آیه نور: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
درباره ی آيه ی نور در سوره ی نور و ارتباط اين آيه با ائمه معصومين(ع) و تعداد حروف ابجد و چله نشيني، به طور مبسوط توضيح دهيد.؟
درباره آيه ۳۵ سوره نور و ارتباط اين آيه با ائمه معصومين(ع) توضيح دهيد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در جواب این سؤال باید گفت: آیه ای که معروف به آیه ی نور می باشد، آیه ی کریمه ی ۳۵ سوره ی نور است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: {{قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاه فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه الزُّجاجَه کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکه زَيْتُون لا شَرْقِيَّه وَ لا غَرْبِيَّه يَکادُ زَيْتُها يُضِي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلي نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلِّ شَيْ ءٍ عَلِيم}}<ref>نور / ۳۵؛ ترجمه: خداوند نور آسمان ها و زمين است، مثل نور خداوند همانند چراغداني است که در آن چراغي (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابي قرار گيرد، حبابي شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغني افروخته ميشود که از درخت پر برکت زيتوني گرفته شده که نه شرقي است و نه غربي (آن چنان روغنش صاف و خالص است که) نزديک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوري است بر فراز نور، و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدايت مي کند و خداوند به هر چيزي آگاه است.</ref>.
آیه ۳۵ سوره نور، به نام آیه نور شناخته می‌شود. در تفسیر این آیه، بیشتر مفسرین شیعه، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را مصداق بارز مفردات آن می‌دانند. در روایات نیز افراد مختلفی از ائمه(ع) به عنوان مصادیق آن ذکر شده‌اند. در روایتی از امام علی(ع)، تمامی مفردات آیه، به پیامبر(ص) و ۱۲ امام تطبیق داده‌شده است. در جمع بندی این روایات گفته شده است که این روایات برای تطبیق بر بارزترین مصداق هستند و الا آیه عمومیت خودش را دارد و شامل انبیاء،، اوصیاء و اولیاء می‌شود.


در تفسير این آیه، سخن بسيار گفته شده است و مفسران و فلاسفه و عرفاي اسلامي هر کدام بحث هاي فراواني در این خصوص دارند در قرآن مجيد و روايات اسلامي از چند چيز به عنوان نور ياد شده است: قرآن، ايمان، هدايت الهي، علم، شخص پيامبر(ص) و امامان و پيشوايان معصوم. چنان که در زيارت جامعه آمده «خلقکم اللَّه انواراّ فجعلکم بعرشه محدقين.» خداوند شما را از نورهايي آفريد که گرد عرش او حلقه زده بوديد و نيز در همان زيارتنامه آمده است: «و انتم نور الاخيار و هداه الأبرار.» شما نور خوبان و هدايت کننده ی نيکوکاران هستيد.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الإسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>
==متن آیه==
{{قرآن بزرگ|اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاه فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه الزُّجاجَه کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکه زَيْتُون لا شَرْقِيَّه وَ لا غَرْبِيَّه يَکادُ زَيْتُها يُضِي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلي نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلِّ شَيْ ءٍ عَلِيم|ترجمه=خداوند نور آسمان ها و زمين است، مثل نور خداوند همانند چراغداني است که در آن چراغي (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابي قرار گيرد، حبابي شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغني افروخته ميشود که از درخت پر برکت زيتوني گرفته شده که نه شرقي است و نه غربي (آن چنان روغنش صاف و خالص است که) نزديک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوري است بر فراز نور، و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدايت مي کند و خداوند به هر چيزي آگاه است.|سوره=نور|آیه=۳۵}}


هر موجودي به هر نسبت که با خدای عزّوجلّ ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي کسب مي کند: قرآن کریم، نور است چون کلام اوست. آئين اسلام نور است چون آئين او است. ايمان نور است چون رمز پيوند با او است. علم نور است چون سبب آشنايي با او است. پيامبران نورند چون فرستادگان اويند. امامان معصوم انوار الهي هستند چون حافظان آئين او بعد از پيامبرانند.<ref>همان، ج۱۴، ص۴۷۴.</ref>
==تفسیر آیه==
آیه ۳۵ [[سوره نور]]، به نام آیه نور شناخته می‌‌شود. هر موجودي به هر نسبت که با خدای عزّوجلّ ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي کسب مي کند. در تفسیر این آیه ی کریمه در دو قسمت بحث شده است: یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی و قسمت دوم، درباره ی تمثیلی که آیه ی کریمه ذکر فرموده است. در این مثال خداوند به یکی از ابزارهای قدیمی برای نور در خانه مثال می آورد که در آنجا چراغدانی است که خود این چراغ در داخل یک جسم شفاف مانند قندیل یا شیشه قرار گرفته سات و این چراغ از روغن زیتون که بهترین روغن برای احتراق بوده استفاده می‌کند، روغنی که خودش آن چنان آماده برای احتراق است که گویی قبل از آنکه آتشی با آن تماس بگیرد خودش می خواهد شعله ور شود و نور بدهد.


در تفسیر این آیه ی کریمه در دو قسمت بحث شده است: یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی که فرمود: خداوند نور آسمان ها و زمين است و قسمت دوم، درباره ی تمثیلی که آیه ی کریمه ذکر فرموده است. در واقع در این مثل خداوند به یکی از ابزارهای قدیمی برای نور در خانه مثال می آورد که در آنجا چراغدانی است که خود این چراغ در داخل یک جسم شفاف مانند قندیل یا شیشه قرار گرفته باشد و این چراغ از روغن زیتون که بهترین روغن برای احتراق بوده است و آن هم بهترین زیتون، زیتونی که خودش آن چنان آماده برای احتراق است که گویی قبل از آنکه آتشی با آن تماس بگیرد خودش می خواهد شعله ور شود و نور بدهد.
بعد خداوند می فرماید: ما مثلی ذکر می‌کنیم و تدبرش را بر عهده مردم می‌گذاریم با این مثل هدفی که قرآن کریم در نظر داشته (تفکر و تدبر)، در واقع عملی شده است. یعنی: نه تنها مفسرین وادار شده‌اند که درباره این مثل بیندیشند، بلکه غیر مفسرین هم درباره ی این مثل قرآن کریم به فکر فرو رفته‌اند که منظور قرآن کریم از این مثل چیست.<ref>مطهری، مرتضی، آشنائی با قرآن، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۱۱.</ref>


بعد خداوند می فرماید: ما مثلی ذکر می کنیم و تدبرش را بر عهده مردم می گذاریم با این مثل هدفی که قرآن کریم در نظر داشته (تفکر و تدبر)، در واقع عملی شده، یعنی: نه تنها مفسرین وادار شده اند که درباره ی این مثل بیندیشند، بلکه غیر مفسرین هم درباره ی این مثل قرآن کریم به فکر فرو رفته اند که منظور قرآن کریم از این مثل چیست.<ref>مطهری، مرتضی، آشنائی با قرآن، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۱۱.</ref>
[[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر المیزان]] می فرماید: مضمون رواياتي که مفردات آيه نور را به [[رسول خدا(ص)]] و اهل بيت(ع) تطبيق مي کنند صرفا، تطبيق است نه تفسير، اين روايات از قبيل اشاره به بعضي مصاديق است و آن افضل مصاديق است که رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع) آن جنابند و گرنه آيه ی شريفه به ظاهرش شامل غير ايشان نيز مي شود و [[انبياء]] و اوصياء و اولياء همه را شامل مي گردد. دليل اين که تطبيق است نه تفسير، اختلاف اين روايات است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۴۸.</ref>


در بعضی روایات این مثل را برای انسان دانسته است. البته نه برای هر انسان مؤمن، بلکه برای کانون هدایت انسان ها یعنی دستگاه نبوت به دلیل این که در آخر آیه ی می فرماید: {{قرآن|يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ}} خدا با نورش مردم را هدایت می کند. در روایتی که خواهد آمد آن چراغدان (مشکات)، سینه و کالبد وجود مقدس خاتم الانبیاء است و آن چراغ (مصباح) نور ایمان و نور وحی است که در قلب مقدس اوست و بعد این که دارد «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه.» چون چراغ را به یک قندیل منتقل می کنند، نظر به جنبه انتقالش دارد و مقصود انتقال نور ایمان و ولایت و اقتباس این نور از پیامبر اکرم(ص) نسبت به امیر المومنین علی(ع) است.<ref>همان، ص۱۰۹.</ref>
==روایات==
احادیثی در کتب تفسیری و روایی آمده است که مراد از آیه را مشخص می‌کند:


اما احادیثی که در کتب تفسیری و روایی آمده است که مراد از آیه چه کسانی هستند، برای نمونه به چند مورد اشاره می شود:
* در کتاب روضه کافي از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است که در تفسير آيه نور فرمودند: مشکات قلب محمد(ص) است و مصباح همان نور علم و هدايت و زجاجه، اشاره به علي(ع) يا قلب او است که بعد از رحلت پيامبر اين مصباح در آن قرار گرفت.<ref>عروسي، حويزي عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۶۰۲.</ref>


۱. در کتاب روضه ی کافي از امام صادق(ع) مي خوانيم که در تفسير آيه ی نور فرمود: «ان المشکاه قلب محمد(ص) ، و المصباح النور الذي فيه العلم، و الزجاجه قلب علي(ع) او نفسه» مشکات قلب محمد(ص) است و مصباح همان نور علم و هدايت و زجاجه، اشاره به علي(ع) يا قلب او است که بعد از رحلت پيامبر اين مصباح در آن قرار گرفت.<ref>عروسي، حويزي عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۶۰۲.</ref>
* [[شیخ صدوق]] در [[کتاب توحيد]] از [[امام باقر(ع)]] نقل می‌کند که: «مشکات نور علم در سينه پيامبر(ص) است و زجاجه سينه علي(ع) است، و نور علي(ع) نور اماماني از آل محمد(ع) هستند که يکي بعد از ديگري مي آيند و با نور علم و حکمت مؤيدند و اين رشته از آغاز خلقت آدم تا پايان جهان ادامه داشته و دارد، اين ها همان اوصيايي هستند که خداوند آنان را خلفاي در زمين قرار داده و حجت خويش بر بندگانش و در هيچ عصر و زماني صفحه روي زمين از آن ها خالي نبوده است و نخواهد بود.»<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ص۶۰۳.</ref>


۲. در حديث ديگري که در توحيد صدوق آمده است، چنين مي خوانيم: امام باقر(ع) فرمود: «ان المشکاه نور العلم في صدر النبي(ص) و الزجاجه صدر علي(ع) ... و نُورٌ عَلي(ع) نُورٍ امام مؤيد بنور العلم و الحکمه في اثر الامام من آل محمد(ع) ، و ذلک من لدن آدم الي ان تقوم الساعه، فهؤلاء الاوصياء الذين جعلهم اللَّه عز و جل خلفاء في ارضه و حججه علي خلقه، لا تخلو الارض في کل عصر من واحد منهم» مشکات نور علم در سينه پيامبر(ص) است و زجاجه سينه علي(ع) است، و نور علي(ع) نور اماماني از آل محمد(ع) هستند که يکي بعد از ديگري مي آيند و با نور علم و حکمت مؤيدند و اين رشته از آغاز خلقت آدم تا پايان جهان ادامه داشته و دارد، اين ها همان اوصيايي هستند که خداوند آنان را خلفاي در زمين قرار داده و حجت خويش بر بندگانش و در هيچ عصر و زماني صفحه روي زمين از آن ها خالي نبوده است و نخواهد بود.<ref>همان، ص۶۰۳.</ref>
* در حديث ديگري از امام صادق(ع) مشکات به [[حضرت فاطمه(س)]] و مصباح به [[امام حسن(ع)]] و زجاجه به [[امام حسين(ع)]] تفسير شده است.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ص۶۰۳.</ref>


۳. در حديث ديگري از امام صادق(ع) مشکات به حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ و مصباح به امام حسن(ع) و زجاجه به امام حسين(ع) تفسير شده است.<ref>همان.</ref>
* [[جابر بن عبد اللّه انصاري]] از [[امام علی(ع)]] نقل کرده است که حضرت فرمودند: تعجب می‌کنم از کسي که تلاوت اين آيه را تلاوت مي کند و معرفت به حق آن ندارد. گفتم کدام آيه، اي سيد من؟ فرمود: آيه {{قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ...}}. سپس فرمود: مشکوه محمد(ص) است، «مصباح» من هستم، «زجاجه» [[امام حسن(ع)|حسن(ع)]] و [[حسين(ع)]] «کوکب» [[علي بن الحسين(ع)]] «شجره مبارکه» [[محمد بن علي(ع)]] «زيتونه» [[امام صادق(ع)|جعفر بن محمد(ع)]] «لا شرقيه» [[موسي بن جعفر(ع)]] «لا غربيه» [[علي بن موسي(ع)]] «يَکادُ زَيْتُها يُضِيءُ» [[محمد بن علي(ع)]] «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» [[علي بن محمد(ع)]] «نُورٌ عَلي نُورٍ» [[حسن بن علي(ع)]] «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» [[حضرت قائم(عج)]] مي باشد.»<ref>بروجردي، سيد محمد ابراهيم، تفسير جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۴۹۹.</ref>


۴. جابر بن عبد اللّه انصاري گفت: وارد شدم به مسجد کوفه، ديدم امير المؤمنين(ع) با انگشت مبارک کتابت مي کند و تبسم مي فرمايد. عرض کردم: اي مولاي من چه چيزي باعث تبسم شما شده؟ فرمود: عجب دارم از کسي که تلاوت مي کند اين آيه را و معرفت به حق آن ندارد. گفتم کدام آيه، اي سيد من؟ فرمود: آيه {{قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاه}} را. سپس فرمود: مشکوه محمد(ص) است «فِيها مِصْباحٌ» خودم مصباح هستم «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه الزُّجاجَه» حسن و حسين(ع) «کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّيٌّ» علي بن الحسين(ع) «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکه» محمد بن علي(ع) «زيتونه» جعفر بن محمد(ع) «لا شَرْقِيَّه» موسي بن جعفر(ع) «وَ لا غَرْبِيَّه» علي بن موسي(ع) «يَکادُ زَيْتُها يُضِيءُ» محمد بن علي(ع) «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» علي بن محمد(ع) «نُورٌ عَلي نُورٍ» حسن بن علي(ع) «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» حضرت قائم(عج) مي باشد.»<ref>بروجردي، سيد محمد ابراهيم، تفسير جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۴۹۹.</ref>
در جمع این روایات در بیان مصادیق آیه می‌توان گفت، آيه مفهوم وسيعي دارد که هر يک از روايات فوق بيان مصداق روشني از آن است. در واقع تمام مصاديقی که براي نور معنوي در قرآن کریم و روايات اسلامي آمده، در اينجا به عنوان تفسير ذکر شده است و روح همه ی آن ها در واقع يک چيز است و آن همان نور هدايت است، بدون آنکه از عموميت آيه صرف نظر شود؛ به اين ترتيب هيچ گونه تضادي در روايات نيست.<ref>تفسير نمونه، همان، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>


نتیجه این که: آيه مفهوم وسيعي دارد که هر يک از روايات فوق بيان مصداق روشني از آن است در واقع تمام مصاديقی که براي نور معنوي در قرآن کریم و روايات اسلامي آمده، در اينجا به عنوان تفسير ذکر شده است و روح همه ی آن ها در واقع يک چيز است و آن همان نور هدايت است که از قرآن کریم و وحي و وجود پيامبران و ائمه(ع) سرچشمه مي گيرد و با دلائل توحيد آبياري مي شود و نتيجه آن تسليم در برابر فرمان خدا و تقوا است بي آن که از عموميت آيه صرف نظر شود و به اين ترتيب هيچ گونه تضادي در روايات نيست.<ref>تفسير نمونه، همان، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>
علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان می فرماید: مضمون رواياتي که مفردات آيه نور را به رسول خدا و اهل بيت(ع) تطبيق مي کنند صرفا، تطبيق است نه تفسير، اين روايات از قبيل اشاره به بعضي مصاديق است و آن افضل مصاديق است که رسول خدا(ص) و طاهرين از اهل بيت(ع) آن جنابند و گرنه آيه ی شريفه به ظاهرش شامل غير ايشان نيز مي شود و انبياء و اوصياء و اولياء همه را شامل مي گردد. دليل اين که تطبيق است نه تفسير، اختلاف اين روايات است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۴۸.</ref>
اما جواب به قسمت بعدی سؤال: آيه ی نور به حساب ابجد کبير ۲۵۶ است.<ref>شکوری، مقاله خواص آيه نور، سایت تبیان.</ref> و در مورد چله نشینی با توجه به اين که روايات معتبري در اين مورد وجود ندارد، لذا نمي توان به ادعاهاي افراد در اين باره اطمينان حاصل کرد. در عرصه عرفان و خداشناسی، باید از معصومین(ع) پیروی کرد و از درویش بازی، خرافات و انحرافات به طور جدّی باید پرهیز کرد و زیباترین دستور العمل چله نشینی، اقامه ی نماز و تلاوت قرآن کریم است که در شب عاشورا نیز برنامه این گونه بوده است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۵۱: خط ۴۹:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۱

سؤال

درباره آيه ۳۵ سوره نور و ارتباط اين آيه با ائمه معصومين(ع) توضيح دهيد؟

آیه ۳۵ سوره نور، به نام آیه نور شناخته می‌شود. در تفسیر این آیه، بیشتر مفسرین شیعه، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را مصداق بارز مفردات آن می‌دانند. در روایات نیز افراد مختلفی از ائمه(ع) به عنوان مصادیق آن ذکر شده‌اند. در روایتی از امام علی(ع)، تمامی مفردات آیه، به پیامبر(ص) و ۱۲ امام تطبیق داده‌شده است. در جمع بندی این روایات گفته شده است که این روایات برای تطبیق بر بارزترین مصداق هستند و الا آیه عمومیت خودش را دارد و شامل انبیاء،، اوصیاء و اولیاء می‌شود.

متن آیه

تفسیر آیه

آیه ۳۵ سوره نور، به نام آیه نور شناخته می‌‌شود. هر موجودي به هر نسبت که با خدای عزّوجلّ ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي کسب مي کند. در تفسیر این آیه ی کریمه در دو قسمت بحث شده است: یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی و قسمت دوم، درباره ی تمثیلی که آیه ی کریمه ذکر فرموده است. در این مثال خداوند به یکی از ابزارهای قدیمی برای نور در خانه مثال می آورد که در آنجا چراغدانی است که خود این چراغ در داخل یک جسم شفاف مانند قندیل یا شیشه قرار گرفته سات و این چراغ از روغن زیتون که بهترین روغن برای احتراق بوده استفاده می‌کند، روغنی که خودش آن چنان آماده برای احتراق است که گویی قبل از آنکه آتشی با آن تماس بگیرد خودش می خواهد شعله ور شود و نور بدهد.

بعد خداوند می فرماید: ما مثلی ذکر می‌کنیم و تدبرش را بر عهده مردم می‌گذاریم با این مثل هدفی که قرآن کریم در نظر داشته (تفکر و تدبر)، در واقع عملی شده است. یعنی: نه تنها مفسرین وادار شده‌اند که درباره این مثل بیندیشند، بلکه غیر مفسرین هم درباره ی این مثل قرآن کریم به فکر فرو رفته‌اند که منظور قرآن کریم از این مثل چیست.[۱]

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می فرماید: مضمون رواياتي که مفردات آيه نور را به رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع) تطبيق مي کنند صرفا، تطبيق است نه تفسير، اين روايات از قبيل اشاره به بعضي مصاديق است و آن افضل مصاديق است که رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع) آن جنابند و گرنه آيه ی شريفه به ظاهرش شامل غير ايشان نيز مي شود و انبياء و اوصياء و اولياء همه را شامل مي گردد. دليل اين که تطبيق است نه تفسير، اختلاف اين روايات است.[۲]

روایات

احادیثی در کتب تفسیری و روایی آمده است که مراد از آیه را مشخص می‌کند:

  • در کتاب روضه کافي از امام صادق(ع) نقل شده است که در تفسير آيه نور فرمودند: مشکات قلب محمد(ص) است و مصباح همان نور علم و هدايت و زجاجه، اشاره به علي(ع) يا قلب او است که بعد از رحلت پيامبر اين مصباح در آن قرار گرفت.[۳]
  • شیخ صدوق در کتاب توحيد از امام باقر(ع) نقل می‌کند که: «مشکات نور علم در سينه پيامبر(ص) است و زجاجه سينه علي(ع) است، و نور علي(ع) نور اماماني از آل محمد(ع) هستند که يکي بعد از ديگري مي آيند و با نور علم و حکمت مؤيدند و اين رشته از آغاز خلقت آدم تا پايان جهان ادامه داشته و دارد، اين ها همان اوصيايي هستند که خداوند آنان را خلفاي در زمين قرار داده و حجت خويش بر بندگانش و در هيچ عصر و زماني صفحه روي زمين از آن ها خالي نبوده است و نخواهد بود.»[۴]

در جمع این روایات در بیان مصادیق آیه می‌توان گفت، آيه مفهوم وسيعي دارد که هر يک از روايات فوق بيان مصداق روشني از آن است. در واقع تمام مصاديقی که براي نور معنوي در قرآن کریم و روايات اسلامي آمده، در اينجا به عنوان تفسير ذکر شده است و روح همه ی آن ها در واقع يک چيز است و آن همان نور هدايت است، بدون آنکه از عموميت آيه صرف نظر شود؛ به اين ترتيب هيچ گونه تضادي در روايات نيست.[۷]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

۲ـ تفسير نمونه، مکارم شيرازي ناصر، تهران، دار الکتب الإسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

۳ـ آشنائی با قرآن، مطهری مرتضی، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.


منابع

  1. مطهری، مرتضی، آشنائی با قرآن، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۱۱.
  2. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۴۸.
  3. عروسي، حويزي عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۶۰۲.
  4. حویزی، تفسیر نور الثقلین، ص۶۰۳.
  5. حویزی، تفسیر نور الثقلین، ص۶۰۳.
  6. بروجردي، سيد محمد ابراهيم، تفسير جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۴۹۹.
  7. تفسير نمونه، همان، ج۱۴، ص۴۷۱.