مباهله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=== آغاز جریان مباهله === | === آغاز جریان مباهله === | ||
نجران، که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در صدر اسلام تنها منطقه مسیحینشین در منطقه حجاز بود؛ پیامبر(ص) به جریان مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران، ابوحارثه، نوشت و او را به اسلام دعوت کرد. شورای مسیحیان نجران هیئتی را برای تحقیق درباره دعوت پیامبر(ص) به مدینه فرستاد، تا دلایل نبوت او را بررسی کنند. پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد. نمایندگان در پاسخ گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم به او ایمان داریم. پیامبر(ص) گفت: اسلام نشانههایی دارد و برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلاً صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خداوند به وجود فرزند قائل هستید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.</ref> | |||
نمایندگان گفتند عیسی(ع) فرزند | نمایندگان مسیحیان گفتند عیسی(ع) فرزند خداست، چون بدون پدر به دنیا آمده است؛ پیامبر(ص) گفت وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزندی عیسی(ع) نسبت به خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد، چون نه پدر داشت و نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند. راهکار این است که در وقت معیّنی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم.<ref>طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحياء التراث العربى، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۱.</ref> | ||
قرار | قرار بر این میشود که فردای آن روز برای مباهله آماده شوند. سران نمایندگان مسحیان نجران پیش از آنکه با پیامبر(ص) روبهرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمد(ص) با افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم میشود که در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و نزدیکان خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و بهقدری به راه خود ایمان دارد که عزیزان خود را آورده است. هنوز در این گفتوگو بودند که پیامبر(ص) از محل اقامت خود خارج شد در حالی که دست [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را گرفته بود و [[امام علی(ع)]] پیش رو و [[حضرت زهرا(س)]] پشت سر او حرکت میکردند. مسیحیان همگی با حالت بهت به یکدیگر نگاه میکردند و میگفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا عزیزان خود را در معرض نفرین قرار نمیداد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.</ref> | ||
'''انصراف نمایندگان نجران از مباهله''' | '''انصراف نمایندگان نجران از مباهله''' | ||
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که | نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که مباهله نکنند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سرانه) بپردازند. در مقابل، قرار شد که حکومت اسلامی مدینه از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شد و گفت که عذاب سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر مباهله میکردند، عذاب بر آنان نازل میشد. اسقف نجران میگفت: با محمد(ص) چهرههایی را میبینم که اگر دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود. با این چهرههای نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* فرهنگنامه مباهله، محمد محمدی | * فرهنگنامه مباهله، محمد محمدی ریشهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث. | ||
* منبعشناسی واقعه مباهله، | * منبعشناسی واقعه مباهله، محمدعلی عسکری و محمدعلی نجفی، میراث ماندگار. | ||
* مباهله در مدینه: اسلام و مسیحیت، لوئی ماسینیون، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، رسالت قلم. | * مباهله در مدینه: اسلام و مسیحیت، لوئی ماسینیون، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، رسالت قلم. | ||
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۲
داستان مباهله که بین پیامبر(ص) و مسیحیان نجران صورت گرفت چه بوده است؟
مباهله رویدادی تاریخی در صدر اسلام که در آن پیامبر(ص) به همراه امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در برابر مسیحیان نجران قرار گرفت تا با لعنکردن حقانیت خود را ثابت کنند. آیه نهم سوره آلعمران مربوط به واقعه مباهله است.
در سال دهم هجری، وقتی دعوت به اسلام و استدلال پیامبر(ص) با نمایندگان مسیحیان نجران نتیجه نداد قرار بر مباهله شد. اما قبل از شروع مجلس مباهله، نمایندگان مسیحیان نجران منصرف شدند و پرداخت جزیه را قبول کردند و با مسلمانان صلحنامه امضاء کردند.
درباره علت انصراف مسیحیان گفته شده که وقتی آنان دیدند که پیامبر(ص) با نزدیکترین کسانش برای مباهله آمده به این نتیجه رسیدند که او پیامبر خداست و در ادعای خود صادق است؛ زیرا خانواده خود را برای مباهله آورده است.
معنای مباهله
مباهله در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداست. این واژه از نظر اصطلاحی در آیه مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر نسبت به یکدیگر است. افرادی که درباره مسئله مهم مذهبی اختلاف دارند در جایی جمع میشوند و به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا و مجازات کند.[۱]
آیه مباهله
﴿ | فَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم. آل عمران:۶۱ |
﴾ |
ماجرای مباهله
قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور میدهد که در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع نمیشوند و اسلام نمیآورند راه مباهله را در پیش بگیرد.[۲] مشهور میان عالمان اسلامی این است که روز مباهله، بیست و پنجم ذیالحجه سال دهم هجرت بوده است. به اتفاق همه مسلمانان، مکان مباهله اطراف مدینه و در صحرا بوده است.[۳]
آغاز جریان مباهله
نجران، که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در صدر اسلام تنها منطقه مسیحینشین در منطقه حجاز بود؛ پیامبر(ص) به جریان مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران، ابوحارثه، نوشت و او را به اسلام دعوت کرد. شورای مسیحیان نجران هیئتی را برای تحقیق درباره دعوت پیامبر(ص) به مدینه فرستاد، تا دلایل نبوت او را بررسی کنند. پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد. نمایندگان در پاسخ گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم به او ایمان داریم. پیامبر(ص) گفت: اسلام نشانههایی دارد و برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلاً صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خداوند به وجود فرزند قائل هستید.[۴]
نمایندگان مسیحیان گفتند عیسی(ع) فرزند خداست، چون بدون پدر به دنیا آمده است؛ پیامبر(ص) گفت وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزندی عیسی(ع) نسبت به خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد، چون نه پدر داشت و نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند. راهکار این است که در وقت معیّنی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم.[۵]
قرار بر این میشود که فردای آن روز برای مباهله آماده شوند. سران نمایندگان مسحیان نجران پیش از آنکه با پیامبر(ص) روبهرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمد(ص) با افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم میشود که در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و نزدیکان خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و بهقدری به راه خود ایمان دارد که عزیزان خود را آورده است. هنوز در این گفتوگو بودند که پیامبر(ص) از محل اقامت خود خارج شد در حالی که دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته بود و امام علی(ع) پیش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر او حرکت میکردند. مسیحیان همگی با حالت بهت به یکدیگر نگاه میکردند و میگفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا عزیزان خود را در معرض نفرین قرار نمیداد.[۶]
انصراف نمایندگان نجران از مباهله
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که مباهله نکنند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سرانه) بپردازند. در مقابل، قرار شد که حکومت اسلامی مدینه از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شد و گفت که عذاب سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر مباهله میکردند، عذاب بر آنان نازل میشد. اسقف نجران میگفت: با محمد(ص) چهرههایی را میبینم که اگر دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود. با این چهرههای نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.[۷]
مطالعه بیشتر
- فرهنگنامه مباهله، محمد محمدی ریشهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث.
- منبعشناسی واقعه مباهله، محمدعلی عسکری و محمدعلی نجفی، میراث ماندگار.
- مباهله در مدینه: اسلام و مسیحیت، لوئی ماسینیون، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، رسالت قلم.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ سوره آلعمران، آیه ۶۱.
- ↑ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۴۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحياء التراث العربى، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.
- ↑ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص۱۰۲-۱۰۳.