فرق بین اصول دین و فروع دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۵:
{{اصول دین و فروع دین}}
{{اصول دین و فروع دین}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اصول دین از اعتقادات است و فروع دین، در اعمال و رفتارها است. اصول دین نیاز به یقین و اطمینان دارد، اما در فروع تقلید جایز است. در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.


== جایگاه ==
== جایگاه ==
عالمان دینی گفته‌اند برای هر شريعتى اصول و فروعى وجود دارد. منظور از اصول، پايه‌هاى اساسى دين است كه نخست بايد به آنها پای‌بند بود و سپس به فروعى كه بر اساس آن اصول است عمل کرد.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.</ref>
عالمان دینی گفته‌اند برای هر شریعتی اصول و فروعی وجود دارد. منظور از اصول، پایه‌های اساسی دین است که نخست باید به آنها پای‌بند بود و سپس به فروعی که بر اساس آن اصول استT عمل کرد.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.</ref>


بسيارى از عالمان اسلامى بر اين باورند كه در اصول دين تقليد جايز نيست، و يقين يا اطمينان در اصول دين بايد مبتنى بر دليل باشد بر اين مطلب ادعاى اجماع نيز شده است. گروهى ديگر كه ابوحنيفه، سفيان ثورى، اوزاعى، مالك، شافعى، احمد بن حنبل و اهل حديث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادى واجب است، و ترك آن معصيت به شمار مى‌رود، ولى ايمان حاصل از تقليد پذيرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست و یقین یا اطمینان در اصول دین، باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


علماى شيعه اصول دين را پنج اصل دانسته‌اند؛ اما فروع را هشت يا ده فرع. حتى گاه هر آنچه را در برابر اصول جاى دارد و جزو احكام عملى است، از فروع دين شمرده‌اند.<ref>خطيبي کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۰.</ref>  
علمای شیعه اصول دین را پنج اصل دانسته‌اند؛ اما فروع را هشت یا ده فرع. حتی گاه هر آنچه را در برابر اصول جای دارد و جزو احکام عملی است، از فروع دین شمرده‌اند.<ref>خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۰.</ref>


== اصول دین ==
== اصول دین ==
{{نوشتار اصلی|اصول دین}}
{{نوشتار اصلی|اصول دین}}
عالمان دینی، اصول‌ اعتقادی‌ اسلام‌ را ایمان‌ و اعتقاد به‌ توحید، نبوت‌ و معاد می‌دانند. این‌ سه اصل‌ را اساس دیانت‌ اسلام‌ دانسته‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref> عالمان شیعه دو اصل عدل و امامت را به این سه اصل اضافه کرده‌اند و نزد شیعه اصول دین، پنج اصل شناخته می‌شوند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
 
عالمان دینی، اصول اعتقادی اسلام را ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد می‌دانند. این سه اصل را اساس دیانت اسلام دانسته‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref> عالمان شیعه دو اصل عدل و امامت را به این سه اصل اضافه کرده‌اند و نزد شیعه اصول دین، پنج اصل شناخته می‌شوند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


== فروع دین ==
== فروع دین ==
{{نوشتار اصلی|فروع دین}}عبادات‌ بخشی‌ مهم‌ از مجموعۀ اعمال‌ و رفتاری‌ را تشكیل‌ می‌دهند كه در فرهنگ‌ اسلامی‌ با عنوان‌ «فروع‌ دین‌» شناخته‌ شده‌ است‌. در كنار مجموعۀ اعتقادی‌ «اصول‌ دین‌»، فروع‌ دین‌ ناظر بر جنبه‌های‌ عملی‌ دیانت‌ اسلام‌ است‌. در آموزشهای‌ معمول‌ میان‌ شیعۀ امامی‌ در شم‌ارش‌ این‌ فروع‌ نماز، روزه‌، زكات‌، خمس‌، حج‌، جهاد، امر به‌ معروف‌، نهی‌ از منكر، تولّی‌ و تبّری‌ جای‌ دارد، اما نزد مذاهب‌ اهل‌ سنت‌ برخی‌ از این‌ فروع‌ چندان‌ توسعه‌ نیافته‌، و بر آنها تأكید نشده‌ است‌. در بررسی‌ تحلیلی‌ عبادات‌ و آداب‌ دینی‌ در اسلام‌، به‌ سختی‌ می‌توان‌ عملی‌ را نشان‌ داد كه دارای‌ جنبۀ فردی‌ محض‌، بدون‌ برخورداری‌ از جنبه‌های‌ اجتماعی‌ بوده‌ باشد، ولی‌ در نگرش‌ نسبی‌ برخی‌ از فروع‌ دین‌ یعنی‌ نماز، روزه‌ و حج‌ بیشتر در طیفی‌ عبادی‌ جای‌ می‌گیرند، در حالی‌ كه دسته‌ای‌ دیگر از جمله‌ زكات‌، خمس‌ و جهاد از جنبۀ قوی‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ برخوردارند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
{{نوشتار اصلی|فروع دین}}


نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری از فروع دین شناخته می شوند.
بخشی مهم از مجموعهه اعمال و رفتار عبادی در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعه اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است.  فروع دین در آموزه‌های شیعه دوازده امامی عبارتند از: نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولّی و تبّری.


== تیتر ==
مذاهب اهل سنت به برخی از این فروع چندان تأکید نکرده‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
ميان اصول و فروع دين تفاوت‌هايى وجود دارد كه عبارت‌اند از: الف. اصول دين از اعتقادات و ايمانيّات سخن مى‌گويند؛ ولى فروع دين نظر به عمل انسان دارند. ب. اصول دين نيازمند يقين‌اند و از اين رو، تقليد را برنمى‌تابند؛ امّا فروع دين نيازمند تبليغ و بيان‌اند و حكم عقل در آنها كافى نيست و از اين رو تقليدپذيرند (الميزان‌، 13/ 58 و 59). ج. اصول دين از مقوله إخبار و وصف كردن‌اند؛ امّا فروع دين، انشائى و دستورى‌اند و امر و نهى (كفاية الاصول‌، 41- 34). د. در اصول دين اختلافى نيست؛ امّا گاه در فروع دين اختلافاتى رخ مى‌نمايد. اين بدان سبب است كه عمل به ظن در اصول دين روا نيست؛ ولى ظنّ معتبر گاه در فروع دين منشأ عمل مى‌شود. ه. نسخ به فروع دين راه دارد؛ امّا در اصول دين به هيچ روى وجود ندارد.<ref>خطيبي کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم،  زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۹.</ref>


== تفاوت‌ها ==
== تفاوت‌ها ==
 
* اصول دین مسائل اعتقادی است که تعقل، شناخت و اعتقاد در آنها شرط است. اما فروع دین مسائلی است که در آنها عمل، مهم است، خواه عمل، انجام دادن فعلی باشد یا ترک آن.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
* [[اصول دین]] مسائل اعتقادی است که تعقل، شناخت و اعتقاد در آنها شرط است. اما [[فروع دین]] مسائلی است که در آنها عمل، مهم است، خواه عمل، انجام دادن فعلی باشد و یا ترک آن.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
* بخش عقاید در دین را «اصول» و بخش احکام عملی را «فروع» می‌نامند.
* بخش عقاید در دین را «اصول» و بخش احکام عملی را «فروع» می‌نامند.
* در اصول دین، [[تقلید]] جایز نیست اما در فروع دین می‌توان تقلید کرد.
* در اصول دین، [[تقلید]] جایز نیست، اما در فروع دین می‌توان تقلید کرد.<ref>خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۹.</ref> در مسائل عملی دین باید به اهل خبره مراجعه کرده و به آن‌ها اعتماد نمود. این اعتماد و عمل را تقلید می‌گویند.<ref>کاشفی، محمدرضا، کلام شیعه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.</ref> اما در اصول دین، خود انسان باید با تحقیق و مطالعه بدان دست یابد.
* در مسائل عملی دین باید به اهل خبره مراجعه کرده و به آن‌ها اعتماد نمود. این اعتماد و عمل را تقلید می‌گویند.<ref>کاشفی، محمدرضا، کلام شیعه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.</ref> اما در اصول دین، خود انسان باید با تحقیق و مطالعه بدان دست یابد.
* در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.
* در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.
* عبادات بخشی مهم از مجموعهٔ اعمال و رفتاری را تشکیل می‌دهند که در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعهٔ اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
* عبادات بخشی مهم از مجموعه اعمال و رفتاری را تشکیل می‌دهند که در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعه اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
* اصول دین با اندیشه و باور آدمی پیوند دارند و از این روی باید به گونه ایمان و اعتقاد باشند. فروع دین به عمل و کردار آدمیان پیوند دارند. اصول دین در حقیقت هویت فکری و ساختار اعتقادیِ انسان را شکل می‌دهند و روش رفتار و کردار مؤمنان را روشن می‌کنند. اصول دین بنیاد دین را تشکیل می‌دهند که دین بدون آن اصول بنیادی نخواهد داشت. اصولی است که با نادیده انگاشتن هر یک از آنها دین و اهداف آن از بین می‌رود.<ref>نشریه حوزه، مخلصی عباس، سیری در اندیشه‌های کلامی، ج۸۱، ص۸۹</ref>
* اصول دین با اندیشه و باور آدمی پیوند دارند و از این روی باید به گونه ایمان و اعتقاد باشد. فروع دین به عمل و کردار آدمیان پیوند دارد. اصول دین در حقیقت هویت فکری و ساختار اعتقادیِ انسان را شکل می‌دهد و روش رفتار و کردار مؤمنان را روشن می‌کند. اصول دین بنیاد دین را تشکیل می‌دهد که دین بدون آن اصول بنیادی نخواهد داشت. اصولی است که با نادیده انگاشتن هر یک از آنها دین و اهداف آن از بین می‌رود.<ref>نشریه حوزه، مخلصی عباس، سیری در اندیشه‌های کلامی، ج۸۱، ص۸۹</ref>
* اصول دین از مقوله إخبار و وصف کردن‌اند؛ امّا فروع دین، انشائی و دستوری‌اند و امر و نهی.
* نسخ به فروع دین راه دارد؛ امّا در اصول دین به هیچ روی وجود ندارد.<ref>خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه فرعی۱ = نبوت
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۲ = دین اسلام
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه = -
| شناسه = شد
| تیترها = -
| تیترها = شد
| ویرایش = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| لینک‌دهی = شد

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۰

سؤال

فرق بین اصول دین و فروع دین را به صورت کامل بیان کنید؟

کاشی کاری نام الله.jpg

اصول دین از اعتقادات است و فروع دین، در اعمال و رفتارها است. اصول دین نیاز به یقین و اطمینان دارد، اما در فروع تقلید جایز است. در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.

جایگاه

عالمان دینی گفته‌اند برای هر شریعتی اصول و فروعی وجود دارد. منظور از اصول، پایه‌های اساسی دین است که نخست باید به آنها پای‌بند بود و سپس به فروعی که بر اساس آن اصول استT عمل کرد.[۱]

بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست و یقین یا اطمینان در اصول دین، باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.[۲]

علمای شیعه اصول دین را پنج اصل دانسته‌اند؛ اما فروع را هشت یا ده فرع. حتی گاه هر آنچه را در برابر اصول جای دارد و جزو احکام عملی است، از فروع دین شمرده‌اند.[۳]

اصول دین

عالمان دینی، اصول اعتقادی اسلام را ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد می‌دانند. این سه اصل را اساس دیانت اسلام دانسته‌اند.[۴] عالمان شیعه دو اصل عدل و امامت را به این سه اصل اضافه کرده‌اند و نزد شیعه اصول دین، پنج اصل شناخته می‌شوند.[۵]

فروع دین

بخشی مهم از مجموعهه اعمال و رفتار عبادی در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعه اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است. فروع دین در آموزه‌های شیعه دوازده امامی عبارتند از: نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولّی و تبّری.

مذاهب اهل سنت به برخی از این فروع چندان تأکید نکرده‌اند.[۶]

تفاوت‌ها

  • اصول دین مسائل اعتقادی است که تعقل، شناخت و اعتقاد در آنها شرط است. اما فروع دین مسائلی است که در آنها عمل، مهم است، خواه عمل، انجام دادن فعلی باشد یا ترک آن.[۷]
  • بخش عقاید در دین را «اصول» و بخش احکام عملی را «فروع» می‌نامند.
  • در اصول دین، تقلید جایز نیست، اما در فروع دین می‌توان تقلید کرد.[۸] در مسائل عملی دین باید به اهل خبره مراجعه کرده و به آن‌ها اعتماد نمود. این اعتماد و عمل را تقلید می‌گویند.[۹] اما در اصول دین، خود انسان باید با تحقیق و مطالعه بدان دست یابد.
  • در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.
  • عبادات بخشی مهم از مجموعه اعمال و رفتاری را تشکیل می‌دهند که در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعه اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است.[۱۰]
  • اصول دین با اندیشه و باور آدمی پیوند دارند و از این روی باید به گونه ایمان و اعتقاد باشد. فروع دین به عمل و کردار آدمیان پیوند دارد. اصول دین در حقیقت هویت فکری و ساختار اعتقادیِ انسان را شکل می‌دهد و روش رفتار و کردار مؤمنان را روشن می‌کند. اصول دین بنیاد دین را تشکیل می‌دهد که دین بدون آن اصول بنیادی نخواهد داشت. اصولی است که با نادیده انگاشتن هر یک از آنها دین و اهداف آن از بین می‌رود.[۱۱]
  • اصول دین از مقوله إخبار و وصف کردن‌اند؛ امّا فروع دین، انشائی و دستوری‌اند و امر و نهی.
  • نسخ به فروع دین راه دارد؛ امّا در اصول دین به هیچ روی وجود ندارد.[۱۲]

منابع

  1. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.
  2. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  3. خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۰.
  4. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  5. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  6. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  7. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  8. خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۹.
  9. کاشفی، محمدرضا، کلام شیعه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.
  10. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  11. نشریه حوزه، مخلصی عباس، سیری در اندیشه‌های کلامی، ج۸۱، ص۸۹
  12. خطیبی کوشکک، محمد و همکاران، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۹.