ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟
ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در فقه شیعه دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات شخص
{{جعبه اطلاعات شخص
  | عنوان = ابن ادریس حلی
  | عنوان = ابن ادریس حلی
  | تصویر =
  | تصویر =آرامگاه ابن ادریس.jpg
  | اندازه تصویر =
  | اندازه تصویر =
  | توضیح تصویر =
  | توضیح تصویر =آرامگاه ابن ادریس در شهر حله عراق
  | نام کامل =
  | نام کامل =فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی
  | سرشناسی =
  | سرشناسی =فقیه قرن ششم
  | تولد = ۵۴۳ق
  | تولد = ۵۴۳ق
  | وفات =
  | وفات =۵۹۷ یا ۵۹۸ق
  | استادان =
  | استادان = ابن زهره
  | شاگردان =
  | شاگردان =
  | تالیفات =
  | تالیفات =السرائر
  | تحصیلات =
  | تحصیلات =
  | مذهب = شیعه
  | مذهب = شیعه
  | زمینه فعالیت =
  | زمینه فعالیت =فقه و اصول
  | علت شهرت =
  | علت شهرت = مخالفت با خبر واحد و مطرح کردن عقل به عنوان منبع استنباط احکام فقهی
  | خویشان سرشناس =
  | خویشان سرشناس =شیخ طوسی
  | نحوه درگذشت =
  | نحوه درگذشت =
  | محل دفن =حله
  | محل دفن =حله عراق
  | وبگاه =
  | وبگاه =
}}
}}
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}'''ابن ادریس حلی'''، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم. ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود فقه برخاست و سبب تحول فقه شیعه در زمان خود شد. فقیهان از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از [[شیخ طوسی]]، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و ابتکار و اندیشه آزادش، بیانگر جایگاه اوست.
 
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود و به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت. پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.
 
اعتقاد به عدم حجیت [[خبر واحد]] از مهمترین مبانی ابن ادریس است. او عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرد و آن را موجب نابودی اسلام می‌دانست. وی معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن این اخبار می‌دانست.
 
کتاب [[السرائر]] مشهورترین و مهم‌ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می‌شود. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
'''اِبْنِ اِدْریس،''' فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳–۵۹۸ق / ۱۱۴۸–۱۲۰۲م)، از فقیهان بزرگ امامیه. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی‌جمعه ۱۸ شوال ۵۹۸ق / ۵۹۷ق را ذکر کرده است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
ابن اِدریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی متولد ۵۴۳ق،<ref>تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۹۰.</ref> از فقیهان بزرگ امامیه در قرن ششم است. در مورد وفات او اختلاف است. برخی ۵۹۸ق و برخی ۵۹۷ق را ذکر کرده‌اند.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref> وی منسوب به [[شهر حلّه]] در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
 
== جایگاه ==
فقیهان و شرح‌حال‌نگاران، از [[اهل‌سنت]] و شیعه، ابن‌ادریس را به «علو مقام و کثرت فهم و علم» ستوده و از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> درباره ابن ادریس گفته‌اند او با شجاعت تمام باب اجتهاد را باز نمود و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه شیعه گردید.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref>
 
[[شهید اول]] او را با عبارات «شیخ امام، علامه، شیخ العلماء و رئیس المذهب» ستوده است. محقق دوم نیز می‌نویسد: «روایت می‌کنم تمام تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق، حبر العلماء، فخر الملة و الحق و الدین، ابی عبدالله محمد بن ادریس حلی را.» [[شیخ حر عاملی]] می‌نویسد: «دانشمندان متاخر ما، ابن ادریس را بسیار ستوده‌اند».<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۰.</ref> شهید مطهری درباره ابن ادریس گفته است: «ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. به حریت فکر معروف است و صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.</ref>
 
[[صلاح‌الدین صفدی]] (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و [[ابن داوود حلی]] (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخ‌الفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. گفته شده تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که گفته‌اند باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
 
== احیای فقه شیعه ==
در کتاب‌های تاریخ فقه شیعه از دوره صد ساله پس از شیخ طوسی تا عهد ابن ادریس حلی، به دوره رکود فقه شیعه یا دوره مقلّدین شیخ طوسی یاد می‌شود. این مطلب، در بسیاری از کتب تراجمی که به زندگانی این ادریس پرداخته‌اند نیز تکرار شده است.<ref>گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها ص۲۳۲ و۳۲۹–۳۳۰. به نقل از: «[https://malekian.kateban.com/post/4811 دوره رکود وتقلید یا دوره تبیین واستحکام]»، سایت روایت و درایت، محمدباقر ملکیان، تاریخ درج مطلب: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.</ref> با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد. او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی فراخواند.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
 
ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود و ایستایی فقه برخاست، و حیات تازه‌ای به فقه اسلامی داد. با ظهور او شیوه‌های بحث دگرگون شد و مسائل فقهی به اسلوبی استدلالی روی آورد و ابواب جدیدی در فقه گشوده شد، در حالی که پیش از آن این چنین نبود. دگرگونی بنیادی در شیوه و روش فقهی و چگونگی استنباط تنها توسط ابن ادریس به انجام رسید.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۸ و ۴۹.</ref>
 
ابن ادریس به گونه بی‌سابقه‌ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع می‌شود، و تا زمان محقق حلی ادامه می‌یابد. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن‌ادریس بود. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>


حلّی، ابن‌ادریس، فقیه مهم و تأثیرگذار امامی در قرن ششم. وی منسوب به شهر حلّه* در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنی‌عجل، قبیله‌ای از بکربن وائل* از شاخه ربیعه رجوع کنید به سمعانی، ج۴، ص۱۶۰) نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
برخی گفته‌اند انتقادات ابن ادریس در آن دوره چندان موفق نبود و هواداری نیافت اما چون حرکت و جنبشی، در راه خارج ساختن فقه شیعی از جمود و تحجر بود به نوبه خود خدمتی شایسته به اجتهاد و سیر تکاملی فقه نمود. مشخصه اصلی روش او همان روح نقد، اعتقاد به تفکر آزاد، و آسیب‌پذیر دانستن اجتهادات و اندیشه‌هاست که در دیباچه و خاتمه کتاب سرائر خود بدان اشاره کرده و گویای آزاداندیشی و روح نقد علمی اوست.<ref>مدرسی، سید حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.</ref>


== جایگاه ==
=== نقد به فقه شیخ طوسی ===
...
ابن ادریس روحی نقاد داشت و با آرای شیخ طوسی سخت به مقابله برخاست و روش وی را در فقه به شدت مورد انتقاد قرار داد؛ به طوری که خشونت او در این مورد، در مآخذ متأخرتر نوعی تجاوز از حد و سنت‌شکنی تلقی گردیده است.<ref>مدرسی، سید حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.</ref>
 
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref> وی که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشود. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> ابن ادریس با نقد افکار علمی شیخ طوسی خدمت بزرگی را به اجتهاد و فقاهت کرد و در عمل، انفتاح باب اجتهاد را تداوم بخشید.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۱۴.</ref>
 
برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ طوسی بی‌احترامی نموده است. اما محققان گفته‌اند چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است، حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد. و گاه لحنش بسیار تند می‌شد. اما احترام به شیخ طوسی را فرو نمی‌نهاد.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
 
== جایگاه عقل در فقه ابن ادریس ==
مشهور است که ابن ادریس اولین کسی است که عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط احکام فقهی لحاظ کرده است. در میان عقل‌گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه و اصول فقه یک نقطه عطف به حساب می‌آید و در تبیین و بررسی مباحث کلامی نیز بیشتر از عقل بهره جسته است.<ref>شریعتمداری، حمیدرضا، و مرتضی توکلی محمدی، «عقل‌گرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)»، پژوهشنامه کلام، سال اول، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص ۲۷ و ۳۱.</ref> وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع می‌داند.<ref>مطلبی، سید محمدموسی، و حسن جمشیدی، «دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس»، آموزه‌های فقه مدنی، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش. ص۱۲۳.</ref>[[پرونده:موسوعه ابن ادریس.gif|بندانگشتی|موسوعه ابن ادریس حلی در چهارده مجلد با تحقیق آیت‌الله خرسان|282x282پیکسل]]
پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده و می‌نویسد: هر گاه در مسئله‌ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند.» پس از ابن ادریس، محقق حلی به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>
 
ابن ادریس در سرائر می‌نویسد: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسی تقلید نمی‌کنم». او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان می‌کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنت رسول خداست که به‌طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان می‌توانند در مسائل شرعی بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعی است».<ref>ابن إدریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶ و ۵۱.</ref>
 
== عدم حجیت خبر واحد ==
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راویش هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن اخبار می‌داند. او در عمل نکردن به اخبار آحاد به آیه ۳۶ [[سوره اسراء]]: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم» استناد کرده است.<ref>غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره ۱۶، شماره ۶۰، شهریور ۱۳۹۹ش، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.</ref> ابن‌ادریس بیشتر اخبار [[کتب اربعه شیعه|کتب اربعه]] را خبر واحد محفوف به قرائن نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.<ref>بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.</ref>


صفدی (۲ / ۱۸۳) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی او را شیخ‌الفقها خوانده است (ص ۴۲۸). شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ مسندنشینان فقاهت شیعه خوشه‌چینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نک: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد (ابن‌ادریس، جم) و گاه لحنش بسیار تند می‌شد (همو، ۴۳۲)، اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد می‌کرد (همو، ۵). مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب ''طهارت سرائر'' دربارهٔ شیخ طوسی گفته: «و خالی شیخ الاعاجم ابوجعفر الطوسی یفوح [در اصل: یفوه؛ قس: ابن ادریس، ۹] مِن فیه رائحةُ النجاسة» (۲ / ۷۷)، لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمی‌شود و احتمال می‌رود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «... انّ اباجعفر یفوح من فیه رائحة تسلیم …» (ابن ادریس، ۹) که ابداً جنبه رکیکی ندارد.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند [[ابن‌شهر آشوب]]، [[طبرسی|طَبْرِسی]]، و [[ابن‌زهره]] هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


به نظر محققان، بیشتر فقیهانِ پس از شیخ‌طوسی، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقادی که به شیخ طوسی داشتند، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی می‌کردند؛ ازاین‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد. در این میان شماری معدود از فقها مانند ابن‌ادریس، که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
== عدم اِعراض از اخبار ==
عدم اعتقاد ابن ادریس به خبر واحد موجب شد فقیهان زمان او و برخی مانند ابن داود که معاصر علامه حلی است، در رجال خود بنویسد: «ابن ادریس به کلی از اخبار اهلبیت(ع) دوری جسته است.»<ref>عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهای نامدار شیعه»، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱؛ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref> اما گفته شده او از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref> [[یوسف بحرانی]] نیز این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


فقها و شرح‌حال‌نگاران، از اهل سنّت و شیعه، ابن‌ادریس را به علو مقام و کثرت فهم و علم ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند. برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ‌طوسی بی‌احترامی نموده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانسته‌اند. اما چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است (برای نمونه رجوع کنید به خویی، ج ۱۵، ص ۶۴–۶۵)، حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. به نظر ابن‌داوود حلّی (ص ۲۶۹)، ابن‌ادریس به‌طور کلی از احادیث اهل بیت علیهم‌السلام اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی (ص ۲۷۹) این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی (ص۲۸۰) باتوجه به اینکه خودِ ابن‌داوود حلّی (همان‌جا) ابن‌ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر می‌کرد.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
[[ابوعلی حائری]] (درگذشته ۱۲۱۶ق) در مقابل سخن ابن داود در کتاب منتهی المقال می‌نویسد: «گزاف‌گویی ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او، بر کسی پوشیده نیست، چه که نکوهش از این دانشمند بزرگ، مخصوصاً با این علتی که ذکر کرده (که چون خبر واحد را معتبر نمی‌دانسته، به کلی از اخبار اهل بیت(ع) دوری جسته است) چندان بی‌پایه است که حد ندارد، زیرا: اولا: عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وی به بسیاری از اخبار-مخصوصا که او در آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزی نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد. ثانیا:در میان فقهای ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است، بلکه جمعی از بزرگان علما، مانند سید مرتضی، ابو المکارم ابن زهره، ابن قبه و دیگران نیز عمل به خبرواحد را معتبر نمی‌دانند. پس اگر عمل نکردن به خبر واحد، موجب تضعیف ابن ادریس باشد، باید این بزرگان را هم تضعیف کرد، در صورتی که هیچ‌کس آنها را ضعیف ندانسته است.»<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.</ref>[[پرونده:کتاب-السرائر.jpg|بندانگشتی|296x296پیکسل|«السرائر» مهم‌ترین کتاب ابن ادریس]]


== آرا و اندیشه‌ها ==
== السرائر ==
ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همان‌جا او را ستوده است (ص ۴۹۸). بحرانی می‌نویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند (ص ۲۷۶)، ولی در دوره‌های بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را توثیق کرده است (۱ / ۱۶، ۳۳). معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد روایات اندکی بی‌دقت بوده، صحیح دانسته‌اند (شوشتری، ۸ / ۴۵؛ خویی، ۱۵ / ۶۳). ابن‌ادریس چنان‌که از کتاب ''سرائر''، به خصوص بخش مستطرفات آن برمی‌آید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست می‌دهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده می‌شود. همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است (نک: ابن‌داوود، ۵–۶). ابن‌ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه می‌توان از ''مصباح المتهجّد'' شیخ طوسی (در جمادی‌الاولی ۵۷۰ق) و ''قرب الاسناد'' حمیری (در رمضان ۵۷۴ق) نام برد.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه است. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است. در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. ه برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶؛ ج ۱، ص۵۰–۵۱) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب (ذیل إسراء: ۳۶)، طَبْرِسی (ذیل حجرات: ۶) و ابن‌زهره (ص ۳۲۹) هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است (همان، ج ۱، ص ۱۲۷، ۳۳۰)، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست (خویی، ج ۱۵، ص ۶۴)؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است (برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۳۴۲، ج ۲، ص ۳۷۵، ج ۳، ص ۷۸، ۳۷۵). از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. هرچند ابن ادریس در سرائر، اقوال فقهای بسیاری را نقل و نقد کرده، اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای شیخ‌طوسی پرداخته است. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> ابن ادریس خود درباره کتاب السرائر می‌گوید در روشی که در این کتاب برگزیدم راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>


== آثار ==
عمل نکردن به اخبار آحاد، توجه زیاد به آیات قرآن، بر اجماع تکیه کردن، بسیار به آرای شیخ طوسی پرداختن، نظرات دیگر فقها را به همراه نقد و بررسی بیان کردن، اجتناب تام از تقلید، پرداختن به نظرات اهل سنت و بررسی برخی از مسائل فقهی به‌گونه تطبیقی، از عمده‌ترین ویژگی‌های این کتاب است.<ref>هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹.</ref>
'''آثار چاپی:'''


۱. ''السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی''، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطهٔ آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنان‌که از دو موضع کتاب (صص ۱۷۰، ۴۰۱) برمی‌آید وی در خلال سالهای ۵۸–۵۸۸ق / ۱۱۹۱–۱۱۹۲م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در ۱۲۴۷و ۱۲۷۰ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان ا''لنوادر او مستطرفات السرائر'' جداگانه در ۱۴۰۸ق با مقدمه‌ای تحقیقی و حواشی در قم به چاپ رسیده است؛ ۲. منتخب ''تبیان'' شیخ طوسی، این کتاب به کوشش سید مهدی رجائی در ۱۴۰۹ق در قم نشر یافته است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
== دیگر آثار ==
* شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است<ref>«[https://mtif.ir/book/60072/حاشیة-ابن-ادریس-علی-الصحیفة-السجادیة حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة]»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>
* التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
* مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
* خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است.
* رسالة فی معنی الناصب.
* مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخهٔ او در کتاب السرائر است و به‌طور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر به‌شمار می‌رود.<ref>«[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=249255&typeinfo=23&catid=24113 ابن ادریس حلی]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>


مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتابالسرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است (بناری، ص ۱۳۵، ۳۱۸). در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است و در میان آنها، احادیث نادر و منحصر به فردی نیز دیده می‌شود. مستطرفات السرائر در ۱۴۰۸ در قم جداگانه چاپ شده است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
=== موسوعه ابن ادریس ===
مجموعه آثار ابن ادریس، در چهارده مجلد با عنوان [[موسوعه ابن ادریس]] با تحقیق [[محمد مهدی خرسان]] توسط انتشارات دلیل ما در سال ۱۳۸۷ش به چاپ رسید.<ref>«[https://noorlib.ir/book/info/10848/موسوعة-ابن-إدریس-الحلي موسوعة ابن إدریس الحلی]»، کتابخانه دیجیتالی نور، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>


ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانآ نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است. هرچند ابن‌ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانآ نقد کرده (برای نام فقها رجوع کنید به بناری، ص ۲۱۶–۲۲۳)، اما عمدتآ به نقد و بررسی آرای فقهی و احیاناً اصولی شیخ‌طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته و شماری دیگر را نپذیرفته است، به‌طوری که می‌توان سرائر را کتابی در نقد آثار شیخ به‌شمار آورد. تألیف این کتاب و نیز کتاب غنیةالنزوع (اثر ابن‌زهره) در چند سال پیشتر، که به نقد آرای اصولی شیخ‌طوسی در عدةالاصول پرداخته بود، بیانگر پیشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشه‌جویی و نقادی در آرای شیخ بود. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند. بهره‌گیری از اصول فقه در استنباط مسائل فقهی در سرائر بسیار چشمگیر است. در سرائر فتاوای نادری نیز دیده می‌شود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق یتیم هاشمی برای دریافت خمس (ج ۱، ص ۴۹۶) و جواز شستن دست و صورت از پایین در وضو (ج ۱، ص ۹۹؛ علی‌همت بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن‌ادریس، قم ۱۳۸۱ش؛<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
مقدمه، اکمال و منتخب تفسیر التبیان در ۵ مجلد، حاشیه صحیفه السجادیه در ۱ مجلد، اجوبه المسائل در ۱ مجلد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی در ۶ مجلد و مستطرفات السرائر در ۱ مجلد، موسوعه ابن ادریس را شامل می‌شود.<ref>ابن إدریس الحلی، موسوعة ابن إدریس الحلی، تحقیق: محمدمهدی خرسان، قم، دلیل ما، ج۱، ص۲ (شناسنامه کتاب).</ref>


== اساتید ==
== اساتید ==
مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از: عبداللّه بن جعفر دوریستی*، علی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی، عربی‌بن مسافر عبادی، عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد* و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی، ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع) و ابن‌شهر آشوب<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از:
{{ستون|۲}}
* عبداللّه بن جعفر دوریستی
* علی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی
* عربی‌بن مسافر عبادی
* عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی
* ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع)
* ابن‌شهر آشوب<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
{{پایان}}


== شاگردان ==
== شاگردان ==
برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از: فخاربن مَعْد موسوی.
برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از:
 
{{ستون|۲}}
نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما  
* فخاربن مَعْد موسوی
 
* نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما
ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط  
* ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط
* سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی
* جعفربن احمد قمرویه حائری
* بهاءالدین ورّام
* حسن‌بن یحیی حلّی.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
{{پایان}}


سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی، برادرزاده ابن‌زهره حلبی، جعفربن احمد قمرویه حائری.
== مرقد ابن ادریس ==
[[پرونده:ابن ادریس مقبره.jpg|بندانگشتی|مقبره ابن ادریس در حله عراق|267x267پیکسل]]
آرامگاه ابن ادریس، در محله «جبل»، در غرب [[شهر حله]] قرار دارد و گویا در گذشته، کنار جاده اصلی نجف- بغداد واقع بوده است. در این زیارتگاه، قبر دو تن از شخصیت‌های شیعه، یعنی ابن ادریس حلّی و سید جلال‌الدین احمد بن یحیی، قرار دارد.<ref>فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاه‌های عراق (معرفی زیارتگاه‌های مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بی‌تا، ج۲، ص۵۴.</ref>


بهاءالدین ورّام.
مقبره ابن‌ادریس در گذشته، شامل اتاق ساده‌ای با گنبدی از آجر و گچ بود که کنار آن، مسجد یا مدرسه‌ای وجود داشت که به مرور زمان از بین رفته و اثری از آن، باقی نمانده بود. بازسازی و توسعه بنای مرقد ابن ادریس در سال ۱۳۸۱ق صورت گرفت.<ref>فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاه‌های عراق (معرفی زیارتگاه‌های مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بی‌تا، ج۲، ص۵۷.</ref>


و حسن‌بن یحیی حلّی، پدر محقق حلّی<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
== مطالعه بیشتر ==
* '''زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس'''، علی‌همت بناری، قم، ۱۳۸۱ش.
* '''اندیشه سیاسی ابن ادریس'''، علی خالقی، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
* '''نقدهای ابن ادریس حلی بر دیدگاه‌های فقهی شیخ طوسی'''، محمد پازوکی، حبله رود، سمنان، ۱۴۰۰ش.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۸۰: خط ۱۳۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۳

سؤال

ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در فقه شیعه دارد؟

ابن ادریس حلی
ابن ادریس حلی
آرامگاه ابن ادریس در شهر حله عراق
نام کاملفخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی
سرشناسیفقیه قرن ششم
تولد۵۴۳ق
وفات۵۹۷ یا ۵۹۸ق
استادانابن زهره
تالیفاتالسرائر
مذهبشیعه
زمینه فعالیتفقه و اصول
علت شهرتمخالفت با خبر واحد و مطرح کردن عقل به عنوان منبع استنباط احکام فقهی
خویشان سرشناسشیخ طوسی
محل دفنحله عراق
درگاه‌ها
واژه-ها.png
حوزه-و-روحانیت.png


ابن ادریس حلی، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم. ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود فقه برخاست و سبب تحول فقه شیعه در زمان خود شد. فقیهان از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و ابتکار و اندیشه آزادش، بیانگر جایگاه اوست.

ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود و به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت. پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.

اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. او عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرد و آن را موجب نابودی اسلام می‌دانست. وی معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن این اخبار می‌دانست.

کتاب السرائر مشهورترین و مهم‌ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می‌شود. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است.

زندگی‌نامه

ابن اِدریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی متولد ۵۴۳ق،[۱] از فقیهان بزرگ امامیه در قرن ششم است. در مورد وفات او اختلاف است. برخی ۵۹۸ق و برخی ۵۹۷ق را ذکر کرده‌اند.[۲] وی منسوب به شهر حلّه در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.[۳]

جایگاه

فقیهان و شرح‌حال‌نگاران، از اهل‌سنت و شیعه، ابن‌ادریس را به «علو مقام و کثرت فهم و علم» ستوده و از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند.[۴] درباره ابن ادریس گفته‌اند او با شجاعت تمام باب اجتهاد را باز نمود و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه شیعه گردید.[۵]

شهید اول او را با عبارات «شیخ امام، علامه، شیخ العلماء و رئیس المذهب» ستوده است. محقق دوم نیز می‌نویسد: «روایت می‌کنم تمام تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق، حبر العلماء، فخر الملة و الحق و الدین، ابی عبدالله محمد بن ادریس حلی را.» شیخ حر عاملی می‌نویسد: «دانشمندان متاخر ما، ابن ادریس را بسیار ستوده‌اند».[۶] شهید مطهری درباره ابن ادریس گفته است: «ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. به حریت فکر معروف است و صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.»[۷]

صلاح‌الدین صفدی (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخ‌الفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. گفته شده تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که گفته‌اند باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.[۸]

احیای فقه شیعه

در کتاب‌های تاریخ فقه شیعه از دوره صد ساله پس از شیخ طوسی تا عهد ابن ادریس حلی، به دوره رکود فقه شیعه یا دوره مقلّدین شیخ طوسی یاد می‌شود. این مطلب، در بسیاری از کتب تراجمی که به زندگانی این ادریس پرداخته‌اند نیز تکرار شده است.[۹] با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد. او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی فراخواند.[۱۰]

ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود و ایستایی فقه برخاست، و حیات تازه‌ای به فقه اسلامی داد. با ظهور او شیوه‌های بحث دگرگون شد و مسائل فقهی به اسلوبی استدلالی روی آورد و ابواب جدیدی در فقه گشوده شد، در حالی که پیش از آن این چنین نبود. دگرگونی بنیادی در شیوه و روش فقهی و چگونگی استنباط تنها توسط ابن ادریس به انجام رسید.[۱۱]

ابن ادریس به گونه بی‌سابقه‌ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع می‌شود، و تا زمان محقق حلی ادامه می‌یابد. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن‌ادریس بود. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت.[۱۲]

برخی گفته‌اند انتقادات ابن ادریس در آن دوره چندان موفق نبود و هواداری نیافت اما چون حرکت و جنبشی، در راه خارج ساختن فقه شیعی از جمود و تحجر بود به نوبه خود خدمتی شایسته به اجتهاد و سیر تکاملی فقه نمود. مشخصه اصلی روش او همان روح نقد، اعتقاد به تفکر آزاد، و آسیب‌پذیر دانستن اجتهادات و اندیشه‌هاست که در دیباچه و خاتمه کتاب سرائر خود بدان اشاره کرده و گویای آزاداندیشی و روح نقد علمی اوست.[۱۳]

نقد به فقه شیخ طوسی

ابن ادریس روحی نقاد داشت و با آرای شیخ طوسی سخت به مقابله برخاست و روش وی را در فقه به شدت مورد انتقاد قرار داد؛ به طوری که خشونت او در این مورد، در مآخذ متأخرتر نوعی تجاوز از حد و سنت‌شکنی تلقی گردیده است.[۱۴]

ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود.[۱۵] وی که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشود. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.[۱۶] ابن ادریس با نقد افکار علمی شیخ طوسی خدمت بزرگی را به اجتهاد و فقاهت کرد و در عمل، انفتاح باب اجتهاد را تداوم بخشید.[۱۷]

برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ طوسی بی‌احترامی نموده است. اما محققان گفته‌اند چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است، حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است.[۱۸] وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد. و گاه لحنش بسیار تند می‌شد. اما احترام به شیخ طوسی را فرو نمی‌نهاد.[۱۹]

جایگاه عقل در فقه ابن ادریس

مشهور است که ابن ادریس اولین کسی است که عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط احکام فقهی لحاظ کرده است. در میان عقل‌گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه و اصول فقه یک نقطه عطف به حساب می‌آید و در تبیین و بررسی مباحث کلامی نیز بیشتر از عقل بهره جسته است.[۲۰] وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع می‌داند.[۲۱]

موسوعه ابن ادریس حلی در چهارده مجلد با تحقیق آیت‌الله خرسان

پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده و می‌نویسد: هر گاه در مسئله‌ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند.» پس از ابن ادریس، محقق حلی به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».[۲۲]

ابن ادریس در سرائر می‌نویسد: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسی تقلید نمی‌کنم». او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان می‌کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنت رسول خداست که به‌طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان می‌توانند در مسائل شرعی بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعی است».[۲۳]

عدم حجیت خبر واحد

اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راویش هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن اخبار می‌داند. او در عمل نکردن به اخبار آحاد به آیه ۳۶ سوره اسراء: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم» استناد کرده است.[۲۴] ابن‌ادریس بیشتر اخبار کتب اربعه را خبر واحد محفوف به قرائن نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.[۲۵]

نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب، طَبْرِسی، و ابن‌زهره هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.[۲۶]

عدم اِعراض از اخبار

عدم اعتقاد ابن ادریس به خبر واحد موجب شد فقیهان زمان او و برخی مانند ابن داود که معاصر علامه حلی است، در رجال خود بنویسد: «ابن ادریس به کلی از اخبار اهلبیت(ع) دوری جسته است.»[۲۷] اما گفته شده او از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است.[۲۸] یوسف بحرانی نیز این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است.[۲۹]

ابوعلی حائری (درگذشته ۱۲۱۶ق) در مقابل سخن ابن داود در کتاب منتهی المقال می‌نویسد: «گزاف‌گویی ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او، بر کسی پوشیده نیست، چه که نکوهش از این دانشمند بزرگ، مخصوصاً با این علتی که ذکر کرده (که چون خبر واحد را معتبر نمی‌دانسته، به کلی از اخبار اهل بیت(ع) دوری جسته است) چندان بی‌پایه است که حد ندارد، زیرا: اولا: عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وی به بسیاری از اخبار-مخصوصا که او در آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزی نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد. ثانیا:در میان فقهای ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است، بلکه جمعی از بزرگان علما، مانند سید مرتضی، ابو المکارم ابن زهره، ابن قبه و دیگران نیز عمل به خبرواحد را معتبر نمی‌دانند. پس اگر عمل نکردن به خبر واحد، موجب تضعیف ابن ادریس باشد، باید این بزرگان را هم تضعیف کرد، در صورتی که هیچ‌کس آنها را ضعیف ندانسته است.»[۳۰]

«السرائر» مهم‌ترین کتاب ابن ادریس

السرائر

مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه است. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است. در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است.[۳۱]

ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. هرچند ابن ادریس در سرائر، اقوال فقهای بسیاری را نقل و نقد کرده، اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای شیخ‌طوسی پرداخته است. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند.[۳۲] ابن ادریس خود درباره کتاب السرائر می‌گوید در روشی که در این کتاب برگزیدم راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست.[۳۳]

عمل نکردن به اخبار آحاد، توجه زیاد به آیات قرآن، بر اجماع تکیه کردن، بسیار به آرای شیخ طوسی پرداختن، نظرات دیگر فقها را به همراه نقد و بررسی بیان کردن، اجتناب تام از تقلید، پرداختن به نظرات اهل سنت و بررسی برخی از مسائل فقهی به‌گونه تطبیقی، از عمده‌ترین ویژگی‌های این کتاب است.[۳۴]

دیگر آثار

  • شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است[۳۵]
  • التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
  • مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
  • خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است.
  • رسالة فی معنی الناصب.
  • مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخهٔ او در کتاب السرائر است و به‌طور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر به‌شمار می‌رود.[۳۶]

موسوعه ابن ادریس

مجموعه آثار ابن ادریس، در چهارده مجلد با عنوان موسوعه ابن ادریس با تحقیق محمد مهدی خرسان توسط انتشارات دلیل ما در سال ۱۳۸۷ش به چاپ رسید.[۳۷]

مقدمه، اکمال و منتخب تفسیر التبیان در ۵ مجلد، حاشیه صحیفه السجادیه در ۱ مجلد، اجوبه المسائل در ۱ مجلد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی در ۶ مجلد و مستطرفات السرائر در ۱ مجلد، موسوعه ابن ادریس را شامل می‌شود.[۳۸]

اساتید

مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از:

  • عبداللّه بن جعفر دوریستی
  • علی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی
  • عربی‌بن مسافر عبادی
  • عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی
  • ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع)
  • ابن‌شهر آشوب[۳۹]


شاگردان

برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از:

  • فخاربن مَعْد موسوی
  • نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما
  • ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط
  • سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی
  • جعفربن احمد قمرویه حائری
  • بهاءالدین ورّام
  • حسن‌بن یحیی حلّی.[۴۰]


مرقد ابن ادریس

مقبره ابن ادریس در حله عراق

آرامگاه ابن ادریس، در محله «جبل»، در غرب شهر حله قرار دارد و گویا در گذشته، کنار جاده اصلی نجف- بغداد واقع بوده است. در این زیارتگاه، قبر دو تن از شخصیت‌های شیعه، یعنی ابن ادریس حلّی و سید جلال‌الدین احمد بن یحیی، قرار دارد.[۴۱]

مقبره ابن‌ادریس در گذشته، شامل اتاق ساده‌ای با گنبدی از آجر و گچ بود که کنار آن، مسجد یا مدرسه‌ای وجود داشت که به مرور زمان از بین رفته و اثری از آن، باقی نمانده بود. بازسازی و توسعه بنای مرقد ابن ادریس در سال ۱۳۸۱ق صورت گرفت.[۴۲]

مطالعه بیشتر

  • زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس، علی‌همت بناری، قم، ۱۳۸۱ش.
  • اندیشه سیاسی ابن ادریس، علی خالقی، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
  • نقدهای ابن ادریس حلی بر دیدگاه‌های فقهی شیخ طوسی، محمد پازوکی، حبله رود، سمنان، ۱۴۰۰ش.

منابع

  1. تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۹۰.
  2. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  3. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  4. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  5. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.
  6. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۰.
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.
  8. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  9. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها ص۲۳۲ و۳۲۹–۳۳۰. به نقل از: «دوره رکود وتقلید یا دوره تبیین واستحکام»، سایت روایت و درایت، محمدباقر ملکیان، تاریخ درج مطلب: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.
  10. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.
  11. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۸ و ۴۹.
  12. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.
  13. مدرسی، سید حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.
  14. مدرسی، سید حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش، ص۵۱.
  15. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.
  16. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  17. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۱۴.
  18. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  19. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  20. شریعتمداری، حمیدرضا، و مرتضی توکلی محمدی، «عقل‌گرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)»، پژوهشنامه کلام، سال اول، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص ۲۷ و ۳۱.
  21. مطلبی، سید محمدموسی، و حسن جمشیدی، «دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس»، آموزه‌های فقه مدنی، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش. ص۱۲۳.
  22. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.
  23. ابن إدریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶ و ۵۱.
  24. غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره ۱۶، شماره ۶۰، شهریور ۱۳۹۹ش، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.
  25. بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.
  26. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  27. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهای نامدار شیعه»، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱؛ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  28. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.
  29. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  30. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.
  31. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  32. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  33. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.
  34. هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹.
  35. «حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.
  36. «ابن ادریس حلی»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.
  37. «موسوعة ابن إدریس الحلی»، کتابخانه دیجیتالی نور، تاریخ بازدید: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ش.
  38. ابن إدریس الحلی، موسوعة ابن إدریس الحلی، تحقیق: محمدمهدی خرسان، قم، دلیل ما، ج۱، ص۲ (شناسنامه کتاب).
  39. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  40. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  41. فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاه‌های عراق (معرفی زیارتگاه‌های مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بی‌تا، ج۲، ص۵۴.
  42. فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، زیارتگاه‌های عراق (معرفی زیارتگاه‌های مشهور در کشور عراق)، تهران، سازمان حج و زیارت، بی‌تا، ج۲، ص۵۷.