ریشههای مذهب اهلسنت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار، اصلاح ارقام) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
اهلسنت به توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارد که ریشه در قرآن کریم و احادیث نبوی دارند. آنان در مسئله امامت با احادیث نبوی به خصوص با نوشتن وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) مخالفت کردند. در روزهای آخر حیات پیامبر(ص) عمر خلیفه دوم مانع از نوشتن وصیت نامه [[پیامبر اسلام اولین مسلمان|پیامبر اسلام(ص)]] گردید. بعد از وفات آن حضرت در [[جریان سقیفه|سقیفه بنیساعده]] خود شان خلیفه پیامبر اسلام(ص) را تعیین نمودند. اعتقاد [[اهل سنت از دیدگاه وهابیت|اهل سنت]] درباره خلافت از همینجا ناشی میشود که خود شان پایه گزاری کردند. آنان پس از پیامبر اسلام(ص) معتقد به خلافت ابوبکر گردیدند و در ترتیب خلفا همان گونه که واقع شده معتقد شدند. سپس متکلمان این تفکر بر این اساس روشهای متفاوتی را برای انتخاب امام یا خلیفه ایجاد نمودهاند که هیچکدام ریشه در قرآن و احادیث نبوی ندارد. | |||
== | == مخالفت با پیامبر اسلام(ص) و احادیث آن حضرت == | ||
اهلسنت از فرقههای اسلامی است که مانند سایر فرقههای اسلامی معتقد به توحید، نبوت و معاد هستند. چیزی که اهلسنت را از مذهب شیعه جدا میکند مسئله [[امامت]] یا خلافت است. اهلسنت در مسئله امامت به احادیث نبوی عمل نکردند. چیزی که در این رابطه بسیار مهم است وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) است که عمر بن خطاب مانع از نوشتن آن میشود. | |||
حدیثی در متون اهل سنت نقل شده است که پیامبر اسلام(ص) در روزهای آخر عمر خود میخواستهاند وصیتی بنویسند که بعد از آن امتش گمراه نشود. در این حدیث آمده است که رسول خدا(ص) مریض بود و مردم در خانه او جمع شده بودند. پیامبر خدا(ص) در این حال فرمود بیاورید تا نامهای برای شما بنویسم که بعدازآن هرگز گمراه نشوید. [[عمر]] بیمعطلی گفت مریضی بر رسولالله(ص) غلبه کرده است و قرآن در نزد شما[در نزد ما] است و کتاب خدا ما را کافی است. بعدازاین سخن عمر، کسانی که در خانه بودند دچار اختلاف شدند و باهم دشمنی ورزیدند. برخی از آنان میگفتند نزدیک شوید تا نامهای برای شما بنویسد که بعدازآن هرگز گمراه نشوید و برخی دیگر همان را میگفتند که عمر گفت و چون اختلاف و هیاهو در حضور پیامبر(ص) از حد گذشت، رسولالله فرمود از پیش من برخیزید. بعدازآن ابنعباس مدام میگفت مصیبتی بزرگ آن اختلاف و هیاهویی بود که بین رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و آن نامهای که برای آنان میخواست بنویسد حائل شد.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، باب قول المریض قوموا عنی، و باب کراهیة الاختلاف؛ بیروت، دار ابن کثیر الیمامة، چ۳، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م. تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج۵، ص۲۱۴۶ و ج۶، ص۲۶۸۰ </ref> | |||
نویسنده مقدمه بر کتاب «صواعق المحرقة» در ضمن ذکر این حدیث از کتاب [[شرح مواقف]]، میگوید که این اختلاف بین رسولالله(ص) و عمر در مسئله [[امامت]] و منصب [[خلافت امام علی(ع) در منابع اهل سنت|خلافت]] بوده است.<ref>هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، مقدمه، مصر، مکتبة القاهره، [بیتا]، ص (هـ).</ref> | |||
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آثار جدی و شدید این اختلاف در بین جامعه اسلامی پدیدار شد. عالِم دیگر اهل سنت در کتاب «الفرق بینالفرق» میگوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قریش اعتقاد داشتند که امامت از آن قریش است.<ref>ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالوفاق الجدیدة، چ۲، ۱۹۷۷ م، ص۱۳.</ref> | |||
با توجه به حدیث دوات و قلم یا [[حدیث قرطاس]] این اختلاف بین مسلمانان در مسئله امامت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) از نوشته نشدن وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) ناشی میگردد که عمر خلیفه دوم مانع از آن شد. | |||
علمای اهل سنت اعتراف کردهاند که پیامبر اسلام(ص) میخواسته است در این نامه بر امامت بعد از خودش تصریح کرده<ref>عینی، محمود بن احمد، عمدة القاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۷۱،</ref> و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید.<ref>نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی صحیح مسلم، بیروت، دارالکتب العربی، 1407ق/۱۹۸۷م، ج۱۱، ص۹۰.</ref> و بنا بر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا(ص) میخواسته است بر اسامی خلفای بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.<ref>محمد بن احمد، عمدة القاری، ج۲، ص۱۷۱.</ref> | |||
پس نوشته نشدن نامه رسول خدا(ص) مقدمه ای برای ساخته شدن مذهب اهلسنت است که منجر به تشکیل سقیفه شد و اگر وصیتنامه رسول خدا(ص) نوشته میشد و به دست مردم می رسید هرگز شورای سقیفه منعقد نمیگردید. | |||
اساس عقیده اهل سنت درباره امامت و خلافت را، خلافت ابوبکر تشکیل میدهد که | == شورای سقیفه بنی ساعده == | ||
اساس عقیده اهل سنت درباره امامت و خلافت را، [[خلافت ابوبکر]] تشکیل میدهد که در [[شورای سقیفه]] منعقد گردید. [[عایشه]] همسر رسول خدا(ص) داستان خلیفه شدن ابوبکر را چنین بیان میکند: «زمانی که رسول خدا رحلت کردند، ابوبکر در مدینه حضور نداشت و عمر برخاست و به مردم گفت: به خدا قسم رسول خدا نمرده است؛ تا اینکه ابوبکر آمد و فوت پیامبر را تأیید کرد و به مردم توصیههایی انجام داد. در این هنگام خبر رسید که عدهای در سقیفة بنی ساعده اطراف [[سعد بن عباده]] جمع شده و میگویند از ما (انصار) یک امیر و از شما (قریش) یک امیر باشد. سپس ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح بهسوی آنان رفتند. در ابتدا عمر برای آنان ایراد سخن نمود و سپس ابوبکر او را ساکت کرده و خود به سخن گفتن آغاز کرد و در ضمن سخنان خود خطاب به انصار گفت ما امیران هستیم و شما وزیران، ولی حباب بن منذر گفت نه، به خدا قسم یک امیر از ما و یک امیر از شما باشد. ولی ابوبکر گفت نه خیر امیران ما هستیم و شما وزیران هستید و آنان (قریش) وسط عرب و ازنظر نژاد عربترند. سپس خود با عمر [[بیعت حدیبیه|بیعت]] کرد؛ ولی عمر گفت ما با تو بیعت میکنیم و تو آقای ما و بهترین ما و دوستداشتنیترین ما نزد رسول خدا هستی و عمر دست ابوبکر را گرفت و با او بیعت کرد و سپس دیگران با او بیعت کردند. یکی از میان جمع گفت که با این کار سعد را کشتید، عمر گفت خدا او را بکشد».<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۴۱.</ref> | |||
این تمام چیزی است که اساس و بنیاد امامت را در مذهب اهل سنت تشکیل میدهد. ملاحظه میشود که در این جلسه و شورای تعیین امامت | این تمام چیزی است که اساس و بنیاد امامت را در مذهب اهل سنت تشکیل میدهد. ملاحظه میشود که در این جلسه و شورای تعیین امامت یا خلافت نه به هیچ حدیثی از رسول خدا(ص) استناد شده است و نه به آیهای از قرآن کریم؛ بلکه بهصراحت تمام، مسئله عربیت و حسب و نسب معیار و ملاک خلافت قرار دادهشده است. | ||
== | == سلسله خلفای اهل سنت == | ||
اساس مذهب اهلسنت ریشه در قرآن و احادیث نبوی ندارد؛ زیرا امامت یا خلافت در مذهب اهلسنت ساخته دست بشر مثل عمر و ابوبکر در سقیفه است. به همین دلیل مذهب اهلسنت در مسئله امامت و اصل وجود این مذهب کمترین استنادی به آیات [[قرآن کریم]] و احادیث و سفارشات رسول خدا(ص) ندارند. آنان در مقابل عمل انجامشدهای که توسط خلفای صدر اسلام به وقوع پیوست، قرارگرفتند. از اینرو اصولی را در مسئله امامت و خلافت مطابق با این حوادث و وقایع تدوین نموده و به آن معتقد شدهاند. | |||
آنان بر اساس همین واقعه و وقایع بعدی در مورد تعیین خلفا میگویند خلیفه و امام برحق بعد از رسول خدا(ص) ابوبکر است؛ زیرا که او از همه امت افضل و مقدم بوده است. اکثر اهل حدیث و تمامی [[معتزله]] و [[اشاعره]] معتقدند که خلافت ابوبکر با انتخاب مردم ثابتشده است. و پس از او عمر خلیفه بر حق است؛ زیرا ابوبکر او را جانشین خود قرارداد و پس از عمر، خلافت و امامت، حق عثمان و پس از عثمان حق علی است.<ref>ابن ابی العز حنفی، شرح العقیده الطحاویه، بیروت، مکتب الاسلامی، چ۴، ۱۳۹۱م، ج۱، ص۵۳۳ ـ ۵۴۵،</ref> | |||
آنان بر اساس همین واقعه و وقایع بعدی در مورد تعیین خلفا میگویند خلیفه و امام برحق بعد از رسول خدا(ص) ابوبکر است؛ زیرا که او از همه امت افضل و مقدم بوده است. اکثر اهل حدیث و تمامی معتزله و اشاعره معتقدند که خلافت ابوبکر با انتخاب مردم ثابتشده است. و پس از او عمر خلیفه بر حق است؛ زیرا ابوبکر او را جانشین خود قرارداد و پس از عمر، خلافت و امامت، حق عثمان و پس از عثمان حق علی است.<ref>ابن ابی العز حنفی، شرح العقیده الطحاویه، | |||
== | == روشهای انتخاب امام در مذهب اهلسنت == | ||
به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهلسنت میسازد، علمای این مذهب مجبور شدهاند که امامت را مانند نماز و روزه از [[فروع دین]] بدانند و از اینرو خداوند و پیامبرش هیچ نقشی در معرفی و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روشهای مختلفی قابل تعیین و انتخاب است: | |||
به | ۱. امام میتواند به وسیله [[اهل حل و عقد]] انتخاب شود چنانکه ابوبکر اینگونه انتخاب شد و امامت او تأیید گردید. | ||
۲. از دیدگاه اهل سنت امامت امام به وسیله یک فرد از اهل عدالت نیز قابل انعقاد است و پس از انعقاد امامت، بر دیگران واجب میگردد که با او بیعت کنند ازاینرو ابوبکر به تنهایی خلافت را برای عمر منعقد گردانید و بعد از آن دیگران با عمر بیعت کردند. این روش را [[استخلاف]] هم مینامند.<ref>جمال الدین احمد بن محمد غزنوی، اصول الدین، بیروت، دار البشائر الإسلامیة، اول، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۹؛ ابوسعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، چ۱، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص185</ref> | |||
۳. امام توسط شورای کسانی که برای امامت کاندید و نامزد شدهاند نیز قابل انتخاب است. چنانکه عثمان با این روش انتخاب گردید؛ زیرا عمر شش نفر یعنی «عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف» را برای مقام امامت نامزد کرد که با هم مشورت کنند و یکی را به عنوان امام انتخاب کنند.<ref>ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، ج۱، ص۱۸۵.</ref> | |||
۴. روش دیگر از نظر اهل سنت برای انتخاب امام، بیعت مردم است و امام علی(ع) با بیعت مردم به عنوان امام و خلیفه چهارم انتخاب گردید.<ref>ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، ج۱، ص۵۴۵.</ref> | |||
۵. راه پنجم انعقاد امامت در نزد اهل سنت اینست که کسی با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد و بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج علیه او را ندارند. به دلیل اینکه خروج بر علیه حاکمی که با زور شمشیر، قدرت را به دست گرفته است اختلاف در بین مسلمین ایجاد میشود و باعث خونریزی میگردد.<ref>محمد الأمین بن محمد بن المختار شنقیطی، اضواء البیان، بیروت، دار الفکر للطباعة والنشر، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م. تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ج۱، ص۳۰.</ref> | |||
این معیارهای انتخاب امام که اساس مذهب اهل سنت را میسازد، هیچ ریشهای در قرآن و احادیث نبوی ندارند. پس مذهب اهل سنت که مبتنی بر اصول یاد شده در امامت است، نمیتواند خود را به خدا و رسول خدا(ص) متصل کند و هرگز پیروان آن نتوانستهاند برای این مذهب اصل و ریشهای در قرآن و احادیث نبوی بیابند. | |||
این معیارهای انتخاب امام که اساس مذهب اهل سنت را میسازد، هیچ ریشهای در قرآن و احادیث نبوی ندارند. پس مذهب | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = اسلام | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ =اهل سنت | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ =عقاید اهل سنت | ||
| شاخه | | شاخه فرعی۴ = | ||
}} | }} | ||
خط ۶۳: | خط ۶۲: | ||
| ویرایش = شد | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = شد | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = الف | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
[[ps:د اهل سنت د مذهب ریښی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۵
آیا مذهب اهل سنت ساخته دست بشر است یا اینکه در قرآن کریم و احادیث نبوی ریشه دارد؟
اهلسنت به توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارد که ریشه در قرآن کریم و احادیث نبوی دارند. آنان در مسئله امامت با احادیث نبوی به خصوص با نوشتن وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) مخالفت کردند. در روزهای آخر حیات پیامبر(ص) عمر خلیفه دوم مانع از نوشتن وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) گردید. بعد از وفات آن حضرت در سقیفه بنیساعده خود شان خلیفه پیامبر اسلام(ص) را تعیین نمودند. اعتقاد اهل سنت درباره خلافت از همینجا ناشی میشود که خود شان پایه گزاری کردند. آنان پس از پیامبر اسلام(ص) معتقد به خلافت ابوبکر گردیدند و در ترتیب خلفا همان گونه که واقع شده معتقد شدند. سپس متکلمان این تفکر بر این اساس روشهای متفاوتی را برای انتخاب امام یا خلیفه ایجاد نمودهاند که هیچکدام ریشه در قرآن و احادیث نبوی ندارد.
مخالفت با پیامبر اسلام(ص) و احادیث آن حضرت
اهلسنت از فرقههای اسلامی است که مانند سایر فرقههای اسلامی معتقد به توحید، نبوت و معاد هستند. چیزی که اهلسنت را از مذهب شیعه جدا میکند مسئله امامت یا خلافت است. اهلسنت در مسئله امامت به احادیث نبوی عمل نکردند. چیزی که در این رابطه بسیار مهم است وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) است که عمر بن خطاب مانع از نوشتن آن میشود.
حدیثی در متون اهل سنت نقل شده است که پیامبر اسلام(ص) در روزهای آخر عمر خود میخواستهاند وصیتی بنویسند که بعد از آن امتش گمراه نشود. در این حدیث آمده است که رسول خدا(ص) مریض بود و مردم در خانه او جمع شده بودند. پیامبر خدا(ص) در این حال فرمود بیاورید تا نامهای برای شما بنویسم که بعدازآن هرگز گمراه نشوید. عمر بیمعطلی گفت مریضی بر رسولالله(ص) غلبه کرده است و قرآن در نزد شما[در نزد ما] است و کتاب خدا ما را کافی است. بعدازاین سخن عمر، کسانی که در خانه بودند دچار اختلاف شدند و باهم دشمنی ورزیدند. برخی از آنان میگفتند نزدیک شوید تا نامهای برای شما بنویسد که بعدازآن هرگز گمراه نشوید و برخی دیگر همان را میگفتند که عمر گفت و چون اختلاف و هیاهو در حضور پیامبر(ص) از حد گذشت، رسولالله فرمود از پیش من برخیزید. بعدازآن ابنعباس مدام میگفت مصیبتی بزرگ آن اختلاف و هیاهویی بود که بین رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و آن نامهای که برای آنان میخواست بنویسد حائل شد.[۱]
نویسنده مقدمه بر کتاب «صواعق المحرقة» در ضمن ذکر این حدیث از کتاب شرح مواقف، میگوید که این اختلاف بین رسولالله(ص) و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.[۲]
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آثار جدی و شدید این اختلاف در بین جامعه اسلامی پدیدار شد. عالِم دیگر اهل سنت در کتاب «الفرق بینالفرق» میگوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قریش اعتقاد داشتند که امامت از آن قریش است.[۳]
با توجه به حدیث دوات و قلم یا حدیث قرطاس این اختلاف بین مسلمانان در مسئله امامت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) از نوشته نشدن وصیت نامه پیامبر اسلام(ص) ناشی میگردد که عمر خلیفه دوم مانع از آن شد.
علمای اهل سنت اعتراف کردهاند که پیامبر اسلام(ص) میخواسته است در این نامه بر امامت بعد از خودش تصریح کرده[۴] و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید.[۵] و بنا بر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا(ص) میخواسته است بر اسامی خلفای بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.[۶]
پس نوشته نشدن نامه رسول خدا(ص) مقدمه ای برای ساخته شدن مذهب اهلسنت است که منجر به تشکیل سقیفه شد و اگر وصیتنامه رسول خدا(ص) نوشته میشد و به دست مردم می رسید هرگز شورای سقیفه منعقد نمیگردید.
شورای سقیفه بنی ساعده
اساس عقیده اهل سنت درباره امامت و خلافت را، خلافت ابوبکر تشکیل میدهد که در شورای سقیفه منعقد گردید. عایشه همسر رسول خدا(ص) داستان خلیفه شدن ابوبکر را چنین بیان میکند: «زمانی که رسول خدا رحلت کردند، ابوبکر در مدینه حضور نداشت و عمر برخاست و به مردم گفت: به خدا قسم رسول خدا نمرده است؛ تا اینکه ابوبکر آمد و فوت پیامبر را تأیید کرد و به مردم توصیههایی انجام داد. در این هنگام خبر رسید که عدهای در سقیفة بنی ساعده اطراف سعد بن عباده جمع شده و میگویند از ما (انصار) یک امیر و از شما (قریش) یک امیر باشد. سپس ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح بهسوی آنان رفتند. در ابتدا عمر برای آنان ایراد سخن نمود و سپس ابوبکر او را ساکت کرده و خود به سخن گفتن آغاز کرد و در ضمن سخنان خود خطاب به انصار گفت ما امیران هستیم و شما وزیران، ولی حباب بن منذر گفت نه، به خدا قسم یک امیر از ما و یک امیر از شما باشد. ولی ابوبکر گفت نه خیر امیران ما هستیم و شما وزیران هستید و آنان (قریش) وسط عرب و ازنظر نژاد عربترند. سپس خود با عمر بیعت کرد؛ ولی عمر گفت ما با تو بیعت میکنیم و تو آقای ما و بهترین ما و دوستداشتنیترین ما نزد رسول خدا هستی و عمر دست ابوبکر را گرفت و با او بیعت کرد و سپس دیگران با او بیعت کردند. یکی از میان جمع گفت که با این کار سعد را کشتید، عمر گفت خدا او را بکشد».[۷]
این تمام چیزی است که اساس و بنیاد امامت را در مذهب اهل سنت تشکیل میدهد. ملاحظه میشود که در این جلسه و شورای تعیین امامت یا خلافت نه به هیچ حدیثی از رسول خدا(ص) استناد شده است و نه به آیهای از قرآن کریم؛ بلکه بهصراحت تمام، مسئله عربیت و حسب و نسب معیار و ملاک خلافت قرار دادهشده است.
سلسله خلفای اهل سنت
اساس مذهب اهلسنت ریشه در قرآن و احادیث نبوی ندارد؛ زیرا امامت یا خلافت در مذهب اهلسنت ساخته دست بشر مثل عمر و ابوبکر در سقیفه است. به همین دلیل مذهب اهلسنت در مسئله امامت و اصل وجود این مذهب کمترین استنادی به آیات قرآن کریم و احادیث و سفارشات رسول خدا(ص) ندارند. آنان در مقابل عمل انجامشدهای که توسط خلفای صدر اسلام به وقوع پیوست، قرارگرفتند. از اینرو اصولی را در مسئله امامت و خلافت مطابق با این حوادث و وقایع تدوین نموده و به آن معتقد شدهاند.
آنان بر اساس همین واقعه و وقایع بعدی در مورد تعیین خلفا میگویند خلیفه و امام برحق بعد از رسول خدا(ص) ابوبکر است؛ زیرا که او از همه امت افضل و مقدم بوده است. اکثر اهل حدیث و تمامی معتزله و اشاعره معتقدند که خلافت ابوبکر با انتخاب مردم ثابتشده است. و پس از او عمر خلیفه بر حق است؛ زیرا ابوبکر او را جانشین خود قرارداد و پس از عمر، خلافت و امامت، حق عثمان و پس از عثمان حق علی است.[۸]
روشهای انتخاب امام در مذهب اهلسنت
به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهلسنت میسازد، علمای این مذهب مجبور شدهاند که امامت را مانند نماز و روزه از فروع دین بدانند و از اینرو خداوند و پیامبرش هیچ نقشی در معرفی و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روشهای مختلفی قابل تعیین و انتخاب است:
۱. امام میتواند به وسیله اهل حل و عقد انتخاب شود چنانکه ابوبکر اینگونه انتخاب شد و امامت او تأیید گردید.
۲. از دیدگاه اهل سنت امامت امام به وسیله یک فرد از اهل عدالت نیز قابل انعقاد است و پس از انعقاد امامت، بر دیگران واجب میگردد که با او بیعت کنند ازاینرو ابوبکر به تنهایی خلافت را برای عمر منعقد گردانید و بعد از آن دیگران با عمر بیعت کردند. این روش را استخلاف هم مینامند.[۹]
۳. امام توسط شورای کسانی که برای امامت کاندید و نامزد شدهاند نیز قابل انتخاب است. چنانکه عثمان با این روش انتخاب گردید؛ زیرا عمر شش نفر یعنی «عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف» را برای مقام امامت نامزد کرد که با هم مشورت کنند و یکی را به عنوان امام انتخاب کنند.[۱۰]
۴. روش دیگر از نظر اهل سنت برای انتخاب امام، بیعت مردم است و امام علی(ع) با بیعت مردم به عنوان امام و خلیفه چهارم انتخاب گردید.[۱۱]
۵. راه پنجم انعقاد امامت در نزد اهل سنت اینست که کسی با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد و بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج علیه او را ندارند. به دلیل اینکه خروج بر علیه حاکمی که با زور شمشیر، قدرت را به دست گرفته است اختلاف در بین مسلمین ایجاد میشود و باعث خونریزی میگردد.[۱۲]
این معیارهای انتخاب امام که اساس مذهب اهل سنت را میسازد، هیچ ریشهای در قرآن و احادیث نبوی ندارند. پس مذهب اهل سنت که مبتنی بر اصول یاد شده در امامت است، نمیتواند خود را به خدا و رسول خدا(ص) متصل کند و هرگز پیروان آن نتوانستهاند برای این مذهب اصل و ریشهای در قرآن و احادیث نبوی بیابند.
منابع
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، باب قول المریض قوموا عنی، و باب کراهیة الاختلاف؛ بیروت، دار ابن کثیر الیمامة، چ۳، ۱۴۰۷ق / ۱۹۸۷م. تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج۵، ص۲۱۴۶ و ج۶، ص۲۶۸۰
- ↑ هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، مقدمه، مصر، مکتبة القاهره، [بیتا]، ص (هـ).
- ↑ ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالوفاق الجدیدة، چ۲، ۱۹۷۷ م، ص۱۳.
- ↑ عینی، محمود بن احمد، عمدة القاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۷۱،
- ↑ نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی صحیح مسلم، بیروت، دارالکتب العربی، 1407ق/۱۹۸۷م، ج۱۱، ص۹۰.
- ↑ محمد بن احمد، عمدة القاری، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۴۱.
- ↑ ابن ابی العز حنفی، شرح العقیده الطحاویه، بیروت، مکتب الاسلامی، چ۴، ۱۳۹۱م، ج۱، ص۵۳۳ ـ ۵۴۵،
- ↑ جمال الدین احمد بن محمد غزنوی، اصول الدین، بیروت، دار البشائر الإسلامیة، اول، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۹؛ ابوسعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، چ۱، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص185
- ↑ ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، ج۱، ص۱۸۵.
- ↑ ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغیبة فی اصول الدین، ج۱، ص۵۴۵.
- ↑ محمد الأمین بن محمد بن المختار شنقیطی، اضواء البیان، بیروت، دار الفکر للطباعة والنشر، ۱۴۱۵ق / ۱۹۹۵م. تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ج۱، ص۳۰.