بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب): تفاوت میان نسخهها
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
===روحانیت در اسلام و در میان مسلمین=== | ===روحانیت در اسلام و در میان مسلمین=== | ||
===مشکل اساسی در سازمان روحانیت=== | ===مشکل اساسی در سازمان روحانیت=== | ||
{{نوشتار اصلی|مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» شهید مطهری}} | |||
این مقاله مرتضی مطهری را مهمترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابى کردهاند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> مطهری در این مقاله با کالبدشکافى سازمان روحانیت نابهسامانىهاى آن را آشکار مىکند. مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمىداند و بهشدت از اوضاع و شرایط موجود حوزههاى علمیه و نظام روحانیت انتقاد مىکند. | این مقاله مرتضی مطهری را مهمترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابى کردهاند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> مطهری در این مقاله با کالبدشکافى سازمان روحانیت نابهسامانىهاى آن را آشکار مىکند. مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمىداند و بهشدت از اوضاع و شرایط موجود حوزههاى علمیه و نظام روحانیت انتقاد مىکند. | ||
نسخهٔ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۲
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
علت انتشار کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در سال ۱۳۴۱ش چه بوده است؟
بحثی درباره مرجعیت و روحانیت مجموعه مقالاتی درباره مرجعیت و روحانیت که از دیدگاهی نو به مباحثی درباره مرجعیت و تقلید و جایگاه روحانیت در جامعه با هدف اصلاح درونی سازمان مرجعیت و روحانیت پرداخته است. این کتاب در زمان انتشار مورد توجه و اقبال فراوان قرار گرفت و انتقاداتی را نیز به همراه داشت. این کتاب را نوعی خودانتقادی از سوی روحانیان قلمداد شده که به دنبال اصلاح سازمان مرجعیت و روحانیت و هماهنگکردن آن با اقتضائات زمانه بودند.
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی مرجعیت و روحانیت، قلمداد شده است. پس از درگذشت سید حسین بروجردی در سال ۱۳۴۱ش و پایان مرجعیت فراگیر او در جهان تشیع، در میان مقلدان و متخصصان تشتتی درباره آینده مرجعیت و تقلید به وجود آمد. این سرگردانی و تشتت موجب شد تا شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی تلاش کنند تا وضعیت آرمانی مورد نظر خود را درباره کیفیت مناسبات میان مرجعیت و مردم را ارائه دهند.
جایگاه
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت مجموعه مقالاتی است که از دیدگاهی نو به مباحثی درباره مرجعیت و تقلید و جایگاه روحانیت در جامعه با هدف اصلاح درونی سازمان مرجعیت و روحانیت پرداخته است.[۱] این کتاب یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی مرجعیت و روحانیت، قلمداد شده است.[۲]
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در زمان انتشار مورد توجه و اقبال فراوان قرار گرفت و انتقاداتی را نیز به همراه داشت.[۳] این کتاب را نوعی خودانتقادی از سوی روحانیان قلمداد شده که به دنبال اصلاح سازمان مرجعیت و روحانیت و هماهنگکردن آن با اقتضائات زمانه بودند؛ خود انتقادی که نشان از رشد این سازمان قلمداد شده است.[۴] گفته شده که کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت مورد توجه مستشرقان و ایرانشناسان غربی قرار گرفته و از سوی آنان بهعنوان قدمی برای اصلاحگری تلقی شده است. این کتاب از طرف انجمن کتاب بهعنوان کتاب برگزیده سال ۱۳۴۱ش انتخاب شده است.[۵]
چاپ اول و دوم کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در دهه چهل و بههمت شرکت سهامی انتشار انجام شده است.[۶] چاپ جدید این کتاب پس از ۵۵ سال در سال ۱۳۹۷ش و به همت انتشارات صدرا (ناشر تخصصی آثار مرتضی مطهری) انجام گرفته است.[۷] این چاپ جدید علاوه بر مقدمه ناشر حاوی پیشگفتاری به قلم سید محمدمهدی جعفری، پژوهشگر علوم دینی، است.[۸]
بستر تاریخی انتشار
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی، در فروردین ۱۳۴۱ش، و پایان مرجعیت فراگیر او در جهان تشیع، که موجب پدید آمدن سرگردانی و تشتت میان مقلدان و متخصصان شد، منتشر شد.[۹] سرگردانی و تشتت درباره اینکه پس از مرجعیت واحد و فراگیر آیت الله بروجردی از چه کسی باید تقلید کنند و پس از او چه کسی واجد صلاحیت زعامت شیعه خواهد بود.[۱۰]
این فضا، شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی را به چارهاندیشی برانگیخت. آنان تلاش کردند تا زمانی که مرجعیت واحدی بر اوضاع مسلط نیست وضعیت آرمانی مورد نظر خود را درباره کیفیت مناسبات میان مرجعیت و مردم را ارائه دهند.[۱۱] برای چارهجویی جلساتی از سوی دبیرخانه انجمنهای اسلامی ایران برگزار شد.[۱۲] در این جلسات، در ابتدا قرار میشود تا موضوعات و دغدغهها موجود در زمینه مرجعیت و روحانیت مشخص شود و هر موضوع توسط متخصصی انتخاب شود و در سمیناری ارائه گردد. اما به دلیل وجود مشکلات، برگزاری سمینار ملغی میشود و گفتارها بهصورت مجموعه مقالاتی ارائه میشود.[۱۳]
نویسندگان
نویسندگان کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی قلمداد شدهاند.[۱۴] بهجز مهدی بازرگان، باقی نویسندگان این مجموعه مقالات روحانی بودند.[۱۵] گفته شده که فهرست نام نویسندگان این مجموعه مقالات وزن علمی و اجتماعی این کتاب و میزان تأثیر آن در آگاهی جامعه از مقوله مرجعیت و روحانیت و اصلاح کاستیهای این نهاد دینی و اجتماعی را آشکار میکند.[۱۶]
- سید محمدحسین طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ش)، مشهور به علامه طباطبایی، فقیه، فیلسوف و مفسر قرآن که با مهاجرت از تبریز به قم در سال ۱۳۲۵ش فعالیتهای علمی و اجتماعی خود را گسترش داد.[۱۷] علامه طباطبایی علاوه بر جایگاه مؤثرش در رشد علومی چون فلسفه و تفسیر قرآن در حوزه علمیه، به فعالیتهای دینی اجتماعی در عرصه عمومی جامعه نیز اهتمام داشت.[۱۸] نمونهای از این فعالیتها تلاش برای ایجاد مؤسسه فرهنگی و مذهبی به همراه مرتضی مطهری[۱۹]، افتتاح حساب مشترک با سید ابوالفضل زنجانی و مرتضی مطهری برای کمک به مردم فلسطین[۲۰] و شرکت در نشر کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، با نگارش دو مقاله، یاد شده است.[۲۱]
- سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی (۱۲۷۹-۱۳۷۱ش) مجتهد دینی و روحانی ملیگرا و از اعضای جبهه ملی بود که علاوه بر فعالیتهای علمی و دینی به طور فعال در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شرکت میکرد. او در تأسیس برخی تشکلهای ملیگرای روحانیان شرکت فعال داشت و در سال ۱۳۵۶ش به همراهی عدهای از فعالان ملی مذهبی جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر را تأسیس کرد.[۲۲] سید ابوالفضل موسوی زنجانی در پیدایش کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت با نگارش یک مقاله همکاری داشته است.[۲۳]
- مرتضی مطهری (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش)، مشهور به شهید مطهری، فقیه و اسلامشناس که با مهاجرت به تهران فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را گسترش داد.[۲۴] او علاوه بر نگارش کتابهای دینی مطابق با نیازهای جامعه،[۲۵] شرکت در تأسیس حسینه ارشاد،[۲۶] انجام سخنرانیهای عمومی دینی[۲۷] و شرکت در فعالیتهای سیاسی منجر به انقلاب اسلامی،[۲۸] در نگارش سه مقاله از مقالات کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت شرکت کرده و گفته شده که استخراج فهرست کتاب و نگارش مقدمه آن هم توسط او انجام شده است.[۲۹]
- مهدی بازرگان (۱۲۸۶-۱۳۷۳ش)، مشهور به مهندس بازرگان، سیاستمدار و پژوهشگر نوگرای دینی و قرآنی از دیگر نویسندگان مقالات کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت است.[۳۰] بازرگان با آنکه تحصیلکرده علوم جدید در رشته مهندسی بود، در طول عمرش به سخنرانی و تألیف با نظرگاهی نو درباره مسائل دینی اشتغال داشت. همچنین، بازرگان فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پردامنهای داشت که تصدی نخستوزیری دولت موقت پس از انقلاب اسلامی از جمله شاخصترین فعالیتهای اوست.[۳۱]
- سید محمد حسینی بهشتی (۱۳۰۷-۱۳۶۰ش)، مشهور به شهید بهشتی، از چهرههای مشهور نهضت اسلامی و از رهبران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش بود که در طول حیات سیاسی و اجتماعی خود به فعالیتهایی چون تأسیس مدارس دینی با سبک جدید آموزشی، تأسیس مدارس دین و دانش و نگارش مقالات دینی با رویکرد نو پرداخت.[۳۲] بهشتی یکی از مقالات کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت را نگاشته است.[۳۳]
- سید محمود طالقانی (۱۲۸۹- ۱۳۵۸ش) فقیه، مفسر قرآن، محقق نوگرای اسلامی، از چهرههای شاخص نهضت ملی و از پایهگذاران انقلاب اسلامی بود. طالقانی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی گستردهای داشت که برپایی جلسات تفسیر قرآن با نگاه و روش نو،[۳۴] تأسیس کانونهای دینی[۳۵] و مشارکت در فعالیتهای انجمنهای اسلامی از جمله آنها بود.[۳۶] هشتمین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت نگاشته طالقانی است.[۳۷]
- سید مرتضی جزایری (۱۳۰۹-۱۳۸۷ش) فقیه شیعه و از نویسندگان نوگرای دینی و از مبارزان علیه رژیم پهلوی بود که در تأسیس مجله مکتب اسلام مشارکت داشت.[۳۸] او نیز در نگارش یکی از مقالات کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت شرکت داشته است.[۳۹]
مقالات
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت از ده مقاله تشکیل شده که هر مقاله به بحثی درباره مرجعیت، تقلید و نظام روحانیت شیعه میپردازد:[۴۰]
اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه
سید محمدحسین طباطبایی در این مقاله به این پرسش پاسخ مىدهد که چرا اجتهاد و تقلید مقولهاى ضرورى از نظر انسانى و سپس اسلامى است. او چالشهای موجود در مورد تقلید انسان عاقل از دیگرى را در این مقاله پاسخ میدهد؛ او تقلید کورکورانه را بهشدت رد مىکند و آن را مغایر با قرآن و اسلام و فطرت انسانى قلمداد مىنماید. او اسلام را آیینى معرفی میکند که به همه ساحات حیات انسانی توجه کرده و دستوراتی مطابق با آن ساحات صادر کرده است. از نظر او، هر انسان مکلفى موظف به پیروی از آن دستورها (شریعت) است. علامه با اشاره به کلىبودن بیانات دینى تصریح مىکند که براى بهدست آوردن جزئیات احکام راهى جز پیمودن طریق استدلال وجود ندارد.[۴۱]
علامه طباطبایی اجتهاد را براى همه مسلمانان غیرممکن دانسته و معتقد است تنها عده معدودى توانایى چنین استنباطى خواهند داشت و دیگران باید تقلید کنند. او موضوع اجتهاد و تقلید را از اساسىترین و عمومىترین مسائل حیاتى انسان قلمداد کرده و معتقد است که هر انسانى که پاى به دایره اجتماع مىگذارد، ناگزیر از تقلید و پیروى اجتهاد دیگری است و تنها در بخش کوچکى از حیات خود به اجتهاد مىپردازد. او در نهایت اجتهاد و تقلید را مقولهاى فطرى تلقى مى کند؛ البته نه تقلید بیخردانه که، از نظر او از پستترین و مذمومترین صفات انسانى است.[۴۲]
شرایط و وظایف مرجع
سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی در این مقاله، ضمن تأکید بر فطرى و طبیعىبودن رجوع جاهل به عالم، نکته جدیدى بر آنچه که دیگران در مقالات خود بیان کردهاند اضافه نمىکند و صرفاً نقش عناصر و علماى آگاه در مورد مسائل دینى در شرایط جدید و نیازهاى موجود را بسیار مهم قلمداد مىکند.[۴۳]
اجتهاد در اسلام
این مقاله مرتضی مطهری در کنار مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» نسبت به سایر مقالات این کتاب از با ارزشتر قلمداد شده است.[۴۴] مطهرى در این مقاله اجتهاد را جزء افتخارات فقه شیعه دانسته و اخباریگرایی را، که به رکود در موضوع اجتهاد مىانجامد، جریان فکرى خردستیز در عالم تشیع معرفى مىکند. مطهری سپس به موضوع تقلید مى پردازد، و با تقسیمبندى آن به تقلید مشروع و تقلید ممنوع، تقلید کورکورانه و سرسپردگى را در نظر اسلام رد کرده و تقلید مشروع، که تقلید از مجتهدان است، را مشروع قلمداد مىکند. مطهرى بحث ممنوعیت جواز تقلید از میت در فقه را از جمله مسائل بسیار مهم و اساسى فقه شیعه میداند و آن را باعث تکامل علوم اسلامی میداند.[۴۵] مطهرى با انتقاد از وضعیت مرجعیت شیعه و ناکارآمدیهای آن را براى جهان جدید در پایان مقاله خود دو پیشنهاد مشخص براى پویایى اجتهاد مطرح مىکند: یکى اینکه لزومى ندارد مردم در همه مسائل خود از یک نفر تقلید کنند و بهتر است فقه نیز مانند سایر علوم در عصر جدید تخصصى شود؛ دیگری پیشنهاد همکارى و همفکرى میان فقها برای رشد علمی و انطباق با زمانه است.[۴۶]
ولایت و زعامت
سید محمدحسین طباطبایی در مقاله دوم خود در این کتاب ضمن بیان نظر اسلام درباره ولایت، از نظرگاه فلسفه اجتماعى اسلام، آن را در ردیف ضرورت حکومت و نظم اجتماعى قلمداد کرده و تأکید مىکند که مقوله ولایت از امور فطرى انسان است. گفته شده که طرح مقوله ولایت در چارچوب بررسىهاى فلسفه سیاسى و اجتماعى اسلام توسط علامه طباطبایی گشودن باب نوینى است که در فضای علوم اسلامی متداول نبوده است.[۴۷] علامه طباطبایی در ادامه به بیان تفاوتهاى نظام اجتماعی و سیاسی اسلام با نظامهای دموکراتیک و سوسیالیست مىپردازد. او در نهایت تأکید مىکند که دموکراسى را با هیچ منطقى نمىتوان تکامل اجتماعى و مدنى انسانیت شمرد.[۴۸]
علامه طباطبایی با بیان دیدگاه شیعه در مورد ولایت در عصر غیبت، پرسشهاى مهمى را در مورد ولایت در عصر غیبت مطرح مى سازد؛ از جمله اینکه آیا ولایت در این دوره از آن همه مسلمانان است یا مسلمانان عادل یا متعلق به فقیه است. در صورت سوم، آیا متعلق به هر فقیهی است یا فقیه اعلم. او این مسائل را جزء مسائل فقهى قلمداد کرده و به آنها جواب نمىدهد.[۴۹] برخی معتقدند که این پرسشها از بیان اصل ولایت اگر مهمتر نباشد، حداقل با آنها همسان هستند.[۵۰]
انتظارات مردم از مراجع
روحانیت در اسلام و در میان مسلمین
مشکل اساسی در سازمان روحانیت
این مقاله مرتضی مطهری را مهمترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابى کردهاند.[۵۱] مطهری در این مقاله با کالبدشکافى سازمان روحانیت نابهسامانىهاى آن را آشکار مىکند. مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمىداند و بهشدت از اوضاع و شرایط موجود حوزههاى علمیه و نظام روحانیت انتقاد مىکند.
مطهری مشکلات سازمان روحانیت را آزادى بىحد و حصر استفاده از لباس روحانیت، افراط در پرداختن علومی که طلبه را از واقعبینى اجتماعى دور میکند، هضمشدن همه رشتههاى حوزوی در فقه و در نهایت نظام مالى ارتزاق روحانیت مىداند. مطهری مسئله اخیر را از برجستهترین مشکل سازمان روحانیت دانسته و معتقد است که اگر افرادى زندگى خود را از راه دیگرى تأمین و با این حال متصدى شؤون روحانیت باشند بهتر است. او بهرهگیرى روحانیت از سهم امام(ع) را موجب حریت و عدم وابستگى روحانیت شیعه به دولت میداند، ولی آن را موجب آفت عوامزدگى روحانیت میشمرد. از دیدگاه مطهرى آفت عوامزدگى روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده بهنحوى که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند. او تأمین معیشت روحانیت از غیر سهم امام(ع) را راه حل رسیدن روحانیت به آزادگی انتقاد اجتماعی و اصلاحگری میداند.[۵۲]
تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتوا
تقلید اعلم یا شورای فتوا
مزایا و خدمات مرحوم آیةالله بروجردی
منابع
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۲۹۶-۲۹۷.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۷.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، پیشگفتار محمدمهدی جعفری، ص۳۵.
- ↑ مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، یادداشت ناشر چاپ دوم، ص۲۱-۲۴.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، یادداشت ناشر چاپ دوم، ص۲۱-۲۴.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، یادداشت ناشر چاپ سوم، ص۳.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، یادداشت ناشر چاپ سوم، ص۳-۴.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، پیشگفتار محمدمهدی جعفری، ص۲۵-۳۷.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، پیشگفتار سید محمدمهدی جعفری، ص۲۵-۲۶.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۱.
- ↑ جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۸.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۲.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۷-۴۸.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی، ص۱۳۸.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی، ص۱۳۸.
- ↑ مطهری و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، یادداشت ناشر چاپ سوم، ص۳.
- ↑ شمس، مرادعلی، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، قم، انتشارات اسوه، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.
- ↑ خسروشاهی، سیدهادی، درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی (خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی)، قم، کلبه شروق، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۷؛ نیز: جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی، ص۱۳۰.
- ↑ شیخ شهید (مجموعهای مصور از زندگی متفکر شهید مرتضی مطهری)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۵ش، ص۱۶.
- ↑ خسروشاهی، درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی، ص۱۴۸.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی، ص۱۳۸.
- ↑ پژوم (سعیدی)، جعفر، یادگاری ماندگار (شرح احوال و مجموعه آثار مرحوم آیتالله سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی)، تهران، شرکت سهامی انتشار و نشر سایه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۹-۳۴۴.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، یادداشت ناشر، ص۴، ص۶۳-۷۱.
- ↑ سیری در زندگانی استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۶ش، ص۵۰-۵۵.
- ↑ سیدناصری٬ حمیدرضا و امیررضا ستوده٬ پارهای از خورشید (گفتهها و ناگفتهها از زندگی استاد مطهری)٬ تهران٬ انتشارات ذکر٬ ۱۳۷۷ش، ص۳۶۰.
- ↑ سیری در زندگانی استاد مطهری، ص۷۲.
- ↑ شیخ شهید ، ص۲۶.
- ↑ سیری در زندگانی استاد مطهری، ص۱۱۳.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، یادداشت ناشر، ص۴.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی، ص۱۳۸.
- ↑ حداد عادل، غلامعلی، «بازرگان، مهدی»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۴۴۵-۴۵۰.
- ↑ حداد عادل، غلامعلی، «بهشتی، محمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۸۲۶-۸۲۹.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۱۷۸-۲۲۲.
- ↑ اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی)، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۶.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۵۳-۵۴.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۲.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۲۶۵-۲۷۸.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد و دیگران، دانشنامه ری، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۳۴۴-۳۴۵.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۲۷۹-۲۹۸.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۸.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲-۳۰۳.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۰.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.