ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۶: خط ۲۶:
  | وبگاه =
  | وبگاه =
}}
}}
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}ابن ادریس حلی، فقیه نامدار قرن ششم.
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}ابن ادریس حلی، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم.


کتاب السرائر مشهورترین و مهم ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می شود.
کتاب السرائر مشهورترین و مهم ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می شود.
خط ۵۱: خط ۵۱:


به هر حال با ظهور ابن ادريس دورهء تمسك مطلق به نصوص روايات به سرآمد و همان طورى كه از كلام وى روشن شد ، او فقهاء را به استناد به دليل عقلى نيز فرا خواند و همو بود كه دروازه‌هاى استدلال را به روى بحثهاى فقهى گشود .ص۵۰. <ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و كيفيت بيان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
به هر حال با ظهور ابن ادريس دورهء تمسك مطلق به نصوص روايات به سرآمد و همان طورى كه از كلام وى روشن شد ، او فقهاء را به استناد به دليل عقلى نيز فرا خواند و همو بود كه دروازه‌هاى استدلال را به روى بحثهاى فقهى گشود .ص۵۰. <ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و كيفيت بيان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
پس از شيخ طوسى ، مجتهد جوان و با نبوغ ، ابن ادريس ( م 598 ه . ق ) براى دستيابى به احكام - در مواردى كه نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان يك منبع شناخت مطرح كرده است .
او در كتاب گرانمايه خود « سرائر » به اين مطلب تصريح كرده مىنويسد :
هر گاه در مسأله اى از مسائل شرعى ، دليلى از كتاب و سنت و اجماع به دست نيامد ، محققان در بيان و شناخت حكم آن ، به دليل عقل تمسك مىجستند . [1] پس از ابن ادريس ، محقق حلى ( م 767 ه . ق ) صاحب شرايع الاسلام ، به گونه صريحى عقل را به عنوان منبع استنباط ياد كرده و در كتاب ارزشمندش « معتبر » مىنويسد : « مستند الاحكام الكتاب ، السنة ، الاجماع ، العقل » .ص۳۸۶.


== جایگاه ==
== جایگاه ==

نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۹

سؤال

ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟

ابن ادریس حلی
نام کاملفخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی
سرشناسیفقیه قرن ششم
تولد۵۴۳ق
وفات۵۹۷ یا ۵۹۸ق
تالیفاتالسرائر
مذهبشیعه
زمینه فعالیتفقه و اصول
محل دفنحله
درگاه‌ها
واژه-ها.png
حوزه-و-روحانیت.png


ابن ادریس حلی، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم.

کتاب السرائر مشهورترین و مهم ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می شود.

ابن ادریس از عالمان مشهوری است که به خبر واحد عمل نمی کند.

زندگی‌نامه

اِبْنِ اِدْریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳–۵۹۸ق)، از فقیهان بزرگ امامیه. در مورد وفات او اختلاف است. برخی ۵۹۸ق و برخی ۵۹۷ق را ذکر کرده‌اند.[۱]

وی منسوب به شهر حلّه در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.[۲]

تیتر

ابن ادريس فقيه نوآورى بود كه در اين دوره با نقشى سازنده به پايدارى در برابر ركود و ايستايى فقه برخاست ، و روح نوينى در كالبد فقه اسلامى دميد . و در زمان او ركودى كه بر فقه عارض گشته بود پايان پذيرفت . و با ظهور او شيوه‌هاى بحث دگرگون شد و استدلال در مسائل فقهى به اسلوبى استدلالى روى آورد و ابواب جديدى در فقه گشوده شد ، در حالى كه پيش از آن هر گز اين چنين نبود . و اين دگرگونى بنيادى در شيوه و روش ص۴۸. فقهى و چگونگى استنباط تنها به توسط اين دانشمند فرزانه به انجام رسيد ، و او بود كه در بحثهاى فقهى خود بناى استدلال را بنياد نهاد . سراسر كتاب « سرائر » او گواه اين است كه تفكر علمى و انديشه فقهى در مكتب او به حدى رسيده است كه ياراى برخورد با آراء و نظريات شيخ طوسى و به نقد كشيدن آن را دارد .

دوره استدلال اين دوره از زمان مرحوم ابن ادريس حلى ( 555 / 558 - 598 ه ) شروع مىشود ، و تا زمان مرحوم محقق حلى ( م 680 / 676 ه ) مولف كتاب « شرايع الاسلام فى احكام الحلال و الحرام » ادامه مىيابد . و در مجموع بيش از يك صد سال به طول انجاميد .

شيوهء علمى فقها در اين دوره ، همان روش ابن ادريس بود و همه آن را مورد قبول قرار داده و پذيرفتند . با پيروى از اين روش ، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمى رشد چشمگيرى يافت ، و فقها در برخورد با مسائلى كه حكم آن از احكام ضرورى و قطعى نبود سعى مىكردند كه مسائل شرعى و فروع فقهى را همراه استدلالهاى محكم عرضه كنند . بدين صورت كه مسأله اى را ذكر مىكردند ، سپس به طرح دليل و استناد آن مىپرداختند . و اگر مسأله اختلافى بود ، اقوال و مدارك مختلف را مىآوردند . و با ذكر دليل ، يكى از آن نظريات را ترجيح مىدادند ، و اگر اقوال پيرامون مسأله متعارض بود ، و دليلى بر ترجيح يك طرف در ميان نبود ، يا حكم به تخيير مىكردند و يا حكم به توقف .

در طليعه علماى اين دوره ، بلكه پيشواى اين طرز تفكر ، فقيه نوپرداز مرحوم ابن ادريس است كه فقه را حيات تازه اى بخشيد ، و به گونه بىسابقه اى در فروع فقهى به بحث استدلالى پرداخت . و بسيارى از متاخرانش از وى تبعيت كردند . او كتابهاى فقهى زيادى بر اساس شيوه خود تأليف كرد ، از آن جمله كتاب « سرائر » است ، كه همه ابواب فقه را در بر دارد ، و سرشار است از نكته سنجيهاى دقيق در استنباط مسائل شرعى از ادله چهارگانه كتاب ، سنت ، اجماع و عقل .

لازم به توضيح است كه ابن ادريس نخستين كسى بود كه باب اعتراض بر شيخ طوسى را گشوده است ، او خود در پى گلايه از اهل زمان در كتاب مذكور ، شيوه بحث خود را مطرح مىكند و مىگويد : به نظر من اين كتاب بهترين تأليفى است كه در اين ص۴۹. فنّ صورت پذيرفته است ، و اين روش رساترين شيوه در بيان و گوياترين راه از جهت طرح بحث و ارائه دليل مىباشد كه در آن هر گز راهى براى روايات و اخبار ضعيف نيست . من در اين كتاب تحقيق خود را بر پايه سبكى تازه بنا نهادم ، چه ، كشف احكام تنها به يكى از راههاى ذيل ممكن است : يا از راه كتاب خدا ، يا سنت متواتر پيامبر ، يا اجماع و اتفاق علما ، و يا دليل عقل . در صورتى كه از سه راه اول امكان دسترسى به حكم شرعى نبود ، آنگاه محققين دينى در مسائل شرعى به دليل عقل تكيه مىكنند ، و از آن راه به همهء احكام شرعى و مسائل فقهى آگاهى مىيابند . پس بايد بدان اعتماد و تكيه كرد ، و هر كس حجيت آن را انكار كند به گمراهى رفته و راه در تاريكى پيموده و گفتارى بيرون از محدوده زبان آورده است .

اما اين روش ابن ادريس نزد فقهاى زمانش خوش نيفتاد و آنها را به خشم آورد ؛ لذا در باره اش گفته‌اند كه : « او سرآمد فقيهان حله بود و علوم بسيارى را به خوبى مىدانست و او را تأليفات و تصنيفات زيادى است ، ولى به طور كل از اخبار و روايات ائمه اعراض كرده است . اما اگر منصفانه داورى كنيم در مىيابيم كه ابن ادريس سزاوار اين قضاوت و داورى نيست . زيرا او هر گز از اخبار و روايات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشيده است ، بلكه به تصريح خود تنها از احاديث ضعيف اعراض كرده و به روايات موثق اعتماد و عمل كرده است و دليل اعراضش را نيز در عبارت مذكور آورده است .

به هر حال با ظهور ابن ادريس دورهء تمسك مطلق به نصوص روايات به سرآمد و همان طورى كه از كلام وى روشن شد ، او فقهاء را به استناد به دليل عقلى نيز فرا خواند و همو بود كه دروازه‌هاى استدلال را به روى بحثهاى فقهى گشود .ص۵۰. [۳]

پس از شيخ طوسى ، مجتهد جوان و با نبوغ ، ابن ادريس ( م 598 ه . ق ) براى دستيابى به احكام - در مواردى كه نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان يك منبع شناخت مطرح كرده است .

او در كتاب گرانمايه خود « سرائر » به اين مطلب تصريح كرده مىنويسد :

هر گاه در مسأله اى از مسائل شرعى ، دليلى از كتاب و سنت و اجماع به دست نيامد ، محققان در بيان و شناخت حكم آن ، به دليل عقل تمسك مىجستند . [1] پس از ابن ادريس ، محقق حلى ( م 767 ه . ق ) صاحب شرايع الاسلام ، به گونه صريحى عقل را به عنوان منبع استنباط ياد كرده و در كتاب ارزشمندش « معتبر » مىنويسد : « مستند الاحكام الكتاب ، السنة ، الاجماع ، العقل » .ص۳۸۶.

جایگاه

صلاح‌الدین صفدی (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخ‌الفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد. و گاه لحنش بسیار تند می‌شد. اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد.[۴]

فقها و شرح‌حال‌نگاران، از اهل سنّت و شیعه، ابن‌ادریس را به علو مقام و کثرت فهم و علم ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند. برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ‌طوسی بی‌احترامی نموده است. اما چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است، حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است.[۵]

به نظر ابن‌داوود حلّی، ابن‌ادریس به‌طور کلی از احادیث اهل بیت(ع) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست.[۶]

ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. خودش عرب است و شیخ طوسی جدّ مادری او (البته مع الواسطه) به شمار میرود. به حریت فکر معروف است. صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. نسبت به علما و فقها تا سرحد اهانت انتقاد میکرد. در سال 598 در سن 55 سالگی درگذشته است. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.[۷]

فقهاي برجسته و شجاعي همچون "ابن ادريس" صاحب كتاب ارزشمند "السرائر" و ديگران در ميان شيعه ظهور كرده و با شجاعت تمام باب اجتهاد را عملا باز نمودند و موجب شكوفايي و رشد مجدد فقه آل محمد6 گرديدند.[۸]

اندیشه‌ها

ابن‌ادریس، که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.[۹]

ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همان‌جا او را ستوده است. بحرانی می‌نویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند، ولی در دوره‌های بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را توثیق کرده است.[۱۰]

ابن‌ادریس چنان‌که از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمی‌آید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست می‌دهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده می‌شود. همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است. ابن‌ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه می‌توان از مصباح المتهجّد شیخ طوسی (در جمادی‌الاولی ۵۷۰ق) و قرب الاسناد حمیری (در رمضان ۵۷۴ق) نام برد.[۱۱]

عدم حجیت خبر واحد

نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب، طَبْرِسی، و ابن‌زهره هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.[۱۲]

کتاب-السرائر.jpg

السرائر

مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتاب السرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در ۵۸۷ و ۵۸۸ق تألیف کرد. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است. در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است و در میان آنها، احادیث نادر و منحصر به فردی نیز دیده می‌شود.[۱۳]

ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانآ نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است. هرچند ابن‌ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانآ نقد کرده، اما عمدتآ به نقد و بررسی آرای فقهی و احیاناً اصولی شیخ‌طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته و شماری دیگر را نپذیرفته است، به‌طوری که می‌توان سرائر را کتابی در نقد آثار شیخ به‌شمار آورد. تألیف این کتاب و نیز کتاب غنیةالنزوع (اثر ابن‌زهره) در چند سال پیشتر، که به نقد آرای اصولی شیخ‌طوسی در عدةالاصول پرداخته بود، بیانگر پیشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشه‌جویی و نقادی در آرای شیخ بود. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند. بهره‌گیری از اصول فقه در استنباط مسائل فقهی در سرائر بسیار چشمگیر است. در سرائر فتاوای نادری نیز دیده می‌شود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق یتیم هاشمی برای دریافت خمس و جواز شستن دست و صورت از پایین در وضو.[۱۴]

ابن ادریس یک فقیهی است که به خبر واحد عمل نمی‌کند ، بر عکس‌ جمهور فقهاء که اگر خبر واحد مورد وثوق و اعتماد باشد عمل می‌کنند . ولی‌ در عین حال در آخر کتاب [ ( سرائر ) ] خودش که از کتب فقهی بسیار ارجمند و با ارزش ما است یک خاتمه‌ای دارد که معروف است به [ ( مستطرفات سرائر ) ] . در آنجا در یک قسمت ، این آدم بدبین که به اخبار واحد عمل نمی‌کند ، یک سلسله اخبار و احادیث دارد که آنها را غیر قابل‌ تردید می‌داند و واحد نمی‌شمارد ، بلکه متواتر یا نزدیک به متواتر می‌داند.[۱۵]

تیتر

ابن ادريس خبر واحد را نمى پذيرد. ابن ادريس ازجمله آنهاست،نظر بهاينكه خبر واحد مفيد ظن و گمان است،آن را نپذيرفته و به مفادآن عمل نكرده اند. گذشته از مخالفتى كه ابن ادريس با مكتب شيخ نمود و براى او گران تمام شد،موضوع مخالفت وى با ساير فقهاء در مساله خبر واحد نيز بيشتر موجب سر و صداگرديد،در ميان فقهاى ما تنها ابن ادريس نيست كه خبر واحد را حجت و معتبرنمى داند،بلكه جز او جمعى هم بدين عقيده بودند،با اين فرق كه ابن ادريس به واسطه مزاج حادى كه داشته،طبق معمول بيش از ديگران آن را دنبال كرده و براى قبولاندن آن پافشارى نموده است،تا جائيكه نظريه او در اين باره مورد گفتگوى بسيار واقع شده،جمعى از او سخت انتقاد نموده،و گروهى به دفاع و توضيح مقصد وى برخاسته و برمخالفين او اعتراض كرده و گفته هاى ديگران رابى انصافى در حق ابن ادريس دانسته اند.

ابن داود كه معاصر علامه حلى است،در رجال خود مى نويسد:«ابن ادريس به كلى از اخبار اهلبيت(ع)دورى جسته است.» مؤلف نقد الرجال مى گويد:«ابن داود به همين دليل ابن ادريس را در باب «ضعفاء»نام برده،ولى بهتر اين بود كه او را در باب «ممدوحين »ذكر مى كرد.»

رجالى دانشمند مشهور،شيخ ابو على حائرى در كتاب «منتهى المقال »بعد از نقل عبارت مزبور،مى گويد:«گزاف گويى ابن داود و عدم رعايت جهت انصاف او،بر كسى!121 پوشيده نيست،چه كه نگوهش از اين دانشمند بزرگ،مخصوصا با اين علتى كه ذكركرده(كه چون خبر واحد را معتبر نمى دانسته،به كلى از اخبار اهل بيت(ع)دورى جسته است)چندان بى پايهاست كه حد ندارد،زيرا:

اولا:عمل كردن ابن ادريس و اعتماد وى به بسيارى از اخبار-مخصوصا كه اودر آخر سرائر ازكتب قدما آورده است-چيزى نيست كه بر اهل دانش پوشيده باشد.

ثانيا:در ميان فقهاى ما تنها ابن ادريس نيست كه عمل به خبر واحد نكرده است،بلكه جمعى از بزرگان علما،مانند سيد مرتضى،ابو المكارم ابن زهره،ابن قبه و ديگران نيز عمل به خبرواحد را معتبر نمى دانند. پس اگر عمل نكردن به خبر واحد،موجب تضعيف ابن ادريس باشد،بايد اين بزرگان را همتضعيف كرد،در صورتى كه هيچ كس آنها را ضعيف ندانسته است.»[۱۶]

فقيه بزرگ،شهيد اول(قدس سره)در اجازه خود او را با اين عبارات:شيخ امام،علامه شيخالعلماء و رئيس المذهب ستوده است. (6)

محقق دوم نيز در اجازه قاضى صفى الدين مى نويسد:«روايت مى كنم تمام تصنيفات و روايات شيخ امام سعيد محقق،حبر العلماء،فخر الملة و الحق و الدين،ابى عبد الله محمد بن ادريسحلى را.» محدث عالى مقام،شيخ حر عاملى در كتاب «امل الآمل »مى نويسد:«دانشمندان متاخر ما،ابن ادريس را بسيار ستوده اند.ص۶۰.

اساتید

مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از:

  • عبداللّه بن جعفر دوریستی
  • علی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی
  • عربی‌بن مسافر عبادی
  • عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی
  • ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع)
  • ابن‌شهر آشوب[۱۷]

شاگردان

برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از:

  • فخاربن مَعْد موسوی
  • نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما
  • ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط
  • سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی
  • جعفربن احمد قمرویه حائری
  • بهاءالدین ورّام
  • حسن‌بن یحیی حلّی.[۱۸]


مطالعه بیشتر

  • زندگی و اندیشه‌های ابن‌ادریس، علی‌همت بناری، قم، ۱۳۸۱ش.
  • اندیشه سیاسی ابن ادریس، بوستان کتاب، علی خالقی.
  • نقدهای ابن ادریس حلی بر دیدگاه‌های فقهی شیخ طوسی.

منابع

  1. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  2. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  3. جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و كيفيت بيان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.
  4. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  5. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  6. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.
  8. منتظری، حسينعلي، مباني فقهي حكومت اسلامي، ترجمه و تقرير محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرايی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.
  9. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  10. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  11. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  12. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  13. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  14. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  15. مطهری، مرتضی، خاتمیت، بی‌تا، تهران، بی‌نا، ص۱۳۳.
  16. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه،‌ قم،‌ کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.
  17. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  18. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.