مشورت نادرست پیامبر در بارور کردن نخل‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش

نسخهٔ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۲

شبهه

آیا پيامبران هیچگاه دچار اشتباه و خطا نمى شدند؟ در مسند احمد از طلحه نقل شده كه با پيغمبر در نخلستان مدينه مى رفتيم. مردمانى را ديدند كه بر سر درختان رفته‌اند; حضرت پرسيد كه اينان چه مى كنند؟ جواب دادند از نر به مادّه تلقيح مى كنند. پيغمبر(ص) گفت: فكر نكنم اين كار اثرى داشته باشد. چون سخن پيغمبر را شنيدند، دست از كارشان كشيدند و اتفاقاً آن سال، نخل ها محصولى نداد. خبر به پيامبر رسيد. گفت: «اين گمانى بود كه من بردم، اگر تلقيح اثر دارد، حتماً انجام دهيد; چرا كه من بشرى مثل شما هستم و ظنّم ممكن است خطا يا صواب باشد، و ليكن اگر برايتان گفتم خداوند چنين و چنان مى گويد بدانيد كه بر خدا دروغ نمى بندم».

عصمت انبیا از هر گونه خطا و اشتباه

تقريباً همه انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(ع)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. امام رضا(ع) در وصف رهبران الهى فرمودند: «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» (شخصى كه خداوند وى را براى اداره امور بندگانش بر مى‌گزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايى‌هاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است.

آگاهی انبیاء و امامان از تمامی حقایق هستی

«عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد. اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمى‌دهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان نظريه‌هاى گوناگونى قابل طرح است كه بر اساس يكى از آن ها پيامبران و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملى‌شان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آورده‌اند، ملاک رفتار خود قرار دهند. براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديده‌هاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آن ها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه ى غيب الهى، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند.

غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما

داستان جلوگيرى رسول خدا(ص) از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مى‌نمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشته‌باشد. از سوى ديگر، چگونه مى توان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوخته‌اند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديده‌اند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مى‌گشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!

منابع

متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.