ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''اِبْنِ اِدْریس،''' فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳–۵۹۸ق / ۱۱۴۸–۱۲۰۲م)، از فقیهان بزرگ امامیه. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی‌جمعه ۱۸ شوال ۵۹۸ق / ۱۱ سپتامبر ۱۲۰۲م (استرابادی، ۲۶۰) و ذهبی (۲۱ / ۳۳۳) ۵۹۷ق را ذکر کرده است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
'''اِبْنِ اِدْریس،''' فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳–۵۹۸ق / ۱۱۴۸–۱۲۰۲م)، از فقیهان بزرگ امامیه. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی‌جمعه ۱۸ شوال ۵۹۸ق / ۱۱ سپتامبر ۱۲۰۲م (استرابادی، ۲۶۰) و ذهبی (۲۱ / ۳۳۳) ۵۹۷ق را ذکر کرده است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>


حلّى، ابن‌ادريس ،  فقيه مهم و تأثيرگذار امامى در قرن ششم. وى منسوب به شهر حلّه* در عراق است. او را عِجلى و رَبَعى (منسوب به بنى‌عجل، قبيله‌اى از بكربن وائل* از شاخه ربيعه رجوع کنید به سمعانى، ج4، ص160) نيز خوانده‌اند (مامقانى، جزء2، بخش ص 77؛ امين، ج ص 138). نام او محمد و كنيه مشهور وى ابوعبداللّه و لقبش فخرالدين و شمس‌الدين است (رجوع کنید به ابن‌فُوَطى، ج قسم ص 308؛ قمى، 1327ش، ج ص 385؛ امين، ج 9، ص120). از ديگر كنيه‌هاى او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
حلّی، ابن‌ادریس، فقیه مهم و تأثیرگذار امامی در قرن ششم. وی منسوب به شهر حلّه* در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنی‌عجل، قبیله‌ای از بکربن وائل* از شاخه ربیعه رجوع کنید به سمعانی، ج۴، ص۱۶۰) نیز خوانده‌اند (مامقانی، جزء۲، بخش ۲، ص ۷۷؛ امین، ج ۳، ص ۱۳۸). نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است (رجوع کنید به ابن‌فُوَطی، ج ۴، قسم ۳، ص ۳۰۸؛ قمی، ۱۳۲۷ش، ج ۱، ص ۳۸۵؛ امین، ج ۹، ص۱۲۰). از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== جایگاه ==
== جایگاه ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
صفدی (۲ / ۱۸۳) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی او را شیخ‌الفقها خوانده است (ص ۴۲۸). شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ مسندنشینان فقاهت شیعه خوشه‌چینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نک: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد (ابن‌ادریس، جم) و گاه لحنش بسیار تند می‌شد (همو، ۴۳۲)، اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد می‌کرد (همو، ۵). مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب ''طهارت سرائر'' دربارهٔ شیخ طوسی گفته: «و خالی شیخ الاعاجم ابوجعفر الطوسی یفوح [در اصل: یفوه؛ قس: ابن ادریس، ۹] مِن فیه رائحةُ النجاسة» (۲ / ۷۷)، لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمی‌شود و احتمال می‌رود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «... انّ اباجعفر یفوح من فیه رائحة تسلیم …» (ابن ادریس، ۹) که ابداً جنبه رکیکی ندارد.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
صفدی (۲ / ۱۸۳) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی او را شیخ‌الفقها خوانده است (ص ۴۲۸). شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ مسندنشینان فقاهت شیعه خوشه‌چینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نک: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد (ابن‌ادریس، جم) و گاه لحنش بسیار تند می‌شد (همو، ۴۳۲)، اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد می‌کرد (همو، ۵). مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب ''طهارت سرائر'' دربارهٔ شیخ طوسی گفته: «و خالی شیخ الاعاجم ابوجعفر الطوسی یفوح [در اصل: یفوه؛ قس: ابن ادریس، ۹] مِن فیه رائحةُ النجاسة» (۲ / ۷۷)، لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمی‌شود و احتمال می‌رود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «... انّ اباجعفر یفوح من فیه رائحة تسلیم …» (ابن ادریس، ۹) که ابداً جنبه رکیکی ندارد.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>


به نظر محققان، بيشتر فقيهانِ پس از شيخ‌طوسى، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقادى كه به شيخ طوسى داشتند، در آراى فقهى و غيرفقهى، از او پيروى مى‌كردند؛ ازاين‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شيعه رو به افول نهاد. در اين ميان شمارى معدود از فقها مانند ابن‌ادريس، كه به ضرورت استقلال فكرى فقيه سخت پايبند بود، به تقليد از آرا و افكار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آراى شيخ‌طوسى را گشودند. اين شيوه بر فقهاى ادوار بعد تأثير گذاشت و به حركت اجتهادى در فقه شيعه جانى دوباره بخشيد. آراى فقهى ابن‌ادريس در منابع فقهى بعدى همواره مورد توجه قرار گرفته است.<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
به نظر محققان، بیشتر فقیهانِ پس از شیخ‌طوسی، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقادی که به شیخ طوسی داشتند، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی می‌کردند؛ ازاین‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد. در این میان شماری معدود از فقها مانند ابن‌ادریس، که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


فقها و شرح‌حال‌نگاران، از اهل سنّت و شيعه، ابن‌ادريس را به علو مقام و كثرت فهم و علم ستوده و از وى با اوصافى چون بى‌نظير در علم فقه، يگانه عصر خويش، محقق و رئيس مذهب ياد كرده‌اند. برخى رجاليان با استناد به عبارتى در سرائر، بر آن‌اند كه ابن‌ادريس به شيخ‌طوسى بى‌احترامى نموده است. آنها حتى دليل عمر كوتاه حلّى را همين امر دانسته‌اند. اما چنين تعبير اهانت‌آميزى در سرائر وجود ندارد و اين نظر مردود شمرده شده است (براى نمونه رجوع کنید به خويى، ج 15، ص 64ـ65حتى ابن‌ادريس بارها از شيخ‌طوسى با احترام ياد كرده و پس از ذكر نام او عبارت «رضى‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. به نظر ابن‌داوود حلّى 269ابن‌ادريس به‌طور كلى از احاديث اهل بيت عليهم‌السلام اعراض كرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانى 279) اين ديدگاه را نپذيرفته و بر آن است كه علو مرتبه علمى و فضل ابن‌ادريس انكارناپذير است و اشتباه او در برخى مسائل، موجب قدح او نيست. به نظر بحرانى (ص280) باتوجه به اينكه خودِ ابن‌داوود حلّى (همانجا) ابن‌ادريس را شيخ فقها و سرآمد در علوم وصف كرده است، بهتر بود نام وى را در شمار ممدوحان ذكر مى‌كرد.<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
فقها و شرح‌حال‌نگاران، از اهل سنّت و شیعه، ابن‌ادریس را به علو مقام و کثرت فهم و علم ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند. برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ‌طوسی بی‌احترامی نموده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانسته‌اند. اما چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است (برای نمونه رجوع کنید به خویی، ج ۱۵، ص ۶۴–۶۵حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. به نظر ابن‌داوود حلّی ۲۶۹ابن‌ادریس به‌طور کلی از احادیث اهل بیت علیهم‌السلام اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی ۲۷۹) این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی (ص۲۸۰) باتوجه به اینکه خودِ ابن‌داوود حلّی (همان‌جا) ابن‌ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر می‌کرد.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== آرا و اندیشه‌ها ==
== آرا و اندیشه‌ها ==
ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همان‌جا او را ستوده است (ص ۴۹۸). بحرانی می‌نویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند (ص ۲۷۶)، ولی در دوره‌های بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را توثیق کرده است (۱ / ۱۶، ۳۳). معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد روایات اندکی بی‌دقت بوده، صحیح دانسته‌اند (شوشتری، ۸ / ۴۵؛ خویی، ۱۵ / ۶۳). ابن‌ادریس چنان‌که از کتاب ''سرائر''، به خصوص بخش مستطرفات آن برمی‌آید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست می‌دهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده می‌شود (مجلسی، ۱۰۷ / ۵۲–۵۴، ۶۳، ۱۶۲). همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است (نک: ابن‌داوود، ۵–۶). ابن‌ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه می‌توان از ''مصباح المتهجّد'' شیخ طوسی (در جمادی‌الاولی ۵۷۰ق) و ''قرب الاسناد'' حمیری (در رمضان ۵۷۴ق) نام برد (آقابزرگ، ۴ / ۲۲۵، ۵ / ۲۵۷، ۱۷ / ۶۸، ۲۱ / ۲۲۲؛ نیز دستخط موجود در حاشیهٔ ''مصباح المتهجد'' طوسی، 790).<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همان‌جا او را ستوده است (ص ۴۹۸). بحرانی می‌نویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند (ص ۲۷۶)، ولی در دوره‌های بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را توثیق کرده است (۱ / ۱۶، ۳۳). معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد روایات اندکی بی‌دقت بوده، صحیح دانسته‌اند (شوشتری، ۸ / ۴۵؛ خویی، ۱۵ / ۶۳). ابن‌ادریس چنان‌که از کتاب ''سرائر''، به خصوص بخش مستطرفات آن برمی‌آید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست می‌دهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده می‌شود (مجلسی، ۱۰۷ / ۵۲–۵۴، ۶۳، ۱۶۲). همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است (نک: ابن‌داوود، ۵–۶). ابن‌ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه می‌توان از ''مصباح المتهجّد'' شیخ طوسی (در جمادی‌الاولی ۵۷۰ق) و ''قرب الاسناد'' حمیری (در رمضان ۵۷۴ق) نام برد (آقابزرگ، ۴ / ۲۲۵، ۵ / ۲۵۷، ۱۷ / ۶۸، ۲۱ / ۲۲۲؛ نیز دستخط موجود در حاشیهٔ ''مصباح المتهجد'' طوسی، 790).<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>


نسبت كنار نهادن تمامى روايات به ابن‌ادريس را نيز نادرست شمرده‌اند، زيرا وى خبر متواتر و خبر مقرون به قراين قطعى را حجت مى‌دانسته و فقط عمل كردن به خبر واحد را نفى مى‌كرده است. ه برخى علماى پيش از او، مانند سيدِمرتضى علم‌الهدى (متوفى 436؛ ج 1، ص50ـ51) و نيز برخى از علماى ديگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب (ذيل إسراء: 36طَبْرِسى (ذيل حجرات: 6) و ابن‌زهره (ص 329) هم بدان قائل بوده‌اند و پذيرش اين نظر به هيچ‌وجه نمى‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادريس باشد. هرچند ابن‌ادريس در بسيارى موارد به خبر واحد استناد نكرده (براى نمونه رجوع کنید به 1410ـ1411، ج ص 127، 495) و آن را علم‌آور ندانسته است (همان، ج ص 127، 330)، آثار وى مملو از احاديث، همراه با استناد به آنهاست (خويى، ج 15، ص 64 زيرا وى علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادى را كه با ادله ديگر مانند كتاب، سنّت يا اجماع تأييد شود، جايز شمرده است (براى نمونه رجوع کنید به 1410ـ1411، ج ص 342، ج ص 375، ج ص 78، 375). از جمله پيامدهاى انكار حجيت خبر واحد از جانب ابن‌ادريس، توجه بيشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عمليه است.<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. ه برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶؛ ج ۱، ص۵۰–۵۱) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب (ذیل إسراء: ۳۶طَبْرِسی (ذیل حجرات: ۶) و ابن‌زهره (ص ۳۲۹) هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده (برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۱۲۷، ۴۹۵) و آن را علم‌آور ندانسته است (همان، ج ۱، ص ۱۲۷، ۳۳۰)، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست (خویی، ج ۱۵، ص ۶۴زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است (برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۳۴۲، ج ۲، ص ۳۷۵، ج ۳، ص ۷۸، ۳۷۵). از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
خط ۵۱: خط ۵۱:
۱. ''السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی''، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطهٔ آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنان‌که از دو موضع کتاب (صص ۱۷۰، ۴۰۱) برمی‌آید وی در خلال سالهای ۵۸–۵۸۸ق / ۱۱۹۱–۱۱۹۲م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در ۱۲۴۷و ۱۲۷۰ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان ا''لنوادر او مستطرفات السرائر'' جداگانه در ۱۴۰۸ق با مقدمه‌ای تحقیقی و حواشی در قم به چاپ رسیده است؛ ۲. منتخب ''تبیان'' شیخ طوسی، این کتاب به کوشش سید مهدی رجائی در ۱۴۰۹ق در قم نشر یافته است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
۱. ''السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی''، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطهٔ آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنان‌که از دو موضع کتاب (صص ۱۷۰، ۴۰۱) برمی‌آید وی در خلال سالهای ۵۸–۵۸۸ق / ۱۱۹۱–۱۱۹۲م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در ۱۲۴۷و ۱۲۷۰ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان ا''لنوادر او مستطرفات السرائر'' جداگانه در ۱۴۰۸ق با مقدمه‌ای تحقیقی و حواشی در قم به چاپ رسیده است؛ ۲. منتخب ''تبیان'' شیخ طوسی، این کتاب به کوشش سید مهدی رجائی در ۱۴۰۹ق در قم نشر یافته است.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>


مهم‌ترين و تأثيرگذارترين اثر ابن‌ادريس، كتابالسرائرالحاوى لتحرير الفتاوى، معروف به السرائر (صفدى، ج ص 183؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، همانجا)، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ايقاعات و احكام) است كه آن را در 587 و 588 تأليف كرد (رجوع کنید به ابن‌ادريس حلّى، 1410ـ1411، همانجاها). اين كتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترين كتابى است كه تا عصر ابن‌ادريس نگارش يافته است (بنارى، ص 135، 318). در پايان كتاب فصلى با نام زيادات آمده كه به مُستَطرَفات السرائر شهرت يافته و در آن احاديث جالب توجهى از آثار متقدمان گردآورى شده است و در ميان آنها، احاديث نادر و منحصر به فردى نيز ديده مى‌شود (رجوع کنید به مجلسى، ج ص 16؛ نيز براى منابع مورد استفاده در مستطرفات رجوع کنید به بنارى، ص 94ـ95). مستطرفات السرائر در 1408 در قم جداگانه چاپ شده است.<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتابالسرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر (صفدی، ج ۲، ص ۱۸۳؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، همان‌جا)، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد (رجوع کنید به ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰–۱۴۱۱، همانجاها). این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است (بناری، ص ۱۳۵، ۳۱۸). در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است و در میان آنها، احادیث نادر و منحصر به فردی نیز دیده می‌شود (رجوع کنید به مجلسی، ج ۱، ص ۱۶؛ نیز برای منابع مورد استفاده در مستطرفات رجوع کنید به بناری، ص ۹۴–۹۵). مستطرفات السرائر در ۱۴۰۸ در قم جداگانه چاپ شده است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


ابن‌ادريس حلّى (1410ـ1411، ج ص 51) هدف از تأليف سرائر را نگارش كتابى مستند به دلايل و براهين صحيح و به دور از تقليد ديگران و بدون پيروى از اخبار آحاد ذكر كرده است. وى در اين كتاب، علاوه بر بيان ديدگاههاى خود، آراى فقهاى معاصرش را نيز ذكر و احيانآ نقد كرده كه گاه واكنش آنها را برانگيخته است. هرچند ابن‌ادريس در سرائر اقوال فقهاى بسيارى را نقل و احيانآ نقد كرده (براى نام فقها رجوع کنید به بنارى، ص 216ـ223)، اما عمدتآ به نقد و بررسى آراى فقهى و احياناً اصولى شيخ‌طوسى پرداخته و با ذكر ادله و مستندات، برخى از آنها را پذيرفته (مثلا رجوع کنید به ج ص 323، 334ـ335) و شمارى ديگر را نپذيرفته است (مثلا رجوع کنید به ج ص 66، 100، 226به‌طورى كه مى‌توان سرائر را كتابى در نقد آثار شيخ به‌شمار آورد (نيز رجوع کنید به ج 1، ص460، ج ص 252، 523، 563). تأليف اين كتاب و نيز كتاب غنية‌النزوع (اثر ابن‌زهره) در چند سال پيشتر، كه به نقد آراى اصولى شيخ‌طوسى در عدة‌الاصول پرداخته بود، بيانگر پيشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشه‌جويى و نقادى در آراى شيخ بود. كتابِ سرائر را در به‌كارگيرى قواعد اصولى و تكيه بر مبانى استنباط و نيز بهره‌گيرى از استدلال، برتر از كتاب المبسوط شيخ طوسى دانسته‌اند. بهره‌گيرى از اصول فقه در استنباط مسائل فقهى در سرائر بسيار چشمگير است. در سرائر فتاواى نادرى نيز ديده مى‌شود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق يتيم هاشمى براى دريافت خمس (ج ص 496) و جواز شستن دست و صورت از پايين در وضو (ج ص 99؛. على‌همت بنارى، زندگى و انديشه‌هاى ابن‌ادريس، قم 1381ش؛<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
ابن‌ادریس حلّی (۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۵۱) هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانآ نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است. هرچند ابن‌ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانآ نقد کرده (برای نام فقها رجوع کنید به بناری، ص ۲۱۶–۲۲۳)، اما عمدتآ به نقد و بررسی آرای فقهی و احیاناً اصولی شیخ‌طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته (مثلا رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۲۳، ۳۳۴–۳۳۵) و شماری دیگر را نپذیرفته است (مثلا رجوع کنید به ج ۱، ص ۶۶، ۱۰۰، ۲۲۶به‌طوری که می‌توان سرائر را کتابی در نقد آثار شیخ به‌شمار آورد (نیز رجوع کنید به ج ۱، ص۴۶۰، ج ۲، ص ۲۵۲، ۵۲۳، ۵۶۳). تألیف این کتاب و نیز کتاب غنیةالنزوع (اثر ابن‌زهره) در چند سال پیشتر، که به نقد آرای اصولی شیخ‌طوسی در عدةالاصول پرداخته بود، بیانگر پیشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشه‌جویی و نقادی در آرای شیخ بود. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند. بهره‌گیری از اصول فقه در استنباط مسائل فقهی در سرائر بسیار چشمگیر است. در سرائر فتاوای نادری نیز دیده می‌شود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق یتیم هاشمی برای دریافت خمس (ج ۱، ص ۴۹۶) و جواز شستن دست و صورت از پایین در وضو (ج ۱، ص ۹۹؛ علی‌همت بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن‌ادریس، قم ۱۳۸۱ش؛<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== اساتید ==
== اساتید ==
مهم‌ترين استادان و مشايخ روايى ابن‌ادريس عبارت بودند از: عبداللّه ‌بن جعفر دوريستىعلى‌بن ابراهيم علوى عُرَيضى، عربى‌بن مسافر عبادى، عميدالرؤسا هبة‌اللّه‌بن حامد* و پسرش حسين‌بن هبه‌اللّه سوراوى، ابوالمكارم ابن‌زهره حلبى (صاحب غنية‌النزوع) و ابن‌شهر آشوب<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از: عبداللّه بن جعفر دوریستیعلی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی، عربی‌بن مسافر عبادی، عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد* و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی، ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع) و ابن‌شهر آشوب<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== شاگردان ==
== شاگردان ==
برخى شاگردان ابن‌ادريس و راويان حديث از او عبارت بودند از: فخاربن مَعْد موسوى؛
برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از: فخاربن مَعْد موسوی.


نجيب‌الدين محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما (بحرانى، ص 279؛
نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما (بحرانی، ص ۲۷۹.


خوانسارى، ج ص 277)؛
خوانساری، ج ۶، ص ۲۷۷).


ابوالحسن على‌بن يحيى خياط (حرّعاملى، قسم ص 210؛
ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط (حرّعاملی، قسم ۲، ص ۲۱۰.


حسينى اشكورى، ج ص 391)؛
حسینی اشکوری، ج ۱، ص ۳۹۱).


سيدمحيى‌الدين حسينى حلبى، برادرزاده ابن‌زهره حلبى، جعفربن احمد قمرويه حائرى؛
سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی، برادرزاده ابن‌زهره حلبی، جعفربن احمد قمرویه حائری.


بهاءالدين ورّام؛
بهاءالدین ورّام.


و حسن‌بن يحيى حلّى، پدر محقق حلّى<ref>حسينى آهق، مريم، «حلّى، ابن‌ادريس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
و حسن‌بن یحیی حلّی، پدر محقق حلّی<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵

سؤال

ابن ادریس حلی کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟

ابن ادریس حلی
تولد۵۴۳ق
مذهبشیعه
محل دفنحله
درگاه‌ها
واژه-ها.png
حوزه-و-روحانیت.png


زندگی‌نامه

اِبْنِ اِدْریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳–۵۹۸ق / ۱۱۴۸–۱۲۰۲م)، از فقیهان بزرگ امامیه. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی‌جمعه ۱۸ شوال ۵۹۸ق / ۱۱ سپتامبر ۱۲۰۲م (استرابادی، ۲۶۰) و ذهبی (۲۱ / ۳۳۳) ۵۹۷ق را ذکر کرده است.[۱]

حلّی، ابن‌ادریس، فقیه مهم و تأثیرگذار امامی در قرن ششم. وی منسوب به شهر حلّه* در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنی‌عجل، قبیله‌ای از بکربن وائل* از شاخه ربیعه رجوع کنید به سمعانی، ج۴، ص۱۶۰) نیز خوانده‌اند (مامقانی، جزء۲، بخش ۲، ص ۷۷؛ امین، ج ۳، ص ۱۳۸). نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است (رجوع کنید به ابن‌فُوَطی، ج ۴، قسم ۳، ص ۳۰۸؛ قمی، ۱۳۲۷ش، ج ۱، ص ۳۸۵؛ امین، ج ۹، ص۱۲۰). از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.[۲]

جایگاه

...

صفدی (۲ / ۱۸۳) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و ابن داوود حلی او را شیخ‌الفقها خوانده است (ص ۴۲۸). شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ مسندنشینان فقاهت شیعه خوشه‌چینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نک: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج می‌داد و شیخ را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم می‌کرد (ابن‌ادریس، جم) و گاه لحنش بسیار تند می‌شد (همو، ۴۳۲)، اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد می‌کرد (همو، ۵). مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب طهارت سرائر دربارهٔ شیخ طوسی گفته: «و خالی شیخ الاعاجم ابوجعفر الطوسی یفوح [در اصل: یفوه؛ قس: ابن ادریس، ۹] مِن فیه رائحةُ النجاسة» (۲ / ۷۷)، لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمی‌شود و احتمال می‌رود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «... انّ اباجعفر یفوح من فیه رائحة تسلیم …» (ابن ادریس، ۹) که ابداً جنبه رکیکی ندارد.[۳]

به نظر محققان، بیشتر فقیهانِ پس از شیخ‌طوسی، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقادی که به شیخ طوسی داشتند، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی می‌کردند؛ ازاین‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد. در این میان شماری معدود از فقها مانند ابن‌ادریس، که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ‌طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. آرای فقهی ابن‌ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است.[۴]

فقها و شرح‌حال‌نگاران، از اهل سنّت و شیعه، ابن‌ادریس را به علو مقام و کثرت فهم و علم ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند. برخی رجالیان با استناد به عبارتی در سرائر، بر آن‌اند که ابن‌ادریس به شیخ‌طوسی بی‌احترامی نموده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانسته‌اند. اما چنین تعبیر اهانت‌آمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است (برای نمونه رجوع کنید به خویی، ج ۱۵، ص ۶۴–۶۵)، حتی ابن‌ادریس بارها از شیخ‌طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. به نظر ابن‌داوود حلّی (ص ۲۶۹)، ابن‌ادریس به‌طور کلی از احادیث اهل بیت علیهم‌السلام اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی (ص ۲۷۹) این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی (ص۲۸۰) باتوجه به اینکه خودِ ابن‌داوود حلّی (همان‌جا) ابن‌ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر می‌کرد.[۵]

آرا و اندیشه‌ها

ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار اهل بیت گرفته و وی را در زُمرهٔ ضعفا آورده، ولی در همان‌جا او را ستوده است (ص ۴۹۸). بحرانی می‌نویسد که محقق حلی و علامهٔ حلی به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند (ص ۲۷۶)، ولی در دوره‌های بعد نظر علمای رجال در مورد ابن ادریس به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را توثیق کرده است (۱ / ۱۶، ۳۳). معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد روایات اندکی بی‌دقت بوده، صحیح دانسته‌اند (شوشتری، ۸ / ۴۵؛ خویی، ۱۵ / ۶۳). ابن‌ادریس چنان‌که از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمی‌آید، برخی از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که دربارهٔ برخی از آنها اطلاعاتی به دست می‌دهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسلهٔ روایی صحیفهٔ سجادیه دیده می‌شود (مجلسی، ۱۰۷ / ۵۲–۵۴، ۶۳، ۱۶۲). همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است (نک: ابن‌داوود، ۵–۶). ابن‌ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه می‌توان از مصباح المتهجّد شیخ طوسی (در جمادی‌الاولی ۵۷۰ق) و قرب الاسناد حمیری (در رمضان ۵۷۴ق) نام برد (آقابزرگ، ۴ / ۲۲۵، ۵ / ۲۵۷، ۱۷ / ۶۸، ۲۱ / ۲۲۲؛ نیز دستخط موجود در حاشیهٔ مصباح المتهجد طوسی، 790).[۶]

نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نیز نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. ه برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶؛ ج ۱، ص۵۰–۵۱) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن‌شهر آشوب (ذیل إسراء: ۳۶)، طَبْرِسی (ذیل حجرات: ۶) و ابن‌زهره (ص ۳۲۹) هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده (برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۱۲۷، ۴۹۵) و آن را علم‌آور ندانسته است (همان، ج ۱، ص ۱۲۷، ۳۳۰)، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست (خویی، ج ۱۵، ص ۶۴)؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است (برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۳۴۲، ج ۲، ص ۳۷۵، ج ۳، ص ۷۸، ۳۷۵). از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.[۷]

آثار

آثار چاپی:

۱. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطهٔ آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنان‌که از دو موضع کتاب (صص ۱۷۰، ۴۰۱) برمی‌آید وی در خلال سالهای ۵۸–۵۸۸ق / ۱۱۹۱–۱۱۹۲م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در ۱۲۴۷و ۱۲۷۰ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان النوادر او مستطرفات السرائر جداگانه در ۱۴۰۸ق با مقدمه‌ای تحقیقی و حواشی در قم به چاپ رسیده است؛ ۲. منتخب تبیان شیخ طوسی، این کتاب به کوشش سید مهدی رجائی در ۱۴۰۹ق در قم نشر یافته است.[۸]

مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ابن‌ادریس، کتابالسرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر (صفدی، ج ۲، ص ۱۸۳؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، همان‌جا)، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد (رجوع کنید به ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰–۱۴۱۱، همانجاها). این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است (بناری، ص ۱۳۵، ۳۱۸). در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است و در میان آنها، احادیث نادر و منحصر به فردی نیز دیده می‌شود (رجوع کنید به مجلسی، ج ۱، ص ۱۶؛ نیز برای منابع مورد استفاده در مستطرفات رجوع کنید به بناری، ص ۹۴–۹۵). مستطرفات السرائر در ۱۴۰۸ در قم جداگانه چاپ شده است.[۹]

ابن‌ادریس حلّی (۱۴۱۰–۱۴۱۱، ج ۱، ص ۵۱) هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانآ نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است. هرچند ابن‌ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانآ نقد کرده (برای نام فقها رجوع کنید به بناری، ص ۲۱۶–۲۲۳)، اما عمدتآ به نقد و بررسی آرای فقهی و احیاناً اصولی شیخ‌طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته (مثلا رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۲۳، ۳۳۴–۳۳۵) و شماری دیگر را نپذیرفته است (مثلا رجوع کنید به ج ۱، ص ۶۶، ۱۰۰، ۲۲۶)، به‌طوری که می‌توان سرائر را کتابی در نقد آثار شیخ به‌شمار آورد (نیز رجوع کنید به ج ۱، ص۴۶۰، ج ۲، ص ۲۵۲، ۵۲۳، ۵۶۳). تألیف این کتاب و نیز کتاب غنیةالنزوع (اثر ابن‌زهره) در چند سال پیشتر، که به نقد آرای اصولی شیخ‌طوسی در عدةالاصول پرداخته بود، بیانگر پیشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشه‌جویی و نقادی در آرای شیخ بود. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند. بهره‌گیری از اصول فقه در استنباط مسائل فقهی در سرائر بسیار چشمگیر است. در سرائر فتاوای نادری نیز دیده می‌شود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق یتیم هاشمی برای دریافت خمس (ج ۱، ص ۴۹۶) و جواز شستن دست و صورت از پایین در وضو (ج ۱، ص ۹۹؛ علی‌همت بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن‌ادریس، قم ۱۳۸۱ش؛[۱۰]

اساتید

مهم‌ترین استادان و مشایخ روایی ابن‌ادریس عبارت بودند از: عبداللّه بن جعفر دوریستی*، علی‌بن ابراهیم علوی عُرَیضی، عربی‌بن مسافر عبادی، عمیدالرؤسا هبةاللّه‌بن حامد* و پسرش حسین‌بن هبه‌اللّه سوراوی، ابوالمکارم ابن‌زهره حلبی (صاحب غنیةالنزوع) و ابن‌شهر آشوب[۱۱]

شاگردان

برخی شاگردان ابن‌ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از: فخاربن مَعْد موسوی.

نجیب‌الدین محمدبن جعفربن نما و پدربزرگش جعفربن نما (بحرانی، ص ۲۷۹.

خوانساری، ج ۶، ص ۲۷۷).

ابوالحسن علی‌بن یحیی خیاط (حرّعاملی، قسم ۲، ص ۲۱۰.

حسینی اشکوری، ج ۱، ص ۳۹۱).

سیدمحیی‌الدین حسینی حلبی، برادرزاده ابن‌زهره حلبی، جعفربن احمد قمرویه حائری.

بهاءالدین ورّام.

و حسن‌بن یحیی حلّی، پدر محقق حلّی[۱۲]

منابع

  1. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  2. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  3. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  4. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  5. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  6. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  7. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  8. محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.
  9. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  10. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  11. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.
  12. حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.