تفاوت برزخ با عالم مثال: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
حقیقت عالم برزخ چگونه است و با عالم مثالی که فیلسوفان می‌گویند، چه ارتباطی دارد؟
حقیقت عالم برزخ چگونه است و با عالم مثالی که فیلسوفان می‌گویند، چه ارتباطی دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}در مباحث عقلی و فلسفی، طی مقدمات و براهین ویژه ای، ثابت شده است که میان دنیا و عالم اسمای الهی، دو عالم (تجرّد و مثال) وجود دارد. سرچشمه ی عوالم هستی از خداوند، طبق ترتیب است. اول: عالم تجرّد و جبروت است که موجوداتی برتر و دارای سعه ی خاص اند و ماده و آثار مادی ندارند; دوم: عالم مثال (برزخ) یا ملکوت است که تنها اشکال ماده را دارند و جرم و جسم آن را ندارند; سوّم: عالم جسم و نظام مادی است که عالم شهادت و ناسوت است. از نظر وجود، عالم تجرّد نزدیک‌ترین و عالم مادی دورترین عالم به مبدأ متعال هستند; از این رو در عالم تجرّد، نقص نیست و در عالم مادی نقص و محدودیت و تدریج و قوه است.
{{پاسخ}}[[خداوند]]، جهان هستی را در سه عالم آفریده است:


(قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی)<ref>اسراء: ۸۵.</ref> یعنی از عالم بالاست نه از سنخ موجودات زمینی. امام علی(علیه السلام) در وصف موجودات مجرّد فرمود:
* عالم تجرد که موجوداتی برتر بدون ماده و آثار مادی در آن حضور دارند.
* عالم مثال (برزخ) که تنها شکل‌های مادی در آن هستند، اما جرم و ماده در آنجا نیست.
* عالم جسم و ماده.


صور عاریه عن المواد عالیه ]خالیه[ من القوه و الاستعداد... .
محققان معتقدند عالم مثال، در فلسفه اسلامی و [[حکمت متعالیه]]، با برزخ در بحث معاد، همخوانی بسیار دارد.


حقایق و صورت‌های برتر از ماده‌ها و خالی از قوه و استعدادها هستند.
در روایات آمده، وقتی خداوند روح شخصی را قبض می‌کند، این روح به قالبی مانند قالب دنیایی‌اش منتقل می‌شود. شخص در این قالب جدید می‌خورد و می‌آشامد. هرگاه کسی نزد او آید، او را به همان صورتی که در دنیا بود، می‌شناسد.<ref>کلینی، کافی، ج۳، ص۲۴۵.</ref>


در این عالم موجودات، قید و محدودیت ندارند.
[[امام صادق(ع)]] در پاسخ شخصی که خیال می‌کرد، روح پس از مرگ در قالب پرنده‌ای منتقل می‌شود، کرامت مؤمن را بالاتر از آن دانست که در قالب پرنده‌ای قرار داده شود. امام ارواح مومنان را در بدن‌هایی مانند بدن‌های دنیایی آنها دانست.<ref>کلینی، الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۴.</ref>


اما نورانی بودن و تجرّد عالم مثال، به عالم تجرّد مشابه است; ولی از نظر آثار مادی، مشابه عالم مادی است; از این رو برزخ و میان این دو عالم است.<ref>جلال الدین آشتیانی، شرح زاد المسافر، ص۳۶۰.</ref>
این نوع تطبیقات در روایات برای عالم برزخ، بسیار شبیه به توصیفات عالم مثال دانسته شده است. علامه مجلسی پس از اثبات برزخ می‌گوید: احادیث بسیاری نقل شده که پس از جدایی روح از بدن دنیایی، روح به بدن لطیفی مانند بدن دنیا تعلق می‌گیرد که در لطافت، شبیه جسم ملائکه و جن است.<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، ص۴۷۳.</ref>
 
عالم مثالی یا برزخی، ظهور عالم مجرد است و معلول آن عالم است. عالم تجرّد بر آن محیط است. اشیای عالم مثالی، به قالب‌ها و اندازه‌ها محدود است; ولی از مواد عاری اند. شیخ بهایی از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود:
 
ما من مؤمن الّا و له مثال فی العرش و...<ref>محمد مظاهری، الانسان و عالم البرزخ، ص۶۰، به نقل از: شیخ بهائی، مفتاح الفلاح، فصل اعمال وقت الزوال.</ref>
 
به هر حال، عالم مثال، جزئی از عالم مادی نیست تا مکان و محدوده داشته باشد; بلکه عالم مثال، در باطن عالم ماده وجود دارد. عالم مثال وسیع تر از عالم ماده و نافذ و محیط است. همچنین نامرئی و نامحسوس است. عالم مثال، خیالی نیست; بلکه چون آثار مادی را ندارد، قوی تر از عالم ماده است.<ref>غرویان، ص۱۲۰.</ref>
 
گستردگی عالم مثال و برزخ، به حدی است که دنیا در مقایسه با آن، مانند انگشتری در بیابان است.<ref>رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۷۷.</ref>
 
حقایق دنیایی، تابش‌های ضعیفی از حقایق مثالی و قائم به عالم مثال اند. عالم مثال، بر این عالم محیط و باطن این عالم است. به گونه ای که اگر عالم مثال نبود، عالم ماده نیز نبود. اگر عالم مجرّد نبود، عالم مثال نبود، و اگر ذات خداوند نبود، هیچ‌کدام نبودند.
 
پس هر آنچه در عالم ماده وجود دارد، کامل آن در عالم مثال و کامل تر آن، در عالم تجرّد وجود دارد.
 
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی *** صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
 
این سه عالم از هم جدا و در عرض هم نیستند; بلکه ظاهر و مظهر، محیط و محاط برهم هستند.
 
(وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعْلُوم)<ref>حجر: ۲۱; «و چیزی از موجودات نیست، مگر آنکه خزاین آنها نزد ماست و مگر به اندازه ی معلوم تنزل نمی‌دهیم».</ref>; یعنی از هر چیزی و موجودی که محدود و مقدور شده‌اند، نزد خداوند خزانه و مطلق آن موجود است. این گونه آیات، دست کم به دو عالم اشاره دارد. آیه ی (وَ ما مِنْ غائِبَه فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاّ فِی کِتاب مُبِین)<ref>نمل: ۷۵; «و هیچ موجود پنهانی در آسمان و زمین نیست، مگر اینکه در کتاب مبین، ثبت است».</ref> و ده‌ها آیه ی دیگر نیز مؤید همین مطلب اند.
 
انسان افزون بر بدن مادی، بدن برزخی نیز دارد. روح بر آن بدن سیطره ی کامل دارد. انسان در ادراکات خیالی خود با خیال منفصل (برزخ) متصل می‌شود و هنگام خواب و پس از مرگ، به عالم برزخ می‌رود. اهل کشف در بیداری نیز با برزخ مأنوس اند. این، همان برزخ صعودی است که محل ثواب و عقاب ارواح است; برخلاف برزخ نزولی که بهشت آدم آنجا بوده است در برزخ صعودی، برخی صورت‌ها در بند هستند و برخی مانند انبیا و شهیدان آزادند.<ref>حداد عادل، دانشنامه ی جهان اسلام، ج۳، ص۸۲.</ref>
 
از توضیحاتی که ذکر شد، به دست می‌آید که مباحث عالم مثال، در فلسفه و حکمت متعالی، با برزخ در مباحث معاد، همخوانی بسیاری دارد. طبق تقریر برزخ نزولی، افزون بر وجودِ مادیِ محسوس، وجود مثالیِ لطیفِ عاری از ماده ثابت شده است که مقبول مباحث معاد است.
 
طبق تقریر برزخ صعودی، حالت پس از مرگ تا برپایی رستاخیز توجیه می‌شود و تصریح‌هایی مانند: در بند بودن، آزاد بودن و... همه از عذاب و ثواب در قالب مثالی حکایت دارد که مقبول مباحث معاد است.
 
شاید به دلیل همین تناسب است که محقق لاهیجی، برخی از اخبار مانند: معراج، آسمان‌های هفت‌گانه، عالم قبر و ملائکه را اشاره‌هایی برای عالم مثال می‌داند و روایات دیگری را تصریح به این امر می‌داند. مانند این روایت از امام صادق(علیه السلام):
 
در عرش برای هر مؤمنی مثالی است. هر گاه این شخص مؤمن ]در این دنیا[ به رکوع و سجده می‌پردازد، مثال او نیز چنین کند، در این هنگام ملائکه او را می‌بینند. پس برای او درود می‌فرستند و استغفار می‌کنند.<ref>محمد مظاهری، الانسان و عالم البرزخ، ص۶۰، به نقل از: (شیخ بهائی)، مفتاح الفلاح،.</ref>
 
نکته ی شایان یادآوری اینکه به قول محی الدین عربی باید دانست، برزخی که ارواح پس از مرگ به آنجا می‌روند (برزخ صعودی) غیر از برزخی است که میان عالم مجرد و عالم اجسام قرار دارد (برزخ نزولی).
 
صورت‌هایی که در برزخ صعودی، به ارواح ملحق می‌شوند; صورت کارهایی است که در دنیا انجام شده است، به خلاف صورت‌های که در برزخ نزولی اند. خلاصه هر دو برزخ در این مشترک هستند که عاری از ماده و مشتمل بر صورت‌ها و مقادیرند.<ref>جلال الدین آشتیانی، شرح زاد المسافر، ص۳۶۲ و ۳۶۳.</ref>
 
بنابراین، برزخ موجود بعد از دنیا، برزخ صعودی است و برزخ حاصل از تنزلات وجودی، برزخ قبل از دنیاست که به آن جنت نزولی و به جنت بعد از دنیا که حاصل نتایج اعمال است، برزخ صعودی گفته‌اند و مسلم است که مراتب تنزلات غیر از مراتب معارج است.<ref>همان، ص۲۲۷.</ref>
 
عالم برزخ و همخوانی آن با عالم مثال:
 
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ شخصی که خیال می‌کرد، روح پس از مرگ در قالب پرنده ای منتقل می‌شود، فرمود: «خیر; کرامت مؤمن، بالاتر از این است که در قالب پرنده ای قرار داده شود; بلکه ارواح آنها در بدن‌هایی مانند و مثل بدن‌های ]دنیایی[ آنها قرار می‌گیرد».<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۴، ح ۱.</ref>
 
در روایت دیگر فرمود:
 
ارواح مؤمنان بر درختی از بهشت هستند. از غذا و نوشیدنی‌های آنجا می‌خورند، می‌آشامند و می‌گویند: «خداوندا، رستاخیز را بر پا دار. آنچه را به ما وعده داده‌ای، حتمی و بازماندگان ما را به پیشینیان ما ملحق فرما.<ref>همان، ح ۲، حدیث بعدی به جای بر درختان، در خانه‌های بهشتی آمده است.</ref>
 
دلالت این حدیث، بر هر سه عالم مادی، برزخ و قیامت بسیار واضح است.
 
این روایت، بسیار آشکار، از بدن مثالی و عالم برزخی سخن می‌گوید:
 
... وقتی خداوند ]روح شخصی را[قبض می‌کند، این روح به قالبی مانند قالب دنیایش منتقل می‌شود. روح در این قالب]جدید [می‌خورد و می‌آشامد. هر گاه کسی نزد او آید، او را به همان صورتی می‌شناسد که در دنیا بود.<ref>همان، ص۲۴۵، ح ۶.</ref>
 
طبق این حدیث، ارواح در عالم برزخ، جسم لطیفی دارند که کاملاً مانند جسم مادی دنیایی آنهاست، به گونه ای که کاملاً قابل شناسایی است.
 
امام علی(علیه السلام) در توضیح این مطلب که ارواح مؤمنان در نجف ساکن هستند، می‌فرماید:
 
در این وادی ارواح هر زن و مرد مؤمنی، در قالبی از نور، بر منابر نور است.<ref>عبدالله شبّر، حق الیقین، ج۲، ص۳۷۳.</ref>
 
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسی که از ارواح پس از مرگ می‌پرسید، فرمود:
 
روحش از بدن او به بدنی مثل آن منتقل می‌شود و به همان شکل ]است [ تا روز قیامت سزای اعمال خود را می‌بیند. پس آن گاه که خداوند اجساد قبور را برانگیخت، جسدش انشاء می‌شود و روحش به آن بر می‌گردد و محشور می‌شود... .<ref>همان، ص۳۸۰.</ref>
 
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
 
هر مؤمنی در عرش مثالی دارد.<ref>محمد مظاهری، الانسان و عالم البرزخ، ص۶۰.</ref>
 
شیخ مفید(رحمهم الله) در توضیح عذاب و نعمت اهل قبور، می‌فرماید:
 
خداوند برای آنها بدن‌هایی مانند بدن‌های دنیایی آنها، قرار می‌دهد که با آن مؤمنان متنعم و کافران معذب می‌شوند. این بدن‌ها غیر از بدن‌هایی است که در قبر دیده و با گذشت روزگاران متلاشی می‌شوند و این عذاب‌ها و نعمت‌ها، در مکانی غیر از قبر ظاهری است.
 
این توجیه، با مبنای ما (بقای روح بدون بدن مادی) سازگار است. چنان‌که حقیقت انسانی که مکلف است، حقیقتی خارج از این جواهر و اعراض (جسمانی دنیایی) است. روایات نیز، همین مبنا را تأیید می‌کنند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸ و ۸۹.</ref>
 
مرحوم مجلسی(رحمه الله) پس از اثبات برزخ از آیات قرآن می‌فرماید:
 
در احادیث بسیاری، از طرق عامه و خاصه مذکور است که پس از مفارقت روح از بدن دنیایی، روح به بدن لطیفی مثل بدن دنیا تعلق می‌گیرد که در لطافت، مثل جسم‌های ملائکه و جن است. با آن بدن حرکت و پرواز می‌کند.<ref>حق الیقین، ص۴۷۳.</ref>
 
لحظه ای که روح از بدن عنصری مفارقت می‌کند، با بدن مثالی وارد برزخ می‌شود. این بدن‌های مثالی به گونه ای لطیف اند که اگر صد هزار نفر هم در یک فضا جمع شوند، هرگز تنگی رخ نمی‌دهد. مانند افتادن هزاران تصویر در یک آینه.<ref>رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۷۷.</ref>
 
از بیان قرآن و دیگر نوشته‌ها بر می‌آید که نزدیک‌ترین حالت به برزخ، حالت خواب است:
 
خداوند ارواح را هنگام مرگ قبض می‌کند و ارواحی را که نمرده‌اند نیز هنگام خواب قبض می‌کند. سپس ارواح کسانی را نگه می‌دارد که فرمان مرگشان را صادر کرده است و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‌گرداند.<ref>زمر: ۴۲.</ref>
 
البته معنای این سخن این نیست که عالم برزخ و مثال، خیالی هستند; بلکه مراد، تصور دنیای دیگر است. یعنی روح با بدن لطیف، درد می‌کشد، لذت می‌برد، فرا می‌گیرد، یاد می‌دهد و... . از این رو روایت می‌گوید:


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{برزخ}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
خط ۱۰۵: خط ۲۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = -
  | تیترها =
  | تیترها = -
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۳

سؤال

حقیقت عالم برزخ چگونه است و با عالم مثالی که فیلسوفان می‌گویند، چه ارتباطی دارد؟

خداوند، جهان هستی را در سه عالم آفریده است:

  • عالم تجرد که موجوداتی برتر بدون ماده و آثار مادی در آن حضور دارند.
  • عالم مثال (برزخ) که تنها شکل‌های مادی در آن هستند، اما جرم و ماده در آنجا نیست.
  • عالم جسم و ماده.

محققان معتقدند عالم مثال، در فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه، با برزخ در بحث معاد، همخوانی بسیار دارد.

در روایات آمده، وقتی خداوند روح شخصی را قبض می‌کند، این روح به قالبی مانند قالب دنیایی‌اش منتقل می‌شود. شخص در این قالب جدید می‌خورد و می‌آشامد. هرگاه کسی نزد او آید، او را به همان صورتی که در دنیا بود، می‌شناسد.[۱]

امام صادق(ع) در پاسخ شخصی که خیال می‌کرد، روح پس از مرگ در قالب پرنده‌ای منتقل می‌شود، کرامت مؤمن را بالاتر از آن دانست که در قالب پرنده‌ای قرار داده شود. امام ارواح مومنان را در بدن‌هایی مانند بدن‌های دنیایی آنها دانست.[۲]

این نوع تطبیقات در روایات برای عالم برزخ، بسیار شبیه به توصیفات عالم مثال دانسته شده است. علامه مجلسی پس از اثبات برزخ می‌گوید: احادیث بسیاری نقل شده که پس از جدایی روح از بدن دنیایی، روح به بدن لطیفی مانند بدن دنیا تعلق می‌گیرد که در لطافت، شبیه جسم ملائکه و جن است.[۳]

منابع

  1. کلینی، کافی، ج۳، ص۲۴۵.
  2. کلینی، الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۴.
  3. علامه مجلسی، حق الیقین، ص۴۷۳.