بیعت رضوان: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در آیه ۸۸ سوره فتح خداوند از بیعت کنندگان اعلان رضایت نموده و اهل سنت این را فضیلتی برای خلفا می دانند و دیگر این که می گویند چون عثمان در آن بیعت نبود، پیامبر دست خود را به جای دست عثمان روی دستش گذاشته تا بیعت عثمان قلمداد شود.این سخن صحیح است؟
جریان بیعت رضوان چه بوده است؟ آیا با توجه به آیه ۱۸ سوره فتح، حضور در این بیعت فضیلت و تأییدی بر خلفا بوده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداوند متعال در این آیه می فرماید: ((خداوند از مومنان هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند، راضی و خشنود شد، خدا آن چه را در درون دل هایشان نهفته بود دانست از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آن ها فرمود.))
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''بیعت رضوان''' یا '''بیعت حدیبیه'''، (با صلح حدیبیه اشتباه نشود) در سال ششم هجرت زمانی که [[پیامبر(ص)]] به قصد [[عمره]] راهی [[مکه]] شده بودند، صورت گرفت. بعد از اینکه مشرکین مکه، مانع ورود کاروان مسلمانان به مکه شدند، مسلمانان که خود را آماده جنگ کرده بودند، با پیامبر(ص) [[بیعت]] کردند که او را تنها نخواهند گذاشت. در آیه ۱۸ [[سوره فتح]]، خداوند از بیعت کنندگان اعلام رضایت نموده است. بر اساس آیات دیگر این رضایت تا زمانی است که افراد بر بیعت خودشان مانده باشند.


در مورد این آیه از چند نظر بایستی دقت شود:
==متن آیه==
{{قرآن بزرگ|لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ|ترجمه=خداوند از مؤمنان هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند، راضی و خشنود شد|سوره=فتح|آیه=۱۸}}


۱. اصل داستان بیعت در کجا واقع شد؟
==جریان بیعت رضوان==
در سال ششم هجرت، [[پیامبر اکرم(ص)]] به قصد [[عمره]] با ۱۴۰۰ نفر به سوی [[مکه]] حرکت کردند تا این که به [[حدیبیه]] (روستایی در ۲۰ کیلومتری مکه) رسیدند و متوجه شدند که [[قریش]] به آن‌ها اجازه ورود به مکه را نمی‌دهند. پیامبر(ص)، [[عثمان]] را به سوی مکه فرستاد تا اعلام کند، قصد پیامبر(ص) فقط انجام عمره است نه جنگ، ولی چیزی نگذشت که شایعه قتل عثمان توسط مشرکین مکه پیچید. پیامبر(ص) از یارانش خواست تا بار دیگر تجدید [[بیعت]] کنند که تا آخرین نفس مقاومت می‌کنند و خداوند آیه ۱۸ فتح را نازل کرد و این بیعت را تأیید نمود.


۲. آیا راضی بودن خداوند در یک مرحله از کسی، باعث رضایت خداوند تا آخر عمر از او می شود یا این رضایت، بستگی به عمل های آینده آن شخص دارد؟
این بیعت به‌ '''بیعت حدیبیه''' و '''بیعت رضوان''' مشهور گشت. قریش سهیل بن عمر را پیش پیامبر(ص) فرستاد و  صلحی امضا شد که بعدها به نام [[صلح حدیبیه]] معروف شد. بنابر این صلح، قرار شد مسلمانان سال آینده برای حج به مکه مشرف شوند و تا ۱۰ سال در صلح باشند. این صلح فرصتی برای مسلمانان بود که از جنگ با مشرکان در امان بوده و آزادانه در مکه برای حج حضور پیدا کنند و با این شیوه به تبلیغ اسلام بپردازند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ هش، اول، ج۲۲، ص۱۰.</ref>


۳. با وجود نبودن عثمان، آیا این رضایت الهی شامل او نیز می شود یا نه؟
جریان [[صلح حدیبیه]] و نیز بیعت مسلمانان با رسول خدا(ص) در تفاسیر [[اهل سنت]]، مانند تفسیر الوسیط، تفسیر المنیر، [[تفسیر مفاتیح الغیب]]، تفسیر [[کشف الاسرار و عدة الابرار]]، [[تفسیر طبری]] و دیگر تفاسیر آمده است.


اما اصل داستان: در سال ششم هجرت پیامبر اکرم(ص) به قصد عمره با ۱۴۰۰ نفر به سوی مکه حرکت کردند تا این که به حدیبیه (روستایی در ۲۰ کیلومتری مکه) رسیدند و متوجه شدند که قریش به آن ها اجازه ورود به مکه را نمی دهند و در همان جا توقف کردند و رسول خدا عثمان بن عفان را به سوی مکه فرستاد تا اعلام کند، قصد پیامبر فقط به عمره گذاری است نه جنگ، ولی چیزی نگذشت که شایع شد عثمان توسط مشرکان مکه به قتل رسیده، لذا پیامبر اسلام از یارانش خواست تا بار دیگر تجدید بیعت کنند که تا آخرین نفس مقاومت می کنند و خداوند این آیه را (۱۸ فتح) نازل کرد و این بیعت را تأیید نمود و بیعت حدیبیه به بیعت رضوان مشهور گشت و قریش سهیل بن عمر را پیش پیامبر فرستادند و بالاخره صلحی امضا شد که مسلمانان سال آینده بیایند و امسال از حدیبیه به مدینه برگردند و دیگر این که مسلمانان با مشرکان پیمان بستند تا ۱۰ سال در صلح باشند و این صلح فرصتی بود برای مسلمانان که از جنگ با مشرکان در امان بوده و به طور آزاد سالانه بیایند در مکه حجّ گذارده و با این شیوه به تبلیغ اسلام بپردازند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ هـش، اول، ج۲۲، ص۱۰.</ref>
==تغییر نگاه به بیعت‌کنندگان==
در آیه ۱۸ [[سوره فتح]]، خداوند از مؤمنانی که با پیامبر بیعت کرده‌اند، اعلام رضایت نموده است. در آیات ۱۲ تا ۱۵ [[سوره احزاب]] که تقریباً یک سال پس از بیعت رضوان، در جریان [[جنگ خیبر]] نازل گشته، خداوند به انتقاد از افرادی که در بیعت رضوان، عهد کرده بودند که پیامبر(ص) را تنها نمی‌گذارند، می‌پردازد که {{قرآن|وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا ۚ وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا|ترجمه=و گروهی از آنها گفتند: ای مردم یثرب، اینجا جای ماندنتان نیست. بازگردید؛ و گروهی از آنها از پیامبر رخصت طلبیدند. می‌گفتند: خانه‌های ما را حفاظی نیست. خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، می‌خواستند بگریزند.|سوره=احزاب|آیه=۱۳}}


جریان صلح حدیبیه و نیز بیعت مسلمانان با رسول گرامی اسلام(ص) در تفسیر های اهل سنت نیز مانند تفسیر الوسیط و نیز تفسیر المنير که توسط زحیلي و هبه بن مصطفی نوشته شده است؛ تفسیر مفاتیح الغیب معروف به تفسیر الکبیر فخر الدین رازی، تفسیر کشف الاسرار وعده الابرار ابوالفضل میبدی، تفسیر طبری از مفسران سنی قرن ۴ هـ.ق، تفسیر سور آبادی نوشته ابوبکر عتیق بن محمد سور آبادی و دیگر تفاسیر آمده است.
در جای دیگر خداوند، به بیعت رضوان اشاره کرده است که {{قرآن|إِنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إِنَّما یُبایِعونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوقَ أَیدیهِم ۚ فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلیٰ نَفسِهِ|ترجمه=کسانی که با تو بیعت می‌کنند، تنها با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آن هاست. پس هر کس پیمان‌شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است|سوره=فتح|آیه=۱۰}} بنابر این آیات، رضایت الهی و پاداش این بیعت، فقط برای افرادی است که وفادار مانده باشند.
 
آن چه قابل تامل است این که نه در تفاسیر شیعه و نه در این تفاسیری که از اهل سنت آورده شد، اشاره ای به بیعت پیامبر با دست دیگرش به جای بیعت با عثمان بن عفان اشاره ای نشده است و به نظر می رسد که این حدیث را بعداً ساخته اند تا به پندار خویش فضیلتی باشد برای عثمان بن عفان با این که معنی بیعت این است که بیعت کننده به چیزهائی متعهد باشد در حالی که عثمان نبود تا تعهد دهد.
 
اما سوال دوم که آیا این رضایت الهی تا آخر عمر برای همه آن هایی که در آن بیعت حاضر بودند، باقی است یا بستگی به اعمال بعدی آن ها دارد؟ در این باره باید به خود قرآن رجوع کرد و قرآن کریم در سوره احزاب که تقریباً یک سال پس از صلح حدیبیه نازل گشته است می فرماید:(( منافقان و بیمار دلان می گفتند پیامبر به ما وعده دروغ داده است، و بهانه می آوردند که خانه های ما حفاظ ندارد و از رسول الله می خواستند به آن ها اجازه برگشت به مدینه و انصراف از جنگ دهند در حالی که دروغ می گفتند و این ها چنان بودند که اگر دشمن پیشنهاد شرک می داد از مسلمانی دست بر می داشتند در حالی که قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند.))<ref>احزاب / ۱۵ـ ۱۲.</ref>
 
از این آیات مشخص می شود که افرادی از آن ها که در حدیبیه با پیامبر بیعت کرده بودند پس از یک سال به جایی رسیده بودند که حاضر بودند مشرک شوند و به دروغ بهانه می آوردند تا در رکاب پیامبر نباشند علاوه بر این بیمار دلان، افرادی نیز منافق بودند.
 
در حالی طبق گفته های مفسران افراد شرکت کننده در جنگ خیبر که یک سال پس از صلح حدیبیه و بیعت رضوان بود همان ها بودند که در بیعت رضوان شرکت داشتند.<ref>نمونه، همان، ج۲۲، ص۸۳.</ref> بنابر این خداوند چگونه از افرادی که یک سال پس از این فضیلت به سوی نفاق و بیمار دلی حرکت کرده اند راضی می شود.
 
خداوند در سوره فتح که دو سال پس از بیعت رضوان نازل شده به بیعت رضوان اشاره کرده و می فرماید:(( کسانی که با تو بیعت می کنند، تنها با خدا بیعت می نمایند و دست خدا بالای دست آن هاست. پس هر کس پیمان شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.))<ref>فتح / ۱۰.</ref>
 
بنابر این ممکن است افرادی پیمان شکنی کنند و پاداش (رضوان الهی) فقط برای افرادی است که وفادار بمانند چنان چه در آیه بعدی، به این پیمان شکنان هم اشاره می کند:
 
((بزودی متخلفان از بیعت می گویند حفظ اموال و خانواده ها ما را به خود مشغول داشت، برای ما طلب آمرزش کن آن ها به زبان خود چیزی می گویند که در دل ندارند.))<ref>فتح / ۱۱.</ref>
 
و آیاتی دیگر نیز در سوره های انفال، توبه، بقره، آل عمران و مائده وجود دارد که همگی بیانگر این واقعیت است که اصحاب بیعت رضوان همگی نتوانستند تا آخر عمر بر پیمان خود وفادار بمانند و خداوند نیز عقاب هایي بر آنها داشته و برخی را نیز نگفته اند و لذا رضایت الهی در بیعت رضوان تنها برای افرادی فضیلت محسوب می شود که تا آخر عمر بر پیامبر اسلام وفادار مانده باشند.
 
ازاین گذشته در آیه قید ایمان آمده، در حالی که ابوبکر وعمر طبق منابع اهل سنت در مورد پیامبر(ص)شک کردند ودر آن صحنه ایمان را از دست دادند.<ref>صحیح بخاری ،ج۳،ص۱۴۱۱ح۱۷۸۵</ref>
 
اما سوال سوم که آیا با وجود نبودن عثمان در این بیعت باز برای او فضیلت می شود یا نه:
 
در پاسخ اول سوال که ماجرای صلح حدیبیه و بیعت رضوان بود به چند نمونه از تفاسیر اهل سنت اشاره شد که هیچ کدام از آن ها اشاره ای به بیعت کردن پیامبر با دست خودش به جای عثمان اشاره ای نکرده اند و این آیه را فضیلت برای عثمان ندانسته اند در این قسمت نیز به تفسیرهای دیگری از اهل سنت اشاره می شود که نه به بیعت این چنینی رسول الله(ص) و نه بر دلالت بیعت رضوان بر فضل عثمان سخن گفته اند مانند ابن جریر طبری در تفسیر جامع البیان من تاویل آی القرآن، ابی جعفر النحاس در تفسیر معانی القرآن، ابی بکر احمد بن علی رازی جصاص در تفسیر احکام القرآن، ابی الفرج جمال الدین عبد الرحمن بن علی جوزی قرشی در تفسیر زاد المسیر فی علم التفسیر و دیگر تفاسیر اهل سنت.
 
هر چند در برخی از تفسیرها و برخی از کتاب های روایی اهل سنت آمده است که پیامبر برای عثمان با دست دیگرش بیعت نمود و مردم این را فضیلتی برای عثمان دانستند، اما بایستی در جواب این عده گفت آن چه از آیات قرآن کریم استفاده می شود این که رضایت خداوند از بیعت کنندگان تا زمانی است که آن ها در مسیر صراط مستقیم حرکت کنند و از آیات قرآن کریم و تاریخ اسلام به خوبی روشن می شود که برخی از این افراد تا آخر نتوانستندبه پیمانشان وفادار بمانند.
 
دیگر این که به نظر می رسد قضیه بیعت پیامبر با دست خودش به جای عثمان برای این باشد که این آیه را فضیلتی بر او بدانند و در اصل ساختگی است چنان چه در هیچ کدام روایات معتبر شیعی اشاره ای به این مطلب نشده است که به سخنان عمر بن خطاب در حدیبیه اشاراتی شده و این می رساند که اگر مطلب عثمان درست بود به یقین در کتاب شیعه به آن اشاره می شد.
 
علاوه بر این همه این ها در خود کتاب های اهل سنت مطاعنی برای عثمان بن عفان نقل کرده اند که بیانگر این واقعیت می باشد که مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول الله(ص) و حتی افرادی که در بیعت رضوان شرکت داشتند این فضیلت را برای عثمان قبول نداشتند مانند ابوجعفر اسکافی از علمای معتزله اهل سنت در کتاب المعیار و الموازنه ص۲۱، ابن محمد عبد الله بن مسلم معروف به ابن قتیبه دينوی در ج۱، ص۵۲، کتاب الامامه و السیاسه و... .
 
بنابر این نه در صدر اسلام بیعت رضوان برای عثمان فضیلت شمرده شده و نه خود عثمان و طرفدارانش چنین ادعایی داشتند و عمل اصحاب پیامبر اسلام در رفتارشان با عثمان و قتل وی و اجازه دفن ندادن جنازه عثمان و .... همه بیانگر بطلان نظر اهل سنت می باشد.
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = فهم و تفسیر
| شاخه فرعی۱ = تفسیر
|شاخه فرعی۲ = نیاز به تفسیر
| شاخه فرعی۲ = نیاز به تفسیر
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =  
| ارزیابی کمی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۵

سؤال

جریان بیعت رضوان چه بوده است؟ آیا با توجه به آیه ۱۸ سوره فتح، حضور در این بیعت فضیلت و تأییدی بر خلفا بوده است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


بیعت رضوان یا بیعت حدیبیه، (با صلح حدیبیه اشتباه نشود) در سال ششم هجرت زمانی که پیامبر(ص) به قصد عمره راهی مکه شده بودند، صورت گرفت. بعد از اینکه مشرکین مکه، مانع ورود کاروان مسلمانان به مکه شدند، مسلمانان که خود را آماده جنگ کرده بودند، با پیامبر(ص) بیعت کردند که او را تنها نخواهند گذاشت. در آیه ۱۸ سوره فتح، خداوند از بیعت کنندگان اعلام رضایت نموده است. بر اساس آیات دیگر این رضایت تا زمانی است که افراد بر بیعت خودشان مانده باشند.

متن آیه

جریان بیعت رضوان

در سال ششم هجرت، پیامبر اکرم(ص) به قصد عمره با ۱۴۰۰ نفر به سوی مکه حرکت کردند تا این که به حدیبیه (روستایی در ۲۰ کیلومتری مکه) رسیدند و متوجه شدند که قریش به آن‌ها اجازه ورود به مکه را نمی‌دهند. پیامبر(ص)، عثمان را به سوی مکه فرستاد تا اعلام کند، قصد پیامبر(ص) فقط انجام عمره است نه جنگ، ولی چیزی نگذشت که شایعه قتل عثمان توسط مشرکین مکه پیچید. پیامبر(ص) از یارانش خواست تا بار دیگر تجدید بیعت کنند که تا آخرین نفس مقاومت می‌کنند و خداوند آیه ۱۸ فتح را نازل کرد و این بیعت را تأیید نمود.

این بیعت به‌ بیعت حدیبیه و بیعت رضوان مشهور گشت. قریش سهیل بن عمر را پیش پیامبر(ص) فرستاد و صلحی امضا شد که بعدها به نام صلح حدیبیه معروف شد. بنابر این صلح، قرار شد مسلمانان سال آینده برای حج به مکه مشرف شوند و تا ۱۰ سال در صلح باشند. این صلح فرصتی برای مسلمانان بود که از جنگ با مشرکان در امان بوده و آزادانه در مکه برای حج حضور پیدا کنند و با این شیوه به تبلیغ اسلام بپردازند.[۱]

جریان صلح حدیبیه و نیز بیعت مسلمانان با رسول خدا(ص) در تفاسیر اهل سنت، مانند تفسیر الوسیط، تفسیر المنیر، تفسیر مفاتیح الغیب، تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، تفسیر طبری و دیگر تفاسیر آمده است.

تغییر نگاه به بیعت‌کنندگان

در آیه ۱۸ سوره فتح، خداوند از مؤمنانی که با پیامبر بیعت کرده‌اند، اعلام رضایت نموده است. در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره احزاب که تقریباً یک سال پس از بیعت رضوان، در جریان جنگ خیبر نازل گشته، خداوند به انتقاد از افرادی که در بیعت رضوان، عهد کرده بودند که پیامبر(ص) را تنها نمی‌گذارند، می‌پردازد که ﴿وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا ۚ وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا؛ و گروهی از آنها گفتند: ای مردم یثرب، اینجا جای ماندنتان نیست. بازگردید؛ و گروهی از آنها از پیامبر رخصت طلبیدند. می‌گفتند: خانه‌های ما را حفاظی نیست. خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، می‌خواستند بگریزند.(احزاب:۱۳)

در جای دیگر خداوند، به بیعت رضوان اشاره کرده است که ﴿إِنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إِنَّما یُبایِعونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوقَ أَیدیهِم ۚ فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلیٰ نَفسِهِ؛ کسانی که با تو بیعت می‌کنند، تنها با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آن هاست. پس هر کس پیمان‌شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است(فتح:۱۰) بنابر این آیات، رضایت الهی و پاداش این بیعت، فقط برای افرادی است که وفادار مانده باشند.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ هش، اول، ج۲۲، ص۱۰.