حکومت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} کد: ف:۵۰۵۰-۳ فیش: ۷۰۱۹۸ گروه تخصصی: SJ سؤا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}               کد: ف:۵۰۵۰-۳
{{شروع متن}}


              فیش: ۷۰۱۹۸
{{سوال}}
حکومت دینی یا همان تئوکراسی چه حکومتی است. آیا مورد تأیید اسلام است؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|حکومت دینی}}


              گروه تخصصی: SJ
حکومت دینی یا همان تئوکراسی به معنای حکومت دینی است که در آن، قدرت سیاسی به مرجع دینی تعلق دارد و قوانین بر اساس آموزه‌های مذهبی اجرا می‌شوند. نمونه‌هایی از حکومت‌های تئوکراتیک در تاریخ باستان ([[مصر]]، [[هند]]، [[چین]]) و نیز در جهان [[مسیحیت]] دیده می‌شود؛ در مسیحیت، هرچند رهبران کلیسا، الهی بودن حاکم را رد کردند، اما حاکم را نماینده [[خدا]] دانسته و مخالفت با او را نپذیرفتند.


در دیدگاه [[اسلام|اسلامی]]، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و هر حکومتی به اذن او برقرار می‌شود؛ لذا، اسلام تئوکراسی مسیحی را که حاکم را بدون مسئولیت‌پذیری و نظارت می‌پذیرد، قبول ندارد. در اسلام، حکومت به عنوان وظیفه و نه امتیاز دیده می‌شود، و حاکم، تنها مجری قانون الهی است؛ این تفاوت، تئوکراسی اسلامی را از تئوکراسی رایج مسیحی متمایز می‌کند.


== مفهوم تئوکراسی ==
تئوکراسی (به انگلیسی: Theocracy)، به معنی حکومت الهی یا حکومت مذهبی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ جامع سیاسی|عنوان کتاب=فرهنگ جامع سیاسی|نام=محمد|نام خانوادگی=طلوعی|ناشر=نشر علم}}</ref> در حکومت تئوکراسی، اساس نظری حکومت بر این است که حکومت از جانب خداست و در آن قدرت سیاسی در دست مرجع عالی دینی است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه سیاسی|عنوان کتاب=دانشنامه سیاسی|نام=داریوش|نام خانوادگی=آشوری|ناشر=انتشارات مروارید}}</ref> که آن مقام، پیشوای مذهبی و حکومت را با هم در دست داشته<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ جامع سیاسی|عنوان کتاب=فرهنگ جامع سیاسی|نام=محمد|نام خانوادگی=طلوعی|ناشر=نشر علم}}</ref> و فرمان‌های خداوند را تفسیر و اجرا می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه سیاسی|عنوان کتاب=دانشنامه سیاسی|نام=داریوش|نام خانوادگی=آشوری|ناشر=انتشارات مروارید}}</ref>


سؤال: تئوكراسي چه حكومتی است آيا مورد تأييد اسلام است ؟
== تاریخچه تئوکراسی ==
تئوکراسی یا ربانی‌سالاری به اشکال گوناگون در تاریخ ظاهر شده است شکلی از آن در جوامع ابتدایی نظیر [[مصر]] و [[هند]] و [[چین]] وجود داشته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=30|مکان=قم}}</ref> شکل دیگری از آن در جهان [[مسیحیان|مسیحیت]] پدید آمد و رهبران کلیسا با آن که ایده الوهیت حاکمان را رد نمودند اما به نوعی تفویض مستقیم حق حکومت به رهبران دینی را قائل شدند و حاکم را تنها در برابر خداوند مسئول دانسته و اطاعت مطلق از او را واجب و هرگونه مخالفت با او را غیرقابل پذیرش تلقی کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=30|مکان=قم}}</ref>


پاسخ:
==تئوکراسی از منظر اسلام==
مطابق جهان‌بینی اسلامی، سراسر هستی ملک طلق خداوند است<ref>سوره مائده،آیه۱۷.</ref> و در این قلمرو برای او شریکی متصور نیست و به همین جهت در اصل و بالذّات فرمانی جز فرمان او وجود ندارد<ref>سوره انعام،آیه۵۷.</ref> از این رو حاکمیت چه در [[نظام تکوین]] و چه در [[نظام تشریع]]، اختصاص به خداوند دارد، خداوند منشأ تمام قدرت‌ها ست و شریعت اسلام تنها مصدر و منشأ و خاستگاه قانونگذاری است، چرا که خالقیت، [[ربوبیت تکوینی و تشریعی|ربوبیت]] و خلاقیت مختص خداوند است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=135|مکان=قم}}</ref>


{{پاسخ}}
از این خاطر در اصل دوم قانون اساسی [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|جمهوری اسلامی]] ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه [[ایمان و اراده انسان|ایمان]] به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» و یا اصل پنچاه و ششم اعلام می‌دارد: «حاکمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست و با توجه به این حاکمیت چه بر اساس مبانی دینی و چه مطابق موازین حقوق اساسی جمهوری اسلامی اختصاص به خداوند دارد».
تئوكراسي Theocracy، به معني حكومت الهي يا حكومت مذهبي است.<ref>طلوعي، محمد، فرهنگ جامع سياسي، نشر علم.</ref>، تئوكراسي حكومتي است كه در آن اساس نظري حكومت بر اين است كه حكومت از جانب خداست و در آن، قدرت سياسي در دست مرجع عالي ديني است<ref>آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي، انتشارات مرواريد.</ref> كه آن مقام، پيشواي مذهبي و حكومت را با هم در دست داشته<ref>همان.</ref> و فرمان‌هاي خداوند را تفسير و اجرا مي‌كند. <ref>آشوري، داريوش، همان.</ref>
 
بر این مبنا است که هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان مظهری از ولایت خداوند و به اذن و فرمان او است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|عنوان کتاب=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=انتشارات اسراء|صفحه=۱۴۸}}</ref>
 
بر اساس منطق اسلام، [[ولایت]] و حاکمیت مطلق از آن خداوند است و به همین جهت هرگونه حاکمیت و ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن خداوند تحقق می‌یابد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=138|مکان=قم}}</ref> با این همه اسلام با اعتقاد به حاکمیت الهی و تبلور آن در عصر غیبت در [[اطاعت از ولایت فقیه|ولایت فقیه]]، تئوکراسی که به شکل معهود و موجود در جهان مسیحیت است را نمی‌پذیرد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=301|مکان=قم}}</ref> یا به عبارتی، تئوکراسی‌های رایج مسیحی هیچ‌گونه ارتباطی با حاکمیت الهی در اسلام ندارد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=28و29|مکان=قم}}</ref> زیرا یزدان‌سالاری مسیحی با توجه به این که در آن حکومت بدون هیچ دلیلی به فردی تفویض می‌گردد و هیچ‌گونه نظارتی بر اعمال او وجود ندارد و حاکم و فرمانروا خود را در برابر مردم مسئول نمی‌داند، با حاکمیت معقول، مسئول و انتقادپذیری که تابع شریعت الهی است هیچ‌گونه سنخیتی و شباهتی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=28و29|مکان=قم}}</ref> بلکه در اسلام و [[جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب|حکومت اسلامی]] علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|عنوان کتاب=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=انتشارات اسراء|صفحه=256}}</ref> و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|عنوان کتاب=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=انتشارات اسراء|صفحه=254}}</ref> و مرجع عالی دینی تنها مبین و مجری قانون است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|عنوان کتاب=ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=انتشارات اسراء|صفحه=464}}</ref> بنابراین، این نوع حکومت هیچ ارتباطی با تئوکراسی [[مفهوم و جایگاه دین در غرب|غربی]] نداشته و ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مبانی حکومت اسلامی|عنوان کتاب=مبانی حکومت اسلامی|نام=حسین|نام خانوادگی=جوان آراسته|ناشر=انتشارات بوستان کتاب|صفحه=301|مکان=قم}}</ref>
 
==معرفی منع جهت مطالعه بیشتر==
#قدردان قراملکی، محمد حسن، سکولاریزم در مسیحیت و اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.


تئوكراسي يا رباني سالاري به اشكال گوناگون در تاريخ ظاهر شده است شكلي از آن در جوامع ابتدايي نظير مصر و هند و چين وجود داشته است<ref>جوان آراسته، حسين، مباني حكومت اسلامي، قم، انتشارات بوستان كتاب، ص۳۰.</ref> شكل ديگري از آن در جهان مسيحيت پديد آمد و رهبران كليسا با آن كه ايده الوهيّت حاكمان را رد نمودند امّا به نوعي تفويض مستقيم حق حكومت به رهبران ديني را قائل شدند و حاكم را تنها در برابر خداوند مسئول دانسته و اطاعت مطلق از او را واجب و هرگونه مخالفت با او را غير قابل پذيرش تلقي ‌كردند.<ref>همان.</ref> امِا از نظر اسلام بايد گفت مطابق جهان بيني اسلامي، سراسر هستي ملك طلق خداوند است<ref>مائده/۱۷.</ref> و در اين قلمرو براي او شريكي متصور نيست و به همين جهت (در اصل و بالذّات) فرماني جز فرمان او وجود ندارد<ref>انعام/۵۷.</ref> از اين رو حاكميت چه در نظام تكوين و چه در نظام تشريع، اختصاص به خداوند دارد، خداوند منشاء تمام قدرت‌ها ست و شريعت اسلام تنها مصدر و منشاء و خاستگاه قانونگذاري است، چرا كه خالقيت، ربوبيت و خلاقيت مختص خداوند است.<ref>جوان آراسته، حسين، همان، ص۱۳۵.</ref> از اين خاطر در اصل دوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است كه: «جمهوري اسلامي نظامي است بر پايه ايمان به خداي يكتا و اختصاص حاكميّت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او است.» و يا اصل پنچاه و ششم اعلام مي‌دارد:«حاكميت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست و با توجه به اين حاكميت چه بر اساس مباني ديني و چه مطابق موازين حقوق اساسي جمهوري اسلامي اختصاص به خداوند دارد». بر اين مبنا است كه هيچ انساني حق (حاكميت) و ولايت بر جامعه بشري را ندارد مگر آن كه از سوي خالق و آفريدگار انسان باشد و انبياء و اولياء الهي كه بر جامعه انساني (حاكميت) و ولايت دارند، ولايت آنان مظهري از ولايت خداوند و به اذن و فرمان او است.<ref>جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)، قم:مرکزنشراسراء، ص۱۴۸.</ref>
==جستارهای وابسته==
{{ستون|۲}}
* [[اخلاقی‌بودن حکومت دینی]]
* [[مشروعیت حکومت دینی]]
* [[حکومت دینی از نگاه شیعه و سنی]]
* [[ضرورت تشکیل حکومت دینی از منظر شیعه]]


ولايت و حاكميت مطلق از آن خداوند است و به همين جهت هرگونه حاكميت و ولايتي چه تكويني و چه تشريعي تنها به اذن خداوند تحقق مي‌يابد<ref>جوان آراسته، حسين، همان، ص۱۳۸.</ref> با اين همه اسلام با اعتقاد به حاكميت الهي و تبلور آن در عصر غيبت در ولايت فقيه، تئوكراسي كه به شكل معهود و موجود در جهان مسيحيت است را نمي‌پذيرد<ref>همان، ص۳۰۱.</ref> يا به عبارتي، تئوكراسي‌هاي رايج مسيحي هيچ‌گونه ارتباطي با حاكميت الهي در اسلام ندارد<ref>همان، ص۲۹-۲۸.</ref> زيرا يزدان سالاري مسيحي با توجه به اين كه در آن حكومت بدون هيچ دليلي به فردي تفويض مي‌گردد و هيچ گونه نظارتي بر اعمال او وجود ندارد و حاكم و فرمانروا خود را در برابر مردم مسئول نمي‌داند، با حاكميت معقول، مسئول و انتقاد پذيري كه تابع شريعت الهي است هيچ گونه سنخيّتي و شباهتي ندارد.<ref>همان، ص۲۹- ۲۸.</ref> بلكه در اسلام و حكومت اسلامي علاوه بر اين كه حاكم، قانون خداست نه شخص<ref>جوادي آملي، همان، ص۲۵۶.</ref> و حكومت به عنوان وظيفه است نه امتياز‌<ref>همان، ص۲۵۴.</ref> و مرجع عالي ديني تنها مبين و مجري قانون است<ref>همان، ص۴۶۴.</ref> بايد اضافه نمائيم كه حاكم در حكومت اسلامي با داشتن صلاحيّت و شرايط علم و عدالت، به صورت حاكميتي عقلاني، مسئول، متكامل، قابل انتقاد و نظارت و هم‌چنين تابع شريعت الهي است، در نتيجه اين نوع حكومت هيچ ارتباطي با تئوكراسي غربي نداشته و ندارد<ref>جوان آراسته، همان، ص۳۰۱.</ref> در واقع حاكم اسلامي با اين كه مشروعيت و حقانيت خود را از خداوند مي‌گيرد امّا توسط مردم مورد پذيرش قرار مي‌گيرد و بر او و شرايط او نظارت مي‌شود و انتقاد نسبت به او رسميت دارد. و اين همان چيز‌هايي است كه در تئوكراسي غربي وجود نداشته است.
{{پایان}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =  
| شاخه اصلی = سیاست
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = اندیشه سیاسی اسلام
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =  
| تیترها =  
| تیترها =  
| ویرایش =  
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =
| تکمیل =  
| بازبینی =  
| اولویت =  
| تکمیل =  
| کیفیت =  
| اولویت = ب
| کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۵


سؤال

حکومت دینی یا همان تئوکراسی چه حکومتی است. آیا مورد تأیید اسلام است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


درگاه‌ها
حکومت دینی.png


حکومت دینی یا همان تئوکراسی به معنای حکومت دینی است که در آن، قدرت سیاسی به مرجع دینی تعلق دارد و قوانین بر اساس آموزه‌های مذهبی اجرا می‌شوند. نمونه‌هایی از حکومت‌های تئوکراتیک در تاریخ باستان (مصر، هند، چین) و نیز در جهان مسیحیت دیده می‌شود؛ در مسیحیت، هرچند رهبران کلیسا، الهی بودن حاکم را رد کردند، اما حاکم را نماینده خدا دانسته و مخالفت با او را نپذیرفتند.

در دیدگاه اسلامی، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و هر حکومتی به اذن او برقرار می‌شود؛ لذا، اسلام تئوکراسی مسیحی را که حاکم را بدون مسئولیت‌پذیری و نظارت می‌پذیرد، قبول ندارد. در اسلام، حکومت به عنوان وظیفه و نه امتیاز دیده می‌شود، و حاکم، تنها مجری قانون الهی است؛ این تفاوت، تئوکراسی اسلامی را از تئوکراسی رایج مسیحی متمایز می‌کند.

مفهوم تئوکراسی

تئوکراسی (به انگلیسی: Theocracy)، به معنی حکومت الهی یا حکومت مذهبی است.[۱] در حکومت تئوکراسی، اساس نظری حکومت بر این است که حکومت از جانب خداست و در آن قدرت سیاسی در دست مرجع عالی دینی است[۲] که آن مقام، پیشوای مذهبی و حکومت را با هم در دست داشته[۳] و فرمان‌های خداوند را تفسیر و اجرا می‌کند.[۴]

تاریخچه تئوکراسی

تئوکراسی یا ربانی‌سالاری به اشکال گوناگون در تاریخ ظاهر شده است شکلی از آن در جوامع ابتدایی نظیر مصر و هند و چین وجود داشته است.[۵] شکل دیگری از آن در جهان مسیحیت پدید آمد و رهبران کلیسا با آن که ایده الوهیت حاکمان را رد نمودند اما به نوعی تفویض مستقیم حق حکومت به رهبران دینی را قائل شدند و حاکم را تنها در برابر خداوند مسئول دانسته و اطاعت مطلق از او را واجب و هرگونه مخالفت با او را غیرقابل پذیرش تلقی کردند.[۶]

تئوکراسی از منظر اسلام

مطابق جهان‌بینی اسلامی، سراسر هستی ملک طلق خداوند است[۷] و در این قلمرو برای او شریکی متصور نیست و به همین جهت در اصل و بالذّات فرمانی جز فرمان او وجود ندارد[۸] از این رو حاکمیت چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، اختصاص به خداوند دارد، خداوند منشأ تمام قدرت‌ها ست و شریعت اسلام تنها مصدر و منشأ و خاستگاه قانونگذاری است، چرا که خالقیت، ربوبیت و خلاقیت مختص خداوند است.[۹]

از این خاطر در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» و یا اصل پنچاه و ششم اعلام می‌دارد: «حاکمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست و با توجه به این حاکمیت چه بر اساس مبانی دینی و چه مطابق موازین حقوق اساسی جمهوری اسلامی اختصاص به خداوند دارد».

بر این مبنا است که هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان مظهری از ولایت خداوند و به اذن و فرمان او است.[۱۰]

بر اساس منطق اسلام، ولایت و حاکمیت مطلق از آن خداوند است و به همین جهت هرگونه حاکمیت و ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن خداوند تحقق می‌یابد[۱۱] با این همه اسلام با اعتقاد به حاکمیت الهی و تبلور آن در عصر غیبت در ولایت فقیه، تئوکراسی که به شکل معهود و موجود در جهان مسیحیت است را نمی‌پذیرد[۱۲] یا به عبارتی، تئوکراسی‌های رایج مسیحی هیچ‌گونه ارتباطی با حاکمیت الهی در اسلام ندارد[۱۳] زیرا یزدان‌سالاری مسیحی با توجه به این که در آن حکومت بدون هیچ دلیلی به فردی تفویض می‌گردد و هیچ‌گونه نظارتی بر اعمال او وجود ندارد و حاکم و فرمانروا خود را در برابر مردم مسئول نمی‌داند، با حاکمیت معقول، مسئول و انتقادپذیری که تابع شریعت الهی است هیچ‌گونه سنخیتی و شباهتی ندارد.[۱۴] بلکه در اسلام و حکومت اسلامی علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص[۱۵] و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز[۱۶] و مرجع عالی دینی تنها مبین و مجری قانون است.[۱۷] بنابراین، این نوع حکومت هیچ ارتباطی با تئوکراسی غربی نداشته و ندارد.[۱۸]

معرفی منع جهت مطالعه بیشتر

  1. قدردان قراملکی، محمد حسن، سکولاریزم در مسیحیت و اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

جستارهای وابسته


منابع

  1. طلوعی، محمد. فرهنگ جامع سیاسی. نشر علم.
  2. آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی. انتشارات مروارید.
  3. طلوعی، محمد. فرهنگ جامع سیاسی. نشر علم.
  4. آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی. انتشارات مروارید.
  5. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۳۰.
  6. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۳۰.
  7. سوره مائده،آیه۱۷.
  8. سوره انعام،آیه۵۷.
  9. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۱۳۵.
  10. جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص. ۱۴۸.
  11. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۱۳۸.
  12. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۳۰۱.
  13. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۲۸و۲۹.
  14. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۲۸و۲۹.
  15. جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص. ۲۵۶.
  16. جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص. ۲۵۴.
  17. جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص. ۴۶۴.
  18. جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص. ۳۰۱.