ارتباط معانی باطنی با ظاهر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا اساساً بين ظاهر و باطن قرآن ارتباط دلالى هست يا نه؟ به...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا اساساً بين ظاهر و باطن قرآن ارتباط دلالى هست يا نه؟ به ويژه با توجه به اين كه در برخى روايات معانيى براى آيات ذكر شده است كه احساس مى شود به هيچ وجه از ظاهر قابل استفاده نيست؟
آیا میان ظاهر و باطن قرآن ارتباط وجود دارد یا خیر؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
آنچه مسلم است اين است كه اگر كسى معنايى را به عنوان باطن قرآن ادعا كند كه مخالفت آشكار با ظواهر قرآن كريم داشته باشد; يعنى ظاهر قرآن آن را نفى كند و با آن تعارض داشته باشد ـ نه اين كه بگوييم از ظاهر فهميده نمى شود ـ آن معناى باطنى قطعاً صحيح نيست; امّا اين كه معناى باطنى با معناى ظاهرى ارتباطى دارد يا ندارد، از روايات استفاده مى شود كه مختلف است.
برخی معانی باطنی که در کتاب‌ها، نقل شده، مخالفت آشکار با ظاهر قرآن دارد و ظاهر قرآن آن را نفی کند. عالمان مسلمان این معانی باطنی را غیر صحیح دانسته‌اند.  
گاهى مى بينيم كه با هم ديگر ارتباط دارند و گاهى نمى شود چنين ارتباطى برايش به دست آورد; مثلا آن رواياتى كه در مورد (بِسْمِ اللّه) مى فرمايند: باء آن بهاء اللّه; سين آن سَناء اللّه; ميم آن مَجد اللّه است، اين معنا با معناى ظاهر «بِسْمِ» ارتباطى ندارد; مگر بگوييم هر دو مرتبط به خداى متعال است.
امّا در صحيحه عَبداللّه بن سَنان آمده است:
شخصى از امام صادِ(عليه السلام)مى پرسد: معناى (ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ)چيست؟ امام(عليه السلام)مى فرمايد: (اخذ الشارب و قصّ الاظافر); گرفتن شارب و چيدن ناخن ها.
عبداللّه مى گويد:
ذريح محاربى از شما نقل كرد كه فرموديد: معناى اين آيه ديدار امام است. حضرت مى فرمايد: آرى، درست است. هم كلام او درست است و هم معنايى كه اكنون گفتم. براى قرآن، ظاهر و باطنى است.
در اين روايت كه سندش نيز صحيح است، مى توان بين معناى ظاهر و باطن كه براى اين آيه بيان شده است، يك گونه ارتباطى در نظر گرفت و آن اين كه ناخن گرفتن و كوتاه كردن شارب، پاكيزه كردن خود و دور كردن كثافات از بدن است. لقا و ديدار امام هم سبب مى شود كه صفات رذيله از انسان دور شود. بدى هاى باطنى و زشتى ها از او زدوده شود. در اين جا يك گونه ارتباطى بين ظاهر و باطن وجود دارد. هم چنين در روايتى كه (وَ الشَّمْسِ) را به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تأويل كرده است، شمسِ وجود پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)با خورشيد كه معناى ظاهر آن است، ارتباط دارد. وجود آن حضرت معناى استعارى كلمه ى شَمس است; يعنى هم چنان كه خورشيد نورافشانى مى كند و عالم را روشن مى كند و مردم از آن بهره مى برند، وجود پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هم نورافشانى مى كند و مردم از نور وجود او هدايت مى شوند.
¡ جناب آقاى دكتر شاكر! نظر شما در مورد ارتباط معانى باطنى با ظاهر الفاظ چيست؟
n شاكر: اين سؤال از سؤال هاى بسيار مهم و اساسى در حوزه ى تفسير قرآن است. گروهى بر آن اند كه باطن و ظاهر هيچ ارتباط منطقى و زبان شناختى يا دلالى با يكديگر ندارند و راه دريافت معانى ظاهرى غير از راه دريافت معانى باطنى است. اين گروه معتقدند معانى ظاهرى را مى توان با استفاده از قواعد ادبى، سياِ كلام و شأن نزول و با در نظر گرفتن معانى عرفى و عقلايى الفاظ و تركيب ها به دست آورد; امّا معانى باطنى هيچ گونه ارتباطى با مدلول ظاهرى لفظ ندارد و از اين رو راه كسب آن متفاوت است. گروهى مانند برخى از متصوفه ممكن است راه شهود را به عنوان راه دست يابى به باطن معرفى كنند و گروهى ممكن است بگويند اين معانى را بايد از طريق پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) دريافت كنيم.
لبّ و مغز نظريه ى عدم ارتباط دلالى ظاهر و باطن، آن است كه خداوند در هر آيه اى دو يا چند معناى از هم گسسته را قصد كرده است: يكى معناى ظاهرى كه مطابق معانى وضعى و استعمالى واژه ها در زبان عربى به كار برده است و ديگرى معناى باطنى كه با معناى وضعى و استعمالى لفظ ارتباط ندارد. صاحبان اين نظريه، الفاظ قرآن را براى معانى باطنى اش، رمزواره مى دانند.
در مقابل، گروه ديگرى از صاحب نظران و مفسران قرآن كريم، باطن قرآن را برگرفته از ظاهرش مى دانند. به طور مثال، مرحوم علامه طباطبايى، معانى باطنى را مدلول  مطابقىِ معانى ظاهرى مى دانند و بر اين باورند كه آيات قرآن غير از معناى ظاهرى، داراى معانى طولى هستند كه با تأمّل و تدبّر به دست مى آيند و آنچه هم كه در رواياتِ صحيح از اهل بيت، به عنوان تفسير باطن قرآن رسيده، از همين قبيل است.<ref>[1] . ر. ك: قرآن در اسلام، ج 7، ص 24; تفسير الميزان، ج 3، ص 44، 65 و 67.</ref>


برخی معانی باطنی که از طریق [[روایات]] به ما رسیده، مرتبط با ظاهر قرآن هستند. محققان و عالمان شیعه، در صورت صحیح بودن روایات، اختلافی در اصل پذیرش این موارد، ندارند.
* شخصی از [[امام صادق(ع)]] از معنای آیه {{قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ|ترجمه=سپس، بايد آلودگي‌هاي‌شان را برطرف سازند|سوره=حج|آیه=۲۹}} پرسید؟ امام(ع) معنای آیه را کوتاه‌کردن سبیل و چیدن ناخن‌ها دانست. به امام گفتند از شما نقل شده که معنای این آیه را دیدار امام دانستید. امام این معنای دوم را نیز صحیح دانسته و گفت که برای قرآن، ظاهر و باطنی است.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۴۹، بَابُ إِتْبَاعِ الْحَجِّ بِالزِّيَارَة، حدیث۴.</ref>
میان معنای ظاهر و باطن، یک ارتباطی وجود دارد. ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل، دور کردن کثیفی‌ها از بدن است و دیدار امام نیز سبب می‌شود صفات رذیله از انسان دور شود.<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۸۷.</ref>
* امام صادق(ع) در روایتی کلمه «الشَّمْسِ؛ خورشید» در [[قرآن]] را به [[پیامبر اسلام(ص)]] معنا کرده است.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰، حدیث۱۲.</ref> معنای ظاهری و باطنی این کلمه هم‌خوان و سازگار هستند. همان‌گونه که خورشید، عالم را روشن می‌کند و مردم از آن بهره می‌برند، وجود پیامبر اکرم(ص) هم نورافشانی می‌کند و مردم از نور وجود او هدایت می‌شوند.
گروهی از مسلمانان، معتقدند باطن و ظاهر، هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند. از نگاه این افراد راه دریافت معانی ظاهری، غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را می‌توان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و با در نظر گرفتن معانی عرفی الفاظ به دست آورد. اما معانی باطنی، هیچ‌گونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد. براساس این نظریه، خداوند در هر آیه‌ای، دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده: یک معنای ظاهری و دیگری معنای باطنی که با معنای ظاهری لفظ ارتباط ندارد.
== پیوند به بیرون ==
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
  |شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =ظاهر و باطن قرآن
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =-
  | تیترها =  
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۱

سؤال

آیا میان ظاهر و باطن قرآن ارتباط وجود دارد یا خیر؟

برخی معانی باطنی که در کتاب‌ها، نقل شده، مخالفت آشکار با ظاهر قرآن دارد و ظاهر قرآن آن را نفی کند. عالمان مسلمان این معانی باطنی را غیر صحیح دانسته‌اند.

برخی معانی باطنی که از طریق روایات به ما رسیده، مرتبط با ظاهر قرآن هستند. محققان و عالمان شیعه، در صورت صحیح بودن روایات، اختلافی در اصل پذیرش این موارد، ندارند.

  • شخصی از امام صادق(ع) از معنای آیه ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ سپس، بايد آلودگي‌هاي‌شان را برطرف سازند(حج:۲۹) پرسید؟ امام(ع) معنای آیه را کوتاه‌کردن سبیل و چیدن ناخن‌ها دانست. به امام گفتند از شما نقل شده که معنای این آیه را دیدار امام دانستید. امام این معنای دوم را نیز صحیح دانسته و گفت که برای قرآن، ظاهر و باطنی است.[۱]

میان معنای ظاهر و باطن، یک ارتباطی وجود دارد. ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل، دور کردن کثیفی‌ها از بدن است و دیدار امام نیز سبب می‌شود صفات رذیله از انسان دور شود.[۲]

  • امام صادق(ع) در روایتی کلمه «الشَّمْسِ؛ خورشید» در قرآن را به پیامبر اسلام(ص) معنا کرده است.[۳] معنای ظاهری و باطنی این کلمه هم‌خوان و سازگار هستند. همان‌گونه که خورشید، عالم را روشن می‌کند و مردم از آن بهره می‌برند، وجود پیامبر اکرم(ص) هم نورافشانی می‌کند و مردم از نور وجود او هدایت می‌شوند.

گروهی از مسلمانان، معتقدند باطن و ظاهر، هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند. از نگاه این افراد راه دریافت معانی ظاهری، غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را می‌توان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و با در نظر گرفتن معانی عرفی الفاظ به دست آورد. اما معانی باطنی، هیچ‌گونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد. براساس این نظریه، خداوند در هر آیه‌ای، دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده: یک معنای ظاهری و دیگری معنای باطنی که با معنای ظاهری لفظ ارتباط ندارد.

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۴۹، بَابُ إِتْبَاعِ الْحَجِّ بِالزِّيَارَة، حدیث۴.
  2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۸۷.
  3. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰، حدیث۱۲.