انتقال ولایت پیامبر(ص): تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز جایگزینی متن - 'ر.ک. ' به 'نگاه کنید به '  | 
				بدون خلاصۀ ویرایش  | 
				||
| (۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}}  | {{شروع متن}}  | ||
{{سوال}}  | {{سوال}}  | ||
آیا ولایت بعد از رسول خدا(ص) به دیگری منتقل نمیشود؟  | آیا ولایت بعد از رسول خدا(ص) به دیگری منتقل نمیشود؟  | ||
{{پایان سوال}}  | {{پایان سوال}}  | ||
{{پاسخ}}  | {{پاسخ}}  | ||
طبق آیات قرآن و روایات عامه و خاصه ولایت پیامبر(ص) به علی(ع) و بعد از او به ائمه اطهار(ع) منتقل شده است.  | {{درگاه|غدیر}}  | ||
طبق آیات قرآن و روایات عامه و خاصه ولایت [[پیامبر(ص)]] به [[امام علی(ع)]] و بعد از او به [[ائمه اطهار(ع)]] منتقل شده است. این ولایت، نه مقام نبوت و رسالت او، که سایر شؤون پیامبر(ص) از جمله مرجعیت دینی و ولایت بر مردم و رهبری اجتماع مسلمین است.  | |||
==   | ==بخشهای ولایت پیامبر==  | ||
پیامبر اسلام دارای ولایت و مناصب مختلفی بوده که عمده آنها عبارت است از:  | پیامبر اسلام دارای ولایت و مناصب مختلفی بوده که عمده آنها عبارت است از:  | ||
# مقام نبوت و رسالت، که بر اساس آن از طرف خداوند وحی دریافت مینمود.  | |||
# مقام و ولایت رهبری اجتماع، که بر اساس آن ریاست عامه و رهبری مسلمین در مسائل اجتماعی و سیاسی را به عهده داشت.  | |||
# ولایت و مقام مرجعیت دینی یعنی پیامبر(ص) مُبَّلِغ وحی بود، مردم وقتی میخواستند از متن اسلام بپرسند، از پیغمبر(ص) میپرسیدند،  | |||
# ولایت تکوینی یعنی حجت خدا بر مردم. هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که زمین از یک انسان کامل خالی باشد، و الاّ زمین نابود میشود.<ref>مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، قم، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ۱۳۶۴، ص۴۷–۵۶.</ref>  | |||
==انتقال ولایت پیامبر به ائمه اطهار(ع)==  | |||
تردیدی نیست مقام رسالت و نبوت و دریافت وحی بعد از پیامبر(ص) به کسی منتقل نشده است، بلکه طبق صریح قرآن، نبوت خاتمه یافته است<ref>احزاب/۴۰.</ref> و همچنین روایاتی که در این زمینه داریم میرسانند که نبوت خاتمه یافته است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، جعفر، خاتمیت، مترجم رضا استادی، تهران، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۹، ص۴۵–۹۲.</ref> اما سایر مناصب و شؤون پیامبر یعنی ولایت رهبری اجتماع، ولایت تشریعی و مرجعیت دینی مردم، یا ولایت تکوینی، از دیدگاه شیعیان تمام آن به ائمه(ع) یکی پس از دیگری انتقال یافته است.   | |||
===ادله===  | |||
=== ادله ===  | |||
این ادعا هم طبق آیات قرآن، و روایات متواتره فریقین و ضرورت عقلی میباشد، که ما در اینجا به عنوان نمونه به چند آیه و تعدادی از روایات از طریق فریقین اشاره میکنیم:  | این ادعا هم طبق آیات قرآن، و روایات متواتره فریقین و ضرورت عقلی میباشد، که ما در اینجا به عنوان نمونه به چند آیه و تعدادی از روایات از طریق فریقین اشاره میکنیم:  | ||
'''آیات قرآن'''  | '''آیات قرآن'''  | ||
۱ـ آیه ولایت: {{قرآن|  | ۱ـ آیه ولایت: {{قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ |ترجمه=ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.|سوره=مائده|آیه=۵۵}} این آیه ولایت همسان پیامبر(ص) را برای علی(ع) ثابت میکند جز مسئله نبوت که در روایات استثناء شده است زیرا، عامه و خاصه به طرق مختلف و متواتر نقل نمودهاند که آیه شریفه در شأن امیر المؤمنین(ع) میباشد.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۳، ص۱۶۲.</ref>  | ||
۲ـ آیه اولی الامر: {{قرآن|  | ۲ـ آیه اولی الامر: {{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر(ص) و صاحبان امر از خودتان نیز اطاعت کنید.|سوره=نساء|آیه=۵۹}} [[امام باقر(ع)]] آیه فوق را قرائت نمود و فرمودند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و خداوند همه مؤمنین را تا قیامت به اطاعت و پیروی ما امر نموده است.<ref>کلینی، یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۷۶.</ref> و جماعتی از عامه نیز پذیرفتهاند که مقصود از اولی الامر علی و فرزندان او میباشند.<ref>نگاه کنید به شرف الدین موسوی، عبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۰۶، ص۱۳۳.</ref>  | ||
'''روایات'''  | '''روایات'''  | ||
۱ـ حدیث غدیر: پیامبر اسلام (ص) فرمود: «ای مردم کیست که بر اهل ایمان از خود آنها (سزاوارتر) میباشد؟ گفتند خدا و رسولش داناترند. فرمود: همانا خدا مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و اولی و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر کس که من مولای اویم علی(ع) مولای او خواهد بود (و بر او ولایت دارد) و این را سه بار تکرار کرد.<ref>امینی، الغدیر، ج۱، ص۹–۱۱.</ref> ابوبکر و عمر گفتند: به به برای تو (یعنی تبریک می گوئیم) ای پسر ابیطالب که صبح و شام را درک نمودی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی. و ابن عباس میگفت: به خدا سوگند که این امر (ولایت علی(ع)) بر همه واجب گشت.<ref>  | ۱ـ حدیث [[غدیر]]: پیامبر اسلام(ص) فرمود: «ای مردم کیست که بر اهل ایمان از خود آنها (سزاوارتر) میباشد؟ گفتند خدا و رسولش داناترند. فرمود: همانا خدا مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و اولی و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر کس که من مولای اویم علی(ع) مولای او خواهد بود (و بر او ولایت دارد) و این را سه بار تکرار کرد.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۹–۱۱.</ref> ابوبکر و عمر گفتند: به به برای تو (یعنی تبریک می گوئیم) ای پسر ابیطالب که صبح و شام را درک نمودی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی. و ابن عباس میگفت: به خدا سوگند که این امر (ولایت علی(ع)) بر همه واجب گشت.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۹–۱۱.</ref> مرحوم علامه امینی اسم ۱۱۰ نفر از صحابه، و هشتاد نفر از تابعین و سیصد و شصت نفر از دانشمندان عامّه را که این واقعه و حدیث را نقل نمودهاند، ذکر میکند. به قول بعضی از شافعیه حدیث غدیر فوق حد تواتر است.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۱۵۷–۱۵۲.</ref>  | ||
۲ـ حدیث منزلت:   | ۲ـ حدیث منزلت: {{متن عربی|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی|ترجمه=تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود}}<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۵۱ و ج۳، ص۲۰۱–۱۹۹ و نگاه کنید به ابی عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الکفر، ۱۴۱۰ هـ ق، ج۵، ص۱۲۹.</ref> این روایت به خوبی دلالت دارد که تمام مناصب پیامبر(ص) و تمام ولایتهایی که داشته جز رسالت و نبوت همه به علی(ع) (و بعد از علی به ائمه(ع) دیگر) منتقل شده است.  | ||
'''عقل'''  | '''عقل'''  | ||
از نظر عقل ضروری و لازم است که ولایت به معنای رهبری اجتماع و مرجعیت دینی به فرد یا افرادی بعد از پیامبر اسلام(ص) منتقل شود، چنانکه در جای خود به ادله مختلف عقلی همچون، رهبری جامعه اسلامی، قانون هدایت   | از نظر عقل ضروری و لازم است که ولایت به معنای رهبری اجتماع و مرجعیت دینی به فرد یا افرادی بعد از پیامبر اسلام(ص) منتقل شود، چنانکه در جای خود به ادله مختلف عقلی همچون، رهبری جامعه اسلامی، [[قانون هدایت عمومی]]، و [[برهان واسطه فیض]]، [[برهان لطف]] و… استدلال شده است؛ که خلاصه آنها این است که جامعه بشری برای جلوگیری از فساد، و نیز پیشرفت انسان به سوی تکامل و همچنین دریافت فیض از مقام ربوبی و… نیاز به یک رهبر دینی دارد.<ref>نجفی، هادی، ولایت و امامت، قم، دارالذخائر، ص۲۴–۳۷.</ref>  | ||
{{مطالعه بیشتر}}  | {{مطالعه بیشتر}}  | ||
== مطالعه بیشتر ==  | ==مطالعه بیشتر==  | ||
*امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری،انتشارات صدرا.  | |||
*ولایت و امامت، هادی نجفی، دار الذخائر.  | |||
*بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی، دفتر تبلیغات اسلامی، ص۲۶–۱۰۸.  | |||
== منابع ==  | ==منابع==  | ||
{{پانویس|۲}}  | {{پانویس|۲}}  | ||
{{شاخه  | {{شاخه  | ||
  | شاخه اصلی = کلام  |   | شاخه اصلی = کلام  | ||
  |شاخه فرعی۱ = نبوت  |   | شاخه فرعی۱ = نبوت  | ||
  |شاخه فرعی۲ = ویژگیهای پیامبر اسلام  |   | شاخه فرعی۲ = ویژگیهای پیامبر اسلام  | ||
  |شاخه فرعی۳ =  |   | شاخه فرعی۳ =  | ||
}}  | }}  | ||
{{تکمیل مقاله  | {{تکمیل مقاله  | ||
  | شناسه =  |   | شناسه =شد  | ||
  | تیترها =  |   | تیترها =شد  | ||
  | ویرایش =  |   | ویرایش =شد  | ||
  | لینکدهی =  |   | لینکدهی =شد  | ||
  | ناوبری =  |   | ناوبری =  | ||
  | نمایه =  |   | نمایه =  | ||
  | تغییر مسیر =  |   | تغییر مسیر =شد  | ||
  | ارجاعات =    |   | ارجاعات =  | ||
  | بازبینی =  |   | بازبینی نویسنده =    | ||
 | ارزیابی کمی =  | |||
  | تکمیل =  |   | تکمیل =  | ||
  | اولویت =  |   | اولویت =ج  | ||
  | کیفیت =  |   | کیفیت =ج  | ||
}}  | }}  | ||
{{پایان متن}}  | {{پایان متن}}  | ||
<references />  | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۲
آیا ولایت بعد از رسول خدا(ص) به دیگری منتقل نمیشود؟
طبق آیات قرآن و روایات عامه و خاصه ولایت پیامبر(ص) به امام علی(ع) و بعد از او به ائمه اطهار(ع) منتقل شده است. این ولایت، نه مقام نبوت و رسالت او، که سایر شؤون پیامبر(ص) از جمله مرجعیت دینی و ولایت بر مردم و رهبری اجتماع مسلمین است.
بخشهای ولایت پیامبر
پیامبر اسلام دارای ولایت و مناصب مختلفی بوده که عمده آنها عبارت است از:
- مقام نبوت و رسالت، که بر اساس آن از طرف خداوند وحی دریافت مینمود.
 - مقام و ولایت رهبری اجتماع، که بر اساس آن ریاست عامه و رهبری مسلمین در مسائل اجتماعی و سیاسی را به عهده داشت.
 - ولایت و مقام مرجعیت دینی یعنی پیامبر(ص) مُبَّلِغ وحی بود، مردم وقتی میخواستند از متن اسلام بپرسند، از پیغمبر(ص) میپرسیدند،
 - ولایت تکوینی یعنی حجت خدا بر مردم. هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که زمین از یک انسان کامل خالی باشد، و الاّ زمین نابود میشود.[۱]
 
انتقال ولایت پیامبر به ائمه اطهار(ع)
تردیدی نیست مقام رسالت و نبوت و دریافت وحی بعد از پیامبر(ص) به کسی منتقل نشده است، بلکه طبق صریح قرآن، نبوت خاتمه یافته است[۲] و همچنین روایاتی که در این زمینه داریم میرسانند که نبوت خاتمه یافته است.[۳] اما سایر مناصب و شؤون پیامبر یعنی ولایت رهبری اجتماع، ولایت تشریعی و مرجعیت دینی مردم، یا ولایت تکوینی، از دیدگاه شیعیان تمام آن به ائمه(ع) یکی پس از دیگری انتقال یافته است.
ادله
این ادعا هم طبق آیات قرآن، و روایات متواتره فریقین و ضرورت عقلی میباشد، که ما در اینجا به عنوان نمونه به چند آیه و تعدادی از روایات از طریق فریقین اشاره میکنیم:
آیات قرآن
۱ـ آیه ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.﴾(مائده:۵۵) این آیه ولایت همسان پیامبر(ص) را برای علی(ع) ثابت میکند جز مسئله نبوت که در روایات استثناء شده است زیرا، عامه و خاصه به طرق مختلف و متواتر نقل نمودهاند که آیه شریفه در شأن امیر المؤمنین(ع) میباشد.[۴]
۲ـ آیه اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر(ص) و صاحبان امر از خودتان نیز اطاعت کنید.﴾(نساء:۵۹) امام باقر(ع) آیه فوق را قرائت نمود و فرمودند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و خداوند همه مؤمنین را تا قیامت به اطاعت و پیروی ما امر نموده است.[۵] و جماعتی از عامه نیز پذیرفتهاند که مقصود از اولی الامر علی و فرزندان او میباشند.[۶]
روایات
۱ـ حدیث غدیر: پیامبر اسلام(ص) فرمود: «ای مردم کیست که بر اهل ایمان از خود آنها (سزاوارتر) میباشد؟ گفتند خدا و رسولش داناترند. فرمود: همانا خدا مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و اولی و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر کس که من مولای اویم علی(ع) مولای او خواهد بود (و بر او ولایت دارد) و این را سه بار تکرار کرد.[۷] ابوبکر و عمر گفتند: به به برای تو (یعنی تبریک می گوئیم) ای پسر ابیطالب که صبح و شام را درک نمودی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی. و ابن عباس میگفت: به خدا سوگند که این امر (ولایت علی(ع)) بر همه واجب گشت.[۸] مرحوم علامه امینی اسم ۱۱۰ نفر از صحابه، و هشتاد نفر از تابعین و سیصد و شصت نفر از دانشمندان عامّه را که این واقعه و حدیث را نقل نمودهاند، ذکر میکند. به قول بعضی از شافعیه حدیث غدیر فوق حد تواتر است.[۹]
۲ـ حدیث منزلت: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»[۱۰] این روایت به خوبی دلالت دارد که تمام مناصب پیامبر(ص) و تمام ولایتهایی که داشته جز رسالت و نبوت همه به علی(ع) (و بعد از علی به ائمه(ع) دیگر) منتقل شده است.
عقل
از نظر عقل ضروری و لازم است که ولایت به معنای رهبری اجتماع و مرجعیت دینی به فرد یا افرادی بعد از پیامبر اسلام(ص) منتقل شود، چنانکه در جای خود به ادله مختلف عقلی همچون، رهبری جامعه اسلامی، قانون هدایت عمومی، و برهان واسطه فیض، برهان لطف و… استدلال شده است؛ که خلاصه آنها این است که جامعه بشری برای جلوگیری از فساد، و نیز پیشرفت انسان به سوی تکامل و همچنین دریافت فیض از مقام ربوبی و… نیاز به یک رهبر دینی دارد.[۱۱]
مطالعه بیشتر
- امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری،انتشارات صدرا.
 - ولایت و امامت، هادی نجفی، دار الذخائر.
 - بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی، دفتر تبلیغات اسلامی، ص۲۶–۱۰۸.
 
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، قم، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ۱۳۶۴، ص۴۷–۵۶.
 - ↑ احزاب/۴۰.
 - ↑ نگاه کنید به سبحانی، جعفر، خاتمیت، مترجم رضا استادی، تهران، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۹، ص۴۵–۹۲.
 - ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۳، ص۱۶۲.
 - ↑ کلینی، یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۷۶.
 - ↑ نگاه کنید به شرف الدین موسوی، عبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۰۶، ص۱۳۳.
 - ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۹–۱۱.
 - ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۹–۱۱.
 - ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۱۵۷–۱۵۲.
 - ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۵۱ و ج۳، ص۲۰۱–۱۹۹ و نگاه کنید به ابی عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الکفر، ۱۴۱۰ هـ ق، ج۵، ص۱۲۹.
 - ↑ نجفی، هادی، ولایت و امامت، قم، دارالذخائر، ص۲۴–۳۷.
 
