صابئین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه فرعی۱ = متفرقات معارف در قرآن
  | شاخه فرعی۱ = صابئین
  | شاخه فرعی۲ = اشخاص و اقوام
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ ‏۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۹

سؤال

صابئین چه کسانی هستند؟


درگاه‌ها
واژه-ها.png


غسل تعمید صابئین

«صابئین» جمع «صابی» به معنای فرورفتن در آب[۱] به کسانی گفته می‌شود که افزون بر ایمان به خدا و معاد، خود را پیرو حضرت یحیی(ع) می‌دانند. صابئین، بیشتر گوشه‌گیر و منزوی بوده و در کنار رودخانه‌ها و دریاها زندگی می‌کنند. آن‌ها افزون بر اعتقاد ویژه به ستارگان، معتقدند که باید غسل‌های متعددی را در تابستان و زمستان در رودخانه‌ها و آب‌های جاری انجام دهند.

محققان نام صابئین را برای دو گروه متفاوت از یکدیگر دانسته‌اند:

  • گروهی که ماندائی نیز خوانده می‌شوند و پیرو یحیی(ع) هستند.
  • صابئین حران، فرقهٔ مشرک که مدت‌ها در دوره اسلام وجود داشتند.[۱]

نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.[۲] برخی محققان معتقدند نامی که در قرآن آمده، اشاره به گروه اول دارد.[۱] نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.[۳]

نام صابئین، در سوره حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کرده‌اند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند. آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات می‌نویسد: آنها جمعیتی از پیروان حضرت نوح(ع) بوده‌اند.[۴] اما در تفسیر قمی آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت می‌کنند.[۵] طبرسی در تفسیر «مجمع البیان» به نقل از قتاده، آورده است: «صابئین قومی هستند که عبادت نجوم در دین آن‌ها است. افزون بر این، به خدا و معاد و بعضی از پیامبران اعتقاد دارند. در حقیقت این‌ها ستاره‌پرست هستند». محققان در ستاره‌پرست دانستن این قوم، اشکال کرده‌اند و ستاره‌پرست را گروه دیگری دانسته‌اند که صابئین در قرآن، اشاره‌ای به آن‌ها ندارد.


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ دهخدا، «لغت‌نامه، واژه صابئین»، سایت واژه یاب.
  2. بقره:۶۲، حج:۱۷، مائده:۶۹.
  3. تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۱.
  4. تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۲۸۸
  5. تفسیر قمی، ج۱، ص۴۸.