مشورت نادرست پیامبر در بارور کردن نخل‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان شبهه}}
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عصمت از خطا داراى ابعاد گوناگون و دقيقى است كه بى توجّهى به آن ها، ره زن انديشه ى بسيارى از افراد گرديده است. تقريباً همه ى انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(عليهم السلام)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. براى نمونه، امام رضا(عليه السلام) در وصف رهبران الهى مى فرمايد:
عصمت انبیا از هر گونه خطا و اشتباه
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» ;
تقريباً همه انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(ع)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. امام رضا(ع) در وصف رهبران الهى فرمودند:
(شخصى كه خداوند وى را براى اداره ى امور بندگانش بر مى گزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راه نمايى هاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است.
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» (شخصى كه خداوند وى را براى اداره امور بندگانش بر مى‌گزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايى‌هاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است.  
در اين ميان، عصمت از خطا در امور عادّى (فردى و اجتماعى) از حساسيّت ويژه اى برخوردار بوده و برخى از دير باوران را وا داشته است كه از لابه لاى صفحات تاريخ به جمع آورى لغزش هاى معصومان بپردازند. در اين جا ابتدا سخن يكى از نويسندگان معاصر را در اين باره مى آوريم و سپس به بررسى اين ديدگاه مى پردازيم.
 
تلقّی مطلق از عصمت که بنا بر آن، انبیا مطلقاً سهو و خطا نمی‌کنند و هر چه در هر باره بگویند عین حقیقت است، وقتی در مجموعهٔ دستگاه مند دینی مورد نقد و بررسی و آزمون قرار می‌گیرد، تأیید نمی‌شود؛ چرا که بنا به پاره ای قراین تاریخی، در مواردی مثلاً پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در امور خارجى و تكوينى تشخيصى داده و نظرى ابراز داشته اند، امّا صواب و مطابق با واقع نبوده است; براى مثال، در غزوه ى بدر، محلّى را براى زدن اردو تعيين مى كنند; حباب بن منذر مى گويد اين نقطه از نظر سوق الجيشى و فنون نظامى مناسب نيست و حضرت به عنوان نظر مشورتى بِه تر و فنّى تر و كارشناسانه تر مى پذيرد.
 
   
   


نقد و بررسى
مسئله «عصمت از خطا» رابطه اى جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.  اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بى تلقيح ثمرى نمى دهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. در باره ى گستره ى علم معصومان نيز نظريه هاى گوناگونى قابل طرح است  كه بر اساس يكى از آن ها پيامبران و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند; هر چند وظيفه ى عملى شان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادّى به دست آورده اند، ملاك رفتار خود قرار دهند.  براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديده هاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آن ها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه ى غيب الهى، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند.
1. مسئله ى «عصمت از خطا» رابطه اى جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.  اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بى تلقيح ثمرى نمى دهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. در باره ى گستره ى علم معصومان نيز نظريه هاى گوناگونى قابل طرح است  كه بر اساس يكى از آن ها پيامبران و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند; هر چند وظيفه ى عملى شان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادّى به دست آورده اند، ملاك رفتار خود قرار دهند.  براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديده هاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آن ها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه ى غيب الهى، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند.
دست را بر اژدها آن كس زند***كه عصا را دستش اژدرها كند
دست را بر اژدها آن كس زند***كه عصا را دستش اژدرها كند
سرّ غيب آن را سزد آموختن***كه ز گفتن لب تواند دوختن
سرّ غيب آن را سزد آموختن***كه ز گفتن لب تواند دوختن

نسخهٔ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۳

شبهه

آیا پيامبران هیچگاه دچار اشتباه و خطا نمى شدند؟ در مسند احمد از طلحه نقل شده كه با پيغمبر در نخلستان مدينه مى رفتيم. مردمانى را ديدند كه بر سر درختان رفته‌اند; حضرت پرسيد كه اينان چه مى كنند؟ جواب دادند از نر به مادّه تلقيح مى كنند. پيغمبر(ص) گفت: فكر نكنم اين كار اثرى داشته باشد. چون سخن پيغمبر را شنيدند، دست از كارشان كشيدند و اتفاقاً آن سال، نخل ها محصولى نداد. خبر به پيامبر رسيد. گفت: «اين گمانى بود كه من بردم، اگر تلقيح اثر دارد، حتماً انجام دهيد; چرا كه من بشرى مثل شما هستم و ظنّم ممكن است خطا يا صواب باشد، و ليكن اگر برايتان گفتم خداوند چنين و چنان مى گويد بدانيد كه بر خدا دروغ نمى بندم».

عصمت انبیا از هر گونه خطا و اشتباه تقريباً همه انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(ع)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. امام رضا(ع) در وصف رهبران الهى فرمودند: «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» (شخصى كه خداوند وى را براى اداره امور بندگانش بر مى‌گزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايى‌هاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است.



مسئله «عصمت از خطا» رابطه اى جدايى ناپذير با علم معصومان دارد. اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بى تلقيح ثمرى نمى دهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. در باره ى گستره ى علم معصومان نيز نظريه هاى گوناگونى قابل طرح است كه بر اساس يكى از آن ها پيامبران و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند; هر چند وظيفه ى عملى شان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادّى به دست آورده اند، ملاك رفتار خود قرار دهند. براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديده هاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آن ها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه ى غيب الهى، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند. دست را بر اژدها آن كس زند***كه عصا را دستش اژدرها كند سرّ غيب آن را سزد آموختن***كه ز گفتن لب تواند دوختن در خور دريا نشد جز مرغ آب***فهم كن و اللّه اعلم بالصواب 2. مشورت پيامبر با اصحاب نيز در همين چارچوب قرار مى گيرد. بناى اديان الهى بر آن نيست كه وحى آسمانى جانشين عقل مردمان گردد و پيامبر خدا همواره بِه ترين راه كار ممكن را پيش كش امّت خويش سازد. افزون بر اين كه، مشورت با زير دستان به لحاظ تربيتى داراى فوايد فراوانى است كه چه بسا پرداختن بهايى سنگين را در برابر آن، موجّه مى سازد. از اين رو، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) هر چند بر اساس علم خدادادى از مناسب ترين شيوه براى عمل آگاهى دارد، امّا گاه مصلحت در اين است كه با اصحاب خود به مشورت بنشيند و از اين راه به اهدافى عالى تر دست يابد. طبيعى است كه در چنين شرايطى، خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نيز هم چون ديگر افراد نظر خويش را بر اساس شواهد و قراين عادى اعلام مى دارد و در اين راستا از علوم ويژه ى الهى بهره نمى گيرد. 3. داستان جلوگيرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مى نمايد. به راستى آيا پذيرفتنى است كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشته باشد؟ از سوى ديگر، چگونه مى توان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوخته اند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پى آمدهاى آن را ديده اند، بدون هيچ گونه چون و چرا دست از اين كار بشويند (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مى گشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!

منابع

متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.