|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Nazarzadeh }}
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| در قرآن به مرگ و میر قوم بنی اسرائیل اشاره شده؛ آیا میتوان ادعا کرد که مرگ آنها به واسطه بیماریهای واگیردار بوده است؟ | | آیا در قرآن به مبتلا شدن بنیاسرائیل به بیماری واگیر اشاره شده است؟ دلیل ابتلای آنها به بیماری واگیر چه بود و سرانجام آنها چه شد؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| در سه آیه قرآن به بیماری و مرگ بنیاسرائیل اشاره شده که برخی از مفسران با توجه به قرائن، علت مرگ برای آنها را، بیماری واگیردار طاعون معرفی کردهاند. در اینجا به آیات و دیدگاه مفسران میپردازیم.
| | {{درگاه|کرونا}} |
|
| |
|
| ==آیه ۲۴۳ سوره بقره==
| | برخی مفسران با توجه به آیه ۵۹ [[سوره بقره]]، معتقدند [[بنیاسرائیل]] به بیماری واگیر طاعون مبتلا شدهاند. مفسران دلیل ابتلای آنها به بیماری واگیر را، نافرمانی آنها از دستور خدا و ابتلا به [[عذاب الهی]] دانستهاند. همچنین برخی مفسران در تفسیر آیه ۲۴۳ سوره بقره، گفتهاند بنیاسرائيل از دستور رهبر خود برای [[جهاد]]، سرپیچی کردند. دلیل آنها، وجود بیماری مسریِ طاعون در محیط جنگ بود. خدا آنها را با همان بیماری هلاک کرد. |
|
| |
|
| هر حادثهای که در این دنیا پدید آید منتسب به علت است. در برخی از مواقع علت مشخص و در برخی از حادثهها مجهول است. به عبارت دیگر برخی از علتها مادی و برخی دیگر معنوی است. بیماری واگیردار و مرگ دسته جمعی قوم بنیاسرائیل به صراحت در سوره بقره آیه (۲۴۳) آمده و علت آن را معنوی و فرار از جهاد معرفی نموده است: {{قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ|ترجمه=آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانه های خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.}}.
| | عدهای از مفسران [[عذاب سامری]] را نیز، نوعی بیماری واگیر شمردهاند. [[سامری]] کسی بود که بنیاسرائیل را به پرستش مجسمه گوساله دعوت کرد. |
|
| |
|
| دو شأن نزول برای آیه فوق مطرح شده و در هر دو علت مرگ را بیماری واگیردار طاعون نامیدهاند.
| | == ابتلای بنیاسرائیل به طاعون == |
|
| |
|
| در یک روایت آمده که در یكى از شهرهاى «شام» بیمارى طاعون راه یافت که با جهشی عجیب و سرسام آور، مردم را یكى پس از دیگرى از بین میبرد. در این میان عده بسیارى به این امید كه شاید از چنگال مرگ رهایى یابند، آن محیط و دیار را ترک کردند، از آنجا كه آنها پس از فرار از محیط خود و رهایى از مرگ در خود احساس قدرت و استقلالى نموده و با نادیده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبیعى دچار غرور شدند پروردگار، آنها را نیز در همان بیابان به همان بیمارى نابود ساخت.<ref>سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۱۰، دمشق: دار الکلم الطیب، ۱۴۲۶ق.</ref> | | در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره بقره گفته شده، بنیاسرائیل به دستور الهی عمل نکردند و به دلیل نافرمانی، به عذاب الهی دچار شدند. [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]]، مفسر شیعه، بر اساس روایات مراد از «رِجْز؛ عذاب» در این آیه را، بیماری واگیر طاعون دانسته است.<ref name=":0" /> در روایتی گفته شده ۲۴ هزار نفر از بزرگان و پیران بنیاسرائیل بر اثر طاعون هلاک شدند؛ درنتیجه علم و عبادت از میانشان رفت و از دست دادن دانشمندان عذابی برای باقیماندگان شد.<ref name=":0">طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref> [[سید هاشم بحرانی|علامه بَحْرانی]]،<ref>بحرانی، هاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۶، قم: مؤسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی|آیتالله مکارم شیرازی]]<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۲۷۱.</ref> و [[محمود طالقانی]]<ref>طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۹، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.</ref> نیز، مراد از عذاب در این آیه را بیماری طاعون دانستهاند. |
|
| |
|
| در روایت دیگر، آمدن بیمارى را بهعنوان مجازات الهی میداند. زیرا رهبر آنان از آنان خواست كه خود را براى جهاد آماده كنند و از شهر خارج گردند. آنها به بهانه اینكه در محیط جنگ مرض طاعون است، از رفتن به میدان جنگ خوددارى كردند. خدا آنها را به همان بیماری كه از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت. آنها خانههاى خود را خالى كرده و براى نجات از طاعون فرار كردند و در بیابان همگى از بین رفتند. مدتها از این جریان گذشت و حزقیل كه یكى از پیامبران بنى اسرائیل بود از آنجا عبور نمود و از خدا خواست كه آنها را زنده كند، خداوند دعاى او را اجابت نمود و آنها به زندگى بازگشتند.<ref>سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج، ج۲، ص۸۸، تهران: إسلامیه، ۱۳۸۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۳۷، ترجمه محمدباقر کمرهای، چاپ سوم، قم: اسوه، ۱۳۷۵؛ سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۰، بیروت: الأعلمی، ۱۴۱۱ق.</ref> | | در تفسیر آیه ۲۴۳ سوره بقره گفته شده، رهبر قوم بنیاسرائیل از آنها خواست برای [[جهاد]] آماده شده و از شهر خارج شوند. آنها به دلیل وجود طاعون در محیط جنگ، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند. خداوند آنها را به همان بیماری که از آن هراس داشتند و دلیل خودداری از جنگ قرار داده بودند، مبتلا کرد. آنها برای نجات از طاعون از خانههای خود فرار کرده و همگی در بیابان از بین رفتند.<ref>سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج، ج۲، ص۸۸، تهران، إسلامیه، ۱۳۸۱ش؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۳۷، ترجمه محمدباقر کمرهای، قم، اسوه، ۱۳۷۵ش؛ سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۰، بیروت، الأعلمی، ۱۴۱۱ق.</ref> |
|
| |
|
| سه نکته کلیدی در این آیه وجود دارد:
| | شأن نزول دیگری نیز، برای آیه ۲۴۳ سوره بقره ذکر شده، که بر پایه آن، بیماری طاعون به یکی از شهرهای [[شام]] راه یافت و عدهای از مردم برای نجات از مرگ، از آن محیط گریختند. آنها پس از رهایی از مرگ، در خود احساس قدرت کرده و با نادیده گرفتن اراده الهی، دچار [[تکبر|غرور]] شدند. خداوند آنها را با همان بیماری نابود ساخت.<ref>سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۱۰، دمشق: دار الکلم الطیب، ۱۴۲۶ق.</ref> |
|
| |
|
| الف) مردم از ترس مرگ فرار کردند، میتوان آن را ترس از جهاد یا بیماری معنا کرد.
| | == عذاب سامری == |
| | {{اصلی|عذاب سامری}} |
| | سامری بر اساس [[قرآن]]، به عذابی مبتلا شد، که به مردم میگفت «به من دست نزنید».<ref>سوره طه: ۹۷.</ref> در برخی روایات، عبارت «به من دست نزنید» به بیماری واگیر تفسیر شده است.<ref>طباطبائی، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۲۷۶.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]]، مفسر شیعه، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا میشد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج۱۶، ص۶۹.</ref> سامِری شخصی بود که در غیبت [[حضرت موسی(ع)]]، گوسالهای ساخت و [[بنیاسرائیل]] را به پرستش آن دعوت کرد. |
|
| |
|
| ب) مردن را به خدا نسبت داده است، به این معنا که خدا آنها را به صورت مستقیم میرانده و عذاب نموده است.
| | احتمالات دیگری نیز برای تفسیر این عبارت، مانند مبتلا شدن به بیماری روانی<ref>سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۶، ص۲۳۴۹.</ref> و طرد شدن از میان مردم، ذکر شده است.<ref>طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۴۹۴.</ref> |
|
| |
|
| ج) زنده کردن آنها پس از مرگ که باز هم آیه آن را به صورت مستقیم به خدا نسبت داده است. مفسران از آیه، بیماری واگیردار طاعون برداشت نمودهاند و با کمک قرائن و احادیث به آن پیبردهاند. هر چند احادیث با مضامین متفاوت بیان شده است، اما علت مرگ آنها را طاعون مطرح میکنند.
| | == منابع == |
| | {{پانویس|۲}} |
|
| |
|
| علامه طباطبائی و صاحب تفسیرنمونه با اشاره به امر «موتوا» آن را امر لفظی نمیدانند؛ بلکه تكوینى تفسیر نمودند، به این معنا، منافاتى ندارد كه مرگ این گروه از مجراى طبیعى (بیماری طاعون) واقع شده باشد. این سنت الهی بر سراسر جهان هستى و عالم حیات، حكومت میكند که خداوند، عوامل مرگ را فراهم میکند.<ref>مکارمشیرازى، ناصر و همکاران، پیام قرآن، ج۲، ص۲۱۹، چاپچهارم، قم: مدرسه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۷۴؛ طباطبائی، ترجمه تفسیرالمیزان، ج۲، ص۴۲۲، ترجمه محمدباقرموسوی، چاپ پنجم، قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴.</ref>
| |
|
| |
| در متن آیه تعبیر به امر (موتوا؛ بمیرید) شده و به صورت اخباری بیان نکرده است: «خدا ایشان را میراند و سپس زنده كرد» براى این بود كه بهتر بر نفوذ قدرت و غلبه امر الهى دلالت كند، چون تعبیر به انشاء در امور تكوینى از تعبیر به اخبار مؤثرتر و مؤكدتر است، همچنان كه در اوامر تشریعى تعبیر به اخبار از تعبیر به انشاء مؤكدتر است.<ref>طباطبائی، همان.</ref>
| |
|
| |
| زنده کردن قوم بنیاسرائیل بعد از مردن در آیه مطرح شده و آن را به خدا نسبت داده و در روایات زنده شدن قوم به واسطه دعای حزقیل پیامبر نسبت داده شده است. علامه با رد اعجاز میفرماید: این جمله تا حدى دلالت دارد بر اینكه خداى تعالى زندهشان كرده تا زندگى كنند و بعد از زنده شدن مدتى زندگى كردهاند، براى اینكه اگر این احیا و زنده ساختن، در نهایت معجزهاى بوده تا دیگران از آن عبرت بگیرند و یا دلیلى و یا بیانى براى اثبات حقیقتى بوده باشد، باید آن را ذكر میكرد، چون رسم قرآن در بلاغتش همین است، همچنان كه در داستان اصحاب كهف ذكر كرد كه بعد از زنده شدن چه كارهایى كردند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۴۲۱، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.</ref>
| |
|
| |
| دخالت بیماری واگیردار طاعون در مرگ دسته جمعی بنیاسرائیل به واقعیت نزدیکتر است. زیرا در قرآن با واژه «الوف» به معنى هزارها نفر برای مردن آنها به كار برده شده است، بعضى از روایات، تعداد نفرات آنها را ده هزار و بعضى هفتاد یا هشتاد هزار نفر بیان کردند.<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج۲، ص۲۱۹.</ref> در شیوع بیماری طاعون نیز شاهد مرگ دسته جمعی هستیم. علاوه بر احادیث و اشاره به بیماری طاعون، خداوند به وسیله اسباب مادی مرگ را محقق میسازد و منافاتی با قدرت و امر الهی ندارد و این مرگ دسته جمعی به دست ویروس طاعون قابل تحقق است.
| |
|
| |
| نزول بیماری طاعون از آسمان برای بنیاسرائیل
| |
|
| |
| برخی از عذابهای الهی از آسمان نازل میشود که با توجه به معنای لغات و احادیث آن را به بیماری طاعون تفسیر نمودهاند: {{قرآن|فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيرَ الَّذی قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يفْسُقُون}}<ref>بقره: ۵۹.</ref>؛ اما افراد ستمگر، این سخن را كه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى، عذابى از آسمان فرستادیم».
| |
|
| |
| در متن آیه فوق دو نکته نهفته است؛ نکته اول، چرا بهجای واژه «رجز» عذاب نیامده است؟ نکته دیگر، کیفیت عذاب از آسمان است که باید بررسی شود. در متن آیه واژه «رجز» به کار رفته است. راغب اصفهانی اصل معنى آن را اضطراب و انحراف و بىنظمی میداند، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامی كه گامهاى خود را نزدیک به هم و کوتاه و نامنظم ـ به خاطر ضعف و ناتوانى ـ بر میدارد.<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۱، چاپ دوم، تهران: المکتبه المرتضویه، ۱۳۶۲.</ref> در چند آیه قرآن<ref>اعراف: ۱۳۴؛ انفال: ۱۱.</ref> واژه رجز به معنای اضطراب آمده است. در برخی از آیات رجز را نوعی عذاب معرفی کرده است {{قرآن|أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ<ref>سباء: ۵.</ref>}}. نفس عذاب نیز به همراه خود اضطراب و پریشانی میآورد.<ref>قـرشـیبـنابی، عـلیاکبـر، قامـوس الـقرآن، ج۳، ص۵۵ چاپ شـشم، تـهـران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱.</ref> طبرسى پس از آنكه معنى اصلى آن را میل از حق گرفته مینویسد: رجز لرزشى است در پاى شتر در اثر دردى كه آن را از سیر معمولى باز میدارد. این کلمه در لغت اهل حجاز به معنى عذاب گرفته شده و سپس با استفاده از حدیث آن را به بیماری واگیردار طاعون تفسیر نموده است. در ادامه با نقل قول از ابنزید میگوید: با بیمارى طاعون در یک ساعت ۲۴۰۰۰ نفر از بزرگان و پیرمردهایشان هلاک شدند و فرزندانشان باقى ماند و در نتیجه علم و عبادت از آنان رفت و از دست دادن افاضل و دانشمندانشان عذابى براى باقیماندگان شد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ، ج۱، ص۱۸۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref>
| |
|
| |
| نویسنده تفسیرنمونه بین رجز و طاعون ارتباط خوبی داده و مینویسد: از اینجا روشن میشود، چرا در بعضى از روایات، «رجز» را به «طاعون» تفسیر نمودند، به علت آنکه به سرعت در میان بنىاسرائیل شیوع یافت و عدهاى را از میان برد. ممكن است گفته شود، بیمارى طاعون چیزى نیست كه از آسمان فرود آید، ولى این تعبیر ممكن است به خاطر آن باشد كه عامل انتقال میكروب طاعون در میان بنىاسرائیل گرد و غبارهاى آلودهاى بوده است كه به فرمان خدا با وزش باد در میان آنها، پخش گردید. عجیب اینكه یكى از عوارض دردناک طاعون آن است كه مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بىنظمی در سخن و در راه رفتن میشوند كه با معنى ریشهاى كلمه «رجز» نیز كاملاً متناسب است.<ref>مکارمشیرازی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۲۷۱.</ref> برداشت دیگر نویسنده نمونه این بود که در آیه فوق، بهجاى «فأنزلنا علیهم» میگوید {{قرآن|فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}} تا روشن گردد كه این عذاب و مجازات الهى تنها دامان«ستمگران» بنىاسرائیل را گرفت و هرگز خشک و تر با هم نسوختند. در پایان آیه جمله {{قرآن|بِما كانُوا يفْسُقُونَ}} را ذكر میكند تا بگوید كه ظلم و فسق علت مجازاتشان بوده است. علاوه بر آن اصرار بر گناه، نزول عذاب الهی را افزایش میدهد.<ref>همان.</ref> در تفسیر البرهان نیز با اشاره به روایات، رجز را به طاعون تفسیر نمود<ref>بحرانی، هاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۶، قم: موسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.</ref>، مرحوم طالقانی با استفاده از لغت، رجز را ضعف قواى جسمی و نفسى دانسته و در مورد نسبت دادن آن به آسمان میگوید شاید از جهت سلطه و احاطه عذاب باشد.<ref>طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۹، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.</ref> در تفسیر کشف الاسرار با تقسیم عذاب به دو قسم، عذابهای آسمانی را چون طاعون و صاعقه و مرگ ناگهانی بهدست خداوند معرفی کرده و در ادامه مینویسد: به همین سبب واژه آسمانی را به کاربرده است، چون انسانها نتوانند در مقابلش قد علم کنند.<ref>میبدی، احمدبنمحمد، كشف الأسرار و عده الأبرار، ج۱، ص۲۰۴، تحقیق: حکمت، علیاصغر، چاپ پنجم، تهران: امیرکبیر،۱۳۷۱.</ref>
| |
|
| |
| در نتیجه اکثر مفسرین رجز را به معنای عذاب گرفتهاند؛ اما در اینکه چه نوع عذابی را خداوند فرستاد، مفسران با کمک روایات به بیماری طاعون تطبیق دادند، هر چند از ظاهر آیه قابل برداشت نیست<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۳، ص۵۲۶.</ref> بیماری طاعون در دو نوع گسترده است: یکی طاعون خیارکی که از پوست منتقل میشود و دیگری طاعون ریوی که از طریق ریه و تنفس منتقل میشود. اشاره قرآن به آسمان و هوای بالا شاید به یکی از راههای انتقال آن یعنی هوای آلوده به میکروب طاعون است که وقتی افراد تنفس کنند، دچار طاعون میشوند. علاوه بر آن، یکی از موارد شیوع طاعون آبهای آلوده است و خداوند در قرآن وقتی میخواهد به بارش باران اشاره کند از کلمه «سماء» نیز استفاده میکند. همچنین یکی از نشانههای طاعون تهوع، سرگیجه، نداشتن تعادل و ... است که در واژه «رجز» نهفته است.
| |
|
| |
| عذاب سامری در اثر بیماری واگیردار
| |
|
| |
| قرآنکریم در مورد عذاب سامری میگوید: {{قرآن|قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِی الْحَياه أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذی ظَلْتَ عَلَيهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْيمِّ نَسْفا <ref>طه: ۹۷.</ref>}} (موسى) گفت: «برو، كه بهره تو در زندگى دنیا این است كه (هر كس با تو نزدیک شود) بگویى «با من تماس نگیر!» و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به این معبودت كه پیوسته آن را پرستش میكردى! و ببین ما آن را نخست میسوزانیم، سپس ذرّات آن را به دریا میپاشیم!».
| |
|
| |
| واژهای که در متن آیه با عنوان «مساس» به کار رفته، سبب اختلاف در بین مفسران شده است. بعضى از مفسران گفتهاند كه جمله «لا مِساسَ» اشاره به یكى از قوانین جزائى شریعت موسى است كه بعد از صادر شدن حکم کسی حق نزدیکی با وی را نداشت.<ref>طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سیدبنقطب، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۴۹۴، چاپ سیوپنجم، بیروت: دار الشروق، ۱۴۲۵ق.</ref> بعضى دیگر گفتهاند: سامرى به واسطه نفرین موسى به بیمارى مرموز و واگیرداری مبتلا شد كه تا زنده بود كسى نمیتوانست با او تماس بگیرد و اگر كسى تماس میگرفت، گرفتار بیمارى میشد. یا اینكه سامرى گرفتار یک نوع بیمارى روانى به صورت وسواس شدید و وحشت از هر انسانى شد، به طورى كه هر كس نزدیک او میشد، فریاد میزد با من تماس نگیرید!<ref>سیدبنقطب، ج۶، ص۲۳۴۹.</ref> به نظر میرسد آنچه سبب دوری مردم و وحشت آنها میشود، همان بیماری واگیردار و مسری است که از روایات قابل استفاده است و علامه طباطبایی نیز این تفسیر را مشروط به صحیح السند بودن حدیث، خوب میداند.<ref>طباطبائی، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۷۶.</ref> طبرسی نیز مینویسد: هر کسی که با او در تماس بود به تب شدید مبتلا میشد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۶، ص۶۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref>
| |
|
| |
|
| |
|
| |
| در سه آیه به صورت غیرمستقیم به بیماری واگیردار در میان قوم بنیاسرائیل اشاره شده است. با توجه به واژهها و قرائن در متن آیه و اشاره صریح احادیث در ذیل آن و از همه مهمتر دیدگاه مفسران شیعه و سنی، عذاب الهی در قالب بیماری واگیردار طاعون بوده است. امام صادق در حدیثی، فعل خدا را همراه با اسباب مادی میداند و میفرماید: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِکلِّ شَیءٍ سَبَباً»<ref>مجلسى، محمدتقى، بحارالانوار، ج۲، ص۹۰، تهران: المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵.</ref>؛ خدا اِبا دارد و نمیپسندد که چیزها را جارى و برقرار گرداند؛ مگر به اسباب، پس براى هر چیزى سببى قرار داد». خداوند نیز در نظام علت و معلول مقدر فرمود که با شیوع بیماری واگیردار، مرگ دسته جمعی را تقدیر نماید.
| |
|
| |
| پینوشت
| |
|
| |
| [۱]. در قرآن از زبان حضرت ابراهیم آمده است: پروردگار من آن کسی است که چون بیمار شوم، مرا شفا میدهد (شعراء: ۸۰). ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر بیمار بودید (برای وضو و غسل) بر خاکِ پاک تیمّم کنید (نساء: ۴۳؛ مائده: ۶). روزه در روزهای معدودی بر شما مقرّر شده است. هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر روزه بدارد و بر کسانی که روزه طاقت فرساست، کفّارهای است که خوراک دادن به بینوا است (بقره: ۱۸۴ـ ۱۸۵). هر کس از شما بیمار باشد یا ناراحتی در سر داشته باشد و ناچار شود قبل از قربانی در احرام سر بتراشد، برای کفّاره آن باید روزه بگیرد یا صدقه دهد و یا قربانی کند (بقره: ۱۹۶). بر بیماران گناهی نیست که در جهاد شرکت نکنند (توبه: ۹۱؛ فتح: ۱۷). در صورتی که برای خدا و پیامبر او خیرخواهی کنند (توبه: ۹۱). مؤمنانی که بدون بیماری و ناراحتی از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند این افراد را بر نشستگان برتری داده است (نساء: ۹۵). بر کسانی که بیمار هستند، گناهی نیست که به هنگام نماز در جنگ سلاحهای خود را بر زمین بگذارند، ولی باید مواظب باشند (نساء: ۱۰۲). بر نابینا، لنگ، بیمار و بر شما گناهی نیست که از خانههای خود بخورید یا از خانههای پدران، مادران، برادران، خواهران، عموها، عمّهها، داییها، خالهها و دوستان خود یا آن خانههایی که کلیدهای آن را در اختیار دارید، بخورید. همچنین گناهی نیست که با هم یا جدا جدا بخورید (نور: ۶۱). هرچه از قرآن میسّر میشود، بخوانید. [خدا] میداند که در میان شما بیمارانی خواهند بود. پس هر چه از قرآن میسّر شد، تلاوت کنید. نماز برپا دارید. زکات دهید و وام نیکو دهید (مزمّل: ۲۰).
| |
|
| |
| ابراهیم به قوم خود گفت: من بیمار هستم [و از حضور در مراسم ناتوان هستم] (صافات: ۸۹). خداوند یونس را در حالی که بیمار بود، بر زمین خشکی افکند (صافات: ۱۴۵). عیسی به اذن خدا پیسی را شفا میداد (آلعمران: ۴۹؛ مائده: ۱۱۰).
| |
|
| |
| [۲]. وَ قَالَ مُوسَى یا رَبِّ لَا مَرَضٌ یضْنِینِی وَ لَا صِحَّه تُنْسِینِی وَ لَکنْ بَینَ ذَلِک أَمْرَضُ تَارَه فَأَشْکرُک وَ أَصِحُّ تَارَه فَأَشْکرُک.
| |
|
| |
| ==منابع==
| |
| <references />
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی = مسائل روز |
| | شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ = کرونا |
| | شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ = |
| | شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی نویسنده = |
| | تکمیل = | | | ارزیابی کمی = |
| | اولویت = | | | تکمیل = |
| | کیفیت = | | | اولویت = ج |
| | | کیفیت = ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
آیا در قرآن به مبتلا شدن بنیاسرائیل به بیماری واگیر اشاره شده است؟ دلیل ابتلای آنها به بیماری واگیر چه بود و سرانجام آنها چه شد؟
برخی مفسران با توجه به آیه ۵۹ سوره بقره، معتقدند بنیاسرائیل به بیماری واگیر طاعون مبتلا شدهاند. مفسران دلیل ابتلای آنها به بیماری واگیر را، نافرمانی آنها از دستور خدا و ابتلا به عذاب الهی دانستهاند. همچنین برخی مفسران در تفسیر آیه ۲۴۳ سوره بقره، گفتهاند بنیاسرائيل از دستور رهبر خود برای جهاد، سرپیچی کردند. دلیل آنها، وجود بیماری مسریِ طاعون در محیط جنگ بود. خدا آنها را با همان بیماری هلاک کرد.
عدهای از مفسران عذاب سامری را نیز، نوعی بیماری واگیر شمردهاند. سامری کسی بود که بنیاسرائیل را به پرستش مجسمه گوساله دعوت کرد.
ابتلای بنیاسرائیل به طاعون
در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره بقره گفته شده، بنیاسرائیل به دستور الهی عمل نکردند و به دلیل نافرمانی، به عذاب الهی دچار شدند. فضل بن حسن طَبْرِسی، مفسر شیعه، بر اساس روایات مراد از «رِجْز؛ عذاب» در این آیه را، بیماری واگیر طاعون دانسته است.[۱] در روایتی گفته شده ۲۴ هزار نفر از بزرگان و پیران بنیاسرائیل بر اثر طاعون هلاک شدند؛ درنتیجه علم و عبادت از میانشان رفت و از دست دادن دانشمندان عذابی برای باقیماندگان شد.[۱] علامه بَحْرانی،[۲] آیتالله مکارم شیرازی[۳] و محمود طالقانی[۴] نیز، مراد از عذاب در این آیه را بیماری طاعون دانستهاند.
در تفسیر آیه ۲۴۳ سوره بقره گفته شده، رهبر قوم بنیاسرائیل از آنها خواست برای جهاد آماده شده و از شهر خارج شوند. آنها به دلیل وجود طاعون در محیط جنگ، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند. خداوند آنها را به همان بیماری که از آن هراس داشتند و دلیل خودداری از جنگ قرار داده بودند، مبتلا کرد. آنها برای نجات از طاعون از خانههای خود فرار کرده و همگی در بیابان از بین رفتند.[۵]
شأن نزول دیگری نیز، برای آیه ۲۴۳ سوره بقره ذکر شده، که بر پایه آن، بیماری طاعون به یکی از شهرهای شام راه یافت و عدهای از مردم برای نجات از مرگ، از آن محیط گریختند. آنها پس از رهایی از مرگ، در خود احساس قدرت کرده و با نادیده گرفتن اراده الهی، دچار غرور شدند. خداوند آنها را با همان بیماری نابود ساخت.[۶]
عذاب سامری
سامری بر اساس قرآن، به عذابی مبتلا شد، که به مردم میگفت «به من دست نزنید».[۷] در برخی روایات، عبارت «به من دست نزنید» به بیماری واگیر تفسیر شده است.[۸] به گفته فضل بن حسن طَبْرِسی، مفسر شیعه، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا میشد.[۹] سامِری شخصی بود که در غیبت حضرت موسی(ع)، گوسالهای ساخت و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد.
احتمالات دیگری نیز برای تفسیر این عبارت، مانند مبتلا شدن به بیماری روانی[۱۰] و طرد شدن از میان مردم، ذکر شده است.[۱۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.
- ↑ بحرانی، هاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۲۶، قم: مؤسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۹، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.
- ↑ سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج، ج۲، ص۸۸، تهران، إسلامیه، ۱۳۸۱ش؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۳۷، ترجمه محمدباقر کمرهای، قم، اسوه، ۱۳۷۵ش؛ سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۰، بیروت، الأعلمی، ۱۴۱۱ق.
- ↑ سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۱۰، دمشق: دار الکلم الطیب، ۱۴۲۶ق.
- ↑ سوره طه: ۹۷.
- ↑ طباطبائی، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۲۷۶.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج۱۶، ص۶۹.
- ↑ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۶، ص۲۳۴۹.
- ↑ طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۴۹۴.