سلسله حدیث: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
سلسله حدیث به معنای نوشتن تمام راویان [[حدیث]] است. اشخاصی برای ضربه زدن به [[تشیع]]، چیزهایی را به دروغ به [[پیامبر]] اسلام(ص) یا [[ائمه]](ع) نسبت میدادند. این امر لازم داشت تا در نگارش حدیث و علوم مرتبط با آن دقت بیشتری شود. پیامبر و ائمه راهحل این مسئله را نشان داده و مسیر حدیث را روشن کرده و آن نوشتن سلسله راویان احادیث بود. پیامبر(ص) میفرمودند: موقع نوشتن حدیث تمام راویانش را بنویسید که اگر حق بود | سلسله حدیث به معنای نوشتن تمام راویان [[حدیث]] است. اشخاصی برای ضربه زدن به [[تشیع]]، چیزهایی را به دروغ به [[پیامبر]] اسلام(ص) یا [[ائمه]](ع) نسبت میدادند. این امر لازم داشت تا در نگارش حدیث و علوم مرتبط با آن دقت بیشتری شود. پیامبر و ائمه راهحل این مسئله را نشان داده و مسیر حدیث را روشن کرده و آن نوشتن سلسله راویان احادیث بود. پیامبر(ص) میفرمودند: {{متن عربی|موقع نوشتن حدیث تمام راویانش را بنویسید که اگر حق بود پاداش برده و اگر معلوم شد که راوی دروغ گفته وزرش بر گردن او باشد.}}<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۶، ص۳۶۰، بیروت، دار الفکر.</ref> [[امیرالمؤمنین|امیر المؤمنین(ع)]] نیز فرمود: {{متن عربی|هر وقت حدیث نقل میکنید اسناد دهید به کسی که از او شنیدید.}}<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۸۱، باب ۸، حدیث ۳۳۲۵۹، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ ه. ق.</ref> | ||
بر این اساس [[آیتالله خویی(ره)]] مینویسد: نوشتن کتب فهرست (اسامی راویان و مورد اعتماد یا نبودنشان) و سیره در میان اصحاب ائمه(ع)، امری متعارف بوده که برخی از این نوشتهها بدست ما رسیده است.<ref>خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۱، بی جا، بی نا، پنجم، ۱۴۱۳ ه. ق.</ref> | |||
برای تشخیص روایات باید به کتب رجالی مراجعه شود و برای افراد عادی در مسائل فقهی تقلید و عمل مطابق فتاوای مجتهدی جامعالشرایط کافی است. برای شناخت روایت و راویان حدیث، باید علم حدیث یعنی راویشناسی و روایتشناسی و مراجعه به کتابهای رجالی علمای بزرگ آموخته شود. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== | ==مطالعه بیشتر == | ||
* جامع الرواه، محمد بن علی | * جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی. | ||
* خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف حلی. | |||
* | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۲۲: | خط ۲۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = حدیث | ||
|شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = تاریخ حدیث | ||
|شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = - | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۲
سلسله حدیث چیست و چه لزومی در نگارش روایت دارد؟
سلسله حدیث به معنای نوشتن تمام راویان حدیث است. اشخاصی برای ضربه زدن به تشیع، چیزهایی را به دروغ به پیامبر اسلام(ص) یا ائمه(ع) نسبت میدادند. این امر لازم داشت تا در نگارش حدیث و علوم مرتبط با آن دقت بیشتری شود. پیامبر و ائمه راهحل این مسئله را نشان داده و مسیر حدیث را روشن کرده و آن نوشتن سلسله راویان احادیث بود. پیامبر(ص) میفرمودند: «موقع نوشتن حدیث تمام راویانش را بنویسید که اگر حق بود پاداش برده و اگر معلوم شد که راوی دروغ گفته وزرش بر گردن او باشد.»[۱] امیر المؤمنین(ع) نیز فرمود: «هر وقت حدیث نقل میکنید اسناد دهید به کسی که از او شنیدید.»[۲]
بر این اساس آیتالله خویی(ره) مینویسد: نوشتن کتب فهرست (اسامی راویان و مورد اعتماد یا نبودنشان) و سیره در میان اصحاب ائمه(ع)، امری متعارف بوده که برخی از این نوشتهها بدست ما رسیده است.[۳]
برای تشخیص روایات باید به کتب رجالی مراجعه شود و برای افراد عادی در مسائل فقهی تقلید و عمل مطابق فتاوای مجتهدی جامعالشرایط کافی است. برای شناخت روایت و راویان حدیث، باید علم حدیث یعنی راویشناسی و روایتشناسی و مراجعه به کتابهای رجالی علمای بزرگ آموخته شود.
مطالعه بیشتر
- جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی.
- خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف حلی.