سربازان از ترس فرار کرده و جبهه را خالی کردند».[۶]
  • پیامبر(ص) فرمودند: «به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفت‌وگو می‌کنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید».[۷] احتمال دارد توصیه به نگاه نکردن، جنبه بهداشت روانی برای دو طرف داشته باشد. اما فاصله یک نیزه که در روایت آمده، حدود دو متر است و این اندازه امروزه نیز برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصان توصیه می‌شود.
  • امام سجاد(ع) در نفرین به دشمنان اسلام می‌فرمایند: «[خدایا!] آب‌هایشان را به وبا و غذاهایشان را با دردها (امراض) بیامیز».[۸] در این روایت، امام(ع) ضمن معرفی بستر میکروب وبا که آب است، از خدا می‌خواهد که آب دشمنان را به این میکروب بیامیزد تا بدان مبتلا شوند. از این روایت به دست می‌آید که امام(ع) به سرایت معتقد است و وجود بیماری مسری از مسلمات اسلام است.

بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام»

روایت «لَا عَدْوَى‏ فی الاسلام؛ در اسلام سرایت نیست» موجب برخی برداشت‌های غلط گردیده است. این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهل سنت به جهت نقل در صحیح مسلم و صحیح بخاری[۹] صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهل‌سنت نیز موجب چالش‌هایی شده و به دلیل تعارض آن با روایات دیگر جدال‌هایی رخ داده است.[۱۰]

این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است:

«نضر بن قرواش جمّال (شتردار) می‌گوید: از امام صادق(ع) درباره شتری که جرب (بیماری پوستی انگلی) دارد پرسیدم که آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا کنم؟ امام(ع) فرمود: یک بادیه‌نشین نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمی‌خورم که به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم که آن‌ها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت کند؛ پیامبر خدا(ص) به او فرمود: پس، چه کسی اولی را مبتلا کرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوی) و ... در اسلام نیست».[۱۱]

برخی از افراط‌گرایان در حوزه طب سنتی با استناد به ظاهر این روایت، از بیماری‌های مسری پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بی‌مبالاتی در این زمینه می‌کنند. آنها معتقدند مقصود روایت این است که فرد مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایاتِ هم‌غذا شدن معصومان(ع) با بیماران جذامی، توکل به خدا را حل مشکل می‌دانند. این توجیه با روایات دوری از بیماری‌های واگیردار تعارض دارد و تفاوت میان جذام واگیردار با غیر واگیردار نیز استدلال آن‌را خدشه‌دار می‌کند.

پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن

«عدوی» در روایات دیگر در کنار «طیره» (فال بد) آمده است. طیره یکی از موارد نه‌گانه‌ای است که در حدیث رفع بیان شده است. مطابق نظر مشهور علما، موارد نه‌گانه حدیث رفع، حقیقت‌شان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد، توسط خداوند از مسلمانان برداشته شده است. سرایت نیز به مانند طیره و موارد دیگر تنها رفع حکم و نفی آثار حقوقی آن شده است و اصل آن حقیقتی غیر قابل انکار بوده و هست.

این معنا به سخن امام علی(ع) تأیید می‌شود که «و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق؛ فال بد زدن حق نیست، و سرایت حق نیست»[۱۲] در این روایت منظور امام(ع) این نیست که سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی می‌فرماید و شخصی که بیماری از او سرایت کرده، ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری، هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمی‌آید و نمی‌تواند به این بهانه از او طلب خسارت کند یا او را مسئول بیماری خود بداند.

منابع

  • اين مقاله برگرفته شده است از مقاله «میکروب، سرایت و قرنطینه در اسلام» اثر روح الله رضوی، مجله پاسخ، شماره هجدهم تابستان ۱۳۹۹.
  1. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.
  2. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۷۲، ص۱۳۱
  3. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.
  5. کلینی، محمدبن‌یعقوب بن اسحق، الأصول، فروع، الروضه من الکافی، مصحح علی‌اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۳.
  6. حرعاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۳۰.
  7. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.
  8. صحیفه سجادیه، دعای۲۷.
  9. بخاری، محمدبن‌إسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربن‌ناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.
  10. نگاه کنید به أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۵، ص۳۱۸.
  12. نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.