قصاص نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
حکم قصاص چیست؟
حکم قصاص چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}قصاص کیفری است که باید با جرم برابری کند و مجرم به آن محکوم می‌شود. قصاص از احکام اسلامی است که آیاتی از قرآن و روایات به آن اشاره دارند و به قصاص نفس و قصاص عضو تقسیم می‌شود.
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
قصاص کیفری است که باید با جرم برابری کند و مجرم به آن محکوم می‌شود. قصاص از احکام اسلامی است که آیاتی از قرآن و روایات به آن اشاره دارند و به قصاص نفس و قصاص عضو تقسیم می‌شود.


== معنای قصاص ==
== معنای قصاص ==
"قصاص" از ماده "قص" (بر وزن سد) به معنى جستجو و پیگيرى از آثار چيزى است و هر امرى كه پشت سر هم آيد عرب آن را" قصه" می‌گويد و از آنجا كه" قصاص" قتلى است كه پشت سر قتل ديگرى قرار می‌گيرد اين واژه در مورد آن به كار رفته است.<ref>تفسیر نمونه، جلد ۱، صفحه ۶۰۴</ref>
قصاص از ماده «قص» (بر وزن سد) به معنى جستجو و پیگيرى از آثار چيزى است و هر امرى كه پشت سر هم آيد عرب آن را قصه می‌گويد و از آنجا كه" قصاص" قتلى است كه پشت سر قتل ديگرى قرار می‌گيرد اين واژه در مورد آن به كار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد ۱، صفحه ۶۰۴.</ref>


== آیه قصاص ==
== آیه قصاص ==
خط ۱۷: خط ۱۸:
فقها در اثبات حکم قصاص، به قرآن و سنت استناد کرده‌اند. مهم‌ترین آیه قرآن که حکم قصاص از آن آمده است آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره است که تصریح دارد به تشریع قصاص. همچنین آیات ۱۹۴ بقره و ۴۵ مائده و ۳۳ اسراء.
فقها در اثبات حکم قصاص، به قرآن و سنت استناد کرده‌اند. مهم‌ترین آیه قرآن که حکم قصاص از آن آمده است آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره است که تصریح دارد به تشریع قصاص. همچنین آیات ۱۹۴ بقره و ۴۵ مائده و ۳۳ اسراء.


[[علامه طباطبایی]] ذیل آیه ۳۳ سوره اسراء می‌فرماید: «معناى آيه اين است كه" كسى كه مظلوم كشته شده باشد ما به حسب شرع براى صاحب خون او سلطنت قرار داديم، تا اگر خواست قاتل را قصاص كند، و اگر خواست خونبها بگيرد، و اگر هم خواست عفو كند، حال صاحب خون هم بايد در كشتن اسراف نكند، و غير قاتل را نكشد، و يا بيش از يك نفر را به قتل نرساند.» به این ترتیب قصاص حقی است که ولی دم دارد.»<ref>تفسیر المیزان، جلد ۱۳ صحفه ۱۲۳</ref>
[[علامه طباطبایی]] ذیل آیه ۳۳ سوره اسراء می‌گوید: «معناى آيه اين است كه كسى كه مظلوم كشته شده باشد ما به حسب شرع براى صاحب خون او سلطنت قرار داديم، تا اگر خواست قاتل را قصاص كند، و اگر خواست خونبها بگيرد، و اگر هم خواست عفو كند، حال صاحب خون هم بايد در كشتن اسراف نكند، و غير قاتل را نكشد، و يا بيش از يك نفر را به قتل نرساند. به این ترتیب قصاص حقی است که ولی دم دارد.»<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، جلد ۱۳ ص۱۲۳.</ref>


[[شیخ طبرسی]] ذیل آیه ۱۷۸ بقره می فرماید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ: بر شما واجب شد. «قصاص» رعايت برابرى در كشتگان است؛ يعنى همان طور كه قاتل مقتول را كشته است او نيز به قتل می‌رسد.»<ref>ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۳۰</ref>
[[طبرسی]] مفسر قرن شش شیعی، ذیل آیه ۱۷۸ بقره می‌گوید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ: بر شما واجب شد. «قصاص» رعايت برابرى در كشتگان است؛ يعنى همان طور كه قاتل مقتول را كشته است او نيز به قتل می‌رسد.»<ref>طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۳۰</ref>


فقها ادعای اجماع و روایات متواتر در حکم قصاص کرده‌اند. در روایتی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: «درباره آيه «قصاص، براى شما، مايه حيات [و امنيّت] است»، فرمودند: چون اگر كسى تصميم بگيرد كسى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص خواهد شد، از كشتن، خوددارى می‌كند. پس هم موجب زنده ماندن كسى است كه خواسته او را بكشد، هم موجب زنده ماندن جنايتكارى است كه قصد آدم كشى دارد و هم مايه زنده ماندن ديگرانى است كه می‌دانند قصاص، واجب است و از ترس آن، جرأت آدم كشى پيدا نمی‌كنند.»<ref>تفسير امام عسكرى (ع)، ص 595، ح 354.</ref>
فقها ادعای اجماع و روایات متواتر در حکم قصاص کرده‌اند. در روایتی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: «درباره آيه «قصاص، براى شما، مايه حيات [و امنيّت] است»، فرمودند: چون اگر كسى تصميم بگيرد كسى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص خواهد شد، از كشتن، خوددارى می‌كند. پس هم موجب زنده ماندن كسى است كه خواسته او را بكشد، هم موجب زنده ماندن جنايتكارى است كه قصد آدم كشى دارد و هم مايه زنده ماندن ديگرانى است كه می‌دانند قصاص، واجب است و از ترس آن، جرأت آدم كشى پيدا نمی‌كنند.»<ref>تفسير امام عسكرى(ع)، ص ۵۹۵.</ref>


'''شبهات پیرامون قصاص'''
'''شبهات پیرامون قصاص'''


برخی می‌گویند آیه تصریح در عفو هم دارد و خداوند بخشش را تخفیف و رحمت خود دانسته است و چطور می‌شود در عفو رحمت باشد و در قصاص حیات! «اين عفو كردن قصاص و ديت دادن تخفيفى تمام است و رحمتى فراخ از خداوند شما»<ref>کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص ۴۷۳</ref> اگر در قصاص حیات باشد همان حیات باید رحمت خداوند باشد نه قصاص نکردن. در همین راستا گفته‌اند در صدر اسلام و میان قبایل عرب، هنگام قصاص زیاده‌روی می‌شد و در برابر یک نفر، ده‌ها یا صدها نفر کشته می‌شدند. از همین جهت حکم قرآن، حکمی سلبی است نه ایجابی. در واقع قرآن توجه‌اش به این است که ده‌ها نفر کشته نشوند و تنها یک نفر در برابر یک نفر کشته شود؛ نه اینکه حتما و می‌بایست باید کسی کشته شود.
برخی می‌گویند آیه تصریح در عفو هم دارد و خداوند بخشش را تخفیف و رحمت خود دانسته است و چطور می‌شود در عفو رحمت باشد و در قصاص حیات! «اين عفو كردن قصاص و ديت دادن تخفيفى تمام است و رحمتى فراخ از خداوند شما»<ref>میبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص ۴۷۳</ref> اگر در قصاص حیات باشد همان حیات باید رحمت خداوند باشد نه قصاص نکردن. در همین راستا گفته‌اند در صدر اسلام و میان قبایل عرب، هنگام قصاص زیاده‌روی می‌شد و در برابر یک نفر، ده‌ها یا صدها نفر کشته می‌شدند. از همین جهت حکم قرآن، حکمی سلبی است نه ایجابی. در واقع قرآن توجه‌اش به این است که ده‌ها نفر کشته نشوند و تنها یک نفر در برابر یک نفر کشته شود؛ نه اینکه حتما و می‌بایست باید کسی کشته شود.


این عده می‌گویند حکم قصاص در صدر اسلام حکمی کارساز بوده است و توانسته خشونت را کنترل کند، اما اصرار بر حق قصاص در این دوران، خلاف مقصود قرآن است که توصیه به عفو دارد و عفو را رحمت خود می‌داند. مراد آن است كه در قصاص حياة است يعنى پيش از اسلام به يك مرد ده مرد را بكشتندى به گزاف ، گفت من قصاص نهادم به سويّه تا بنفس بيشتر از نفس نكشند . پس اين قضيه موجب آن بود كه در قصاص حياة باشد<ref>شهابی، محمود، ادوار فقه ( فارسي )، ج۱، ص۱۲۵.</ref>
این عده می‌گویند حکم قصاص در صدر اسلام حکمی کارساز بوده است و توانسته خشونت را کنترل کند، اما اصرار بر حق قصاص در این دوران، خلاف مقصود قرآن است که توصیه به عفو دارد و عفو را رحمت خود می‌داند. مراد آن است كه در قصاص حياة است يعنى پيش از اسلام به يك مرد ده مرد را بكشتندى به گزاف ، گفت من قصاص نهادم به سويّه تا بنفس بيشتر از نفس نكشند . پس اين قضيه موجب آن بود كه در قصاص حياة باشد<ref>شهابی، محمود، ادوار فقه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>


== فلسفه قصاص ==
== فلسفه قصاص ==
تشریع حکم قصاص به عنوان عقوبت مناسب برای قاتل نفس محرّمه، یکی از مهم‌ترین دلایل عظمت و ارزش حیات از دیدگاه اسلام است. و از یک سو ضامن حیات و امنیت اجتماعی است و از سوی دیگر مایه حیات قاتل است؛ زیرا یادآوری عواقب عمل «قتل به ناحق» تا حد زیادی او را از ارتکاب این عمل بازمی‌دارد و به این ترتیب جامعه نیز از شر و فساد افراد شرور و فاسد در امان می‌ماند.
تشریع حکم قصاص به عنوان عقوبت مناسب برای قاتل نفس محرّمه، یکی از مهم‌ترین دلایل عظمت و ارزش حیات از دیدگاه اسلام است. و از یک سو ضامن حیات و امنیت اجتماعی است و از سوی دیگر مایه حیات قاتل است؛ زیرا یادآوری عواقب عمل «قتل به ناحق» تا حد زیادی او را از ارتکاب این عمل بازمی‌دارد و به این ترتیب جامعه نیز از شر و فساد افراد شرور و فاسد در امان می‌ماند.


از منظر اسلام حیات به عنوان یکی از آثار رحمت الهی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. تشریع حکم قصاص و بیان شرایط آن در قرآن کریم<ref>بقره/۱۷۸ و ۱۷۹، نساء/۹۵ و ۹۶، مائده/۳۲ و ۴۵، اسراء/۳۳، شوری/۴۱ و ۴۲.</ref> و ضرورت اجرای آن در حقوق کیفری اسلام، نشانگر اهتمام و عنایتی است که برای حفظ تمامیت جسمی و زندگی انسان‌ها قائل است. فلسفه اصلی تشریع این حکم، برپایی عدالت کیفری در جامعه است .
از منظر اسلام حیات به عنوان یکی از آثار رحمت الهی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. تشریع حکم قصاص و بیان شرایط آن در قرآن کریم<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸ و ۱۷۹؛ سوره نساء، آیه ۹۵ و ۹۶؛ سوره مائده، آیه ۳۲ و ۴۵؛ سوره اسراء، آیه ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۴۱ و ۴۲.</ref> و ضرورت اجرای آن در حقوق کیفری اسلام، نشانگر اهتمام و عنایتی است که برای حفظ تمامیت جسمی و زندگی انسان‌ها قائل است. فلسفه اصلی تشریع این حکم، برپایی عدالت کیفری در جامعه است .


از یک سو ضامن حیات جامعه است، زیرا اگر حکم قصاص وجود نداشته باشد و افراد شرور احساس امنیت کنند، نظم و امنیت اجتماعی به هم خورده و جان انسان‌های بی گناه در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر ضامن حیات قاتل است، زیرا جنبه بازدارندگی دارد و یادآوری عواقب خطرناک قتل، تا حدودی او را از فکر خیانت و انسان کشی بازمی‌دارد. اضافه بر این، توصیه اسلام مبنی بر رعایت اعتدال و برابری در قصاص مهم‌ترین عامل جلوگیری از گسترش انتقام و مبارزه با سنت‌های جاهلی به شمار می‌رود که به این ترتیب نیز مایه حیات جامعه است.
از یک سو ضامن حیات جامعه است، زیرا اگر حکم قصاص وجود نداشته باشد و افراد شرور احساس امنیت کنند، نظم و امنیت اجتماعی به هم خورده و جان انسان‌های بی گناه در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر ضامن حیات قاتل است، زیرا جنبه بازدارندگی دارد و یادآوری عواقب خطرناک قتل، تا حدودی او را از فکر خیانت و انسان کشی بازمی‌دارد. اضافه بر این، توصیه اسلام مبنی بر رعایت اعتدال و برابری در قصاص مهم‌ترین عامل جلوگیری از گسترش انتقام و مبارزه با سنت‌های جاهلی به شمار می‌رود که به این ترتیب نیز مایه حیات جامعه است.
خط ۳۸: خط ۳۹:
چه این که در گذشته گاه یک قتل موجب چندین قتل می‌شد، روحیه انتقام‌گیری در عصر جاهلیت حد و معیاری نداشت. اسلام به این شیوه غلط پایان داد و پدیده قتل و قصاص را قانون‌مند ساخت، جمله «لعلکم تتقون» در ذیل آیه شریفه قصاص در واقع هشداری است برای پرهیز از هرگونه تعدی و تجاوز که حکم حکیمانه قصاص در اسلام را به صورت احسن تکمیل می‌کند.
چه این که در گذشته گاه یک قتل موجب چندین قتل می‌شد، روحیه انتقام‌گیری در عصر جاهلیت حد و معیاری نداشت. اسلام به این شیوه غلط پایان داد و پدیده قتل و قصاص را قانون‌مند ساخت، جمله «لعلکم تتقون» در ذیل آیه شریفه قصاص در واقع هشداری است برای پرهیز از هرگونه تعدی و تجاوز که حکم حکیمانه قصاص در اسلام را به صورت احسن تکمیل می‌کند.


در کنار توصیه اعتدال، تجویز عفو همراه با قصاص در اسلام یک مجموعه کاملاً منطقی است که آثار و برکات فراوانی بر اجرای آن مترتب است. به این ترتیب اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملاً آشکار می‌گردد، با توجه به این نکته که آیات مربوط به قصاص در محیطی نازل گردید که خون انسان مطلقاً در آن ارزشی نداشت، عظمت قانون قصاص آشکار می‌گردد. پس فلسفه تشریع قصاص تأمین حیات انسان‌ها است، و قصاص یک قانون قرآنی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی دارد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ذیل آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره.</ref> در نتیجه قصاص در اسلام تشریع یک قانون است که از جهات گوناگون ضامن حیات و سعادت انسان‌ها است آثار و برکات فراوانی بر اجرای این قانون حکیمانه الهی مترتب است که یکی از آن‌ها جلوگیری از گسترش انتقام است.
در کنار توصیه اعتدال، تجویز عفو همراه با قصاص در اسلام یک مجموعه کاملاً منطقی است که آثار و برکات فراوانی بر اجرای آن مترتب است. به این ترتیب اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملاً آشکار می‌گردد، با توجه به این نکته که آیات مربوط به قصاص در محیطی نازل گردید که خون انسان مطلقاً در آن ارزشی نداشت، عظمت قانون قصاص آشکار می‌گردد. پس فلسفه تشریع قصاص تأمین حیات انسان‌ها است، و قصاص یک قانون قرآنی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی دارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ذیل آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره.</ref> در نتیجه قصاص در اسلام تشریع یک قانون است که از جهات گوناگون ضامن حیات و سعادت انسان‌ها است آثار و برکات فراوانی بر اجرای این قانون حکیمانه الهی مترتب است که یکی از آن‌ها جلوگیری از گسترش انتقام است.





نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۷

سؤال

حکم قصاص چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


قصاص کیفری است که باید با جرم برابری کند و مجرم به آن محکوم می‌شود. قصاص از احکام اسلامی است که آیاتی از قرآن و روایات به آن اشاره دارند و به قصاص نفس و قصاص عضو تقسیم می‌شود.

معنای قصاص

قصاص از ماده «قص» (بر وزن سد) به معنى جستجو و پیگيرى از آثار چيزى است و هر امرى كه پشت سر هم آيد عرب آن را قصه می‌گويد و از آنجا كه" قصاص" قتلى است كه پشت سر قتل ديگرى قرار می‌گيرد اين واژه در مورد آن به كار رفته است.[۱]

آیه قصاص

واژه قصاص در چند جای قرآن آمده است اما آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره به آیه قصاص مشهور است. از آیه ۱۹۴ بقره و آیه ۴۵ سوره مائده و آیه ۳۳ سوره اسراء هم در حکم قصاص استفاده می‌کنند.

ادله موافقان قصاص

فقها در اثبات حکم قصاص، به قرآن و سنت استناد کرده‌اند. مهم‌ترین آیه قرآن که حکم قصاص از آن آمده است آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره است که تصریح دارد به تشریع قصاص. همچنین آیات ۱۹۴ بقره و ۴۵ مائده و ۳۳ اسراء.

علامه طباطبایی ذیل آیه ۳۳ سوره اسراء می‌گوید: «معناى آيه اين است كه كسى كه مظلوم كشته شده باشد ما به حسب شرع براى صاحب خون او سلطنت قرار داديم، تا اگر خواست قاتل را قصاص كند، و اگر خواست خونبها بگيرد، و اگر هم خواست عفو كند، حال صاحب خون هم بايد در كشتن اسراف نكند، و غير قاتل را نكشد، و يا بيش از يك نفر را به قتل نرساند. به این ترتیب قصاص حقی است که ولی دم دارد.»[۲]

طبرسی مفسر قرن شش شیعی، ذیل آیه ۱۷۸ بقره می‌گوید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ: بر شما واجب شد. «قصاص» رعايت برابرى در كشتگان است؛ يعنى همان طور كه قاتل مقتول را كشته است او نيز به قتل می‌رسد.»[۳]

فقها ادعای اجماع و روایات متواتر در حکم قصاص کرده‌اند. در روایتی از امام سجاد(ع) آمده است: «درباره آيه «قصاص، براى شما، مايه حيات [و امنيّت] است»، فرمودند: چون اگر كسى تصميم بگيرد كسى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص خواهد شد، از كشتن، خوددارى می‌كند. پس هم موجب زنده ماندن كسى است كه خواسته او را بكشد، هم موجب زنده ماندن جنايتكارى است كه قصد آدم كشى دارد و هم مايه زنده ماندن ديگرانى است كه می‌دانند قصاص، واجب است و از ترس آن، جرأت آدم كشى پيدا نمی‌كنند.»[۴]

شبهات پیرامون قصاص

برخی می‌گویند آیه تصریح در عفو هم دارد و خداوند بخشش را تخفیف و رحمت خود دانسته است و چطور می‌شود در عفو رحمت باشد و در قصاص حیات! «اين عفو كردن قصاص و ديت دادن تخفيفى تمام است و رحمتى فراخ از خداوند شما»[۵] اگر در قصاص حیات باشد همان حیات باید رحمت خداوند باشد نه قصاص نکردن. در همین راستا گفته‌اند در صدر اسلام و میان قبایل عرب، هنگام قصاص زیاده‌روی می‌شد و در برابر یک نفر، ده‌ها یا صدها نفر کشته می‌شدند. از همین جهت حکم قرآن، حکمی سلبی است نه ایجابی. در واقع قرآن توجه‌اش به این است که ده‌ها نفر کشته نشوند و تنها یک نفر در برابر یک نفر کشته شود؛ نه اینکه حتما و می‌بایست باید کسی کشته شود.

این عده می‌گویند حکم قصاص در صدر اسلام حکمی کارساز بوده است و توانسته خشونت را کنترل کند، اما اصرار بر حق قصاص در این دوران، خلاف مقصود قرآن است که توصیه به عفو دارد و عفو را رحمت خود می‌داند. مراد آن است كه در قصاص حياة است يعنى پيش از اسلام به يك مرد ده مرد را بكشتندى به گزاف ، گفت من قصاص نهادم به سويّه تا بنفس بيشتر از نفس نكشند . پس اين قضيه موجب آن بود كه در قصاص حياة باشد[۶]

فلسفه قصاص

تشریع حکم قصاص به عنوان عقوبت مناسب برای قاتل نفس محرّمه، یکی از مهم‌ترین دلایل عظمت و ارزش حیات از دیدگاه اسلام است. و از یک سو ضامن حیات و امنیت اجتماعی است و از سوی دیگر مایه حیات قاتل است؛ زیرا یادآوری عواقب عمل «قتل به ناحق» تا حد زیادی او را از ارتکاب این عمل بازمی‌دارد و به این ترتیب جامعه نیز از شر و فساد افراد شرور و فاسد در امان می‌ماند.

از منظر اسلام حیات به عنوان یکی از آثار رحمت الهی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. تشریع حکم قصاص و بیان شرایط آن در قرآن کریم[۷] و ضرورت اجرای آن در حقوق کیفری اسلام، نشانگر اهتمام و عنایتی است که برای حفظ تمامیت جسمی و زندگی انسان‌ها قائل است. فلسفه اصلی تشریع این حکم، برپایی عدالت کیفری در جامعه است .

از یک سو ضامن حیات جامعه است، زیرا اگر حکم قصاص وجود نداشته باشد و افراد شرور احساس امنیت کنند، نظم و امنیت اجتماعی به هم خورده و جان انسان‌های بی گناه در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر ضامن حیات قاتل است، زیرا جنبه بازدارندگی دارد و یادآوری عواقب خطرناک قتل، تا حدودی او را از فکر خیانت و انسان کشی بازمی‌دارد. اضافه بر این، توصیه اسلام مبنی بر رعایت اعتدال و برابری در قصاص مهم‌ترین عامل جلوگیری از گسترش انتقام و مبارزه با سنت‌های جاهلی به شمار می‌رود که به این ترتیب نیز مایه حیات جامعه است.

چه این که در گذشته گاه یک قتل موجب چندین قتل می‌شد، روحیه انتقام‌گیری در عصر جاهلیت حد و معیاری نداشت. اسلام به این شیوه غلط پایان داد و پدیده قتل و قصاص را قانون‌مند ساخت، جمله «لعلکم تتقون» در ذیل آیه شریفه قصاص در واقع هشداری است برای پرهیز از هرگونه تعدی و تجاوز که حکم حکیمانه قصاص در اسلام را به صورت احسن تکمیل می‌کند.

در کنار توصیه اعتدال، تجویز عفو همراه با قصاص در اسلام یک مجموعه کاملاً منطقی است که آثار و برکات فراوانی بر اجرای آن مترتب است. به این ترتیب اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملاً آشکار می‌گردد، با توجه به این نکته که آیات مربوط به قصاص در محیطی نازل گردید که خون انسان مطلقاً در آن ارزشی نداشت، عظمت قانون قصاص آشکار می‌گردد. پس فلسفه تشریع قصاص تأمین حیات انسان‌ها است، و قصاص یک قانون قرآنی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی دارد.[۸] در نتیجه قصاص در اسلام تشریع یک قانون است که از جهات گوناگون ضامن حیات و سعادت انسان‌ها است آثار و برکات فراوانی بر اجرای این قانون حکیمانه الهی مترتب است که یکی از آن‌ها جلوگیری از گسترش انتقام است.



مطالعه بیشتر

  • شمس ناصری، محمد ابراهیم، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۷۸.
  • عباس‌زاده اهری، جرم‌ها و مجازات‌ها در اسلام، تبریز، آیدین، ۱۳۷۸.
  • پیرزاده، احسان الله، قصاص و متفرعات آن، تهران، آفرینه ۱۳۷۸.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد ۱، صفحه ۶۰۴.
  2. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، جلد ۱۳ ص۱۲۳.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۳۰
  4. تفسير امام عسكرى(ع)، ص ۵۹۵.
  5. میبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص ۴۷۳
  6. شهابی، محمود، ادوار فقه، ج۱، ص۱۲۵.
  7. سوره بقره، آیه ۱۷۸ و ۱۷۹؛ سوره نساء، آیه ۹۵ و ۹۶؛ سوره مائده، آیه ۳۲ و ۴۵؛ سوره اسراء، آیه ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۴۱ و ۴۲.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ذیل آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره بقره.