هرمنوتیک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
هرمونتيك چيست لطفاً توضيحاتي بدهيد؟
هرمنوتیک چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
براي آشنايي با هرمنوتيك و چيستي آن يك سير تاريخي از آن به همراه مهمترين رويكردها و نگرش هايي كه در آن مطرح شده را ذكر مي كنيم.
{{درگاه|واژه‌ها}}


واژه هرمنوتيك از فعل يوناني Hermeneuin به معناي تفسير كردن است و رابطه اي نيز با هرمس خداي پيام رسان يونانيان دارد. استعمال اين كلمه در يونان باستان رايج و متداول بوده، ليكن پيشينه هرمنوتيك به عنوان يك دانش مدون و شكل يافته و به قرن هفدهم ميلادي بر مي گردد.<ref>ر.ك: احمد واعظي، در آمدي بر هرمنوتيك، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص۲۲ ـ ۲۳.</ref>
هرمنوتیک به معنای [[تفسیر]] و تأویل برای فهم معنا دانسته شده است.<ref name=":1">[http://ensani.ir/fa/article/61715/%D9%87%D8%B1%D9%85%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A2%D9%86 قنبری، آیت، «هرمنوتیک و انواع آن»]</ref> هرمنوتیک در ابتدا تنها در متون دینی بود، اما درک و کشف این نکته که هستى نیز به اندازه دین، رازدار است، هرمنوتیک را از عرصه دین به عرصه هستى نیز کشاند.<ref name=":1" />


در اين قرن كه نحله پروتستان از كليساي كاتوليك جدا شده بود براي فهم صحيح متون مقدس و تفسير آن نياز به اصول، معيارها و قواعدي داشت كه هرمنوتيك براي شناساندن آن اصول و قواعد ضرورت يافت. بر همين اساس معمولاً دان هاور I. C. Dannhaver را نخستين كسي مي دانند كه اين واژه را در عنوان كتاب خود (۱۶۵۴ م) براي شناساندن گونه اي از دانش به كار برده است. دانشي كه قواعد و اصول تفسير متون را كشف مي كند و روش فهم صحيح متن را فراهم مي آورد و قواعد ابهام زدايي از متون مبهم را در اختيار مي نهاد. بدين ترتيب، دانش تفسير متن در پيش روي انديشمنداني كه در عصر رنسانس به دنبال فهم متون مقدس بودند و مرجعيت كليسا را در تفسير كتاب مقدس مردود مي شمردند، باب تازه اي گشود و قواعد و اصولي منظم و در واقع منطق و روش تفسير متن را فرا روي آن ها نهاد.<ref>ر.ك: همان، ص۷۱ و ريچارد پالمر، علم هرمنوتيك، ترجمه محمد سعيد حنايي كاشاني، تهران: نشر هرمس، ۱۳۷۷، ص۴۳.</ref>
شلایرماخر که از او به عنوان بنیان‌گذار علم هرمنوتیک نوین یاد می‌شود، معتقد بود در روند تفسیر علاوه بر آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، امر دیگری لازم است که تفسیرکننده باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد، آن را بازسازی کند و منظور او را حدس بزند.<ref>ر. ک. علم هرمنوتیک، ص۹۵–۹۸.</ref> او در عبارتی می‌گوید «شیوه حدس آن است که انسان به وسیله آن و از طریق قرار دادن خود به جای دیگری، سعی کند تا به‌طور مستقیم آن شخص را در خود در یابد».<ref>ر. ک. وین پراد فوت، تجربه دینی، ترجمه عباس یزادانی، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.</ref>


امّا علم هرمنوتيك يك سير تكامل خطي و غايت گرايانه نداشته بلكه چرخش ها و دگرگونيهاي اساسي يافته است. شلاير ماخر كه از او به عنوان بنيان گذار علم هرمنوتيك نوين ياد مي شود حركت جديدي را در هرمنوتيك آغاز كرد كه مبداء تحول و نگرش نو در تفسير متون ديني گرديد. او به تاثير از رمانيتيسم قرن نوزدهم، بد فهمي را امري طبيعي و عادي قلمداد نمود و آن را در تمام مراحل فهم پذيرفت. و معتقد شد در روند تفسير علاوه بر آشنايي با لغت و قواعد دستور زبان، امر ديگري لازم است كه عبارت است از تفسير روانشناسانه يا فني؛ بدين معنا كه مفسر بايد بتواند شخصيت نويسنده يا گوينده را در يابد و آن را باز سازي كند و منظور او را حدس بزند.<ref>ر.ك: علم هرمنوتيك، همان، ص۹۵ ـ ۹۸.</ref> او در عبارتي مي گويد «شيوه حدس آن است كه انسان به وسيله آن و از طريق قرار دادن خود به جاي ديگري سعي كند تا به طور مستقيم آن شخص را در خود در يابد».<ref>ر.ك: وين پراد فوت، تجربه ديني، ترجمه عباس يزاداني، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.</ref>
دیلتای (۱۸۳۳–۱۹۱۱م) متفکر آلمانی، نظریه شلایرماخر را که معتقد بود هدف مفسر این است که نیت مؤلف را در یابد، پذیرفت اما مدعی شد که تفسیر، احیای مجدد تجربه مؤلف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتیک را گسترش داد. به نظر او، هرمنوتیک تنها به متون نوشتاری و گفتارهای شفاهی اختصاص ندارد بلکه شامل همه تعابیر و پدیده‌های فرهنگی چون نقاشی، طراحی، قطعه موسیقی و … می‌شود که همه اینها از طریق هرمنوتیک، دوباره تجربه و ادراک می‌شود.<ref>تجربه دینی، ص۸۲.</ref>


ويلهم ديلتاي (۱۸۳۳ ـ ۱۹۱۱ م) متفكر آلماني، نظريه شلايرماخر را كه معتقد بود هدف مفسر اين است كه نيت مؤلف را در يابد و اين هدف تنها از طريق موازنه دقيق تفاسير دستوري و روان شناختي با روشهاي حدسي و مقايسه اي قابل وصول است را پذيرفت امّا با يك گام جلوتر از او، مدعي شد كه تفسير، احياي مجدد تجربه مولف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتيك را گسترش داد. به نظر او، قلمرو هرمنوتيك تنها به متون نوشتاري و گفتارهاي شفاهي اختصاص ندارد بلكه شامل همه تعابير و پديده هاي فرهنگي چون نقاشي، طراحي، قطعه موسيقي و ... مي شود كه همه اينها از طريق هرمنوتيك، دوباره تجربه و ادراك مي شود.<ref>ر.ك: همان، ص۸۲.</ref>
هرمنوتیک با مارتین هیدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶ م) وارد مرحله جدیدی شد. براساس نگرش هیدگر، پدیده فهم را باید به گونه‌ای فلسفی بررسی کرد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵.</ref> از نظر هیدگر، فهم، امری تاریخمند و گذراست و پیش ساختارها نقش اساسی در پیدایش فهم انسانی دارند. فهم و تفسیر در درون ذهنیت‌ها و پیش ساختارهای شکل گرفته معنا می‌یابد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵، ص۱۶۵.</ref>


آنچه گذشت معرفي گرايش هاي مهم هرمنوتيكي ماقبل فلسفي بود. شلاير ماخر و ديلتاي علي رغم پاره اي نو آوري ها، در اصول و پايه ها بر همان روش معهود و عقلايي فهم متن سير كرده اند؛ امّا هرمنوتيك با مارتين هيدگر (۱۸۸۹ ـ ۱۹۷۶ م) وارد مرحله جديدي شد و او چرخش راديكال و اساسي در مباحث تفسيري و هرمنوتيكي ايجاد كرد.
گادامر کار فلسفی هایدگر را دنبال کرد. به عقیده وی، تفسیر و فهم متن، یکی‌شدن ذهن مفسر با متن است. در یک طرف، مفسر و ذهنیت و افق معنایی او قرار دارد و در سویی دیگر. تفسیر، ترکیب و یکی‌شدن افق گذشته (متن) با افق کنونی (ذهن مفسر) است. کار هرمنوتیک، اتصال دادن این افق‌ها به هم و برقرار کردن هم‌سخنی و دیالوگ میان مفسر و متن است.<ref name=":0">هرمنوتیک مدرن، بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص۹۴–۹۹ و علم هرمنوتیک، همان، ص۱۹۹–۲۰۳.</ref>[[پرونده:علم-هرمنوتیک.jpg|بندانگشتی|کتاب «علم هرمنوتیک» نوشته ریچارد پالمر|304x304پیکسل]]گادامر تأکید دارد که همه فهم‌ها و قرائت‌هایی که از متن به‌دست می‌آید، معتبر هستند. در نگاه هرمنوتیکی گادامر کشف نیت مؤلف مورد توجه نیست: زیرا متن را نباید تجلی و تبلور ذهنیت مؤلف دانست. متن تجلی گفتگوی هر مفسر با متن است. نهایتاً ما نمی‌توانیم در پی آن باشیم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیر دیگران باشد؛ چراکه فهم‌ها در مقایسه با مقصود مؤلف سنجیده نمی‌شود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحیح و ناصحیح و بهتر و بدتر در دیدگاه او وجود ندارد.<ref name=":0" />


بر اساس نگرش هيدگر، هرمنوتيك امري روش شناختي و معرفت شناختي نيست، بلكه فلسفي است يعني پديده فهم را بايد به گونه اي فلسفي بررسي كرد. بدين ترتيب در اين نگرش، جايگاه هرمنوتيك از روش شناسي و معرفت شناسي به فلسفه ارتقا مي يابد.<ref>در آمدي بر هرمنوتيك، همان، ص۱۳۵.</ref> از نظر هيدگي فهم امري تاريخمند، سيال و گذراست و پيش ساختارها نقش اساسي در پيدايش فهم انساني دارند، بدون اين پيش ساختارها نمي توان به فهم و تفسير پرداخت. فهم و تفسير در درون ذهنيتها و پيش ساختارهاي شكل گرفته معنا مي يابد.<ref>همان، ص۱۶۵.</ref>
هرمنوتیک فلسفی هیدگر و گادامر از دیدگاه‌های «مفسر محور، محسوب می‌شوند که در توصیف فرایند فهم، هیچ‌گونه توجهی به صدق، کذب و اعتبار و عدم اعتبار فهم نمی‌شود.
 
شاگرد هيدگر «هانس گئورگ گادامر (۱۹۰۰) كار فلسفي او را دنبال كرد و از آموزه هاي وي، به ويژه دو آموزه مزبور بهره فراواني برد. به عقيده وي، ذهن مفسر يا شخص تاويل كننده در هنگام قرائت متن مشحون از عقايد، معلومات، انتظارات، مفروضات، پرسشها، پيش فرضها و پيش ساختارهاست.<ref>هرمنوتيك مدرن، بابك احمدي، مهران مهاجر، محمد نبوي، تهران: نشر مركز، ۱۳۷۷، ص۹۴ ـ ۹۹ و علم هرمنوتيك، همان، ص۱۹۹ ـ ۲۰۳.</ref> بنابراين پروسه فهم، دائم متاثر از افق معنايي و موقعيت هرمنوتيكي فهمنده است و به دليل آنكه افق معنايي متاثر از تاريخ است، در نتيجه فهم دائماً تاريخي است. ما هيچ متني و هيچ شئني را فارغ از پيش فرضها و پيش داوريها و مجزاي از افق ذهني (زاويه نگرش مفسر) نمي فهميم. البته اين افق خود مدام در تحولات عصري است.
 
از سوي ديگر طبق ديدگاه گادامر، عمل تفسير و فهم متن، برآيند امتزاج افق ذهني مفسر با افق معنايي متن است در يك طرف، مفسر و ذهنيت و افق معنايي او قرار دارد و در سويي ديگر متن و افق معنايي متبلور در آن، كه چه بسا ممكن است يكي مولود زمان و فرهنگ گذشته باشد و ديگري زاييده فرهنگ زمان حال. به عبارتي تفسير، تركيب و امتزاج افق گذشته با افق كنوني است. بدني ترتيب فهم، محصول ديالوگ و گفتگوي مداوم هر مفسري با متن است. كار هرمنوتيك هم جوش و اتصال دادن اين افقها به هم و برقرار كردن نوعي هم سخني و ديالوگ ميان مفسر و متن است.<ref>همان.</ref>
 
همچنين او تاكيد دارد كه همه فهم ها و قرائت هايي كه از متن حاصل مي شود معتبرند. نه معياري براي داوري و تمييز درست از نادرست وجود دارد و نه فهم عيني ـ فهم مطابق با واقع ـ از متن ممكن است. در نتيجه هيچ تاويل قطعي، عيني و نهايي وجود ندارد. در واقع در نگاه هرمنوتيكي گادامر كشف نيت ناب مولف مورد توجه نيست: زيرا متن را نبايد تجلي و تبلور ذهنيت مولف دانست. متن تجلّي گفتگوي هر مفسر با متن است. نهايتاً ما نمي توانيم در پي آن باشيم كه تفسير ما صحيح يا بهتر از تفسير ديگران باشد؛ چراكه فهمها در مقايسه با مقصود مولف سنجيده نمي شود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحيح و ناصحيح و بهتر و بدتر در ديدگاه او وجود ندارد.<ref>همان.</ref>
 
آنچه تاكنون ذكر شد خلاصه اي از نگرش هاي مهم در باب هرمنوتيك بوده كه تفصيل آن احتياج به مطالعه كتابهايي دارد كه در اين زمينه نگاشته شده، البته هر يك از اين رويكردها از سوي انديشمندان با پاره اي از نقدها مواجه شدند خصوصاً هرمنوتيك فلسفي هيدگر و گادامر از ديدگاه هاي «مفسر محور، محسوب مي شوند كه در توصيف فرآيند فهم، هيچ گونه توجهي به صدق و كذب و اعتبار و عدم اعتبار فهم نمي شود. فلذا براي آشنايي با اين نقدها و منازعات و مجادلاتي كه اين رويكردها بوجود آوردند مي توان به منابع ذيل مراجعه نمود.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
۱. علم هرمنوتيك، ريچارد پالمر، ترجمه محمد سعيد حنايي كاشاني، تهران: نشر هرمس.
۲. در آمدي بر هرمنوتيك، احمد واعظي، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.


۳. مجله كتاب نقد، ش ۵ و ۶.
==مطالعه بیشتر==


۴. مجله قسبات، ش ۱۷ و همچنين ش ۲۳.
#علم هرمنوتیک، ریچارد پالمر، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران: نشر هرمس
#درآمدی بر هرمنوتیک، احمد واعظی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۲ = هرمنوتیک
|شاخه فرعی۲ = هرمنوتیک
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = -
  | تیترها =  
  | تیترها =-
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده= شد
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۵

سؤال

هرمنوتیک چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


هرمنوتیک به معنای تفسیر و تأویل برای فهم معنا دانسته شده است.[۱] هرمنوتیک در ابتدا تنها در متون دینی بود، اما درک و کشف این نکته که هستى نیز به اندازه دین، رازدار است، هرمنوتیک را از عرصه دین به عرصه هستى نیز کشاند.[۱]

شلایرماخر که از او به عنوان بنیان‌گذار علم هرمنوتیک نوین یاد می‌شود، معتقد بود در روند تفسیر علاوه بر آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، امر دیگری لازم است که تفسیرکننده باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد، آن را بازسازی کند و منظور او را حدس بزند.[۲] او در عبارتی می‌گوید «شیوه حدس آن است که انسان به وسیله آن و از طریق قرار دادن خود به جای دیگری، سعی کند تا به‌طور مستقیم آن شخص را در خود در یابد».[۳]

دیلتای (۱۸۳۳–۱۹۱۱م) متفکر آلمانی، نظریه شلایرماخر را که معتقد بود هدف مفسر این است که نیت مؤلف را در یابد، پذیرفت اما مدعی شد که تفسیر، احیای مجدد تجربه مؤلف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتیک را گسترش داد. به نظر او، هرمنوتیک تنها به متون نوشتاری و گفتارهای شفاهی اختصاص ندارد بلکه شامل همه تعابیر و پدیده‌های فرهنگی چون نقاشی، طراحی، قطعه موسیقی و … می‌شود که همه اینها از طریق هرمنوتیک، دوباره تجربه و ادراک می‌شود.[۴]

هرمنوتیک با مارتین هیدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶ م) وارد مرحله جدیدی شد. براساس نگرش هیدگر، پدیده فهم را باید به گونه‌ای فلسفی بررسی کرد.[۵] از نظر هیدگر، فهم، امری تاریخمند و گذراست و پیش ساختارها نقش اساسی در پیدایش فهم انسانی دارند. فهم و تفسیر در درون ذهنیت‌ها و پیش ساختارهای شکل گرفته معنا می‌یابد.[۶]

گادامر کار فلسفی هایدگر را دنبال کرد. به عقیده وی، تفسیر و فهم متن، یکی‌شدن ذهن مفسر با متن است. در یک طرف، مفسر و ذهنیت و افق معنایی او قرار دارد و در سویی دیگر. تفسیر، ترکیب و یکی‌شدن افق گذشته (متن) با افق کنونی (ذهن مفسر) است. کار هرمنوتیک، اتصال دادن این افق‌ها به هم و برقرار کردن هم‌سخنی و دیالوگ میان مفسر و متن است.[۷]

کتاب «علم هرمنوتیک» نوشته ریچارد پالمر

گادامر تأکید دارد که همه فهم‌ها و قرائت‌هایی که از متن به‌دست می‌آید، معتبر هستند. در نگاه هرمنوتیکی گادامر کشف نیت مؤلف مورد توجه نیست: زیرا متن را نباید تجلی و تبلور ذهنیت مؤلف دانست. متن تجلی گفتگوی هر مفسر با متن است. نهایتاً ما نمی‌توانیم در پی آن باشیم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیر دیگران باشد؛ چراکه فهم‌ها در مقایسه با مقصود مؤلف سنجیده نمی‌شود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحیح و ناصحیح و بهتر و بدتر در دیدگاه او وجود ندارد.[۷]

هرمنوتیک فلسفی هیدگر و گادامر از دیدگاه‌های «مفسر محور، محسوب می‌شوند که در توصیف فرایند فهم، هیچ‌گونه توجهی به صدق، کذب و اعتبار و عدم اعتبار فهم نمی‌شود.


مطالعه بیشتر

  1. علم هرمنوتیک، ریچارد پالمر، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران: نشر هرمس
  2. درآمدی بر هرمنوتیک، احمد واعظی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ قنبری، آیت، «هرمنوتیک و انواع آن»
  2. ر. ک. علم هرمنوتیک، ص۹۵–۹۸.
  3. ر. ک. وین پراد فوت، تجربه دینی، ترجمه عباس یزادانی، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.
  4. تجربه دینی، ص۸۲.
  5. درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵.
  6. درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵، ص۱۶۵.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ هرمنوتیک مدرن، بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص۹۴–۹۹ و علم هرمنوتیک، همان، ص۱۹۹–۲۰۳.