اوتاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}} {{شروع متن}} {{سوال}} اوتاد چه کسانی هستند؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} == اوتاد == اوتاد: در لغت به معنای میخ‌ها جمع وتر است. مطابق حدیثی از ابن مسعود، اوتاد چهار نفرند و قلبشان بر قلب جبرئیل است. و مقامشان والاتر از ابدال است.<ref...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اوتاد چه کسانی هستند؟
اوتاد چه کسانی هستند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''اوتاد''' طبقه‌ای از اولیاء حق در تصوف که مقام بالایی در سیر و سلوک دارند و در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از [[ابدال]]، ابرار و اخیار دارند. در برخی از متون عرفانی و روایات صوفیه، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است؛ اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشته‌اند و گفته‌اند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشته‌اند.
== اوتاد ==
اوتاد: در لغت به معنای میخ‌ها جمع وتر است. مطابق حدیثی از ابن مسعود، اوتاد چهار نفرند و قلبشان بر قلب جبرئیل است. و مقامشان والاتر از ابدال است.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>


به گفته ابن عربی، آیه شریفه: «الم نجعل الارض مهادا-والجبال اوتادا و… - یعنی آیا زمین را بستر قرار ندادیم و کوه‌ها را میخ‌های آن نساختیم؟ سوره نباء، آیه ۷ و ۸» اشاره به آنهاست.<ref>ر. ک. دائره المعارف بزرگ اسلامی، همان، ج۲، ص۵۹۲.</ref>
در روایات شیعه، واژهٔ اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازده‌گانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است.


در روایات شیعه، کلمه اوتاد گاهی به پیامبر  ص و ائمه دوازده‌گانه و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است.<ref>ر. ک. ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، تصحیح احمد شمس الدین، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ هـ، ج۳، ص۱۲.</ref>
== در تصوف ==
== صفات و ویژگی‌ها ==
اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته می‌شود که در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. واژهٔ اوتاد در لغت جمع وتد و به معنی میخ‌هاست.<ref>لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref>
۱- همدیگر را می‌شناسند و در کارها به اجازه یکدیگر محتاجند.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>


۲. هر یک بر خلق یکی از انبیاء، مانند آدم(ع) ابراهیم(ع) عیسی(ع) و محمَد (ص) هستند و از روحانیت یکی از فرشتگان مدد می‌گیرند و هر یک از ارکان کعبه متعلق به یکی از آنهاست.<ref>ر. ک. هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸.</ref>
اوتاد در آثار [[صوفیان]] عنوان یکی از طبقات اولیاء حق است که مانند ابدال و اخیار، یا قطب و غوث، در کار این جهان و در سیر رهروان حق تأثیر دارند و سالکان منازل طریقت را با امید به حمایت و توجه آنها طی می‌کنند. اما تعریف این چند اصطلاح و اخیار و اوتاد در همهٔ منابع تصوف و عرفان یکسان نیست. همهٔ این مراتب در یک معنای کلی مشترک‌اند: انسان‌های کامل، واصلان به حق یا وارستگانی که دیگران در سیر روحانی خود می‌توانند به آنها تکیه کنند.<ref>استعلامی، محمد، «اوتاد» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۱، ص۴۲۱.</ref>


۳. هر یک از آنها، دارای علومی ویژه است که به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیده است.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۱.</ref>
[[محمد استعلامی]]، ادیب و عرفان‌پژوه، دربارهٔ تعریف اوتاد می‌گوید: «هیچ تعریف دقیق یا محدودی که مناسب با یک مرجع امروزی باشد و اوتاد را از ابدال یا اخیار مشخص کند نمی‌توان به دست داد و باید گفت که همه اینها اولیاءالله و تکیه‌گاه روحانی سالکان‌اند. تنها نکته‌ای که در تعریف اوتاد می‌توان گفت این است که بیشتر منابع شمارهٔ آنها را چهار تن نوشته و گفته‌اند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشته‌اند. نام این افراد در همه منابع تصوف و عرفان یکسان نیست.»<ref>استعلامی، «اوتاد» فرهنگنامهٔ تصوف و عرفان، ج۱، ص۴۲۱.</ref>


در متون شیعی آمده است که آنان لحظه ای از پروردگار خویش غافل نیستند و از دنیا جز در حد نیاز گرد نمی‌آورند؛ و از آنها لغزشهای بیشتری پدید نمی‌آید. <ref>همان</ref>.
=== تعداد و مصادیق ===
در روایات صوفیه، اوتاد گروهی از اولیا شمرده شده‌اند که شمار آنها چهار یا هفت یا چهل تن است که بر خُلق [[موسی(ع)]] یا بر قلب [[جبرئیل]] خلق شده‌اند. در برخی از متون عرفانی، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است، اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشته‌اند. دربارهٔ جایگاه و مرتبهٔ اوتاد نیز اختلاف نظر دیده می‌شود؛ اکثر متون جایگاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا معرفی می‌کنند. اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال می‌دانند. ویژگی مهمی که در طبقات مختلف اولیا به‌چشم می‌خورد آن است که با وفات یکی از آنها فردی از طبقهٔ پایین‌تر جانشین او می‌شود. به این ترتیب، با وفات یکی از اوتاد فردی از طبقهٔ ابدال یا ابرار جایگزین او می‌گردد.<ref>لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref>


گفته‌اند: در مساجد اوتادی هستند که با فرشتگان همنشینند و فرشتگان در بیماری آنان را عیادت و به هنگام نیاز، یاری می‌کنند.<ref>سفینه البحار، همان، ج۲، ص۴۳۸.</ref>
در آثار [[ابن‌عربی]] (۵۶۰-۶۳۸ق‌) گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امام، از جملهٔ همین اوتاد معرفی شده‌اند. نیز، گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفت‌گانه دانسته‌اند که سه تن دیگر قطب و امام هستند. ابن‌عربی گاهی [[الیاس|الیاس(ع)]]، [[عیسی|عیسی(ع)]]، [[ادریس|ادریس(ع)]] و [[خضر|خضر(ع)]] را از اوتاد معرفی می‌کند. از نظر او این افراد با جسم خود در دنیا حضور دارند و دو تن از آنان امامند و یک تن قطب است. در جای دیگر، ابن‌عربی از شخصی به نام ابن‌جعدون به‌عنوان یکی از اوتاد نام می‌برد که او را در شهر فاس مراکش دیده است. ابن‌عربی در جای دیگر از چهار شخص دیگر یاد می‌کند که دو تن از آنها مردانی فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی و چهارمی خود اوست.<ref>لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref>
نقش‌ها و آثار وجود آنها در عالم


۱. به برکت ایشان، باران می‌بارد و بلا از زمین دور می‌شود و به واسطه ایشان، مردم روزی می‌یابند.<ref>احمد بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۹۸۰ م، ج۲، ص۴۱۸.</ref>  
== در روایات شیعی ==
در قرآن کریم از کوه‌ها به عنوان میخ‌های زمین یاد شده است.<ref>سورهٔ نبأ، آیهٔ۷.</ref> در منابع روایی، اوتاد را به گروه‌های مختلف اولیاء تفسیر کرده‌اند. در روایات شیعه، اوتاد گاه به [[پیامبر(ص)]] و ائمهٔ دوازده‌گانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است که در سلسله‌مراتب ابدال و عبّاد قرار دارند و از محبوب‌ترین بندگان خدا هستند. وقتی که این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به‌کار می‌رود، به این معناست که خداوند به‌سبب آنان ساکنان زمین را از هلاکت حفظ می‌کند؛ به طوری که در نبود آنان زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است. اوتاد به امر او برپا ایستاده‌اند و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به‌صورت انواری بوده که در طرف راست عرش خداوند قرار داشته‌اند.<ref>لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref>


۲. ابن عربی می‌گوید: همچنان که خانه به وسیله ارکان آن حفظ می‌شود، خداوند نیز عالم را به وسیله اوتاد حفظ می‌کند.<ref>احمد جام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، انتشارات کوس، ص۲۱۶.</ref>  
تعبیر اوتاد، همسو با تعابیر برخی روایات، دربارهٔ نقش حجت و امام معصوم(ع) در حفظ زمین از نابودی است. از جمله در روایتی از امام سجاد(ع) آمده است: «ما پناه اهل زمین هستیم، همان‌گونه که ستارگان پناه اهل آسمان‌اند. ما کسانی هستیم که خداوند به‌وسیلهٔ ما آسمان را نگاه می‌دارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش. خداوند به‌وسیله ما زمین را نگاه می‌دارد تا اهلش را نلرزاند و نابود نکند، و به واسطه ما باران می‌بارد و اگر از ما کسی در زمین نباشد، همانا زمین اهلش را در خود فرو می‌برد.»<ref>الفتّال النيشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، منشورات الرضی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۱۹.</ref>
 
از پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) نقل است که: «من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی، میخ‌های زمین هستیم؛ خداوند به‌واسطهٔ ما زمین را میخکوب کرده تا اهلش را فرو نَبَرد. پس، هر گاه دوازدهمین فرزندم [از میان] برود، زمین اهل خود را فرو می بَرَد و مهلت داده نمی‌شوند.»<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ میزان الحکمه، درالحدیث، بی‌تا، بی‌جا، ج۱۰، ص۴۲۵.</ref>


۳. ابن عربی می‌گوید: وقتی شیطان گفت: من از چهار جهت به فرزندان آدم وارد می‌شوم.<ref>ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیه، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲–۱۴۱۰ ق، ج۱۱، ص۲۶۶.</ref> اشاره بر همان جهاتی داشت که اوتاد حافظ آنند و آنان خود از این چهار جهت از دستبرد شیطان مصونند.<ref>اعراف ۱۷.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = عرفان
  | شاخه اصلی = عرفان و تصوف
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =اصطلاحات
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =-
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۵

سؤال

اوتاد چه کسانی هستند؟

اوتاد طبقه‌ای از اولیاء حق در تصوف که مقام بالایی در سیر و سلوک دارند و در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. در برخی از متون عرفانی و روایات صوفیه، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است؛ اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشته‌اند و گفته‌اند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشته‌اند.

در روایات شیعه، واژهٔ اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازده‌گانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است.

در تصوف

اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته می‌شود که در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. واژهٔ اوتاد در لغت جمع وتد و به معنی میخ‌هاست.[۱]

اوتاد در آثار صوفیان عنوان یکی از طبقات اولیاء حق است که مانند ابدال و اخیار، یا قطب و غوث، در کار این جهان و در سیر رهروان حق تأثیر دارند و سالکان منازل طریقت را با امید به حمایت و توجه آنها طی می‌کنند. اما تعریف این چند اصطلاح و اخیار و اوتاد در همهٔ منابع تصوف و عرفان یکسان نیست. همهٔ این مراتب در یک معنای کلی مشترک‌اند: انسان‌های کامل، واصلان به حق یا وارستگانی که دیگران در سیر روحانی خود می‌توانند به آنها تکیه کنند.[۲]

محمد استعلامی، ادیب و عرفان‌پژوه، دربارهٔ تعریف اوتاد می‌گوید: «هیچ تعریف دقیق یا محدودی که مناسب با یک مرجع امروزی باشد و اوتاد را از ابدال یا اخیار مشخص کند نمی‌توان به دست داد و باید گفت که همه اینها اولیاءالله و تکیه‌گاه روحانی سالکان‌اند. تنها نکته‌ای که در تعریف اوتاد می‌توان گفت این است که بیشتر منابع شمارهٔ آنها را چهار تن نوشته و گفته‌اند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشته‌اند. نام این افراد در همه منابع تصوف و عرفان یکسان نیست.»[۳]

تعداد و مصادیق

در روایات صوفیه، اوتاد گروهی از اولیا شمرده شده‌اند که شمار آنها چهار یا هفت یا چهل تن است که بر خُلق موسی(ع) یا بر قلب جبرئیل خلق شده‌اند. در برخی از متون عرفانی، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است، اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشته‌اند. دربارهٔ جایگاه و مرتبهٔ اوتاد نیز اختلاف نظر دیده می‌شود؛ اکثر متون جایگاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا معرفی می‌کنند. اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال می‌دانند. ویژگی مهمی که در طبقات مختلف اولیا به‌چشم می‌خورد آن است که با وفات یکی از آنها فردی از طبقهٔ پایین‌تر جانشین او می‌شود. به این ترتیب، با وفات یکی از اوتاد فردی از طبقهٔ ابدال یا ابرار جایگزین او می‌گردد.[۴]

در آثار ابن‌عربی (۵۶۰-۶۳۸ق‌) گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امام، از جملهٔ همین اوتاد معرفی شده‌اند. نیز، گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفت‌گانه دانسته‌اند که سه تن دیگر قطب و امام هستند. ابن‌عربی گاهی الیاس(ع)، عیسی(ع)، ادریس(ع) و خضر(ع) را از اوتاد معرفی می‌کند. از نظر او این افراد با جسم خود در دنیا حضور دارند و دو تن از آنان امامند و یک تن قطب است. در جای دیگر، ابن‌عربی از شخصی به نام ابن‌جعدون به‌عنوان یکی از اوتاد نام می‌برد که او را در شهر فاس مراکش دیده است. ابن‌عربی در جای دیگر از چهار شخص دیگر یاد می‌کند که دو تن از آنها مردانی فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی و چهارمی خود اوست.[۵]

در روایات شیعی

در قرآن کریم از کوه‌ها به عنوان میخ‌های زمین یاد شده است.[۶] در منابع روایی، اوتاد را به گروه‌های مختلف اولیاء تفسیر کرده‌اند. در روایات شیعه، اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازده‌گانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است که در سلسله‌مراتب ابدال و عبّاد قرار دارند و از محبوب‌ترین بندگان خدا هستند. وقتی که این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به‌کار می‌رود، به این معناست که خداوند به‌سبب آنان ساکنان زمین را از هلاکت حفظ می‌کند؛ به طوری که در نبود آنان زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است. اوتاد به امر او برپا ایستاده‌اند و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به‌صورت انواری بوده که در طرف راست عرش خداوند قرار داشته‌اند.[۷]

تعبیر اوتاد، همسو با تعابیر برخی روایات، دربارهٔ نقش حجت و امام معصوم(ع) در حفظ زمین از نابودی است. از جمله در روایتی از امام سجاد(ع) آمده است: «ما پناه اهل زمین هستیم، همان‌گونه که ستارگان پناه اهل آسمان‌اند. ما کسانی هستیم که خداوند به‌وسیلهٔ ما آسمان را نگاه می‌دارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش. خداوند به‌وسیله ما زمین را نگاه می‌دارد تا اهلش را نلرزاند و نابود نکند، و به واسطه ما باران می‌بارد و اگر از ما کسی در زمین نباشد، همانا زمین اهلش را در خود فرو می‌برد.»[۸]

از پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) نقل است که: «من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی، میخ‌های زمین هستیم؛ خداوند به‌واسطهٔ ما زمین را میخکوب کرده تا اهلش را فرو نَبَرد. پس، هر گاه دوازدهمین فرزندم [از میان] برود، زمین اهل خود را فرو می بَرَد و مهلت داده نمی‌شوند.»[۹]

منابع

  1. لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.
  2. استعلامی، محمد، «اوتاد» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۱، ص۴۲۱.
  3. استعلامی، «اوتاد» فرهنگنامهٔ تصوف و عرفان، ج۱، ص۴۲۱.
  4. لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.
  5. لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.
  6. سورهٔ نبأ، آیهٔ۷.
  7. لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.
  8. الفتّال النيشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، منشورات الرضی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۱۹.
  9. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ میزان الحکمه، درالحدیث، بی‌تا، بی‌جا، ج۱۰، ص۴۲۵.