مراحل رسیدن به یقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{س...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}


{{سوال}}
{{سوال}}
انسان برای داشتن حالات خوش با  خداوند چه باید بکند؟چگونه می توان این حالات را حفظ کرد؟
برای رسیدن به مرتبه یقین چه مراحلی را باید گذراند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن کريم مي فرمايد: {{قرآن|و نفس وما سواها فالهمها فجورها و تقواها، قد افلح من زكاها و قد خاب من دساها.}}<ref>شمس/ ۷ ـ ۱۰.</ref>
«قسم به نفس و آنكه او را نيكو ساخت، سپس پليدكاري و پرهيز كاري را به آن الهام كرد، كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد و هر كه آلوده اش ساخت، قطعاً زيانكار گرديد.»
در بسياري از آموزه هاي ديني، از جمله آيات فوق استفاده مي شود كه نفس انسان، هم استعداد ترقي و تكامل، و هم استعداد سقوط و تنزل دارد. اگر نيازهاي حقيقي آن را دريافته و به تزكيه آن پرداختيم، رشد مي كند و بارور مي شود، و اگر آن را وا نهیم، رو به ضعف و سستي نهاده، فاسد مي گردد.
در اين ميان همه انسان ها به طور فطري طالب كمال هستند. هيچ انساني نيست كه نقص وجودي را خوش بدارد، بلكه به طور فطري و غريزي به دنبال آن است كه روز به روز كامل تر شود، اين علاقه و ميل فطري به كمال، موهبتي است كه خداي متعال در وجود انسان قرار داده و يكي از نعمت هاي بزرگ الهي است كه عامل حركت و فعاليت اوست و اگر اين ميل نباشد و يا ضعيف شود، خمودي و بي حاصلي آدمي را فرا مي گيرد.<ref>ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تفسير آيه الكرسي.</ref>
كمال، مصاديق مختلفي دارد كه برخي از آنها، به قدري روشن و واضحند كه هيچ انساني در كمال بودن آنها، ترديد ندارد، علم از جمله اين موارد است و بي ترديد همه انسان ها از ناداني متنفرند؛ گرچه بسياري از آنان هيچ گاه در رفع آن تلاش لازم را نمي كنند- از ديگر اموري كه انسان به طور فطري طالب آن است، « سعادت» است. همه انسان ها بالفطره طالب خوشي بوده و از بدبختي و ابتلاء به گرفتاري گريزانند. اما سعادت حقيقي چيست؟ چگونه و از چه راهي حاصل مي شود؟ به چه صورت مي توان آن را حفظ كرد؟
اديان و مكاتب مختلف، در طول تاريخ، بر اساس بينش و نگرش خود، هر كدام سعادت را به گونه اي تعريف كرده و راهي را به سوي آن معرفي نموده اند. دين مبين اسلام- و بسياري از اديان ديگر الهي ـ كمال نهاني و سعادت آدمي را در « قرب به خدا» معرفي كرده اند. بايد توجه داشت كه تا دست كم، مرتبه نازلي از قرب به خداي متعال در خود ما پيدا نشود، حقيقت اين معنا بر ما مخفي خواهد ماند.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، به سوي او، قم، انتشارات موسسه امام خميني (ره)، ۱۳۸۱، ص ۱۹۰ ـ ۲۰۰.</ref>
نگارا مردگان از جان چه دانند
كلاغان قدر تابستان چه دانند «مولوي»
هر كسي دست كم يك بار در دعا، نيايش و يا عبادت خاصي، طعم شيرين و لذت بخش ارتباط صميمانه و نزديك با خدا را تجربه كرده باشد، مي داند كه اين لذت وصف ناشدني، با هيچ لذت و ثروتي قابل معاوضه و مقايسه نيست.
از جمله مهمترين وظايف پيامبران الهي، اين بوده است كه مصاديق كمال و مسير سعادت را به انسان نشان دهند و پرتگاه ها و موانع اين مسير را به او تذكر دهند، تا از ورطه هلاكت و نابودي نجات يابد. در اين ميان شياطين مختلف، رهزن اين راه سختند كه همواره او را به پرتگاه شك و ترديد و ناداني مي كشانند و جام هاي سموم مختلف را با رنگ و بوي جذاب به او مي نوشانند، تا از اوج گرفتن و رسيدن به كمال باز ماند.
بسياري از ما انسان ها، به لحاظ فطرت الهي و علاقه مندي به دستورات دين، مايليم همواره در مسير كمال باقي بمانيم و از وسوسه هاي شياطين و نفس دور باشيم؛ اما متاسفانه مي بينيم كه گاهي در جذبه لذت بخش ارتباط با خدا قرار مي گيريم و وقتي ديگر، دل خسته و ناتوان، آن حال ملكوتي را از دست مي دهيم و بوستان روح افزاي انس با محبوب بي همتا گم مي شود. (‌البته در واقع ما گم مي شويم).
واضح است كه از قوانين حاكم برجهان خلقت، قانون علت و معلول است كه بر اساس آن، هر چيزي كه معلول باشد، داراي علت خاص به خويش است. از اين رو هر دو حالت ما معلول علت هاي خود هستند؛ به اين معني كه هم حالت خوش جذبه (ارتباط نزديك و لذت بخش با خدا) معلول علت خاص به خود است و هم از دست دادن آن و دردها و زجرهائي كه در پي اين از دست دادن براي ما حاصل مي شود؛ پس اگر علت حالت هاي معنوي و سعادت آفرين را بدانيم و آن را تقويت كنيم، در نتيجه مي توانيم به دوام آن حالت ها و تقويت روحيه معنوي خويش كمك كنيم و همين طور اگر علت از دست دادن آن حالت هاي روحاني را بدانيم، با كاستن و حتي به ياري خداوند، برطرف كردن آن ها به سلامتي روحي و معنوي خود كمك كرده ايم.
ايمان و عمل صالح از جمله چيزهايي است كه خداوند متعال آنها را از ما مطالبه كرده و شرط رسيدن به كمال و سعادت بشر دانسته است.<ref>همان، ‌ص ۱۹۵.</ref> اين دو مفهوم در قرآن كريم در بسياري از موارد، در كنار هم ذكر شده اند و بر تلازم آنها با يكديگر تاكيد گرديده است به عنوان نمونه:
و كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، مژده ده كه ايشان را باغهايي خواهد بود كه از زير (درختان) آنها جوي ها روان است.<ref>بقره/ ۲۵.</ref>
و كساني كه كارهاي شايسته كنند، چه مرد باشد يا زن، در حالي كه مؤمن هستند، آنان داخل در بهشت مي شوند.<ref>نساء/ ۱۲۴.</ref>
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامي دارند.<ref>رعد/ ۲۹.</ref>
كساني كه ايمان آورده  و كارهاي شايسته كرده اند، (بدانند كه) ما پاداش كسي را كه نيكوكاري كرده است، تباه نمي كنيم.<ref>كهف/ ۳۰.</ref>
اين دو به شكل خاصي، با هم پيوند خورده اند، به گونه اي كه تقويت هر كدام، موجب تقويت ديگري و تضعيف هر يك موجب تضعيف ديگري است.
تقويت ايمان، علاوه بر انجام اعمال صالح خالصانه، نياز به آموختن مباني ديني دارد و هر چه آگاهي افزون تري نسبت به خداوند و دين داشته باشيم، مي توان انتظار ايماني محكم تر داشت. سپر آگاهي مي تواند بسياري از آسيب ها  را از ايمان ما دور بدارد، البته به شرط آنكه به آگاهي خود عمل كنيم.
آنچه انسان را در مسير قرب الي الله به پيش مي برد و روح او را به خدا نزديك مي گرداند، «عمل صالح» است. عمل صالح، عملي است كه «رضايت خداوند» در آن است و در اصطلاح قرآن، به عملي گفته مي شود كه هم نفس عمل، خوب است و هم فرد آن را به قصد تقرب به خدا و جلب رضايت الهي انجام مي دهد. اين چنين عملي است كه به انسان تعالي مي بخشد و او را در نردبان كمال بالا مي برد و در فرهنگ اسلامي و قرآني به  آن «عبادت» مي گويند. در اين اصطلاح، عبادت فقط به نماز و روزه و حج و نظاير آنها گفته نمي شود، بلكه چنانچه گذشت، هر عملي كه ذاتاً كاري شايسته و خوب بوده و براي رضايت الهي انجام گيرد، عبادت خواهد بود و در آيه‌ شريفه : «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريديم جز براي آنكه عبادت كنند.<ref>ذاريات/ ۵۶.</ref> همين معنا مورد نظر است؛ يعني انسان را نيافريديم جز براي آن كه با انجام اعمال نيكي كه به قصد جلب رضايت من انجام مي دهد، به من تقرب پيدا كند.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، به سوي او، ص ۱۹۳.</ref>
و اما آنچه آدمي را از رسيدن به هدف و سعادت باز مي دارد و از بهشت ارتباط با محبوب بي نظير، دور مي كند،  غفلت است. اين امر را مي توان از آيه شريفه ۱۷۹ سوره‌ اعراف دريافت كه مي فرمايد: «و در حقيقت بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ آفريديم؛ (چرا كه) قلب هايي دارند كه با آن (حقايق را) درك نمي كنند و چشم هائي كه با آنها (حقايق را) نمي بينند و گوشهائي كه با آن (حقايق را) نمي شنوند. آنان همانند چهارپايان، بلكه گمراه ترند. آنان همان غافل ماندگانند.»
غافلان كساني هستند كه نمي انديشند از كجا آمده اند، و به كجا مي روند و از چه راهي بايد بروند، غفلت از آغاز (مبداء) و انجام (معاد) و راه بين اين آغاز و انجام، آنان را به ورطه اي مي اندازد كه هم سنگ حيوانات و بلكه پست تر از حيوان مي گردند.
منشاء هر آفتي كه از بيرون دامن گير ما مي شود، غفلت درون ماست و اگر در درون ما قلعه اعتقاد و التفات وجود داشته باشد،‌ آسيبي به ما نمي رسد؛ كسي كه از پديده هاي درون خود غافل باشد؛ از درك موضوعات اخلاقي عاجز است و آن گاه از تشخيص احكام اخلاقي آن ها هم ناتوان است و در اين صورت ناخواسته به دام گناه مي افتد. به همين جهت، دستور پرهيز از غفلت به ما داده اند.<ref>جوادي آملي، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، قم، نشر اسراء، چاپ اول، ص ۲۶.</ref> امام صادق (ع) مي فرمايد: « از غفلت بپرهيزيد؛ زيرا به زيان جان شماست.»
براي پيمودن مسير تكامل، اولين گام اين است كه انسان از غفلت بيرون آيد و بفهمد در كجاست؟ چه كسي است و براي چه او را آفريده اند و چه كاري بايد انجام دهد؟ انسان تا هنگامي كه غرق در لذت هاي مادي است و تمام توجه و حواسش به شهوت و شكم و غرور و خودستايي است، راه به جايي نمي برد. چنين انساني اگر رتبه اش عالي باشد، حداكثر در حد حيوانات است. براي خارج شدن از حد حيوانيت و ورود به حريم انسانيت، بايد پرده هاي تاريك غفلت را در نورديد و از مرز غافلان به حريم ذكر و آگاهي و توجه بار يافت.


==نتيجه اين كه  ==
برای رسیدن به یقین به طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می کند.


آن چه شما را وامي دارد تا نسبت به خداي خويش- كه برترين محبوب آدميان است- عشق بورزيد و مشتاق دوستي و محبت او باشيد، از يك سو مربوط به فطرت خداجو و ايمان قلبي شما و نيز اعمال صالحي كه در راستاي فطرت و ايمان خويش انجام داده ايد مي باشد و از سوي ديگر، بازتاب محبتي است كه خداي متعال به تمام بندگانش دارد ـ و هر چه بنده اي صالح تر و با ايمان تر باشد محبوب تر خواهد شدـ و اين محبت باعث مي شود، ما جذب شويم و اگر با كنار زدن غفلت ها و انجام عبادات، لطافت روحي كافي را به دست آورده باشيم، اين گرماي محبت را بيشتر خواهيم يافت.
برای افزایش ایمان، به [[حیا]]، ترجیح [[آخرت]] بر [[دنیا]]، [[اخلاص]] و [[صبر]] بر مصیبت‌ها سفارش شده است. مراد از بندگیِ خدا، زندگی بر مدار بندگی است؛ به گونه‌ای که همه اعمال و حالات انسان برای [[رضایت خدا]] باشد. برای تقویت این حالت، کمک گرفتن از بندگی‌های خاص مانند [[نماز]] و [[روزه]]، تأثیرگذار دانسته شده است.
==مراتب یقین==
====یقین علمی====
يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد. نخستين مرتبه و مرحله آن، يقين حصولي و علمی است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست مي‌‌‌آيد، انديشيدن درباره براهين فلسفي و مطالعه كتب اعتقادی مي‌تواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند. چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، مي‌تواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند. يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونه‌اي كه فرد مطمئن مي‌شود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=الميزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=سيد محمد حسين|نام خانوادگی=طباطبايي|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=2|صفحه=248|مکان=بیروت}}</ref> اين يقين پايه ايمان است،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ميزان الحكمه|عنوان کتاب=ميزان الحكمه|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3713|مکان=قم - ایران}}</ref> و بدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. لذا در روايت فرموده‌اند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ميزان الحكمه|عنوان کتاب=ميزان الحكمه|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3713|مکان=قم - ایران:}}</ref>
====یقین شهودی====
ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پايه ايمان نيست بلکه در مرحله‌ای بالاتر از ايمان قرار دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3714|مکان=قم - ایران}}</ref> چنين يقيني كمياب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3714|مکان=قم - ایران}}</ref> با این یقین فرد مي‌تواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=الميزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=سيد محمد حسين|نام خانوادگی=طباطبايي|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=6|صفحه=186|مکان=بیروت}}</ref> براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت(ع) عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و... .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=1|صفحه=196|مکان=قم - ایران}}</ref> در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.<ref>انفال/ 2.</ref>
==عوامل رسیدن به یقین==
برخی از عوامل افزایش یقین عبارتند از:


اما غفلت هاي گوناگون و احياناً معصيت خداوند و نيز افكار پريشان، (‌از اوهام و خيالات خود گرفته تا القاء انديشه هاي شبهه آلود و شك آفرين افراد يا كتب) باعث مي شوند كه از پرواز به سوي ملكوت انسانيت بازمانيم و يا سقوط كنيم و زماني كه از خواب غفلت چشم باز كنيم، خود را با تني خسته و قلبي ملول مي يابيم كه چه بوديم و چه شد... .
=== پرستش خداوند متعال ===
{{پایان پاسخ}}
با توجه به آیه {{قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ|ترجمه=و پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی|سوره=حجر|آیه=۹۹}} یکی از راه‌های رسیدن به یقین، [[عبادت]] و [[بندگی]] است. مراد از عبادت در اینجا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار بندگی است؛ چنان‌که بردگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و اعمال آنها برای ارباب‌شان بوده است. بندگی در برابر خداوند نیز، به همین گونه است که انسان را به یقین می‌رساند؛ یعنی آدمی در همه حالات خود، برای خدا باشد و [[رضایت خدا|رضایت]] او را بخواهد.


{{مطالعه بیشتر}}
عبادت و بندگی، نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خودِ زندگی، تلاش و کسب درآمد می‌تواند عبادت باشد؛ چنان‌که در آیه{{قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه}}<ref>نور:۳۷.</ref> آمده است مردانی هستند که [[تجارت]] و خرید و فروش، آنها را از [[یاد خدا]] باز نمی‌دارد.
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: ==


۱. آيه الله جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، قم.  
در این میان، عبادت‌های مخصوصی مانند [[نماز]] و [[روزه]]، ایمان انسان را برای این که در همه وقت بنده باقی بمانند، تقویت می‌کند؛ از این رو است که در قرآن فرموده است {{قرآن|اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ}}، از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.<ref>بقره:۱۵۳.</ref>


۲. آيه الله مصباح يزدي، به سوي او، انتشارات موسسه امام خميني، قم.  
===افزایش ایمان===
افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات [[اهل بیت(ع)]] عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ [[ترس|نترسیدن]] از ملامت دیگران، [[ریا]] نکردن، ترجیح [[آخرت]] بر [[دنیا]]، [[حیا]]، [[حسن خلق|خوش‌خلقی]]، [[صبر]] بر مصیبت‌ها و [[راست‌گویی]].<ref>نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۶.</ref> در [[قرآن]] نیز، خواندن آیات قرآن، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.<ref>انفال:۲.</ref>
==مصادیق عبودیت در روایات==
در روايات اهل بيت(ع) نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت مي‌باشند. فراميني چون اصلاح نفس،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ري شهري|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3721، 3720، 3719|مکان=قم - ایران}}</ref> رضايت به قدر الهي،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=قم - ایران|جلد=8|صفحه=۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹|مکان=قم - ایران}}</ref> زهد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3721، 3720، 3719|مکان=قم - ایران}}</ref> و...  كه همه جلوه‌هايي از بندگي خدا هستند. عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي مي‌باشند؛ همانند هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الحکمة|عنوان کتاب=میزان الحکمة|سال=1367|نام=محمد|نام خانوادگی=ری شهری|ناشر=مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر|جلد=8|صفحه=3718|مکان=قم - ایران}}</ref> خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل مي‌شوند.
==عوامل کاهش یقین==
عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين، همان عواملی است که انسان را از دايره بندگی خارج می‌کند؛ مانند [[هوی|هواپرستی]]، [[حرص]]، [[طمع]]، [[جدل]]، [[حب مال]]، راضی کردن مردم با [[غضب الهی|غضب خداوند]] و ستایش مردم در برابر [[نعمت|نعمتی]] که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن).<ref>نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۸.</ref>
{{پایان}}{{مطالعه بیشتر}}


۳. دكتر احمد فرامرز قرا ملكي، پرده پندار، انتشارات آفتاب توسعه، تهران.
==مطالعه بیشتر==


۴. متقيان، جوانان و پرسش هاي عرفاني، مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي، قم.  
*امام خمینی، چهل حدیث، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۲.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
*ملا احمد نراقی، معراج السعادة، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۱ش، ص۷۴–۷۹.


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = اخلاق
| شاخه فرعی۱ = ایمان
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
  | تکمیل =  
| بازبینی نویسنده = 
  | اولویت =  
  | بازبینی =
  | کیفیت =  
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
<references group="یادداشت" />
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:تهذیب نفس]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۳


سؤال

برای رسیدن به مرتبه یقین چه مراحلی را باید گذراند؟


برای رسیدن به یقین به طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می کند.

برای افزایش ایمان، به حیا، ترجیح آخرت بر دنیا، اخلاص و صبر بر مصیبت‌ها سفارش شده است. مراد از بندگیِ خدا، زندگی بر مدار بندگی است؛ به گونه‌ای که همه اعمال و حالات انسان برای رضایت خدا باشد. برای تقویت این حالت، کمک گرفتن از بندگی‌های خاص مانند نماز و روزه، تأثیرگذار دانسته شده است.

مراتب یقین

یقین علمی

يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد. نخستين مرتبه و مرحله آن، يقين حصولي و علمی است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست مي‌‌‌آيد، انديشيدن درباره براهين فلسفي و مطالعه كتب اعتقادی مي‌تواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند. چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، مي‌تواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند. يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونه‌اي كه فرد مطمئن مي‌شود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد.[۱] اين يقين پايه ايمان است،[۲] و بدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. لذا در روايت فرموده‌اند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد.[۳]

یقین شهودی

ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پايه ايمان نيست بلکه در مرحله‌ای بالاتر از ايمان قرار دارد.[۴] چنين يقيني كمياب است.[۵] با این یقین فرد مي‌تواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.[۶] براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت(ع) عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و... .[۷] در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.[۸]

عوامل رسیدن به یقین

برخی از عوامل افزایش یقین عبارتند از:

پرستش خداوند متعال

با توجه به آیه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ؛ و پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی(حجر:۹۹) یکی از راه‌های رسیدن به یقین، عبادت و بندگی است. مراد از عبادت در اینجا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار بندگی است؛ چنان‌که بردگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و اعمال آنها برای ارباب‌شان بوده است. بندگی در برابر خداوند نیز، به همین گونه است که انسان را به یقین می‌رساند؛ یعنی آدمی در همه حالات خود، برای خدا باشد و رضایت او را بخواهد.

عبادت و بندگی، نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خودِ زندگی، تلاش و کسب درآمد می‌تواند عبادت باشد؛ چنان‌که در آیه﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه[۹] آمده است مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش، آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد.

در این میان، عبادت‌های مخصوصی مانند نماز و روزه، ایمان انسان را برای این که در همه وقت بنده باقی بمانند، تقویت می‌کند؛ از این رو است که در قرآن فرموده است ﴿اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ، از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.[۱۰]

افزایش ایمان

افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوش‌خلقی، صبر بر مصیبت‌ها و راست‌گویی.[۱۱] در قرآن نیز، خواندن آیات قرآن، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.[۱۲]

مصادیق عبودیت در روایات

در روايات اهل بيت(ع) نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت مي‌باشند. فراميني چون اصلاح نفس،[۱۳] رضايت به قدر الهي،[۱۴] زهد،[۱۵] و... كه همه جلوه‌هايي از بندگي خدا هستند. عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي مي‌باشند؛ همانند هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .[۱۶] خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل مي‌شوند.

عوامل کاهش یقین

عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين، همان عواملی است که انسان را از دايره بندگی خارج می‌کند؛ مانند هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند و ستایش مردم در برابر نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن).[۱۷]


مطالعه بیشتر

  • امام خمینی، چهل حدیث، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۲.
  • ملا احمد نراقی، معراج السعادة، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۱ش، ص۷۴–۷۹.

منابع

  1. طباطبايي، سيد محمد حسين (۱۳۵۲). الميزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۲۴۸.
  2. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). ميزان الحكمه. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳.
  3. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). ميزان الحكمه. ج. ۸. قم - ایران:: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳.
  4. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴.
  5. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴.
  6. طباطبايي، سيد محمد حسين (۱۳۵۲). الميزان فی تفسیر القرآن. ج. ۶. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۱۸۶.
  7. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۱. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۱۹۶.
  8. انفال/ 2.
  9. نور:۳۷.
  10. بقره:۱۵۳.
  11. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۶.
  12. انفال:۲.
  13. ري شهري، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  14. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: قم - ایران. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  15. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  16. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۸.
  17. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۸.