نظارت بر عملکرد شورای نگهبان: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} چرا بر عملكرد شوراى نگهبان نظارت نمى شود و اين...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چرا بر عملكرد شوراى نگهبان نظارت نمى شود و اين نهاد در برابر هيچ مرجع قانونى پاسخگو نيست؟
چرا بر عملکرد شورای نگهبان نظارت نمی‌شود و این نهاد در برابر هیچ مرجع قانونی پاسخگو نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در هر نظامى قانون گذار براى مراحل مختلف اجرا و نظارت بر امور، خط پايانى در نظر مى گيرد تا در آن جا مسئله به انجام رسد و تصميم گيرى نهايى اتخاذ شود. زيرا در غير اين صورت تسلسل پيش خواهد آمد و مسئله لاينحل باقى خواهد ماند. به عبارت ديگر «اگر فرض كنيم نهادى به عنوان ناظر بر عملكرد شوراى نگهبان معرفى شود، آن نهاد نيز با ايراد پاسخگو نبودن رو به رو مى گردد، لذا بايد نهادى ديگر به كارش نظارت كند و همين اشكال درباره ناظر دوم نيز مطرح مى گردد و اين مشكل با پيش بينى كردن نهادهاى نظارتى ديگر پايان نمى پذيرد، زيرا اين نظارت و پاسخگويى سرانجام بايد در جايى تمام شود. در ديگر كشورها اين نظارت در نهايت به دادگاه قانون اساسى (در آلمان و روسيه) يا شوراى قانون اساسى (فرانسه) و يا ديوان عالي كشور (ژاپن) يا نهاد مشابه ديگرى كه حرف آخر را مى زند و به كسى يا نهادى ديگر كه پاسخگو نيست ختم مى شود در ايران نيز مطابق اصل ۹۹ قانون اساسى اين نظارت نهايتاً به شوراى نگهبان منتهى مى شود.»<ref>مرندى، محمد رضا، نظارت استصوابى و شبهه دور، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، ۱۳۷۹، ص۳۵.</ref>
{{درگاه|حکومت دینی}}
قانون اساسی نظارت بر [[شورای نگهبان]] را مقرر داشته است. نظارت تأسیسی مقام رهبری و مجلس و قوه قضائیه مشترکاً با تعیین اعضای شورای نگهبان عامل کنترلی بر ترکیب و عملکرد شورای نگهبان است. مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در موارد خاصی عامل محدودیت و نظارت بر عملکرد شورای نگهبان است. البته به دلیل ضرورت وجود فصل الخطاب و مرحله نهایی در نظارت و لزوم تسلسل چاره‌ای جز این نیست که نهاد نظارت به شورای نگهبان منتهی شود. وجود صفات ویژه‌ای همچون عدالت در فقهای شورای نگهبان به عنوان نظارت درونی مصونیت آنها را از انحراف تضمین خواهد نمود.


با اين بيان واضح است كه اين اشكال اختصاص به قانون جمهورى اسلامى ندارد و نسبت به قوانين تمام كشورهاى دنيا چنين اشكالى وجود دارد و چون وجود خط پايان در قانون ضرورى است، لذا چاره اى جز چنين مكانيزمى در قانون نداريم. صرف نظر از اين اشكال عام با نگاهى دقيق به قانون اساسى جمهورى اسلامى در مى يابيم كه راههاى متعددى براى نظارت بر عملكرد شوراى نگهبان و محدود ساختن قدرت آن در نظر گرفته شده است و اين طور نيست كه هيچ گونه نظارتى بر عملكرد شوراى نگهبان وجود نداشته باشد.
==مرحله نهایی نظارت در نظام‌های قانون‌گذاری==
در هر نظامی قانون‌گذار برای مراحل مختلف اجرا و نظارت بر امور، خط پایانی در نظر می‌گیرد تا در آنجا مسئله به انجام رسد و تصمیم‌گیری نهایی اتخاذ شود؛ زیرا در غیر این صورت تسلسل پیش خواهد آمد و مسئله لاینحل باقی خواهد ماند. به عبارت دیگر «اگر فرض کنیم نهادی به عنوان ناظر بر عملکرد شورای نگهبان معرفی شود، آن نهاد نیز با ایراد پاسخگو نبودن رو به رو می‌گردد، لذا باید نهادی دیگر به کارش نظارت کند و همین اشکال درباره ناظر دوم نیز مطرح می‌گردد و این مشکل با پیش‌بینی کردن نهادهای نظارتی دیگر پایان نمی‌پذیرد، زیرا این نظارت و پاسخگویی سرانجام باید در جایی تمام شود. در دیگر کشورها این نظارت در نهایت به دادگاه قانون اساسی (در آلمان و روسیه) یا شورای قانون اساسی (فرانسه) یا دیوان عالی کشور (ژاپن) یا نهاد مشابه دیگری که حرف آخر را می‌زند و به کسی یا نهادی دیگر که پاسخگو نیست ختم می‌شود در ایران نیز مطابق اصل ۹۹ قانون اساسی این نظارت نهایتاً به شورای نگهبان منتهی می‌شود.»<ref>مرندی، محمد رضا، نظارت استصوابی و شبهه دور، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹، ص۳۵.</ref>


==مكانيزم هاى نظارت بر شوراى نگهبان==
با این بیان واضح است که این اشکال اختصاص به قانون جمهوری اسلامی ندارد و نسبت به قوانین تمام کشورهای دنیا چنین اشکالی وجود دارد و چون وجود خط پایان در قانون ضروری است، لذا چاره‌ای جز چنین مکانیزمی در قانون وجود ندارد. صرف نظر از این اشکال عام با نگاهی دقیق به قانون اساسی جمهوری اسلامی مشخص می‌شود که راه‌های متعددی برای نظارت بر عملکرد شورای نگهبان و محدود ساختن قدرت آن در نظر گرفته شده‌ است و این‌طور نیست که هیچ گونه نظارتی بر عملکرد شورای نگهبان وجود نداشته باشد.


۱. مقام معظم رهبرى با تعيين فقهاى شوراى نگهبان و مجلس و قوه قضائيه با تعيين شش عضو حقوقدان به طور مستقيم و مستمر بر تركيب شوراى نگهبان و عملكرد آن به طور غيرمستقيم و مستمر تأثير مى گذارند و اين همان چيزى است كه از آن به نظارت تأسيسى تعبير مى شود. بر طبق قانون اساسى<ref>قانون اساسى جمهوري اسلامي ايران، اصل ۹۱.</ref> «به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها، شورايى به نام شوراى نگهبان با تركيب زير تشكيل مى شود:
==مکانیزم‌های نظارت بر شورای نگهبان==
'''۱.''' مقام معظم رهبری با تعیین فقهای شورای نگهبان، و مجلس و [[قوه قضائیه]] با تعیین شش عضو حقوقدان به‌طور مستقیم و مستمر بر ترکیب شورای نگهبان و عملکرد آن به‌طور غیرمستقیم و مستمر تأثیر می‌گذارند. و این همان چیزی است که از آن به نظارت تأسیسی تعبیر می‌شود. بر طبق قانون اساسی<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۹۱.</ref> «به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می‌شود:


۱. شش نفر از فقهاى عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز كه انتخاب اين عده با مقام رهبرى است. ۲. شش نفر حقوقدان در رشته هاى مختلف حقوقى، از ميان حقوقدانان مسلمانى كه به وسيله رئيس قوه قضائيه به مجلس شوراى اسلامى معرفى مى شوند و با رأى مجلس انتخاب مى گردند«تعيين فقهاى شوراى نگهبان كه از وظايف و اختيارات رهبرى است، در حقيقت مبيّن حضور فعال رهبرى در مقام ولايت فقيه در قوه مقننه و كليه مراكزى است كه به نحوى در تصويب قوانين و مقررات كشور مؤثرند.»<ref>عميد زنجانى، عباسعلى، فقه سياسى، تهران، انتشارات اميركبير، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۸۷.</ref>
الف. شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز که انتخاب این عده با مقام رهبری است. ب. شش نفر حقوقدان در رشته‌های مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رئیس قوه قضائیه به مجلس شورای اسلامی معرفی می‌شوند و با رأی مجلس انتخاب می‌گردند«تعیین فقهای شورای نگهبان که از وظایف و اختیارات رهبری است، در حقیقت مبیّن حضور فعال رهبری در مقام ولایت فقیه در قوه مقننه و کلیه مراکزی است که به نحوی در تصویب قوانین و مقررات کشور مؤثرند.»<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۸۷.</ref>


۲. مقام رهبرى با استفاده از اختيارى كه قانون اساسى<ref>قانون اساسى، اصل ۱۱۰، بند ۸.</ref> به وى بخشيده است. در موارد خاص به منظور رفع معضلات نظام مى تواند از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام عملكرد شوراى نگهبان را با محدوديت ها و نظارت هايى روبه رو سازد.  
'''۲.''' مقام رهبری با استفاده از اختیاری که قانون اساسی<ref>قانون اساسی، اصل ۱۱۰، بند ۸.</ref> به وی بخشیده‌ است. در موارد خاص به منظور رفع معضلات نظام می‌تواند از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام عملکرد شورای نگهبان را با محدودیت‌ها و نظارت‌هایی روبه رو سازد.


۳. وجود مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در قانون اساسى<ref>قانون اساسى، اصل ۱۱۲.</ref> پيش بينى شده است، سبب محدوديت عملكرد شوراى نگهبان به گونه اى كه از چارچوب مصلحت نظام و جامعه خارج نشود و يك نحوه نظارت بر آن است.
'''۳.''' وجود مجمع تشخیص مصلحت نظام که در قانون اساسی<ref>قانون اساسی، اصل ۱۱۲.</ref> پیش‌بینی شده‌ است، سبب محدودیت عملکرد شورای نگهبان به گونه‌ای که از چارچوب مصلحت نظام و جامعه خارج نشود و یک نحوه نظارت بر آن است.


۴. از آنجا كه «مطابق اصل ۹۱ قانون اساسى شرط فقهاى شوراى نگهبان، عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز است، اين شرط مصونيت اعضاى شوراى نگهبان را از انحراف تضمين خواهد كرد.»<ref>عميد زنجانى، عباسعلى، همان، ص۳۹۸.</ref> و اين به عنوان نظارت درونى در كنار نظارت هاى بيرونى عاملى جهت كنترل عملكرد شوراى نگهبان است. «از امتيازات قانون اساسى جمهورى اسلامى به پيروى از نظام سياسى اسلام، تكيه بر عدالت و تقوا در حاكم اسلامى به عنوان نظارت درونى است، چنان كه براى ساير مسؤولان بلندپايه نظام، همچون رئيس قوه قضائيه و فقهاى شوراى نگهبان نيز عدالت و تقوا لازم است.»<ref>امام خميني (ره) و حكومت اسلامي (پيشينه و دلايل ولايت فقي) مجموعه مقالات، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ۷۸، ص۱۶</ref>
'''۴.''' از آنجا که «مطابق اصل ۹۱ قانون اساسی شرط فقهای شورای نگهبان، عدالت و آگاهی به مقتضیات زمان و مسائل روز است، این شرط مصونیت اعضای شورای نگهبان را از انحراف تضمین خواهد کرد.»<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، همان، ص۳۹۸.</ref> و این به عنوان نظارت درونی در کنار نظارت‌های بیرونی عاملی جهت کنترل عملکرد شورای نگهبان است. «از امتیازات قانون اساسی جمهوری اسلامی به پیروی از نظام سیاسی اسلام، تکیه بر عدالت و تقوا در حاکم اسلامی به عنوان نظارت درونی است، چنان‌که برای سایر مسؤولان بلندپایه نظام، همچون رئیس قوه قضائیه و فقهای شورای نگهبان نیز عدالت و تقوا لازم است.»<ref>امام خمینی و حکومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقی) مجموعه مقالات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش، ص۱۶.</ref>


لذا كسانى كه تلاش مى كنند تا در نظام اسلامى دقيقاً همان اهرم هاى نظارتى بيرونى به كار گرفته در ساير نظام هاى جهان را اعمال كنند از اين نكته اساسى غافل اند كه در آن نظام هاى سياسى نظارت درونى جايگاهى ندارد. لذا كفه نظارت هاى بيرونى را سنگين كرده اند، اما در نظام اسلامى كنترل و نظارت درونى يك اصل بنيادى است. علاوه بر اين كه بر طبق قانون اساسى<ref>قانون اساسى، اصل ۹۶.</ref> «تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با احكام اسلام با اكثريت فقهاى شوراى نگهبان و تشخيص عدم تعارض آنها با قانون اساسى بر عهده اكثريت همه اعضاى شوراى نگهبان است» و وقتى ملاك اكثريت اين مجموعه باشد، احتمال خطا و اشتباه يا سوء استفاده تا حد بسيار زيادى كاهش پيدا مى كند كه قابل اعتناء و توجه نيست.
لذا کسانی که تلاش می‌کنند تا در نظام اسلامی دقیقاً همان اهرم‌های نظارتی بیرونی به کار گرفته در سایر نظام‌های جهان را اعمال کنند از این نکته اساسی غافل‌اند که در آن نظام‌های سیاسی نظارت درونی جایگاهی ندارد؛ لذا کفه نظارت‌های بیرونی را سنگین کرده‌اند، اما در نظام اسلامی کنترل و نظارت درونی یک اصل بنیادی است. علاوه بر این که بر طبق قانون اساسی<ref>قانون اساسی، اصل ۹۶.</ref> «تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهده اکثریت همه اعضای شورای نگهبان است» و وقتی ملاک اکثریت این مجموعه باشد، احتمال خطا و اشتباه یا سوء استفاده تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا می‌کند که قابل اعتناء و توجه نیست.


بنابراين اشكال پاسخگو نبودن شوراى نگهبان و عدم نظارت بر عملكرد آن نه از جهت حقوقى و نه از جهت منطقى و نه از جهت واقعى وارد نيست، زيرا:
اولا: به دليل ضرورت وجود فصل الخطاب و مرحله نهايي در نظارت و لزوم تسلسل چاره اى جز اين نيست كه نهاد نظارت به شوراى نگهبان منتهى شود.
ثانياً: نظارت تأسيسى مقام رهبرى و مجلس و قوه قضائيه مشتركاً با تعيين اعضاى شوراى نگهبان عامل كنترلى بر تركيب و عملكرد شوراى نگهبان است.
ثالثاً: مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در موارد خاصى عامل محدوديت و نظارت بر عملكرد شوراى نگهبان است.
رابعاً: وجود صفات ويژه اى همچون عدالت در فقهاى شوراى نگهبان به عنوان نظارت درونى مصونيت آنها را از انحراف تضمين خواهد نمود.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حقوق
  | شاخه اصلی = حقوق
|شاخه فرعی۱ = حقوق اساسی
| شاخه فرعی۱ = حقوق اساسی
|شاخه فرعی۲ = شورای نگهبان
| شاخه فرعی۲ = شورای نگهبان
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰

سؤال

چرا بر عملکرد شورای نگهبان نظارت نمی‌شود و این نهاد در برابر هیچ مرجع قانونی پاسخگو نیست؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


قانون اساسی نظارت بر شورای نگهبان را مقرر داشته است. نظارت تأسیسی مقام رهبری و مجلس و قوه قضائیه مشترکاً با تعیین اعضای شورای نگهبان عامل کنترلی بر ترکیب و عملکرد شورای نگهبان است. مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در موارد خاصی عامل محدودیت و نظارت بر عملکرد شورای نگهبان است. البته به دلیل ضرورت وجود فصل الخطاب و مرحله نهایی در نظارت و لزوم تسلسل چاره‌ای جز این نیست که نهاد نظارت به شورای نگهبان منتهی شود. وجود صفات ویژه‌ای همچون عدالت در فقهای شورای نگهبان به عنوان نظارت درونی مصونیت آنها را از انحراف تضمین خواهد نمود.

مرحله نهایی نظارت در نظام‌های قانون‌گذاری

در هر نظامی قانون‌گذار برای مراحل مختلف اجرا و نظارت بر امور، خط پایانی در نظر می‌گیرد تا در آنجا مسئله به انجام رسد و تصمیم‌گیری نهایی اتخاذ شود؛ زیرا در غیر این صورت تسلسل پیش خواهد آمد و مسئله لاینحل باقی خواهد ماند. به عبارت دیگر «اگر فرض کنیم نهادی به عنوان ناظر بر عملکرد شورای نگهبان معرفی شود، آن نهاد نیز با ایراد پاسخگو نبودن رو به رو می‌گردد، لذا باید نهادی دیگر به کارش نظارت کند و همین اشکال درباره ناظر دوم نیز مطرح می‌گردد و این مشکل با پیش‌بینی کردن نهادهای نظارتی دیگر پایان نمی‌پذیرد، زیرا این نظارت و پاسخگویی سرانجام باید در جایی تمام شود. در دیگر کشورها این نظارت در نهایت به دادگاه قانون اساسی (در آلمان و روسیه) یا شورای قانون اساسی (فرانسه) یا دیوان عالی کشور (ژاپن) یا نهاد مشابه دیگری که حرف آخر را می‌زند و به کسی یا نهادی دیگر که پاسخگو نیست ختم می‌شود در ایران نیز مطابق اصل ۹۹ قانون اساسی این نظارت نهایتاً به شورای نگهبان منتهی می‌شود.»[۱]

با این بیان واضح است که این اشکال اختصاص به قانون جمهوری اسلامی ندارد و نسبت به قوانین تمام کشورهای دنیا چنین اشکالی وجود دارد و چون وجود خط پایان در قانون ضروری است، لذا چاره‌ای جز چنین مکانیزمی در قانون وجود ندارد. صرف نظر از این اشکال عام با نگاهی دقیق به قانون اساسی جمهوری اسلامی مشخص می‌شود که راه‌های متعددی برای نظارت بر عملکرد شورای نگهبان و محدود ساختن قدرت آن در نظر گرفته شده‌ است و این‌طور نیست که هیچ گونه نظارتی بر عملکرد شورای نگهبان وجود نداشته باشد.

مکانیزم‌های نظارت بر شورای نگهبان

۱. مقام معظم رهبری با تعیین فقهای شورای نگهبان، و مجلس و قوه قضائیه با تعیین شش عضو حقوقدان به‌طور مستقیم و مستمر بر ترکیب شورای نگهبان و عملکرد آن به‌طور غیرمستقیم و مستمر تأثیر می‌گذارند. و این همان چیزی است که از آن به نظارت تأسیسی تعبیر می‌شود. بر طبق قانون اساسی[۲] «به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می‌شود:

الف. شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز که انتخاب این عده با مقام رهبری است. ب. شش نفر حقوقدان در رشته‌های مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رئیس قوه قضائیه به مجلس شورای اسلامی معرفی می‌شوند و با رأی مجلس انتخاب می‌گردند.» «تعیین فقهای شورای نگهبان که از وظایف و اختیارات رهبری است، در حقیقت مبیّن حضور فعال رهبری در مقام ولایت فقیه در قوه مقننه و کلیه مراکزی است که به نحوی در تصویب قوانین و مقررات کشور مؤثرند.»[۳]

۲. مقام رهبری با استفاده از اختیاری که قانون اساسی[۴] به وی بخشیده‌ است. در موارد خاص به منظور رفع معضلات نظام می‌تواند از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام عملکرد شورای نگهبان را با محدودیت‌ها و نظارت‌هایی روبه رو سازد.

۳. وجود مجمع تشخیص مصلحت نظام که در قانون اساسی[۵] پیش‌بینی شده‌ است، سبب محدودیت عملکرد شورای نگهبان به گونه‌ای که از چارچوب مصلحت نظام و جامعه خارج نشود و یک نحوه نظارت بر آن است.

۴. از آنجا که «مطابق اصل ۹۱ قانون اساسی شرط فقهای شورای نگهبان، عدالت و آگاهی به مقتضیات زمان و مسائل روز است، این شرط مصونیت اعضای شورای نگهبان را از انحراف تضمین خواهد کرد.»[۶] و این به عنوان نظارت درونی در کنار نظارت‌های بیرونی عاملی جهت کنترل عملکرد شورای نگهبان است. «از امتیازات قانون اساسی جمهوری اسلامی به پیروی از نظام سیاسی اسلام، تکیه بر عدالت و تقوا در حاکم اسلامی به عنوان نظارت درونی است، چنان‌که برای سایر مسؤولان بلندپایه نظام، همچون رئیس قوه قضائیه و فقهای شورای نگهبان نیز عدالت و تقوا لازم است.»[۷]

لذا کسانی که تلاش می‌کنند تا در نظام اسلامی دقیقاً همان اهرم‌های نظارتی بیرونی به کار گرفته در سایر نظام‌های جهان را اعمال کنند از این نکته اساسی غافل‌اند که در آن نظام‌های سیاسی نظارت درونی جایگاهی ندارد؛ لذا کفه نظارت‌های بیرونی را سنگین کرده‌اند، اما در نظام اسلامی کنترل و نظارت درونی یک اصل بنیادی است. علاوه بر این که بر طبق قانون اساسی[۸] «تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهده اکثریت همه اعضای شورای نگهبان است» و وقتی ملاک اکثریت این مجموعه باشد، احتمال خطا و اشتباه یا سوء استفاده تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا می‌کند که قابل اعتناء و توجه نیست.


منابع

  1. مرندی، محمد رضا، نظارت استصوابی و شبهه دور، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹، ص۳۵.
  2. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۹۱.
  3. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۸۷.
  4. قانون اساسی، اصل ۱۱۰، بند ۸.
  5. قانون اساسی، اصل ۱۱۲.
  6. عمید زنجانی، عباسعلی، همان، ص۳۹۸.
  7. امام خمینی و حکومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقی) مجموعه مقالات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش، ص۱۶.
  8. قانون اساسی، اصل ۹۶.