جوان و جوان‌مردی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ديدگاه قرآن کريم در مورد جوان و جوان‌مردي چيست؟
دیدگاه قرآن کریم در مورد جوان و جوان‌مردی چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[قرآن]] از دوره جوانی با عنوان «قدرت و قوت» و «کمال نیرمندی» یاد کرده و جوان و جوان‌مردی را با صفات برجسته‌: بيزاري از دشمنان خدا؛ مقابله با انحرافات اجتماعی؛ پيروز در مقابل امتحان الهي معرفی می‌کند.
[[قرآن]] از دوره جوانی با عنوان «قدرت و قوت» و «کمال نیرمندی» یاد کرده و جوان و جوان‌مردی را با صفات برجسته: بیزاری از دشمنان خدا؛ مقابله با انحرافات اجتماعی؛ پیروز در مقابل امتحان الهی معرفی می‌کند.


[[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[حضرت یوسف(ع)]] و [[اصحاب کهف]] از جمله جوان‌مردان در قرآن است.
[[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[حضرت یوسف(ع)]] و [[اصحاب کهف]] از جمله جوان‌مردان در قرآن است.


جوان در زبان فارسي به معناي هر چيزي است که از عمر آن چندان نگذشته باشد و در فرهنگ عربي '''«فتي»''' و '''«شاب»''' گفته می‌شود.
جوان در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد و در فرهنگ عربی '''«فتی»''' و '''«شاب»''' گفته می‌شود.


==تعريف جوان==
== تعریف جوان ==
واژه «جوان» يا «برنا» در زبان فارسي به معناي هر چيزي است که از عمر آن چندان نگذشته باشد.<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه جوان.</ref> در فرهنگ عربي دو تعبير رايج در مورد جوان وجود دارد: يکي '''«فتي»''' به معنای طراوت و شادابي. ديگري '''«شاب»''' به معنای شکوفايي و برخورداري از حرارت است.<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاييس اللغه، ج۴، ص۴۷۳. راغب اصفهاني، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۲۵.</ref>
واژه «جوان» یا «برنا» در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد.<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه جوان.</ref> در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد: یکی '''«فتی»''' به معنای طراوت و شادابی. دیگری '''«شاب»''' به معنای شکوفایی و برخورداری از حرارت است.<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۷۳. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۲۵.</ref>


واژه '''«فتي»''' در قرآن به صورت «فَتًی»،<ref>سوره انبیاء، آیه۶۰.</ref> «فِتْیةٌ»،<ref>سوره کهف، آیه۱۳.</ref> «الْفِتْیةُ»،<ref>سوره کهف، آیه۱۰.</ref> «فَتَیاتِ»،<ref>سوره نساء، آیه۲۵. سوره نور، آیه۳۳.</ref> و «فَتَیانِ‏»،<ref>سوره یوسف، آیه۳۶.</ref> در مورد برخی از پیامبران و اولیای الهی به معنای جوانی به کار رفته است.
واژه '''«فتی»''' در قرآن به صورت «فَتًی»،<ref>سوره انبیاء، آیه۶۰.</ref> «فِتْیةٌ»،<ref>سوره کهف، آیه۱۳.</ref> «الْفِتْیةُ»،<ref>سوره کهف، آیه۱۰.</ref> «فَتَیاتِ»،<ref>سوره نساء، آیه۲۵. سوره نور، آیه۳۳.</ref> و «فَتَیانِ‏»،<ref>سوره یوسف، آیه۳۶.</ref> در مورد برخی از پیامبران و اولیای الهی به معنای جوانی به کار رفته است.


واژه '''«شاب»''' و '''«شباب»''' در قرآن نیامده است اما در روایات، به معنای جوانی به کار رفته است.<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل‏ الشيعة، قم، موسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص ۱۷۸، باب۶ بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ فِي الشَّبَابِ وَ تَعْلِيمِهِ وَ كَثْرَةِ قِرَاءَتِهِ وَ تَعَاهُدِهِ</ref>
واژه '''«شاب»''' و '''«شباب»''' در قرآن نیامده است اما در روایات، به معنای جوانی به کار رفته است.<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص ۱۷۸، باب۶ بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ فِی الشَّبَابِ وَ تَعْلِیمِهِ وَ کَثْرَةِ قِرَاءَتِهِ وَ تَعَاهُدِهِ</ref>


==دوران جوانی در قرآن==
== دوران جوانی در قرآن ==
قرآن دوران جوانی(دوران بین کودکی و پیری) را قدرت‌مندی بعد از ناتوانی و ناتوانی بعد از نیرومندی یاد کرده است.
قرآن دوران جوانی (دوران بین کودکی و پیری) را قدرت‌مندی بعد از ناتوانی و ناتوانی بعد از نیرومندی یاد کرده است.


'''۱. قدرت و قوّت:''' {{قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً|ترجمه=خدا، همان کسي است که شما را از ناتواني آفريد، سپس بعد از ناتواني قوت بخشيد و سپس بعد از توانمندي، ناتواني پيري) قرار داد.|سوره=روم|آیه=۵۴}} در اين آيه دو بار از دوران جواني با لفظ '''قوّت''' ياد کرده است. اين نشان مي‌دهد که دوران جواني، دوران قوت، قدرت، توان و توانمندي است. انسان به هر جايي که بايد برسد، در دوران جواني مي‌تواند دست يابد.<ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۰۷.</ref>
'''۱. قدرت و قوّت:''' {{قرآن|اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً|ترجمه=خدا، همان کسی است که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی قوت بخشید و سپس بعد از توانمندی، ناتوانی پیری) قرار داد.|سوره=روم|آیه=۵۴}} در این آیه دو بار از دوران جوانی با لفظ '''قوّت''' یاد کرده است. این نشان می‌دهد که دوران جوانی، دوران قوت، قدرت، توان و توانمندی است. انسان به هر جایی که باید برسد، در دوران جوانی می‌تواند دست یابد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۰۷.</ref>


'''۲. کمال نيرومندي:''' {{قرآن|ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا|ترجمه=پس شما را به صورت نوزادي (از شکم مادر) بيرون مي‌فرستد تا به کمال نيرومندي خود برسيد سپس تا پير شويد.|سوره=غافر|آیه=۶۷}} قرآن در این آیه و آیه ۵ سوره حج از دوران جوانی که بین دوران کودکی و پیری است به دوران كمال، قوت و توانايى یاد می‌کند.‏<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۶۵.</ref>
'''۲. کمال نیرومندی:''' {{قرآن|ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا|ترجمه=پس شما را به صورت نوزادی (از شکم مادر) بیرون می‌فرستد تا به کمال نیرومندی خود برسید سپس تا پیر شوید.|سوره=غافر|آیه=۶۷}} قرآن در این آیه و آیه ۵ سوره حج از دوران جوانی که بین دوران کودکی و پیری است به دوران کمال، قوت و توانایی یاد می‌کند. ‏<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۶۵.</ref>


== جوانان نمونه در قرآن ==
== جوانان نمونه در قرآن ==
'''۱. ابراهيم جوان بت شکن:''' قرآن از زبان بت‌پرستان، نقل مي‌کند کسي بت‌هاي ما را شکسته است، '''«فتی»''' بود: {{قرآن|قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ|ترجمه=گفتند: شنيديم جوانى، از بت‌ها [به بدى‌] ياد مى‌كرد كه به او ابراهيم گفته مى‌شود.|سوره=انبیاء|آیه=۶۰}}
'''۱. ابراهیم جوان بت‌شکن:''' قرآن از زبان بت‌پرستان، نقل می‌کند کسی بت‌های ما را شکسته است، '''«فتی»''' بود: {{قرآن|قَالُوا سَمِعْنَا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ|ترجمه=گفتند: شنیدیم جوانی، از بت‌ها [به بدی] یاد می‌کرد که به او ابراهیم گفته می‌شود.|سوره=انبیاء|آیه=۶۰}}


قرآن ویژگی‌های خاصی برای حضرت ابراهیم جوان ذکر کرده است:
قرآن ویژگی‌های خاصی برای حضرت ابراهیم جوان ذکر کرده است:


::'''بيزاري از دشمنان خدا:''' {{قرآن||ترجمه=ما از شما و آن چه به جاي خداوند مي پرستيد بيزاريم.|سوره=ممتحنه|آیه=۴}}
::'''بیزاری از دشمنان خدا:''' {{قرآن||ترجمه=ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم.|سوره=ممتحنه|آیه=۴}}


::'''مقابله با انحرافات اجتماعی:''' از زبان ابراهيم(ع) نقل شد: {{قرآن||ترجمه=به خدا پس از آن که روي برتافتيد فکري به حال بت‌هاي‌تان خواهم کرد، آن‌گاه آن‌ها را شکست.|سوره=انبیاء|آیه=۵۵}}
::'''مقابله با انحرافات اجتماعی:''' از زبان ابراهیم(ع) نقل شد: {{قرآن||ترجمه=به خدا پس از آن که روی برتافتید فکری به حال بت‌های‌تان خواهم کرد، آن‌گاه آن‌ها را شکست.|سوره=انبیاء|آیه=۵۵}}


::'''پيروز در مقابل امتحان الهي:''' خداوند بعد از داستان قربانی کردن [[حضرت اسماعیل(ع)]] به دست حضرت ابراهيم(ع) فرمود: {{قرآن||ترجمه=اي ابراهيم رؤيا را حقيقت بخشيدي، نيکوکاران را چنين پاداش مي دهيم.|سوره=صافات|آیه=۱۰۵}}
::'''پیروز در مقابل امتحان الهی:''' خداوند بعد از داستان قربانی کردن [[حضرت اسماعیل(ع)]] به دست حضرت ابراهیم(ع) فرمود: {{قرآن||ترجمه=ای ابراهیم رؤیا را حقیقت بخشیدی، نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.|سوره=صافات|آیه=۱۰۵}}


'''۲. حضرت يوسف(ع):''' قرآن در داستان حضرت یوسف و همسر عزیز مصر، از زبان زنان مصر وی را «فتی» یاد کرده است: {{قرآن|وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ|ترجمه=و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که همسر عزیز [مصر] در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جویی می کند؛ یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم. |سوره=یوسف|آیه=۳۰}}
'''۲. حضرت یوسف(ع):''' قرآن در داستان حضرت یوسف و همسر عزیز مصر، از زبان زنان مصر وی را «فتی» یاد کرده است: {{قرآن|وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ|ترجمه=و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که همسر عزیز [مصر] در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جویی می‌کند؛ یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم. |سوره=یوسف|آیه=۳۰}}
همسر عزیز مصر در مقابل سرزنش زنان مصر گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام‌جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت.<ref>سوره یوسف، آیه۳۲.</ref> حضرت یوسف(ع) در مقابل خواسته نامشروع آن زن به خدا پناه برد و سربلند بیرون آمد.<ref>سوره یوسف، آیه۲۳.</ref>
همسر عزیز مصر در مقابل سرزنش زنان مصر گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام‌جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت.<ref>سوره یوسف، آیه۳۲.</ref> حضرت یوسف(ع) در مقابل خواسته نامشروع آن زن به خدا پناه برد و سربلند بیرون آمد.<ref>سوره یوسف، آیه۲۳.</ref>


'''۳. اصحاب کهف:''' قرآن اصحاب کهف را جوان معرفی کرده است که به سوی نماز شتافته و از خدا طلب یاری کردند:{{قرآن||ترجمه=مگر پنداشته‌اي اصحاب کهف و رقيم از آيات شگفت ما بوده‌اند؟ آن‌گاه که جوان‌مردان به سوي نماز پناه جستند و گفتند: پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتي بخش و کار ما را براي ما به سامان رسان.|سوره=کهف|آیه=۱۰–۹}}
'''۳. اصحاب کهف:''' قرآن اصحاب کهف را جوان معرفی کرده است که به سوی نماز شتافته و از خدا طلب یاری کردند:{{قرآن||ترجمه=مگر پنداشته‌ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بوده‌اند؟ آن‌گاه که جوان‌مردان به سوی نماز پناه جستند و گفتند: پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتی بخش و کار ما را برای ما به سامان رسان.|سوره=کهف|آیه=۱۰–۹}}


ايمان عميق به خدا داشتن و مشمول هدايت الهي شدن؛<ref>سوره کهف، آیه۱۳.</ref> دنبال رحمت الهي بودن و تکيه بر خدا داشتن؛<ref>سوره کهف، آیه۲۰.</ref> اخلاص؛<ref>سوره کهف، آیه۱۴.</ref> و قیام در برابر انحرافات جامعه<ref>سوره کهف، آیه۱۵.</ref> از خصوصیات برجسته جوان‌مردان در داستان اصحاب کهف است.
ایمان عمیق به خدا داشتن و مشمول هدایت الهی شدن؛<ref>سوره کهف، آیه۱۳.</ref> دنبال رحمت الهی بودن و تکیه بر خدا داشتن؛<ref>سوره کهف، آیه۲۰.</ref> اخلاص؛<ref>سوره کهف، آیه۱۴.</ref> و قیام در برابر انحرافات جامعه<ref>سوره کهف، آیه۱۵.</ref> از خصوصیات برجسته جوان‌مردان در داستان اصحاب کهف است.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
خط ۵۳: خط ۵۳:
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
خط ۵۹: خط ۵۹:
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

دیدگاه قرآن کریم در مورد جوان و جوان‌مردی چیست؟

قرآن از دوره جوانی با عنوان «قدرت و قوت» و «کمال نیرمندی» یاد کرده و جوان و جوان‌مردی را با صفات برجسته: بیزاری از دشمنان خدا؛ مقابله با انحرافات اجتماعی؛ پیروز در مقابل امتحان الهی معرفی می‌کند.

حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یوسف(ع) و اصحاب کهف از جمله جوان‌مردان در قرآن است.

جوان در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد و در فرهنگ عربی «فتی» و «شاب» گفته می‌شود.

تعریف جوان

واژه «جوان» یا «برنا» در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد.[۱] در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد: یکی «فتی» به معنای طراوت و شادابی. دیگری «شاب» به معنای شکوفایی و برخورداری از حرارت است.[۲]

واژه «فتی» در قرآن به صورت «فَتًی»،[۳] «فِتْیةٌ»،[۴] «الْفِتْیةُ»،[۵] «فَتَیاتِ»،[۶] و «فَتَیانِ‏»،[۷] در مورد برخی از پیامبران و اولیای الهی به معنای جوانی به کار رفته است.

واژه «شاب» و «شباب» در قرآن نیامده است اما در روایات، به معنای جوانی به کار رفته است.[۸]

دوران جوانی در قرآن

قرآن دوران جوانی (دوران بین کودکی و پیری) را قدرت‌مندی بعد از ناتوانی و ناتوانی بعد از نیرومندی یاد کرده است.

۱. قدرت و قوّت: ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً؛ خدا، همان کسی است که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی قوت بخشید و سپس بعد از توانمندی، ناتوانی (و پیری) قرار داد.(روم:۵۴) در این آیه دو بار از دوران جوانی با لفظ قوّت یاد کرده است. این نشان می‌دهد که دوران جوانی، دوران قوت، قدرت، توان و توانمندی است. انسان به هر جایی که باید برسد، در دوران جوانی می‌تواند دست یابد.[۹]

۲. کمال نیرومندی: ﴿ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا؛ پس شما را به صورت نوزادی (از شکم مادر) بیرون می‌فرستد تا به کمال نیرومندی خود برسید سپس تا پیر شوید.(غافر:۶۷) قرآن در این آیه و آیه ۵ سوره حج از دوران جوانی که بین دوران کودکی و پیری است به دوران کمال، قوت و توانایی یاد می‌کند. ‏[۱۰]

جوانان نمونه در قرآن

۱. ابراهیم جوان بت‌شکن: قرآن از زبان بت‌پرستان، نقل می‌کند کسی بت‌های ما را شکسته است، «فتی» بود: ﴿قَالُوا سَمِعْنَا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ؛ گفتند: شنیدیم جوانی، از بت‌ها [به بدی] یاد می‌کرد که به او ابراهیم گفته می‌شود.(انبیاء:۶۰)

قرآن ویژگی‌های خاصی برای حضرت ابراهیم جوان ذکر کرده است:

بیزاری از دشمنان خدا: ﴿ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم.(ممتحنه:۴)
مقابله با انحرافات اجتماعی: از زبان ابراهیم(ع) نقل شد: ﴿به خدا پس از آن که روی برتافتید فکری به حال بت‌های‌تان خواهم کرد، آن‌گاه آن‌ها را شکست.(انبیاء:۵۵)
پیروز در مقابل امتحان الهی: خداوند بعد از داستان قربانی کردن حضرت اسماعیل(ع) به دست حضرت ابراهیم(ع) فرمود: ﴿ای ابراهیم رؤیا را حقیقت بخشیدی، نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.(صافات:۱۰۵)

۲. حضرت یوسف(ع): قرآن در داستان حضرت یوسف و همسر عزیز مصر، از زبان زنان مصر وی را «فتی» یاد کرده است: ﴿وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که همسر عزیز [مصر] در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جویی می‌کند؛ یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم.(یوسف:۳۰) همسر عزیز مصر در مقابل سرزنش زنان مصر گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام‌جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت.[۱۱] حضرت یوسف(ع) در مقابل خواسته نامشروع آن زن به خدا پناه برد و سربلند بیرون آمد.[۱۲]

۳. اصحاب کهف: قرآن اصحاب کهف را جوان معرفی کرده است که به سوی نماز شتافته و از خدا طلب یاری کردند:﴿مگر پنداشته‌ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بوده‌اند؟ آن‌گاه که جوان‌مردان به سوی نماز پناه جستند و گفتند: پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتی بخش و کار ما را برای ما به سامان رسان.(کهف:۱۰–۹)

ایمان عمیق به خدا داشتن و مشمول هدایت الهی شدن؛[۱۳] دنبال رحمت الهی بودن و تکیه بر خدا داشتن؛[۱۴] اخلاص؛[۱۵] و قیام در برابر انحرافات جامعه[۱۶] از خصوصیات برجسته جوان‌مردان در داستان اصحاب کهف است.

منابع

  1. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه جوان.
  2. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۷۳. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۲۵.
  3. سوره انبیاء، آیه۶۰.
  4. سوره کهف، آیه۱۳.
  5. سوره کهف، آیه۱۰.
  6. سوره نساء، آیه۲۵. سوره نور، آیه۳۳.
  7. سوره یوسف، آیه۳۶.
  8. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص ۱۷۸، باب۶ بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ فِی الشَّبَابِ وَ تَعْلِیمِهِ وَ کَثْرَةِ قِرَاءَتِهِ وَ تَعَاهُدِهِ
  9. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۰۷.
  10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۱۶۵.
  11. سوره یوسف، آیه۳۲.
  12. سوره یوسف، آیه۲۳.
  13. سوره کهف، آیه۱۳.
  14. سوره کهف، آیه۲۰.
  15. سوره کهف، آیه۱۴.
  16. سوره کهف، آیه۱۵.