حقانیت امام علی(ع) در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = امامت خاصه
|شاخه فرعی۲ = خلافت امام علی(ع)
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً خطبه هايي كه حضرت علي (ع) در نهج البلاغه به حق خود بر خلافت تصريح كرده باشند را مرقوم فرماييد.
امام علی(ع) در کدام خطبه های نهج البلاغه بر حق خویش در مورد خلافت اشاره کرده‌اند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|غدیر}}
امام علی(ع) در خطبه ششم نهج البلاغه، بعد از اینکه [[طلحه]] و [[زبیر]] نقض بیعت کردند، در اعتراض به برخی از افراد اینطور فرمودند که به خدا سوگند بعد از وفات رسول خدا(ص) تا امروز پیوسته از حق خودم محروم و ممنوع بودم. در خطبه دوم نیز حضرت ولایت و وصایت پیامبر گرامی اسلام را حق اهل بیت(ع) می‌دانند. در خطبه معروف به [[خطبه شقشقیه|شقشقیه]]، امام علی(ع) با نقد بر رفتارهای صورت گرفته توسط عده ای بعد از وفات پیامبر(ص)، اینطور می‌فرمایند که ابوبکر خلافت را مانند پیراهنی پوشید، در حالیکه می‌دانست من برای خلافت اَحق هستم. همچنین امام علی در نامه ای که به مردم مصر توسط [[مالک اشتر]] ارسال کردند، اینطور می‌فرمایند که به خدا تصور نمی‌کردم که مردم، ولایت را از اهل بیت(ع) جدا کنند و من را از این حق دور کنند.


امام علی در خطبه ششم نهج البلاغه، بعد از اینکه طلحه و زبیر نقض بیعت کردند، در اعتراض به برخی از افراد اینطور فرمودند که به خدا سوگند بعد از فوات رسول خدا تا امروز پیوسته از حق خودم محروم و ممنوع بودم. در خطبه دوم نیز حضرت ولایت و وصایت پیامبر گرامی اسلام را حق اهل بیت می دانند. در خطبه معروف به شقشقیه نیز امام علی(ع) با نقد بر رفتارهای صورت گرفته توسط عده ای بعد از وفات پیامبر(ص)، اینطور می فرمایند که ابوبکر خلافت را مانند پیراهنی پوشید، در حالیکه می دانست من برای خلافت احق هستم. همچنین امام علی در نامه ای که به مردم مصر توسط مالک اشتر ارسال کرده بودند، اینطور می فرمایند که به خدا تصور نمی کردم که مردم ولایت را از اهل بیت جدا کنند و من را از این حق دور کنند.
== خطبه ششم ==
این خطبه را [[امام علی(ع)]] وقتی ایراد فرمودند که طلحه و زبیر نقض بیعت کردند. از آن جناب تقاضا شد که آن دو را تعقیب نکند و با آنها وارد جنگ نشود. حضرت ضمن ردّ تقاضای آن‌ها فرمودند: به خدا سوگند از زمان وفات [[رسول خدا(ص)]] تا امروز پیوسته از حق خود محروم و ممنوع شدم و بر کار خویش تنها ایستادم.
==خطبه ششم==


اين خطبه را امام علی (ع) وقتي ايراد فرمودند كه طلحه و زبير نقض بيعت كردند. از آن جناب تقاضا شد كه آن دو را تعقيب نكند و با آنها وارد جنگ نشود. حضرت ضمن ردّ تقاضاي آن ها فرمودند: به خدا سوگند از زمان وفات [[رسول خدا (ص)]] تا امروز پيوسته از حق خود محروم و ممنوع شدم و بر كار خويش تنها ايستادم.
(... فو الله ما زلت مدفوعاً عن حق مستأثراً علیَّ منذ قبض الله نبیه ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ حتّی یوم الناس هذا)<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۵۸؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، بیروت، ص۵۳.</ref>


(... فو الله ما زلت مدفوعاً عن حق مستأثراً عليَّ منذ قبض الله نبيه ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ حتّي يوم الناس هذا.)<ref>ترجمه و شرح نهج البلاغه به قلم سيدعلي نقي فيض الاسلام به خط طاهر خوشنويس، ص۵۸. نهج البلاغه به قلم دكتور صبحي صالح، طبع بيروت، ص۵۳.</ref>
== خطبه دوم، فراز ۱۳ ==
حضرت پس از برگشتن از [[جنگ صفین]] خطبه خواندند که در قسمتی از آن فرمودند: آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ اساس و پایه دین و ستون ایمان و یقین هستند، دور افتادگان از راه حق، به آنان رجوع کرده و واماندگان، به ایشان ملحق می‌شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ایشان است و بس، وصیت پیامبر وارث بودن از او درباره آنان ثابت است، در این هنگام حق به سوی اهلش برگشته و به جایی که از آن خارج شده بود منتقل گردید.


==خطبه دوم، فراز ۱۳==
(... و لهم خصایصُ حقّ الولایه، وفیهم الوصیّه والوراثه الآن اذ رجع الحقّ الی اهله ونقل الی منتقله)<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۴۵؛نهج البلاغه،  صبحی صالح، ص۴۷.</ref>
حضرت پس از برگشتن از [[جنگ صفين]] خطبه خواندند كه در قسمتي از آن فرمودند: آل محمد ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ اساس و پايهء دين و ستون ايمان و يقين هستند، دور افتادگان از راه حق، به آنان رجوع كرده و واماندگان، به ايشان ملحق مي‎شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ايشان است و بس، وصيت پيامبر وارث بودن از او درباره آنان ثابت است، در اين هنگام حق به سوي اهلش برگشته و به جايي كه از آن خارج شده بود منتقل گرديد.


(...و لهم خصايصُ حقّ الولايه، وفيهم الوصيّه والوراثه الآن اذ رجع الحقّ الي اهله ونقل الي منتقله.)<ref>نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص۴۵، صبحي صالح، ص۴۷.</ref>
== خطبه سوم، معروف به شقشقیّه ==
حضرت علی(ع) این خطبه را در جواب [[ابن عباس]] فرموده‌اند: آگاه باش! سوگند به خدا که پسر ابی قحافه ([[ابوبکر]]) خلافت را مانند پیراهنی پوشید و حال آنکه می‌دانست من برای خلافت مانند قطب آسیاب هستم (این نوعی تشبیه است یعنی همان‌طور که قطب آسیاب محور سنگ آسیاب است من هم مرکز ثقل خلافت هستم)... دیدم صبر کردن خردمندانه است، صبر کردم در حالی که چشمم را خاشاک و گلویم را استخوان گرفته بود…


==خطبه سوم، معروف به شقشقيّه==
«اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی…»<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۴۶، صبحی صالح، بیروت، ص۴۸.</ref>


حضرت علي(ع) اين خطبه را در جواب [[ابن عباس]] فرموده‎اند: آگاه باش! سوگند به خدا كه پسر ابي قحافه ([[ابوبكر]]) خلافت را مانند پيراهني پوشيد و حال آنكه مي‎دانست من براي خلافت مانند قطب آسياب هستم (اين نوعي تشبيه است يعني همانطور كه قطب آسياب محور سنگ آسياب است من هم مركز ثقل خلافت هستم)... ديدم صبر كردن خردمندانه است، صبر كردم در حالي كه چشمم را خاشاك و گلويم را استخوان گرفته بود...  
ابن ابی الحدید که از علمای اهل سنت و معتزلی است در ذیل خطبه شقشقیّه می‌گوید: کلماتی مانند جملات بالا از علی علیه السلام مبنی بر شکایت از دیگران و اینکه حق مسلم او به زور گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤید نظریه امامیه است که می‌گویند علی علیه السلام با نصّ مسلم تعیین شده و هیچ‌کس حق نداشت به هیچ عنوان بر مسند خلافت قرار گیرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ج۹، ص۳۰۶ و ۳۰۷.</ref>


«أما و الله لقد تقمّصها ابن ابي فحافه، و انّه ليعم انّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحي...»<ref>فيض الاسلام، ص۴۶، صبحي صالح، ص۴۸.</ref>
== نامه ۶۲ ==
امام علی(ع) این نامه را با مالک اشتر هنگامی که او را والی حکومت مصر قرار داده بودند، خطاب به مردم مصر فرستادند، در این نامه امام علی(ع) به ذکر وقایع اتفاق افتاده بعد از پیامبر اکرم(ص) می‌پردازد و می‌فرماید: مسلمانان بعد از [[پیامبر(ص)]] در امر خلافت به نزاع پرداختند. به خدا سوگند، هرگز از خاطرم نمی‌گذشت که عرب پس از رحلت محمد (صلی الله علیه و آله) خلافت را از [[اهل بیت]] او به دیگری واگذارد، یا مرا پس از او از جانشینی بازدارد و آن را از من دور کند، و شگفت زده شدم وقتی شتافتن مردم به سوی فلان [ابوبکر] و بیعت کردن با او را دیدم…


ابن ابي الحديد كه از علماي اهل سنت و معتزلي است در ذيل خطبه شقشقيّه كه ذكر كرديم مي‎گويد: كلماتي مانند جملات بالا از علي عليه السلام مبني بر شكايت از ديگران و اينكه حق مسلم او به زور گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤيد نظريه اماميه است كه ميگويند علي عليه السلام با نصّ مسلم تعيين شده و هيچكس حق نداشت به هيچ عنوان بر مسند خلافت قرار گيرد.<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسماعيليان، ج۹، ص۳۰۶ و ۳۰۷.</ref>
«فَلَمَّا مَضَی، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَی فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه وآله) عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ؛ فَمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَی فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ»<ref>فیض الاسلام، ص۱۰۴۸، صبحی صالح، ص۴۵۱.</ref>
 
==نامه ۶۲==
امام علی(ع) اين نامه را با مالك اشتر هنگامى كه او را والی حكومت مصر قرار داده بودند، خطاب به مردم مصر فرستادند، در این نامه امام علی(ع) به ذکر وقایع اتفاق افتاده بعد از پیامبر اکرم(ص) می پردازد و می فرماید: مسلمانان بعد از پیامبر(ص) در امر خلافت به نزاع پرداختند. به خدا سوگند، هرگز در خاطرم نمى گذشت كه عرب پس از رحلت محمد (صلى الله عليه و آله) خلافت را از اهل بيت او به ديگرى واگذارد، يا مرا پس از او از جانشيني باز دارد و آن را از من دور کند، و شگفت زده شدم وقتی شتافتن مردم به سوى فلان [ابوبکر] و بيعت كردن با او را دیدم...
 
«فَلَمَّا مَضَى، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه وآله) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ؛ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ»<ref>فيض الاسلام، ص۱۰۴۸، صبحي صالح، ص۴۵۱.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = امامت
| شاخه فرعی۲ = امامت خاصه
| شاخه فرعی۳ = امام علی(ع)
| شاخه فرعی۴ = خلافت امام علی(ع)
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۴۷: خط ۴۶:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | ارجاعات =
  | تکمیل =  
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = الف
  | کیفیت = الف
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:امام علی(ع) و خلفا]]
[[رده:نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۰


سؤال

امام علی(ع) در کدام خطبه های نهج البلاغه بر حق خویش در مورد خلافت اشاره کرده‌اند؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


امام علی(ع) در خطبه ششم نهج البلاغه، بعد از اینکه طلحه و زبیر نقض بیعت کردند، در اعتراض به برخی از افراد اینطور فرمودند که به خدا سوگند بعد از وفات رسول خدا(ص) تا امروز پیوسته از حق خودم محروم و ممنوع بودم. در خطبه دوم نیز حضرت ولایت و وصایت پیامبر گرامی اسلام را حق اهل بیت(ع) می‌دانند. در خطبه معروف به شقشقیه، امام علی(ع) با نقد بر رفتارهای صورت گرفته توسط عده ای بعد از وفات پیامبر(ص)، اینطور می‌فرمایند که ابوبکر خلافت را مانند پیراهنی پوشید، در حالیکه می‌دانست من برای خلافت اَحق هستم. همچنین امام علی در نامه ای که به مردم مصر توسط مالک اشتر ارسال کردند، اینطور می‌فرمایند که به خدا تصور نمی‌کردم که مردم، ولایت را از اهل بیت(ع) جدا کنند و من را از این حق دور کنند.

خطبه ششم

این خطبه را امام علی(ع) وقتی ایراد فرمودند که طلحه و زبیر نقض بیعت کردند. از آن جناب تقاضا شد که آن دو را تعقیب نکند و با آنها وارد جنگ نشود. حضرت ضمن ردّ تقاضای آن‌ها فرمودند: به خدا سوگند از زمان وفات رسول خدا(ص) تا امروز پیوسته از حق خود محروم و ممنوع شدم و بر کار خویش تنها ایستادم.

(... فو الله ما زلت مدفوعاً عن حق مستأثراً علیَّ منذ قبض الله نبیه ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ حتّی یوم الناس هذا)[۱]

خطبه دوم، فراز ۱۳

حضرت پس از برگشتن از جنگ صفین خطبه خواندند که در قسمتی از آن فرمودند: آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ اساس و پایه دین و ستون ایمان و یقین هستند، دور افتادگان از راه حق، به آنان رجوع کرده و واماندگان، به ایشان ملحق می‌شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ایشان است و بس، وصیت پیامبر وارث بودن از او درباره آنان ثابت است، در این هنگام حق به سوی اهلش برگشته و به جایی که از آن خارج شده بود منتقل گردید.

(... و لهم خصایصُ حقّ الولایه، وفیهم الوصیّه والوراثه الآن اذ رجع الحقّ الی اهله ونقل الی منتقله)[۲]

خطبه سوم، معروف به شقشقیّه

حضرت علی(ع) این خطبه را در جواب ابن عباس فرموده‌اند: آگاه باش! سوگند به خدا که پسر ابی قحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پیراهنی پوشید و حال آنکه می‌دانست من برای خلافت مانند قطب آسیاب هستم (این نوعی تشبیه است یعنی همان‌طور که قطب آسیاب محور سنگ آسیاب است من هم مرکز ثقل خلافت هستم)... دیدم صبر کردن خردمندانه است، صبر کردم در حالی که چشمم را خاشاک و گلویم را استخوان گرفته بود…

«اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی…»[۳]

ابن ابی الحدید که از علمای اهل سنت و معتزلی است در ذیل خطبه شقشقیّه می‌گوید: کلماتی مانند جملات بالا از علی علیه السلام مبنی بر شکایت از دیگران و اینکه حق مسلم او به زور گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤید نظریه امامیه است که می‌گویند علی علیه السلام با نصّ مسلم تعیین شده و هیچ‌کس حق نداشت به هیچ عنوان بر مسند خلافت قرار گیرد.[۴]

نامه ۶۲

امام علی(ع) این نامه را با مالک اشتر هنگامی که او را والی حکومت مصر قرار داده بودند، خطاب به مردم مصر فرستادند، در این نامه امام علی(ع) به ذکر وقایع اتفاق افتاده بعد از پیامبر اکرم(ص) می‌پردازد و می‌فرماید: مسلمانان بعد از پیامبر(ص) در امر خلافت به نزاع پرداختند. به خدا سوگند، هرگز از خاطرم نمی‌گذشت که عرب پس از رحلت محمد (صلی الله علیه و آله) خلافت را از اهل بیت او به دیگری واگذارد، یا مرا پس از او از جانشینی بازدارد و آن را از من دور کند، و شگفت زده شدم وقتی شتافتن مردم به سوی فلان [ابوبکر] و بیعت کردن با او را دیدم…

«فَلَمَّا مَضَی، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَی فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه وآله) عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ؛ فَمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَی فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ»[۵]


منابع

  1. نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۵۸؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، بیروت، ص۵۳.
  2. نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۴۵؛نهج البلاغه، صبحی صالح، ص۴۷.
  3. نهج البلاغه، ترجمه: سیدعلی نقی فیض الاسلام، ص۴۶، صبحی صالح، بیروت، ص۴۸.
  4. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ج۹، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
  5. فیض الاسلام، ص۱۰۴۸، صبحی صالح، ص۴۵۱.