|
|
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| نظر فلاسفه به خصوص ملا صدرا درباره بطون قرآن چیست؟ | | نظر فلاسفه بهویژه ملاصدرا درباره باطن قرآن چیست؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
|
| |
|
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}}فلاسفه اسلامی معتقدند قرآن دارای [[ظاهر قرآن|ظاهر]] و [[باطن قرآن|باطن]] است. به باور آنها، باطن قرآن معنایی غیر از معنای ظاهریِ واژگان قرآن است و با [[علم اکتسابی|دانش اکتسابی]] به دست نمیآید. به گفته آنان، دست یافتن به معنای باطنی قرآن تنها با معارف عرفانیِ [[معصومان(ع)]] و طهارت روح ممکن است. |
| بطن داشتن قرآن از نظر آیات و روایات، یک امر مسلم بوده است چنانکه از نظر قواعد الفاظ، محاوره و فلسفه نیز جای تردیدی در این امر نمیباشد.
| |
|
| |
|
| == در روایات ==
| | [[ملاصدرا]] فیلسوف [[شیعه]] (درگذشت ۱۰۵۰ق)، معتقد است قرآن دارای ظاهر و باطن است. یکی از استدلالهای او در اثبات باطن داشتن قرآن، آیه هفت سوره [[سوره آل عمران|آل عمران]] است که بر اساس آن [[تأویل قرآن]] را فقط خدا و [[راسخون در علم]] میدانند. ملاصدرا بر اساس روایات، معتقد است باطن قرآن نیز باطنهای دیگری دارد. |
| براساس روایات اسلامی از رسول اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) قرآن کریم دارای یک چهره ظاهری و یک چهره باطنی است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «قرآن کریم را ظاهری است و باطنی، ظاهر آن حکم است و باطن آن علم، ظاهرش شگفتانگیز و خرم و باطن آن ژرف است»<ref>حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج۲۷، ص۱۹۶.</ref>
| |
|
| |
|
| فضیل بن یسار میگوید: از امام صادق(ع) درباره روایت «… هیچ آیهای از قرآن نیست مگر آن که برای آن ظاهری و باطنی است» سؤال کردم، پاسخ فرمودند: «ظاهرش تنزیل آن و باطنش تأویل آن میباشد»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۸۹، ص۸۳.</ref>
| | او با الهام از آیه ۵۸ [[سوره سجده|سوره سجده]]، قرآن را سفرهای از مائدههای آسمانی میداند که همهگونه طعام در آن هست؛ اهل حس از ظاهر قرآن و اهل معنی از باطن آن بهره میبرند؛ البته او رسیدن به همه اسرار قرآن و تمام درجات آن را غیرممکن شمرده است. |
|
| |
|
| == بطن قرآن ==
| | به باور ملاصدرا، با [[عقل نظری]] و [[علم حصولی]] نمیتوان به درک باطن قرآن رسید؛ بلکه تنها با آشنایی نسبت به فرهنگ عرفانی معصومان(ع)<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹، (فاتحه اول)؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰۷.</ref> و طهارت باطنی روح، میتوان به آن دست یافت.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۶۸، (فاتحه دهم از مفتاح اول) و ص۹۸.</ref> ملاصدرا باطن قرآن را استکمال ظاهر قرآن میداند، نه مخالف آن؛ بنابراین اگر فهم باطنی از قرآن، مخالف ظاهر آن بود مورد قبول نیست.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، متشابهات القرآن، بی جا، جامعه المشهد، ۱۳۵۲؛ ملاصدرا، محمد، تفسیرسوره جمعه، بی جا، انتشارات مولی، چاپ سوم، ۱۳۸۸، ص۲۲۶.</ref> |
| درباره مراد و منظور از بطن و باطن قرآن کریم نظرات مختلفی وجود دارد از جمله:
| |
|
| |
|
| ۱- باطن به معنای تأویل است چنانکه فضیل بن یسار میگوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره روایتی پرسیدند که میگوید: هیچ آیهای در قرآن نیست مگر این که ظهر و بطن دارد، حضرت فرمود: «ظهر آن تنزیل آن و بطن آن تآویل آن میباشد». برخی از آیات قرآن درباره امور گذشته است و برخی درباره چیزهایی میباشد که هنوز پدید نیامده است، این حقایق، همچون جریان خورشید در بسترش جریان دارد، چون تأویل برخی از این بطون فرا رسد، درباره مردگان جاری خواهد بود همان گونه درباره زندگانی جریان دارد، خداوند متعال فرموده است: «تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند».<ref>. آل عمران / ۷.</ref>
| | به گفته [[علامه طباطبایی]] مفسر و فیلسوف شیعه، ظاهر قرآن همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیهای به دست میآید و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد. به نظر او، باطن قرآن ممکن است یک معنا یا معانی زیادی داشته باشد. همچنین ممکن است معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند واسطه است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۳، ص۷۴.</ref> |
|
| |
|
| امام فرمودند: ما آنها را میدانیم.<ref>طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۹.</ref>
| | [[امام خمینی]] فقیه و فیلسوف شیعه، معتقد است قرآن بر اساس قاعده «وضع الفاظ برای معانی عامه»، نازل شده است. به اعتقاد وی، با این قاعده باطن داشتن قرآن نیز اثبات میشود؛ برای نمونه طبق این قاعده، واژه «نور» در قرآن، شامل معنای عام آن از [[واجب الوجود]] تا نور خورشید میشود؛ برخی از مخاطبان قرآن، از واژه نور تنها نور حسی را میفهمند که معنای ظاهری قرآن است. برخی نیز غیر از معنای ظاهری، باطن واژه نور که واجب الوجود است را درک میکنند. امام خمینی شاهد کلام خود را [[آیه نور|آیه ۳۵ سوره نور]] قرار داده که در آن برای فهم مخاطبان عادی، نور بودنِ خدا به نور چراغ تشبیه شده است.<ref>امام خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۶، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.</ref> |
| | |
| ۲- باطن به معنای «جری و انطباق» باشد که بر این معنا نیز روایاتی وارد شده است، چنانکه حمران بن اعین میگوید: از امام باقر(ع) درباره ظهر و بطن قرآن پرسیدم، حضرت فرمود: «ظهر قرآن، کسانی هستند که درباره آنان نازل شده است و بطن قرآن کسانی هستند که به شیوه آنان رفتار کردهاند، آنچه درباره آنان بوده در مورد اینان نیز صدق میکند».<ref>بحار الانوار، پیشین، ج۸۹، ص۸۳.</ref>
| |
| | |
| == دیدگاه امام خمینی ==
| |
| گرچه ظواهر قرآن در حد لازم قابل فهم برای عموم مردم آشنا با زبان عربی است چون خدا آن را به «عربی مبین» توصیف کرده است<ref>شعرا/۱۹.</ref> ولی این واقعیت مانع از آن نیست که در قرآن مفاهیمی عالی به زبان رمز و در لایههای صعب الوصول گذاشته شده باشد زیرا هیچ ملازمه ای نیست که عموم مردم تمام مفاهیم قرآن یا یک متن عمیق دیگر را بفهمند و رسم حکما، عرفا، شعرا و… نیر این بوده که معانی و مقاصد پنهانی خو د را در زیر ظاهر الفاظ پنهان میکنند. مثلاً در محاورات چه بسا کسی که میگوید «به من آب بده» میتواند منظورش تکلیف به آوردن آب باشد و میتواند این معنی را اراده کرده باشد که با آب رفع عطش صورت میگیرد و . . . خدای تعالی نیز از این قاعده که هر متکلمی حق دارد از کلام خود معانی ظاهر و عمیق را مد نظر بگیرد، مستثنی نمیباشد.
| |
| | |
| امام خمینی مفسر، فقیه و فیلسوف نامدار در این رابطه میگوید: قرآن بر اساس قاعده وضع الفاظ برای معانی عامه، نازل شده است و این قاعده بطون داشتن قرآن را تصحیح مینماید؛ زیرا قرآن از همه مراتب عالم حکایت میکند مثلًا وقتی میگوید «نور» به معنای عام آن از واجب الوجود تا این نور شمس را شامل میشود اما کسی که از نور فقط نور حسی را میفهمد، او فقط قشر قرآن را میداند و آنکه سعه لفظ و موضوع له آن را دید، بطن قرآن را هم میداند لذا اگر حکیمی با بچه کوچکی بخواهد کلامی را به او القا کند باید به حد مثال آن را تنزل دهد و لذا قرآن فرموده است: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاه فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَه الزُّجاجَه کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکَه زَیْتُونَه لا شَرْقِیَّه وَ لا غَرْبِیَّه یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»<ref>نور/ ۳۵.</ref>؛ «خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزی داناست».<ref>امام خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۶، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.</ref>
| |
| | |
| == دیدگاه علامه طباطبایی ==
| |
| علامه طباطبایی هم که علاوه بر مفسر قرآن بودن، از فلاسفه بزرگ است، میگوید: این که در روایت درباره قرآن کریم آمده است: همچون خورشید و ماه، سیر و جریان دارد، میرساند که سیر و جریان قرآن در تنزیل و تأویل هر دو خواهد بود، سیر و جریانش در ناحیه «تنزیل» همانا انطباقی است که کلام به مصادیق خود پیدا میکند و به عبارت سادهتر سیر و جریانش در ناحیه تنزیل، همان مطالبی است که در اصطلاح اخبار نامش را «جری» نهادهاند.
| |
| | |
| ایشان سپس میفرماید: «ظاهر همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیه به دست میآید و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد، چه یک معنا باشد و چه معانی زیادی، چه معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند به واسطه باشند»<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۳، ص۷۴.</ref>
| |
| | |
| == دیدگاه ملاصدرا ==
| |
| بر همین اساس فیلسوف نامدار جهان اسلام ملا صدرای شیرازی که تفسیر دقیق قرآن را مبتنی بر شناخت حقیقی قرآن میداند، برای تفسیر قرآن و شناساندن آن، تعریف مقدمات و مبادی آن، کتاب مفاتیح الغیب را نوشته و کتاب اسرار الآیات را در کنار آن میگذارد و در تفسیر فلسفی-عرفانی خود به تفسیر باطنی و تأویلی کلمات و آیات کلام الله مجید پرداخته و از باب نمونه «سبع سموات» را به مراتب و درجات هفتگانه باطن انسان تأویل نموده که عبارتند از: نفس، قلب، عقل، روح، سرّ، خفی و اخفی.<ref>ملا صدرا شیرازی، محمد، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۸۸.</ref>
| |
| | |
| ایشان در کتاب مفاتیح الغیب خود که در واقع مقدمه تفسیر است، میگوید در قرآن اسرار و رموزی نهفته است که هرچند دست نیافتنی نیست اما با نگاه سطحی به لغات و جملات آن نمیتوان آنرا کشف کرد بلکه زبان مخصوص خود را میخواهد و بدون آشنایی با فرهنگ عرفانی پیامبر و اهل بیت، فهم آن ناقص میماند.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹، (فاتحه اول)؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰۷.</ref>
| |
| | |
| او میگوید در هر حرفی از حروف قرآن، هزاران ایماء و اشاره و ناز و کرشمه و کشش برای دلهای اهل حال است و قرآن «تور» حروف و دام کلمات خود را با دانههای معانی و حقایق برای شکار پرندگان آسمانی گشوده و برای هر پرندهای دانه مخصوصی که آفریدگارش آن را میشناسد، قرار داده است.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص ۱۸، فاتحه اول از مفتاح اول.</ref>
| |
| | |
| ایشان ضمن عنوان کردن فاتحه دهم از مفتاح اول تفسیرش را به عنوان اینکه قرآن باطن و ظاهری دارد، باطن قرآن را تشبیه میکند به باطن انسان که دارای مراتبی از نفس، روح، قلب، عقل، سر، خفی و اخفی است و تصریح میکند که قرآن نیز دارای ظاهر و باطنی، درجات و مراتبی است و باطن آن نیز باطن دیگر دارد که قرآن میفرماید: «و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم، فقط خدا و راسخون از آن آگاه است»<ref>آل عمران/۷.</ref> و در روایات نیز وارد شده که برای قرآن ظاهر و باطنی است تا هفت بطن.
| |
| | |
| بنابر این قرآن از دید ملا صدرا فقط همان پدیده ملموس ملفوظ نیست که با عامه مردم از تین (انجیر)، زیتون، انگور و … سخن میگوید بلکه قرآن مانند عالم هستی دارای لایههای متعدد و پر ده در پرده است.
| |
| | |
| به نظر ملا صدرا چون قرآن نور است، مشکّک و دارای مراتب گوناگون است لذا ایشان با الهام از آیه «و فی السماء رزقکم»<ref>سجده/۵۸.</ref> با نگاه به این درجات، قرآن را سفرهای از مائدههای آسمانی مینامد که همه گونه خوراک در آن هست اهل حس از قشر قرآن و اهل معنی از لب و مغز آن تغذّی میکنند.
| |
| | |
| ملا صدرا فهم ظاهر قرآن را به ظاهر بینان وا گذاشته است و به رسم اهل حقیقت به عمق و معانی پنهان آن میخواهد بپردازد.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹.</ref>
| |
| | |
| ملا صدرا اکتفاء به تفسیر و کشف معانی ظاهری قرآن را در فهم معانی حقیقی و اسرار قرآن کافی نداسته و آن را از مراتب ادراک اسرار قرآن به حساب نمیآورد و در تفسیر خود بر سوره جمعه دریافت کامل تأویل آیات قرآنی و رسیدن به اسرار آن را به صورت تمام و کمال غیرممکن تلقی نموده و بویژه عقل نظری و علم حصولی را به کلی از نیل به باطن آیات قرآن ناتوان معرفی میکند اما در نظر او این بدین معنا نیست که برای نزدیک شدن به تأویل آیات هیچگونه تلاش عقلی صورت نپذیرد.
| |
| | |
| ملا صدرا ضمن بیان این نکته که آنچه از اسرار و ژرفای قرآن برای راسخان در علم به دست میآید، استکمال و تتمیم ظاهر قرآن است نه مخالف آن، تصریح میکند که فهم مردم از عمق قرآن پس از اشتراکشان در معرفت ظاهر قرآن، مختلف است.<ref>رک: ملاصدرا شیرازی، محمد، متشابهات القرآن، بی جا، جامعه المشهد، ۱۳۵۲؛ ملاصدرا، محمد، تفسیرسوره جمعه، بی جا، انتشارات مولی، چاپ سوم، ۱۳۸۸، ص۲۲۶.</ref>
| |
| | |
| وی معتقد است کتابی که از ملکوت اعلی و برای استفاده بشر در همه اعصار و امصار آمده است، دور از انتظار است که برای همه یکسان قابل فهم باشد و حتی کسانی که استعداد کشف حقیقت ملکوتی قرآن و رموز غیبی و الهی را ندارند نیز به راحتی و بدون پرورش استعداد معنوی خود، بتوانند آنها را مانند خواص درک کند.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۸.</ref> زیرا قرآن درجات و مراتبی دارد و برای هر مرتبه از قرآن، حاملانی هستند که آن را حفظ میکند؛ اما بعضی از مراتب بلند قرآن در دسترس فکر عادی و علم حصولی بشر نیست مگر اینکه خود انسان عروج کند و به همین خاطر است که مغز و سرّ آن را جز صاحبان عقل درک نمیکند و انسان با علوم و دانش متعارفی که از بشر عادی فراگرفته است و بدون طهارت باطن از ناپاکی، برتری و تقدس از دلبستگی به مکان و امکان خود، نمیتواند به حقیقت و بطن قرآن دست یابد همانطوری که ظاهر قرآن را بدون طهارت ظاهری نمیتواند مسّ نماید<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۶۸، (فاتحه دهم از مفتاح اول) و ص۹۸.</ref> چه اینکه خداوند فرموده است: «لایمسه الا المطهرون».
| |
| | |
| از دیدگاه ملا صدرا فهم معانی دشوار و نوادر بدیع و حقیقت ملکوتی قرآن مبین، برای هیچکس جز آنان که در مدرسه خاندان یاسین و مکتب اهل قرآن حکیم درس علم الیقین خواندهاند و کتاب مبین را قرآئت نمودهاند آسان نمیگردد ای بسا ادیب، متکلم، مفسر و. . . که با همه آموختههایش یک حرف از حروف قرآن را از آن جهت که قرآن است نشنیده و یک کلمه از آن ادراک ننموده است.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۳و۲۸، (فاتحه دوم از مفتاح اول).</ref>
| |
| | |
| ملا صدرا تأکید میکندکه باید بطون و اسرار این کتاب را از اهل بیت و نگهبانان ملکوتی آن آموخت که خدا آنان را راسخون در علم<ref>آل عمران/۷.</ref> و اهل ذکر خوانده است چه این که بیگانگان از آنان به تعبیر ملا صدرا در برابر قرآن «صمی و عمی» هستند.<ref>ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۰، (فاتحه اول از مفتاح اول).</ref>
| |
|
| |
|
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
خط ۶۳: |
خط ۲۲: |
|
| |
|
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن |
| |شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ =ظاهر و باطن قرآن |
| |شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ = |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
|
| |
|
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =- |
| | تیترها = | | | تیترها =- |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | بازبینی = | | | ارزیابی کمی = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
نظر فلاسفه بهویژه ملاصدرا درباره باطن قرآن چیست؟
فلاسفه اسلامی معتقدند قرآن دارای ظاهر و باطن است. به باور آنها، باطن قرآن معنایی غیر از معنای ظاهریِ واژگان قرآن است و با دانش اکتسابی به دست نمیآید. به گفته آنان، دست یافتن به معنای باطنی قرآن تنها با معارف عرفانیِ معصومان(ع) و طهارت روح ممکن است.
ملاصدرا فیلسوف شیعه (درگذشت ۱۰۵۰ق)، معتقد است قرآن دارای ظاهر و باطن است. یکی از استدلالهای او در اثبات باطن داشتن قرآن، آیه هفت سوره آل عمران است که بر اساس آن تأویل قرآن را فقط خدا و راسخون در علم میدانند. ملاصدرا بر اساس روایات، معتقد است باطن قرآن نیز باطنهای دیگری دارد.
او با الهام از آیه ۵۸ سوره سجده، قرآن را سفرهای از مائدههای آسمانی میداند که همهگونه طعام در آن هست؛ اهل حس از ظاهر قرآن و اهل معنی از باطن آن بهره میبرند؛ البته او رسیدن به همه اسرار قرآن و تمام درجات آن را غیرممکن شمرده است.
به باور ملاصدرا، با عقل نظری و علم حصولی نمیتوان به درک باطن قرآن رسید؛ بلکه تنها با آشنایی نسبت به فرهنگ عرفانی معصومان(ع)[۱] و طهارت باطنی روح، میتوان به آن دست یافت.[۲] ملاصدرا باطن قرآن را استکمال ظاهر قرآن میداند، نه مخالف آن؛ بنابراین اگر فهم باطنی از قرآن، مخالف ظاهر آن بود مورد قبول نیست.[۳]
به گفته علامه طباطبایی مفسر و فیلسوف شیعه، ظاهر قرآن همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیهای به دست میآید و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد. به نظر او، باطن قرآن ممکن است یک معنا یا معانی زیادی داشته باشد. همچنین ممکن است معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند واسطه است.[۴]
امام خمینی فقیه و فیلسوف شیعه، معتقد است قرآن بر اساس قاعده «وضع الفاظ برای معانی عامه»، نازل شده است. به اعتقاد وی، با این قاعده باطن داشتن قرآن نیز اثبات میشود؛ برای نمونه طبق این قاعده، واژه «نور» در قرآن، شامل معنای عام آن از واجب الوجود تا نور خورشید میشود؛ برخی از مخاطبان قرآن، از واژه نور تنها نور حسی را میفهمند که معنای ظاهری قرآن است. برخی نیز غیر از معنای ظاهری، باطن واژه نور که واجب الوجود است را درک میکنند. امام خمینی شاهد کلام خود را آیه ۳۵ سوره نور قرار داده که در آن برای فهم مخاطبان عادی، نور بودنِ خدا به نور چراغ تشبیه شده است.[۵]
منابع
- ↑ ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹، (فاتحه اول)؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۶۸، (فاتحه دهم از مفتاح اول) و ص۹۸.
- ↑ ملاصدرا شیرازی، محمد، متشابهات القرآن، بی جا، جامعه المشهد، ۱۳۵۲؛ ملاصدرا، محمد، تفسیرسوره جمعه، بی جا، انتشارات مولی، چاپ سوم، ۱۳۸۸، ص۲۲۶.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۳، ص۷۴.
- ↑ امام خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۶، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.