مجمعالبیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}}تفسیر مجمعالبیان از کیست و مباحث و جایگاه آن چیست؟ | {{سوال}}تفسیر مجمعالبیان از کیست و مباحث و جایگاه آن چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
}} | }} | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت}} | {{درگاه|حوزه و روحانیت}} | ||
'''مجمعالبیان فی تفسیر القرآن''' یا '''مجمعالبیان لعلوم القرآن'''، تفسیر ترتیبی کامل قرآن، تالیف [[ | '''مجمعالبیان فی تفسیر القرآن''' یا '''مجمعالبیان لعلوم القرآن'''، تفسیر ترتیبی کامل قرآن، تالیف [[شیخ طبرسی|امینالاسلام ابوعلی طبرسی]]، فقیه و مفسر شیعی قرن ۶ هجری است. تالیف تفسیر را حاصل نذری دانستهاند که وی پس از زنده شدن در قبر کرده است. | ||
مجمعالبیان شامل مباحث [[قرائتهای مختلف قرآن|قرائت]]، اعراب، لغت، شأن نزول، بیان آیات مشکله، اخبار مربوط به هر آیه و شرح قصص و حکایات است. بزرگان شیعه و اهلسنت از این تفسیر با عباراتی مثل بینظیر، سرشار از دانش و معرفت، دارای تبویب بینظیر، شامل معانی عمیق، نشانه تبحر مولف خود، بحث بیتعصب، راهنمای تمام مفسران یاد کردهاند. | مجمعالبیان شامل مباحث [[قرائتهای مختلف قرآن|قرائت]]، اعراب، لغت، شأن نزول، بیان آیات مشکله، اخبار مربوط به هر آیه و شرح قصص و حکایات است. بزرگان شیعه و اهلسنت از این تفسیر با عباراتی مثل بینظیر، سرشار از دانش و معرفت، دارای تبویب بینظیر، شامل معانی عمیق، نشانه تبحر مولف خود، بحث بیتعصب، راهنمای تمام مفسران یاد کردهاند. | ||
==مولف== | ==مولف== | ||
امین الاسلام [[ | امین الاسلام [[شیخ طبرسی|ابوعلی فضل بن حسن طبرسی]] (۴۶۸-۵۴۸ق)، فقیه و مفسر شیعی قرن ششم است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شناختنامه تفاسیر|سال=۱۳۷۸|نام=محمدعلی|نام خانوادگی=ایازی|ناشر=کتاب مبین|جلد=۱|صفحه=۲۳۹|مکان=رشت}}</ref><ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۱|مکان=قم}}</ref> طبرسی را متولد طبرستان یا تفرش دانستهاند. وی ساکن مشهد بود و اواخر عمر در سبزوار ساکن شد. او در سبزوار وفات کرد و در مشهد به خاک سپرده شد.<ref name=":2" /><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاض العلماء و حیاض الفضلاء|سال=۱۴۰۱|نام=میرزا عبدالله|نام خانوادگی=افندی|ناشر=کتابخانه عمومی حضرت آیتالله مرعشی نجفی|جلد=۴|صفحه=۳۵۷|مکان=قم}}</ref> برخی وفات او را شهادت به وسیله سم دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاض العلماء و حیاض الفضلاء|تاریخ=۱۴۰۱|نام=میرزا عبدالله|نام خانوادگی=افندی|ناشر=کتابخانه عمومی حضرت آیتالله مرعشی|جلد=۴|صفحه=۳۴۰|مکان=قم}}</ref> طبرسی از شاگردان ابوعلی فرزند [[شیخ طوسی]] است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=خاتمة مستدرک الوسائل|سال=۱۴۰۸|نام=حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=موسسه آلبیت(ع) لاحیاء التراث|جلد=۳|صفحه=۷۰|مکان=بیروت}}</ref><ref name=":3">{{یادکرد کتاب|عنوان=اعیان الشیعة|تاریخ=۱۴۰۳|نام=محسن|نام خانوادگی=امین|ناشر=دارالتعارف للمطبوعات|جلد=۸|صفحه=۳۹۹|مکان=بیروت}}</ref> [[ابنشهرآشوب]] و [[قطب راوندی]] از مشهورترین شاگردان وی هستند.<ref name=":3" /> مجمعالبیان، [[جوامع الجامع]] و [[اعلام الوری]] از جمله آثار اوست.<ref name=":3" /> | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
مجمعالبیان که در ۱۰ جلد تالیف شده است، شامل مباحثی چون: مکی یا مدنی بودن | مجمعالبیان که در ۱۰ جلد تالیف شده است، شامل مباحثی چون: [[سورههای مکی و مدنی|مکی]] یا [[سورههای مکی و مدنی|مدنی]] بودن سورهها، [[قرائتهای مختلف قرآن|قرائتهای مختلف قران]]، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، [[شأن نزول آیات]]، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است.<ref name=":6">{{یادکرد کتاب|عنوان=الذریعه الی تصانیف الشیعه|جلد=۲۰|صفحه=۲۴|تاریخ=۱۴۰۳|نام=محمدمحسن|نام خانوادگی=آقابزرگ تهرانی|ناشر=دارالأضواء|مکان=بیروت}}</ref><ref name=":7" /> این تفسیر، متأثر از [[التبیان فی تفسیر القرآن|تفسیر التبیان]] اثر [[شیخ طوسی]] است؛ با این تفاوت که طبرسی با تقسیمبندی مباحث، زمینه استفاده بهتر و گزینش آسانتر استفاده کننده را فراهم میکند. کسانی که به هر قسمت از تفسیر علاقمند باشند، میتوانند به راحتی به همان قسمت از ادبیات، قرائت و تفسیر مراجعه کنند. مجمعالبیان به بحثهای موضوعی نمیپردازد و همچنین نظریات مفسران اهلسنت را نقل و با روش عالمانه نقد میکند.<ref name=":7" /> محتوای هر جلد از این کتاب به برخی از سورهها و آیات اختصاص یافتهاست که ترتیب آنها به قرار زیر است: | ||
* جلد یک: سوره [[سوره حمد|حمد]] و [[سوره بقره|بقره]] تا [[آیه ۱۸۲ سوره بقره|آیه ۱۸۲]] | |||
* جلد دو: ادامه بقره تا پایان [[سوره آلعمران|آلعمران]] | |||
* جلد سه: سورههای [[سوره نساء|نساء]] و [[سوره مائده|مائده]] | |||
جلد یک: حمد و بقره تا آیه ۱۸۲ | * جلد چهار: سورههای [[سوره انعام|انعام]]، [[سوره اعراف|اعراف]] و [[سوره انفال|انفال]] | ||
* جلد پنج: سورههای [[سوره توبه|توبه]]، [[سوره یونس|یونس]]، [[سوره هود|هود]] و [[سوره یوسف|یوسف]] | |||
جلد دو: ادامه بقره تا پایان آلعمران | * جلد شش: سورههای [[سوره رعد|رعد]]، [[سوره ابراهیم|ابراهیم]]، [[سوره حجر|حجر]]، [[سوره نحل|نحل]]، [[سوره اسراء|اسراء]]، [[سوره کهف|کهف]] و [[سوره مریم|مریم]] | ||
* جلد هفت: سورههای [[سوره طه|طه]] تا [[سوره قصص|قصص]] | |||
جلد سه: نساء و مائده | * جلد هشت: سورههای [[سوره عنکبوت|عنکبوت]] تا [[سوره غافر|غافر]] | ||
* جلد نه: سورههای [[سوره فصلت|فصلت]] تا [[سوره صف|صف]] | |||
جلد چهار: | * جلد ده: سورههای [[سوره جمعه|جمعه]] تا [[سوره ناس|ناس]] | ||
جلد پنج: | |||
جلد شش: | |||
جلد هفت: | |||
جلد هشت: | |||
جلد نه: فصلت تا صف | |||
جلد ده: جمعه تا ناس | |||
==انگیزه تالیف== | ==انگیزه تالیف== | ||
[[عبدالله افندی|افندی]](۱۱۳۰ق)، تراجمنگار شیعه، داستانی را درباره تالیف مجمعالبیان نقل | [[عبدالله افندی|افندی]] (۱۱۳۰ق)، تراجمنگار شیعه، داستانی را درباره تالیف مجمعالبیان نقل میکند. بر اساس این داستان، پس از آنکه طبرسی سکته میکند و خانواده وی با گمان مرگش، او را دفن میکنند. او که در قبر به هوش میآید نذر میکند که اگر خداوند او را از قبر نجات دهد، تفسیری بر قرآن بنویسد. همان شب، شخصی برای دزدیدن کفن او قبر وی را میشکافد و طبرسی نجات پیدا میکند و نذر خود را انجام میدهد.<ref name=":0" /> | ||
این داستان را نخستین بار افندی در [[ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء|ریاضالعلماء]] نقل میکند. [[محدث نوری]] بعد از نقل این داستان، بیان میکند که اگرچه این داستان مشهور است ولی جز در کتاب افندی در کتاب دیگری پیش از او وجود ندارد.<ref name=":1" /> | این داستان را نخستین بار افندی در [[ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء|ریاضالعلماء]] نقل میکند. [[محدث نوری]] بعد از نقل این داستان، بیان میکند که اگرچه این داستان مشهور است ولی جز در کتاب افندی در کتاب دیگری پیش از او وجود ندارد.<ref name=":1" /> | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
خط ۸۰: | خط ۶۶: | ||
=== جایگاه نزد اهلسنت === | === جایگاه نزد اهلسنت === | ||
[[شیخ عبدالمجید سلیم]](۱۳۷۴ق)، رئیس [[دانشگاه الازهر]]، درباره مجمعالبیان میگوید:«مجمعالبیان کتابی است گرانسنگ، سرشار از دانش و معرفت، آکنده از فواید و معانی، با ترتیبی نیکو و شایسته. اگر بگویم این تفسیر سرآمد تمام تفاسیر قرآن و مرجع دانشها و مباحث قرآنی است، مبالغه و گزاف نگفتهام و راه خطا نپیمودهام.»<ref name=":4">{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۳|مکان=قم}}</ref> | [[شیخ عبدالمجید سلیم]] (۱۳۷۴ق)، رئیس [[دانشگاه الازهر]]، درباره مجمعالبیان میگوید: «مجمعالبیان کتابی است گرانسنگ، سرشار از دانش و معرفت، آکنده از فواید و معانی، با ترتیبی نیکو و شایسته. اگر بگویم این تفسیر سرآمد تمام تفاسیر قرآن و مرجع دانشها و مباحث قرآنی است، مبالغه و گزاف نگفتهام و راه خطا نپیمودهام.»<ref name=":4">{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۳|مکان=قم}}</ref> | ||
[[شيخ شلتوت]](۱۳۸۳ق) | [[شيخ شلتوت]] (۱۳۸۳ق)، مفتى بزرگ اهل سنت و منادی وحدت جهان اسلام، در مقدمهی خود بر چاپ مصری این تفسیر مینويسد: «مجمعالبيان، در ميان كتابهاى تفسيرى بىهمتا است. این تفسیر با گستردگی خاص و ژرفای ویژه، عمق معانی، تنوع مباحث، تبویب و تنظیم و ویرایش، از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار است که در میان تفاسیر پیشین وجود نداشت و در آثار پس از آن نیز کم نظیر است.»<ref name=":4" /><ref name=":7">{{یادکرد کتاب|عنوان=شناختنامه تفاسیر|تاریخ=۱۳۷۸|نام=محمدعلی|نام خانوادگی=ایازی|ناشر=کتاب مبین|جلد=۱|صفحه=۲۴۰|مکان=رشت}}</ref> | ||
[[شمسالدین ذهبی|ذهبی]](۷۴۸ق)، رجالی و تاریخ نگار اهلسنت، در کتاب «التفسیر و المفسرون» خود بعد از بررسی جوانب مختلف مجمعالبیان میگوید:«حق این است که تفسیر طبرسی کتاب بسیار بزرگ در موضوع خود است و نویسنده تبحر کاملی در فنون مختلف از علم داشته است. مجمعالبیان ترتیب خوب و زیبایی دارد و در هر موردی که وارد بحث شده است از قرائت، لغت، وجوه اعراب، شرح معانی، شأن نزول، بیان ارتباط آیات به خوبی از عهده آن بیرون آمده است. مجمعالبیان در تمام مراحل از انصاف شایسته برخوردار است و هرگز در بیان عقیده خویش راه افراط و اغراق را نمیپیماید.»<ref name=":5">{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۴|مکان=قم}}</ref> | [[شمسالدین ذهبی|ذهبی]] (۷۴۸ق)، رجالی و تاریخ نگار اهلسنت، در کتاب «التفسیر و المفسرون» خود بعد از بررسی جوانب مختلف مجمعالبیان میگوید: «حق این است که تفسیر طبرسی کتاب بسیار بزرگ در موضوع خود است و نویسنده تبحر کاملی در فنون مختلف از علم داشته است. مجمعالبیان ترتیب خوب و زیبایی دارد و در هر موردی که وارد بحث شده است از قرائت، لغت، وجوه اعراب، شرح معانی، شأن نزول، بیان ارتباط آیات به خوبی از عهده آن بیرون آمده است. مجمعالبیان در تمام مراحل از انصاف شایسته برخوردار است و هرگز در بیان عقیده خویش راه افراط و اغراق را نمیپیماید.»<ref name=":5">{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۴|مکان=قم}}</ref> | ||
محمد المدنی (۱۳۸۸ق)، سردبیر [[مجله رسالة الاسلام]]، درباره مجمعالبیان میگوید: «مجمعالبیان تالیف پیشوایی از پیشوایان امامیه جعفری، امام بزرگوار، طبرسی است. او در این تفسیر روش تحقیقی پسندیدهای را در پیش گرفته است.»<ref name=":5" /> | |||
=== جایگاه نزد شیعه === | === جایگاه نزد شیعه === | ||
ابن شهرآشوب(۵۸۸ق)، فقیه و مفسر شیعی و از شاگردان طبرسی، در [[معالم العلماء]] ضمن احوال طبرسی مینویسد:«طبرسی کتابی به نام مجمعالبیان دارد که بسیار نیکو و زیباست.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معالم العلماء في فهرست کتب الشیعة و أسماء المصنفین منهم قدیما و حدیثا|تاریخ=۱۳۸۰|نام=محمد بنعلی|نام خانوادگی=ابن شهرآشوب|ناشر=المطبعة الحدریة|جلد=۲|صفحه=۱۳۵|مکان=نجف اشرف | [[ابن شهرآشوب]] (۵۸۸ق)، فقیه و مفسر شیعی و از شاگردان طبرسی، در [[معالم العلماء]] ضمن احوال طبرسی مینویسد: «طبرسی کتابی به نام مجمعالبیان دارد که بسیار نیکو و زیباست.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معالم العلماء في فهرست کتب الشیعة و أسماء المصنفین منهم قدیما و حدیثا|تاریخ=۱۳۸۰|نام=محمد بنعلی|نام خانوادگی=ابن شهرآشوب|ناشر=المطبعة الحدریة|جلد=۲|صفحه=۱۳۵|مکان=نجف اشرف}}</ref> | ||
[[ | [[شهید ثانی]] (۹۶۵ق)، فقیه و عالم نامدار شیعی، در اجازه روایتی که به ابن خازن حائری برای روایت مجمعالبیان داده است میگوید: «این کتابی است که مانند آن تالیف نشده است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|تاریخ=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۵|مکان=قم}}</ref> | ||
[[قاضى نورالله شوشترى]] (۱۰۱۹ق)، فقیه و متکلم شیعه، در کتاب [[مجالس المومنین]] خود بعد از توضیحاتی درباره طبرسی، مىنويسد: «تفسير كبير او، كه مسمي به مجمع البيان است، در جامعيت او در فنون، فضل و كمال بيان، كافى و دليل وافى است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجالسالمومنین|سال=۱۳۷۷|نام=قاضی نورالله|نام خانوادگی=شوشتری|ناشر=انتشارات اسلامیه|جلد=۱|صفحه=۴۹۰|مکان=تهران}}</ref> | |||
[[ | [[حسین نوری]] (۱۳۲۰)، فقیه و محدث شیعی، در خاتمه کتاب مستدرک الوسائل درباره مجمعالبیان مینویسد: «این کتاب تفسیری است که مفسران جهت استفاده و بهرهبری در اطراف آن اعتکاف کردهاند.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خاتمة مستدرک الوسائل|تاریخ=۱۴۰۸|نام=حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=موسسه آلالبیت(ع) لاحیاء التراث|جلد=۳|صفحه=۶۹|مکان=بیروت}}</ref> | ||
[[ | [[سیدحسن صدر]] (۱۳۵۴ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب خود [[تاسیس الشیعه]] درباره مجمعالبیان مینویسد: «تفسیر مجمعالبیان، اسمی است هماهنگ با مسمی، و لفظی است جامع معنی و در ده مجلد قرار دارد. مجمعالبیان تفسیری است که نظیر آن در جهان اسلام تاکنون نگارش نیافته است. تمام فنون قرآن را با کوتاهترین بیان و نیکوترین وجه عرضه کرده است. این کتاب الحق راهنمای تمام آثار تفسیری است، و بدون تردید، یکی از بهترین و زیباترین تفاسیری است که تا عصر تالیف آن، نظیر آن در جامعیت و گستردگی جمعاوری نشده بود. مجمعالبیان تفسیری است مشحون با غرایب ادبی و نکات دینی و اشارات دقیقی نکته های بدیع ادبی. از این رو مورد اقبال و توجه عالمان دین قرار گرفته است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام|تاریخ=۱۳۷۵|نام=سیدحسن|نام خانوادگی=صدر|ناشر=موسسة الاعلمی للمطبوعات|صفحه=۳۴۰|مکان=قم}}</ref> | ||
[[آقا بزرگ تهرانی]] (۱۳۸۹ق)، فقیه و کتابشناس شیعه، در کتاب [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] خود درباره مجمعالبیان میگوید: «این تفسیر کتابی است که مثل آن نگارش نشده است.»<ref name=":6" /> | |||
دکتر حسین کریمیان، محقق و پژوهشگر شیعه، در بخشی از گفتار خود در کتاب «طبرسی و مجمعالبیان» مینویسند: «خصوصیتی که مجمعالبیان را از دیگر تصانیف مشابه خود ممتاز ساخته است، یکی جامعیت و فراگیر بودن آن نسبت به نکات ادبی، فقهی، تفسیری، تاریخی، حدیثی و کلامی است. نکته قوت دوم: او در نقل اقوال، تعصب به خرج نمیدهد، به همه اصناف و فرقهها به یک نگاه مینگرد. آنچه را صحیح و معقول باشد میپذیرد، و در تقدیم و تاخیر آن، غرض خاصی ندارد.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات مفسران شیعه|سال=۱۳۷۱|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=عقیقی بخشایشی|ناشر=نشر نوید اسلام|جلد=۲|صفحه=۱۳۶|مکان=قم}}</ref> | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
«طبرسی و مجمعالبیان»، حسین کریمیان، ۱۳۶۱ش. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۴
مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نامهای دیگر | مجمعالبیان لعلوم القرآن |
نویسنده | ابوعلی فضل بن حسن طبرسی |
تاریخ نگارش | قرن ۶ |
موضوع | تفسیر قرآن |
سبک | تفسیر ترتیبی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱۰ |
ترجمه به دیگر زبانها | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | موسسه الاعلمی للمطبوعات |
محل نشر | بیروت |
تاریخ نشر | ۱۴۱۵ق |
مجمعالبیان فی تفسیر القرآن یا مجمعالبیان لعلوم القرآن، تفسیر ترتیبی کامل قرآن، تالیف امینالاسلام ابوعلی طبرسی، فقیه و مفسر شیعی قرن ۶ هجری است. تالیف تفسیر را حاصل نذری دانستهاند که وی پس از زنده شدن در قبر کرده است.
مجمعالبیان شامل مباحث قرائت، اعراب، لغت، شأن نزول، بیان آیات مشکله، اخبار مربوط به هر آیه و شرح قصص و حکایات است. بزرگان شیعه و اهلسنت از این تفسیر با عباراتی مثل بینظیر، سرشار از دانش و معرفت، دارای تبویب بینظیر، شامل معانی عمیق، نشانه تبحر مولف خود، بحث بیتعصب، راهنمای تمام مفسران یاد کردهاند.
مولف
امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق)، فقیه و مفسر شیعی قرن ششم است.[۱][۲] طبرسی را متولد طبرستان یا تفرش دانستهاند. وی ساکن مشهد بود و اواخر عمر در سبزوار ساکن شد. او در سبزوار وفات کرد و در مشهد به خاک سپرده شد.[۲][۳] برخی وفات او را شهادت به وسیله سم دانستهاند.[۴] طبرسی از شاگردان ابوعلی فرزند شیخ طوسی است.[۵][۶] ابنشهرآشوب و قطب راوندی از مشهورترین شاگردان وی هستند.[۶] مجمعالبیان، جوامع الجامع و اعلام الوری از جمله آثار اوست.[۶]
محتوا
مجمعالبیان که در ۱۰ جلد تالیف شده است، شامل مباحثی چون: مکی یا مدنی بودن سورهها، قرائتهای مختلف قران، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است.[۷][۸] این تفسیر، متأثر از تفسیر التبیان اثر شیخ طوسی است؛ با این تفاوت که طبرسی با تقسیمبندی مباحث، زمینه استفاده بهتر و گزینش آسانتر استفاده کننده را فراهم میکند. کسانی که به هر قسمت از تفسیر علاقمند باشند، میتوانند به راحتی به همان قسمت از ادبیات، قرائت و تفسیر مراجعه کنند. مجمعالبیان به بحثهای موضوعی نمیپردازد و همچنین نظریات مفسران اهلسنت را نقل و با روش عالمانه نقد میکند.[۸] محتوای هر جلد از این کتاب به برخی از سورهها و آیات اختصاص یافتهاست که ترتیب آنها به قرار زیر است:
- جلد یک: سوره حمد و بقره تا آیه ۱۸۲
- جلد دو: ادامه بقره تا پایان آلعمران
- جلد سه: سورههای نساء و مائده
- جلد چهار: سورههای انعام، اعراف و انفال
- جلد پنج: سورههای توبه، یونس، هود و یوسف
- جلد شش: سورههای رعد، ابراهیم، حجر، نحل، اسراء، کهف و مریم
- جلد هفت: سورههای طه تا قصص
- جلد هشت: سورههای عنکبوت تا غافر
- جلد نه: سورههای فصلت تا صف
- جلد ده: سورههای جمعه تا ناس
انگیزه تالیف
افندی (۱۱۳۰ق)، تراجمنگار شیعه، داستانی را درباره تالیف مجمعالبیان نقل میکند. بر اساس این داستان، پس از آنکه طبرسی سکته میکند و خانواده وی با گمان مرگش، او را دفن میکنند. او که در قبر به هوش میآید نذر میکند که اگر خداوند او را از قبر نجات دهد، تفسیری بر قرآن بنویسد. همان شب، شخصی برای دزدیدن کفن او قبر وی را میشکافد و طبرسی نجات پیدا میکند و نذر خود را انجام میدهد.[۳]
این داستان را نخستین بار افندی در ریاضالعلماء نقل میکند. محدث نوری بعد از نقل این داستان، بیان میکند که اگرچه این داستان مشهور است ولی جز در کتاب افندی در کتاب دیگری پیش از او وجود ندارد.[۵]
جایگاه
مجمعالبیان تفسیری است که به سبب جامعیت، اتقان، استحکام مطالب، بینظیر بودن ترتیب و تنظیم ابواب و روش تفسیر و تبیین مفاهیم آیات قرآن در نزد شیعه و اهل سنت جایگاهی خاص یافته است.[۹]
جایگاه نزد اهلسنت
شیخ عبدالمجید سلیم (۱۳۷۴ق)، رئیس دانشگاه الازهر، درباره مجمعالبیان میگوید: «مجمعالبیان کتابی است گرانسنگ، سرشار از دانش و معرفت، آکنده از فواید و معانی، با ترتیبی نیکو و شایسته. اگر بگویم این تفسیر سرآمد تمام تفاسیر قرآن و مرجع دانشها و مباحث قرآنی است، مبالغه و گزاف نگفتهام و راه خطا نپیمودهام.»[۱۰]
شيخ شلتوت (۱۳۸۳ق)، مفتى بزرگ اهل سنت و منادی وحدت جهان اسلام، در مقدمهی خود بر چاپ مصری این تفسیر مینويسد: «مجمعالبيان، در ميان كتابهاى تفسيرى بىهمتا است. این تفسیر با گستردگی خاص و ژرفای ویژه، عمق معانی، تنوع مباحث، تبویب و تنظیم و ویرایش، از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار است که در میان تفاسیر پیشین وجود نداشت و در آثار پس از آن نیز کم نظیر است.»[۱۰][۸]
ذهبی (۷۴۸ق)، رجالی و تاریخ نگار اهلسنت، در کتاب «التفسیر و المفسرون» خود بعد از بررسی جوانب مختلف مجمعالبیان میگوید: «حق این است که تفسیر طبرسی کتاب بسیار بزرگ در موضوع خود است و نویسنده تبحر کاملی در فنون مختلف از علم داشته است. مجمعالبیان ترتیب خوب و زیبایی دارد و در هر موردی که وارد بحث شده است از قرائت، لغت، وجوه اعراب، شرح معانی، شأن نزول، بیان ارتباط آیات به خوبی از عهده آن بیرون آمده است. مجمعالبیان در تمام مراحل از انصاف شایسته برخوردار است و هرگز در بیان عقیده خویش راه افراط و اغراق را نمیپیماید.»[۱۱]
محمد المدنی (۱۳۸۸ق)، سردبیر مجله رسالة الاسلام، درباره مجمعالبیان میگوید: «مجمعالبیان تالیف پیشوایی از پیشوایان امامیه جعفری، امام بزرگوار، طبرسی است. او در این تفسیر روش تحقیقی پسندیدهای را در پیش گرفته است.»[۱۱]
جایگاه نزد شیعه
ابن شهرآشوب (۵۸۸ق)، فقیه و مفسر شیعی و از شاگردان طبرسی، در معالم العلماء ضمن احوال طبرسی مینویسد: «طبرسی کتابی به نام مجمعالبیان دارد که بسیار نیکو و زیباست.»[۱۲]
شهید ثانی (۹۶۵ق)، فقیه و عالم نامدار شیعی، در اجازه روایتی که به ابن خازن حائری برای روایت مجمعالبیان داده است میگوید: «این کتابی است که مانند آن تالیف نشده است.»[۱۳]
قاضى نورالله شوشترى (۱۰۱۹ق)، فقیه و متکلم شیعه، در کتاب مجالس المومنین خود بعد از توضیحاتی درباره طبرسی، مىنويسد: «تفسير كبير او، كه مسمي به مجمع البيان است، در جامعيت او در فنون، فضل و كمال بيان، كافى و دليل وافى است».[۱۴]
حسین نوری (۱۳۲۰)، فقیه و محدث شیعی، در خاتمه کتاب مستدرک الوسائل درباره مجمعالبیان مینویسد: «این کتاب تفسیری است که مفسران جهت استفاده و بهرهبری در اطراف آن اعتکاف کردهاند.»[۱۵]
سیدحسن صدر (۱۳۵۴ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب خود تاسیس الشیعه درباره مجمعالبیان مینویسد: «تفسیر مجمعالبیان، اسمی است هماهنگ با مسمی، و لفظی است جامع معنی و در ده مجلد قرار دارد. مجمعالبیان تفسیری است که نظیر آن در جهان اسلام تاکنون نگارش نیافته است. تمام فنون قرآن را با کوتاهترین بیان و نیکوترین وجه عرضه کرده است. این کتاب الحق راهنمای تمام آثار تفسیری است، و بدون تردید، یکی از بهترین و زیباترین تفاسیری است که تا عصر تالیف آن، نظیر آن در جامعیت و گستردگی جمعاوری نشده بود. مجمعالبیان تفسیری است مشحون با غرایب ادبی و نکات دینی و اشارات دقیقی نکته های بدیع ادبی. از این رو مورد اقبال و توجه عالمان دین قرار گرفته است.»[۱۶]
آقا بزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، فقیه و کتابشناس شیعه، در کتاب الذریعه خود درباره مجمعالبیان میگوید: «این تفسیر کتابی است که مثل آن نگارش نشده است.»[۷]
دکتر حسین کریمیان، محقق و پژوهشگر شیعه، در بخشی از گفتار خود در کتاب «طبرسی و مجمعالبیان» مینویسند: «خصوصیتی که مجمعالبیان را از دیگر تصانیف مشابه خود ممتاز ساخته است، یکی جامعیت و فراگیر بودن آن نسبت به نکات ادبی، فقهی، تفسیری، تاریخی، حدیثی و کلامی است. نکته قوت دوم: او در نقل اقوال، تعصب به خرج نمیدهد، به همه اصناف و فرقهها به یک نگاه مینگرد. آنچه را صحیح و معقول باشد میپذیرد، و در تقدیم و تاخیر آن، غرض خاصی ندارد.»[۱۷]
مطالعه بیشتر
«طبرسی و مجمعالبیان»، حسین کریمیان، ۱۳۶۱ش.
منابع
- ↑ ایازی، محمدعلی (۱۳۷۸). شناختنامه تفاسیر. ج. ۱. رشت: کتاب مبین. ص. ۲۳۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۱.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ افندی، میرزا عبدالله (۱۴۰۱). ریاض العلماء و حیاض الفضلاء. ج. ۴. قم: کتابخانه عمومی حضرت آیتالله مرعشی نجفی. ص. ۳۵۷.
- ↑ افندی، میرزا عبدالله (۱۴۰۱). ریاض العلماء و حیاض الفضلاء. ج. ۴. قم: کتابخانه عمومی حضرت آیتالله مرعشی. ص. ۳۴۰.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ نوری، حسین (۱۴۰۸). خاتمة مستدرک الوسائل. ج. ۳. بیروت: موسسه آلبیت(ع) لاحیاء التراث. ص. ۷۰.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ امین، محسن (۱۴۰۳). اعیان الشیعة. ج. ۸. بیروت: دارالتعارف للمطبوعات. ص. ۳۹۹.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن (۱۴۰۳). الذریعه الی تصانیف الشیعه. ج. ۲۰. بیروت: دارالأضواء. ص. ۲۴.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ایازی، محمدعلی (۱۳۷۸). شناختنامه تفاسیر. ج. ۱. رشت: کتاب مبین. ص. ۲۴۰.
- ↑ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۲.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۳.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۴.
- ↑ ابن شهرآشوب، محمد بنعلی (۱۳۸۰). معالم العلماء في فهرست کتب الشیعة و أسماء المصنفین منهم قدیما و حدیثا. ج. ۲. نجف اشرف: المطبعة الحدریة. ص. ۱۳۵.
- ↑ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۵.
- ↑ شوشتری، قاضی نورالله (۱۳۷۷). مجالسالمومنین. ج. ۱. تهران: انتشارات اسلامیه. ص. ۴۹۰.
- ↑ نوری، حسین (۱۴۰۸). خاتمة مستدرک الوسائل. ج. ۳. بیروت: موسسه آلالبیت(ع) لاحیاء التراث. ص. ۶۹.
- ↑ صدر، سیدحسن (۱۳۷۵). تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام. قم: موسسة الاعلمی للمطبوعات. ص. ۳۴۰.
- ↑ عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم (۱۳۷۱). طبقات مفسران شیعه. ج. ۲. قم: نشر نوید اسلام. ص. ۱۳۶.