مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
* نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجستهترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از سهم امام(ع) ایجاد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> | * نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجستهترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از سهم امام(ع) ایجاد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> | ||
== ارتزاق از سهم امام(ع) و عوامزدگی == | == ارتزاق از سهم امام(ع) و مشکل عوامزدگی == | ||
مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شدهاند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین میکردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهرهگیری از سهم امام(ع)، که از طرف مردم اعطا میشود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولتها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> | مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شدهاند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین میکردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهرهگیری از سهم امام(ع)، که از طرف مردم اعطا میشود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولتها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> | ||
در نگاه مطهری عوامزدگی یکی از عوامل اساسی بیتحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوامزدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، بهنحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند. از نظر او غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین موضوع نشأت میگیرد. مطهری معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوامزدگی مجبور است همیشه در عقب قافله علم حرکت کند؛ زیرا خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته همراه است و با هر نویی مخالفت میکند و طرفدار حفظ وضع موجود است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref> | |||
از نظر مطهری عوامزدگی روحانیت موجب معطلماندن مسائل اساسی جامعه میشود؛ با این توضیح که عوام الناس با مسائلی جدی جامعه، از نوع توزیع عادلانه ثروت، عدالت اجتماعی، تعلیمات عمومی و حاکمیت ملی که پیوند ناگسستنی با اسلام دارد، بهصورت سطحی برخورد میکند. این برخورد سطحی موجب میشود که روحانیان عوامزده هم ناچار در تبلیغ خود همیشه به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی جامعه و دین بروند و از مسائل اصولی صرف نظر کنند. یا در مورد این امور به گونهای اظهارنظر کند که نه تنها باعث رشد نشود، بلکه موجب شود اسلام بهعنوان یک دین عقب مانده معرفی شود و همین مانند نقطه ضعف مورد استفاده دشمنان اسلام قرار گیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref> | |||
حکومت عوام منشإ رواج بی حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بی نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و میکند. ۶۲ این دیدگاهها فراتر از این که پرسشهای مطرح را برای مطهری و امثال او در مورد سازمان روحانیت و نیز نقد آنچه در این خصوص وجود داشته و دارد، نشان میدهد، به میزان مشخصی بیان کننده اندیشههای نوگرایانه وی نیز است که ظاهرا در جو حوزههای علمیه آن دوره خریدار چندانی نداشته است. | |||
== راه اصلاح مشکل اصلی == | |||
مطهری در پایان مقاله، ضمن تإکید بر ضرورت تإمین معاش روحانیت به ویژه از راهی غیر از سهم امام و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شوون حیات او تإثیر خواهد گذارد، ۶۳ راه اصلاح این اوضاع نابه سامان را سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته و معتقد است در صورت حل شدن این مشکل، مسائل دیگر نیز حل خواهد شد. ۶۴ وی در این خصوص تصریح میدارد: مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمناً کمتر وقت آنها را بگیرد تإمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و از یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند. روحانیان بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده میشود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفتهاند که روزبه روز بیدارتر میشود، انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند … اگر روحانیت ما هرچه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه رجال اصلاح طلب بی علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد. ۶۵ بدون تردید باید شجاعت مطهری را در بیان این واقعیتها ستود، زیرا که جزمیتهای موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره و نیز حوزه ها، به خودی خود مانع اساسی و بزرگی بود که کمتر کسی حاضر میشد نتایج بیان آنها را بپذیرد. حریمی که حوزه برای خود به وجود آورده بود اجازه نمیداد که حتی متفکران خود حوزه در مورد مسائل و مشکلات و نیازها و انتظارات موجود آزادانه فکر کنند و این صرفاً نسل جدید روحانیان حوزه بودند که عموماً با نسل جوان تحصیلکرده آشنا گردیدند و ضرورت شکستن این دیوار ضخیم را تشخیص داده و خودانتقادی را باب کردند و با پذیرش نتایج دیدگاه هایشان، اندیشههای نوینی را ارائه نمودند که بدون تردید در توسعه نگرشهای سیاسی و اجتماعی شیعه در دو دهه چهل و پنجاه تإثیر و نقش به سزایی داشت. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۳
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
انتقادات شهید مطهری به سازمان روحانیت چه بوده است؟
بستر بحث و جایگاه
مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش)، مشهور به شهید مطهری، فقیه و اسلامشناس، در مقالهای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابهسامانیهای آن را آشکار میکند و نتیجه میگیرد که هرگونه اصلاح در کار مسلمانان باید مستقیماً بهوسیله این سازمان انجام گیرد یا دستکم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمیداند و بهشدت از اوضاع و شرایط موجود حوزههای علمیه و نظام روحانیت انتقاد میکند.[۱]
مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» هفتمین مقاله از کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت است که در سال ۱۳۴۱ش به چاپ رسید.[۲] مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» مرتضی مطهری را مهمترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابی کردهاند.[۳]
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی، در فروردین ۱۳۴۱ش، و پایان مرجعیت فراگیر او در جهان تشیع، که موجب پدید آمدن سرگردانی و تشتت میان مقلدان و متخصصان شد، منتشر شد.[۴] سرگردانی و تشتت درباره اینکه پس از مرجعیت واحد و فراگیر بروجردی از چه کسی باید تقلید کنند و پس از او چه کسی واجد صلاحیت زعامت شیعه خواهد بود.[۵] این فضا، شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی را به چارهاندیشی برانگیخت. حاصل این چارهاندیشی کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت بود که یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی مرجعیت و روحانیت، قلمداد شده است.[۶]
نقدهای مطهری به سازمان روحانیت
مطهری، ضمن بیان امتیازات حوزههای علمیه، مهمترین نقصهای سازمان روحانیت را چنین برمیشمرد:
- آزادی بیحد و حصر در استفاده از لباس روحانیت.
- افراط در مباحثه دروس و شیوع غیر طبیعی علم اصول در نظام علمی حوزه علمیه. از نظر مطهری زیادهروی در علم اصول هرچند هوشیاری طلبه را به دنبال دارد، باعث میشود که طلبه از واقعبینی اجتماعی دور شود و عنصری ذهنی بار آید.
- هضمشدن همه رشتههای مطالعاتی در حوزه علمیه در علم فقه.
- نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجستهترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از سهم امام(ع) ایجاد شده است.[۷]
ارتزاق از سهم امام(ع) و مشکل عوامزدگی
مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شدهاند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین میکردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهرهگیری از سهم امام(ع)، که از طرف مردم اعطا میشود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولتها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.[۸]
در نگاه مطهری عوامزدگی یکی از عوامل اساسی بیتحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوامزدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، بهنحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند. از نظر او غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین موضوع نشأت میگیرد. مطهری معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوامزدگی مجبور است همیشه در عقب قافله علم حرکت کند؛ زیرا خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته همراه است و با هر نویی مخالفت میکند و طرفدار حفظ وضع موجود است.[۹]
از نظر مطهری عوامزدگی روحانیت موجب معطلماندن مسائل اساسی جامعه میشود؛ با این توضیح که عوام الناس با مسائلی جدی جامعه، از نوع توزیع عادلانه ثروت، عدالت اجتماعی، تعلیمات عمومی و حاکمیت ملی که پیوند ناگسستنی با اسلام دارد، بهصورت سطحی برخورد میکند. این برخورد سطحی موجب میشود که روحانیان عوامزده هم ناچار در تبلیغ خود همیشه به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی جامعه و دین بروند و از مسائل اصولی صرف نظر کنند. یا در مورد این امور به گونهای اظهارنظر کند که نه تنها باعث رشد نشود، بلکه موجب شود اسلام بهعنوان یک دین عقب مانده معرفی شود و همین مانند نقطه ضعف مورد استفاده دشمنان اسلام قرار گیرد.[۱۰]
حکومت عوام منشإ رواج بی حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بی نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و میکند. ۶۲ این دیدگاهها فراتر از این که پرسشهای مطرح را برای مطهری و امثال او در مورد سازمان روحانیت و نیز نقد آنچه در این خصوص وجود داشته و دارد، نشان میدهد، به میزان مشخصی بیان کننده اندیشههای نوگرایانه وی نیز است که ظاهرا در جو حوزههای علمیه آن دوره خریدار چندانی نداشته است.
راه اصلاح مشکل اصلی
مطهری در پایان مقاله، ضمن تإکید بر ضرورت تإمین معاش روحانیت به ویژه از راهی غیر از سهم امام و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شوون حیات او تإثیر خواهد گذارد، ۶۳ راه اصلاح این اوضاع نابه سامان را سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته و معتقد است در صورت حل شدن این مشکل، مسائل دیگر نیز حل خواهد شد. ۶۴ وی در این خصوص تصریح میدارد: مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمناً کمتر وقت آنها را بگیرد تإمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و از یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند. روحانیان بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده میشود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفتهاند که روزبه روز بیدارتر میشود، انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند … اگر روحانیت ما هرچه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه رجال اصلاح طلب بی علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد. ۶۵ بدون تردید باید شجاعت مطهری را در بیان این واقعیتها ستود، زیرا که جزمیتهای موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره و نیز حوزه ها، به خودی خود مانع اساسی و بزرگی بود که کمتر کسی حاضر میشد نتایج بیان آنها را بپذیرد. حریمی که حوزه برای خود به وجود آورده بود اجازه نمیداد که حتی متفکران خود حوزه در مورد مسائل و مشکلات و نیازها و انتظارات موجود آزادانه فکر کنند و این صرفاً نسل جدید روحانیان حوزه بودند که عموماً با نسل جوان تحصیلکرده آشنا گردیدند و ضرورت شکستن این دیوار ضخیم را تشخیص داده و خودانتقادی را باب کردند و با پذیرش نتایج دیدگاه هایشان، اندیشههای نوینی را ارائه نمودند که بدون تردید در توسعه نگرشهای سیاسی و اجتماعی شیعه در دو دهه چهل و پنجاه تإثیر و نقش به سزایی داشت.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۳-۲۶۴.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، پیشگفتار سید محمدمهدی جعفری، ص۲۵–۲۶.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۱.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۷.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.