اثبات وحی از راه عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:


== راه عقلی برای اثبات وحی ==
== راه عقلی برای اثبات وحی ==
بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. انسان با دیدن معجزه یقین میکند که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند و به دلیل همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>
بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. با دیدن معجزه می‌توان یقین کرد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند. همچنین به واسطه‌ی همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۴۵: خط ۴۵:
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =   
  | بازبینی نویسنده =   
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۶


سؤال
آیا وحی از نظر عقلی ممکن است؟

تحقق وحی از نظر عقل ممکن است. زیرا هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به عالم غیب از طریق وحی متصل شوند. هرچند بشر عادی نمی‌تواند تجربه‌ای از وحی بدست آورد. زیرا این ارتباط خاصی است که بین پیامبران و ماورای طبیعت وجود داشته و سبب دست‌یافتن ایشان به حقایق عالم می‌شود.

معنای وحی

وحی در لغت به معنای اشاره سریع است؛ خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. بنا بر این برای بیان ارتباط انبیا با عالم غیب از این کلمه استفاده شده است.[۱]

همچنین وحی در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.[۲]

حقیقت وحی

از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی‌توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد.[۳]

آقای مکارم شیرازی در این باره می‌گوید:

فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی‌فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛[۴]

راه عقلی برای اثبات وحی

بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. با دیدن معجزه می‌توان یقین کرد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند. همچنین به واسطه‌ی همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.[۵]


مطالعه بیشتر

  • جوادی آملی، وحی و رهبری، (مقاله ۵)، ص۳۷۳ تا ص۲۸۸، نشر الزهرا، تهران بی تا.
  • ناصر مکارم، تفسیر نمونه، جلد ۱۳، ص۱۷۳، جلد ۴، ص۲۱۵، ج۱۶ ص۷۵، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۷۹ش.
  • علامه طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۱۶۳، ج۱۵ ص۳۴۷، ج۱۸ ص۶، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۷۲ش.
  • سبحانی، جعفر، الهیات، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ق.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.
  2. حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.
  5. جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.